صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۸۴۹۸۰
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۱۲ - ۲۲ دی ۱۳۹۳
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
همه آن ها که با خرد و تدبیر میانه ای دارند و می خواهند از افراط وتفریط پرهیز کنند مدام به مخاطبانشان یادآور می شوند که در یک جامعه سنتی و دینی تجددمآبی همان قدر خطرناک است که تحجر. همه مصلحان اجتماعی این دو پدیده را به یک اندازه خطرناک دانسته اند. از شهید مرتضی مطهری تا دکتر علی شریعتی همه و همه بر این باور بودند که متجددمآبان و متحجران هر دو سر و ته یک کرباسند و راه نجات یک جامعه انکار این دو فرقه ضاله و برگزیدن راه سوم است.

معمولا آدم های این چنینی از جانب هر دو گروه به شدت مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. اهل تجدد آن ها را متحجر می خوانند و متحجران آن هارا فرنگی مآب و غربزده. البته این سرنوشت همه آدم های مستقل و آزاده است. آن که گفت:

نه در مسجد دهندم ره که رندی

نه در میخانه کاین خمار خام است

میان مسجد و میخانه راهی است

غریبم سائلم آن ره کدام است

به همین غربت اهل درد و تفکر اشاره داشت. قصه پر غصه ای که از دیر باز در این سرزمین وجود داشته و ظاهرا حالا حالا هم ادامه خواهد داشت. دیروز پریروزها هم دیدیم که آسیدحسن آقای خمینی هم در این باره حرف هایی زده اند که جالب بود. از جمله این که از قول بنیانگذار جمهوری اسلامی نقل کردند که ایشان میگفت میخواهم فدای مبارزه با تحجر شوم. این روزها هم کم نیستند کسانی که دم از مبارزه با تحجر می زنند و با تاسی از بزرگان تحجر را همان قدر خطرناک می دانند که تجددمآبی. حتی حسن رحیم پور ازغدی هم در صدا و سیمای ضرغامی سال ها دم از مبارزه با تحجر زد.البته اهل انصاف و تامل می دانند که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است و لزوما همه آن ها که از مبارزه با تحجر سخن می گویند نمی توانند دشمن متحجران محسوب شوند. حتی گاه دیده شده برخی از مرد رندان روزگار ما از سنگر تحجر و تقویت جبهه جهل از ضدیت با متحجران سخن می گویند.

اصلا نکته جالب توجه اغلب مدعیان مبارزه توامان با متجددمآبان و متحجران این است که هیچ کدامشان جرئت آن که مصادیق تحجر را بیان کنند ندارند. تا سخن از متجددان بیچاره به میان می آید نه تنها نام و نام خانوادگی طرف را به زبان میاورند که اگر لازم باشد آدرس محل سکونت و محل کار طرف را هم از رسانه های رسمی اعلام می کننداما همین که نوبت به دوستان متحجرشان می رسد به حرف های کلی بسنده می کنند تا مخاطب اصلا متوجه نشود که این حضرات متحجر اصلا چه جور موجوداتی هستند.

البته زرنگ ترهایشان گاهی آدرس عوضی هم می دهند و برای آنکه دیر تر لو بروند فی المثل می گویند می دانید متحجران چه کسانی هستند: انجمن حجتیه ای ها! و حالا تو برو بگرد و انجمن حجتیه ای پیدا کن.البته آسیدحسن آقا تا حدودی مشت این افراد را بازکرد و با اشاره به این که آن ها که مخالفان سرسخت دوسال پایانی عمر بنیانگذار جمهوری اسلامیند از مصادیق تحجر به شمار می روند کار را برای کاسب کاران سیاسی سخت کرد.

به عبارتی دیگر حالا آن ها که دم از مبارزه با تحجر می زنند باید نسبتشان را با خیلی چیزها مشخص کنند. نمی شود با موسیقی و سینما و هرگونه ذوق ورزی و زیبایی ای مخالفت کرد و از تعطیلی و توقیف آثار هنری و ادبی شادمانی کرد و بعد هم مرد رندانه ادعای مبارزه با تحجر را داشت.نمی توان در مقابل آن ها که کنسرت موسیقی یک گروه مجوز دار و قانونی را به هم می زنند خاموشی پیشه کرد و گاه به تصریح و تلویح با آنها احساس همدلی و همسخنی کرد و بازهم مدعی شد که تحجر و تجددمآبی همانند دولبه یک قیچی عمل می کنند. نخیر، این حقه دیگر زیادی نخ و نما کهنه شده است دوستان! فکر تازه ای باید کرد.

* منبع: خبرآنلاین