پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مديرعامل باشگاه استقلال گفت: «من اگر ميخواستم قلعه نويي را به اين زودي تعويض کنم که افشارزاده نبودم.»
بهرام افشارزاده هيجان را دوست ندارد، چون ميگويد براي کار نياز به آرامش دارد. شايد به همين دليل از همه استقلاليها ميخواهد به جاي جيغ و داد، در سکوت به کارشان ادامه دهند.
اظهارات افشارزاده را در زير مي خوانيد:
* در يک مصاحبه گفتيد امکان ندارد بمانيد و اگر هم برگرديد، اين پست را ديگر قبول نميکنيد، معمولاً اهل صحبت از رفتن نيستيد چه اتفاقي افتاده که اين را گفتيد؟
- من از روز اول هم يک مديرعامل انتقالي بودم و قرار نبود هميشگي باشم. در حقيقت از ابتدا بنا بود بياييم و فضايي را ايجاد کنيم که خصوصيسازي بتواند باعث بروز مسائلي شود تا خريدارهاي خوبي پيدا شوند و باشگاه را بخرند. بعد از اين هم ممکن است من نسبت به فرد يا گروهي که باشگاه را خريداري ميکنند، شناخت نداشته باشم و يا آنها نسبت به من آگاهي نداشته باشند، من حاضر نيستم خودم را به هيچکس تحميل کنم.
* باشگاههاي استقلال و پرسپوليس در ده، بيست سال گذشته که ورزش ما درآمدزا شده، بيشتر از اينکه براي خود اين تيمها آورده داشته باشند، براي اطرافيان آنها آورده داشته و از آنها برندهاي اختصاصي ساختهاند، يعني به بدهيهاي اين باشگاهها اضافه شده و به داراييهاي اطرافيان افزوده است. شما هم اين فضا را داشتيد، خب اين روزها سندهاي زيادي زير دست شماست.
- خوشبختانه اين افرادي که الان اعضاي هيأت مديره هستند، همه تمکن مالي دارند و نيازي به باشگاه ندارند و انتظار هيچ مسئله خاصي هم نخواهند داشت. افرادي هم که به عنوان معاون چه حقوقي و چه مالي ... هستند، من تا اين لحظه احساس ميکنم هيچگونه نيازي به پول ندارند. شما کمتر مدير باشگاهي ميبينيد که صبح تا شب وقتش را در باشگاه بگذراند. من واقعاً در اين مدت وقت گذاشتم و تفکر و قضاوت مردم و افرادي که ميآيند را ميدانم. کمتر به مسئولاني برخوردم که بخواهند از کنار باشگاهها به سود برسند؛ البته ممکن است مواردي باشد که من به آنها نرسيده باشم يا دلالهايي بوده باشند که پشت پرده با بازيکن صحبت کردند بعد ما رفتيم آن بازيکن را گرفتيم، در اين مورد هم کسي نبوده که من ظني داشته باشم.
* معمولاً در استقلال يا پرسپوليس اين اتفاق نميافتد که اوايل فصل 6، 7 نتيجه ضعيف پشتسر هم داشته باشند و اگر شما سرمربي را برکنار ميکرديد، هيچکس ايرادي نميگرفت ولي ايستاديد؛ شايد اين ريسک بزرگي بود و ميتوانست به رفتن خودتان هم بينجامد، همانطور که در پرسپوليس هم اين اتفاق افتاد؛ چطور شد که تصميم گرفتيد پاي کادرفني بمانيد؟
- بالاخره جمع تجاربي که من در اين چند سال داشتم، اين بود که هيچ وقت کار عجلهاي و غيرمنطقي انجام ندهم و خوشبختانه در اين کار هم با وجودي که خيليها در مورد آقاي قلعهنويي و کادرفني صحبت کردند ولي من ميدانستم توانايي اين افراد به چه صورت است. در فوتبال هم بعضي اوقات برد حادثه است، باخت هم از بد حادثه است و ما جايگزيني براي آقاي قلعهنويي نداشته و نداريم و ايشان از افراد باسابقه فوتبال است. ميگويند وقتي به يک آدم ميخواهي نگاه کني به گذشتهاش نگاه کن و آيندهاش را برايش ترسيم کن. قلعهنويي چندين سال در باشگاهها در اصفهان، تبريز و استقلال موفق بوده و چندين کاپ قهرماني داشته. من اگر ميخواستم اين مربي را به اين زودي تعويض کنم که افشارزاده نبودم. خيليها هم صحبت کردند، فشار هم آوردند، اينکه من ميگويم سختي کشيدم رسانهها نه اينکه مستقيم، غيرمستقيم...
* حتي اعضاي هيأت مديره؟
- بله! اعضاي هيأت مديره و خيلي از افراد ديگر، ولي من مقاومت و ايستادگي کردم و خوشبختانه همين که آقاي قلعهنويي احساس کرد پشتوانه ويژهاي در باشگاه دارد، با تمام توانش از حيثيت خودش و حيثيت باشگاه دفاع کرد و البته ايشان علاقه ويژهاي به خود من دارد و من سعي کردم حمايت کنم. به هر صورت الان آقاي خطيبي را مثال ميزنم، تيم ايشان رده پنجم جدول است، من نميدانم با چه دليلي، به خاطر يک باخت يا دو باخت، ايشان را برکنار کردند. من نميدانم به چه صورت است ولي اين را نميپسندم. افرادي که اين تصميم را ميگيرند، به نظر من يا تحت تأثير جو قرار ميگيرند يا مسائلي که ما از آنها اطلاع نداريم به آنها فشار ميآورد.
* آقاي قلعهنويي قبول کرد که اشتباه ميکند؟
- من نميخواهم اين را بيان کنم؛ وقتي آدم ميبيند تيم نتيجه نميگيرد بايد آسيبشناسي کند و ببيند اين عدم دستيابي به موفقيت براي يک آدم توانا مثل قلعهنويي با يک تيم اينچنيني به چه دليل است؛ به نظرم فضايي که الان در باشگاه هست قبلاً نبود، افرادي که عضو تيم ملي بودند، وقتي ميآمدند با يک تقابل ميآمدند ولي الان با يک تعامل و محبت آمدند و وقتي همه اينها در زمين خودشان مطرح نيستند و فقط تيم اهميت دارد، اين آرامش منعکس ميشود.
* اين را قبول داريد که نبايد اينطور جنگ بين تيم ملي و استقلال اتفاق ميافتاد؟ شما خيلي راحت يکي مثل آندو را از دست داديد و چيزي نمانده بود اگر باشگاه ايستادگي نميکرد، اميرحسين صادقي را هم از دست ميداديد، خسرو و هاشم و... به جاهايي رسيده بودند که نميدانستند چه کار کنند؟
- تقابل با تيمملي و آقاي کي روش بود؛ البته کاري به مسائل آقاي کي روش ندارم ولي من يک تز ويژه راجع به ايشان دارم که نخواهم گفت.
* يعني منتقد قلعهنويي هستيد؟
- حالا! به هر صورت! ولي من ميخواهم بگويم وقتي ما سه تا پنج بازيکن از تيممان به تيم ملي دعوت ميشوند، بايد خوشحال باشيم. حتي اگر بازيکن کم دعوت شد، بايد بگوييم چرا از باشگاه ما کم انتخاب شدند؟ تقابلهاي اينچنيني به نظر من خوب نيست، ضمن اينکه قبل از بازياي که با عراق داشتند، صحبتهايي کردند که به نظر من منطقي نبود. ما بايد تيم را تقويت کنيم و خوشحال باشيم که 5 نفر از تيم ما در تيمملي هستند.
* اينها را به قلعهنويي هم گفتيد؟
- نه نگفتم، ولي در رسانهها اشاره کردم. بالاخره تيمملي است و ما بايد آن را تقويت کنيم، ضمن اينکه آقاي قلعهنويي هم در يک جاهايي حق داشتند، آقاي کي روش حق ندارد که ...
* قطعاً حق دارد به هر حال بيشترين بازيکن را به تيمملي ميدهد از طرفي هم بايد ...
- بالاخره انسان وقتي در يک فضايي تحت فشار قرار ميگيرد، ممکن است صحبتهايي کند که بعداً هم از آن پشيمان شود. من به آقاي کي روش هم اجازه نميدهم و نميپسندم که به آقاي قلعهنويي يا درخشان يا هر شخص ديگري توهين کند، درخشان و قلعهنويي پيشاني مربيان ملي هستند.
* يک جنگ در فوتبال ما راه افتاده که فکر ميکنيم کساني مثل شما سالهاست در مقابل آن ايستادهايد؛ اينکه به يک طرف انگ اجنبي بزنيم و به يک طرف سنتي بگوييم، بعد اينها را به جان هم بيندازيم؛ شما حداقل در اين 30 ساله خيلي مربي خارجي خوب آورديد، اين نگاه چه بلايي سر ورزش ميآورد؟
- به نظرم فدراسيون بايد يک آشتي ملي اعلام ميکرد بين مربيان و بازيکنان ايراني و خارجي. فدراسيون فوتبال بايد پادرمياني ميکرد و اجازه نميداد به مربيان خارجي اهانت کنند يا صحبتي کنند يا حداقل به کميته انضباطي ارجاع ميداد. به هر صورت بيگانه، بيگانه است، باخت هم باخت است؛ من ميخواهم بگويم اين رسالت را بايد فدراسيون و بزرگان فوتبال انجام ميدادند که متأسفانه بزرگان فوتبال ما يا نميخواهند پا ميان بگذارند، يا از آنها نميخواهند اين کار را انجام دهند. حداقل بايد خود فدراسيون به عنوان يک مرجع ميآمد، صحبت ميکرد و بين طرفين آشتي ملي اعلام ميکرد و اين فضا را تلطيف ميکرد. البته به نظر من بدون اينکه فدراسيون دخالت کند هم اين کار خيلي راحت انجام ميشود و خود ورزشکار و خود مربيان داخل و خارج اين تعامل را ايجاد کردند.
* يک گيري که وجود دارد و قلعهنويي از آن ضربه خورده اين است که با داور، مربي ايراني، مربي خارجي و... خيلي وارد دعوا ميشود. بعد هم حس ايشان اين است که دشمناني دارند که ميخواهند از پشت خنجر بزنند؛ در اين مورد با ايشان صحبت کردهايد؟
- من بارها ايشان را نصيحت کردهام و اين را قبول دارم که هر قدر در فوتبال صحبت نکني، به همان ميزان موفق هستي. بايد اين فضا را ببندي، يکي باز کني، نه اينکه ده تا پنجره باز کني؛ خود به خود ده تا پنجره باز کني، بايد با ده نفر صحبت کني و تمام نيرو و فکري که بايد روي تيم باشد، صرف صحبت با مربي، بازيکن، داور و... ميشود. به نظر من چند مسئله وجود دارد، ما به هيچوجه نبايد با داور صحبت کنيم، وقتي سوت زد بازي تمام است. همانطور که در فوتبالهاي خارجي ميبينيد، وقتي داور سوت ميزند، بازي تمام ميشود و بازيکن سرش را پايين مياندازد و ميرود. يعني اين فرهنگ براي آن فرد يا مربي جا افتاده. ما ميبينيم که مربيهاي خارجي کمتر جيغ و داد يا ابراز احساسات ميکنند. وقتي يک پنالتي ميشود يا يک خطاي عمد ميشود، ميگويند داور است ديگر! ما بايد به داور آرامش بدهيم، او را در فضايي قرار ندهيم که به سوت زدنش شک کند. وقتي شک کرد، اشتباه خواهد کرد. بايد کاري کنيم که او راحت قضاوت کند.
* البته يک نسل نويي از مربيان مثل يحيي گلمحمدي، رسول خطيبي و عليرضا منصوريان يکسري از اين جوانهايي هستند که هم خارج بازي کردهاند و هم علم آنها را قبول دارند.
- براي همين منصوريان من خودم چقدر ايستادگي کردم در تيم اميد، ولي واقعاً رفت و آنجا گزارش غلط به ايشان دادند و از بازيکن دواخطاره استفاده نمود و تيم اميد صعود نکرد. ولي ميخواهم بگويم بله! الان اينها خوب هستند و بايد به اينها ميدان داد. ضمن اينکه فدراسيون بايد آموزش لازم را براي اينها بگذارد و فضاي مناسب را برايشان ايجاد کند و به جاي اينکه مربي خارجي بياورد، خرج اين مربيهاي جوان و اعزام آنها به تورنمنتهاي بينالمللي کند.
* شايد شما راحتتر بتوانيد به آقاي قلعهنويي بگوييد، نبايد اينطور باشد که مثلاً وقتي تيمش دقيقه 96 به سپاهان گل ميزند، آنجور وارد زمين شود و اين برايش مثل فضاي مرگ و زندگي باشد.
- من اين را هم قبول دارم اما بايد به او هم حق بدهيم او هم در يک فضاي خيلي بدي قرار گرفته.
* قلعهنويي خودش را در اين فضا قرار ميدهد؟
- وقتي که آن فضا براي ايشان ايجاد شده، بالاخره او کسي بوده که داراي سابقه ديرينه مربيگري بوده، اينطور نيست که با يک شکست، کاخ آمال و آرزوهايش فرو بريزد ولي هر کسي تحت تأثير برد يا باخت قرار ميگيرد.
* آقاي وزير گفتند آن فرمولي که در استقلال داشتيم را در پرسپوليس هم انجام داديم اما يکي ثبات و آرامش دارد، يکي نميدانم چرا اينطور شده. تازه شما کمتر هم پول گرفتيد.
- البته ايشان ممکن است با توجه به شناختي که از بنده داشتند و... در کل من مسائل و مشکلات را کمتر به ايشان منعکس کردم و در خودم ريختم و سعي کردم خودم وقت بگذارم و مشکلات را حل کنم. البته من يک پشتوانه هم داشتم که خيلي به من کمک کرد، آن هم پشتوانه شناخت مردم، بازيکنها، ورزشکارها، يا کلاً سيستم شناخت ورزش کشور بود. وقتي من يک وظيفه را قبول کردم، در آن ذوب و غرق ميشوم. عمري را در ورزش بودم و نسبتاً در هر جايي بودم، سعي کردم با تمام توانم کار کنم.
* آقاي افشارزاده، راستي بدهيهاي باشگاه تقريباً چقدر است؟
- حدود 70 ميليارد است. تا به حال 150 هزار دلار بدهي بازيکنان سابق را داديم.
* شما يک حکم 6 امتياز تعليقي داريد؟
- نه اصلاً، تا به حال هيچي نداريم، يک حکم 380 هزار دلاري داريم که آماده ميکنيم. ما سعي ميکنيم با مذاکرات، کاري را که به نفع باشگاه است انجام بدهيم.
* ولي خيلي به کسر 6 امتياز نزديک است.
- آن را هم سعي ميکنيم انشاءا... به ياري خداوند با مکاتباتي که انجام ميدهيم، حل کنيم و البته از آقاي مأنوسيفر که همکاري ويژهاي در اين زمينه داشتند، تشکر ميکنم. از مديران قبلي آقاي واعظي، فتحا...زاده و اوليايي هم تشکر ميکنم که اصلاً اين باشگاه تا اينجا رسيده.
منبع : جام نيوز