پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مصطفی داننده در نامه نیوز نوشت: خاطره، واژهای است که سالهاست وارد ادبیات سیاسی کشور شده است و هر ازگاهی زمینه ساز جنجالهای اساسی در کشور میشود. بازیگران اصلی این خاطره بازی نیز کسانی نیستند به جز بزرگان و یاران اصلی انقلاب اسلامی. اختلاف نظرهای سیاسی میان این حضرات زمینه ساز یادآوریهای روزگاری میشود که این افراد درحال مبارزه با رژیم شاه بودند یا در حال نهاد سازی برای انقلاب نوپای مردم ایران.
تازه ترین درگیری خاطرهای سیاسیون ایرانی، میان آیتالله هاشمی و آیتالله مصباح یزدی اتفاق افتاد. سایت آیتالله هاشمی، سهشنبه، حاشیههای دیدار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده شهید قدوسی رامنتشر کرد؛ دیداری که در آن، هاشمی با نقل خاطرهای از سال48 گفته بود: «دونفری –بهاتفاق آقای خامنهای- صبحانه رفتیم منزل آقای قدوسی. این آقا هم آنجا بود. نشستیم تا ظهر با او بحث کردیم تا قانعش کنیم برای ادامه مبارزه. آخرش هم گفت من مبارزه با شاه را حرام میدانم! آقای خامنهای از او پرسیدند: دلیلت چیه؟ آن آقا در جواب گفته بود: مبارزهای که مجاهدین و چپیها در آن باشند، حرام است! آقای خامنهای هم به تلخی به او گفته بود: اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرفها خراب نکن! ... از کمفروشی این آقا، کار بهجایی رسید که رهبری 10سال - تا ابتدای انقلاب - با او قهر بودند.»
بیان این جملات کافی بود تا، سایت دفتر آیتالله مصباح، بخشهای منتشر نشدهای از صحبتهای مصباح با مرحوم عسگراولادی را منتشر کند؛ سخنانی که به نوشته دفتر مصباح، یازدهم آبانماه سال90 و در جریان ملاقات عسگراولادی با او بیان شده و در میان این صحبتها، مصباح با اشاره به مبارزات پیش از انقلاب گفته:
«پیش از پیروزی انقلاب، مقاممعظمرهبری و آقای هاشمیرفسنجانی توسط آقای قدوسی وقتی تعیین کردند که برای صبحانه به منزل ما تشریف میآورند. در آن جلسه صبحانه غیر از این دو بزرگوار، شخص دیگری نبود. آقای هاشمی عنان سخن را به دست گرفتند و از اینجا شروع کردند که ما سالها با هم همکاریهای فرهنگی و سیاسی داشتیم، اما مدتی است که تو کنار کشیدی و با ما نیستی... مساله شریعتی و شهید جاوید و... را باید کنار گذاشت. حتی ما با مارکسیستها باید اتحاد داشته باشیم! ما باید با تمام گروههایی که ضد امپریالیسم هستند از مارکسیستها، مجاهدین، طرفداران شریعتی تا طرفداران صالحی نجفآبادی و دیگران اتحاد داشته باشیم و مخالفت را کنار بگذاریم و فقط با امپریالیسم مبارزه کنیم! گفتم: مطرحکردن صالحی که دیگر معنا ندارد، ولی از من چه میخواهید و پیشنهادتان چیست؟ گفتند: بیا و با مجاهدین همکاری کن!... گفتند: نماز شبشان ترک نمیشود، ماهانه 12هزارتومان حقوق میگیرند و از این مقدار فقط 500 تومانش را مصرف و بقیهاش را صرف مبارزه میکنند، چنینند و چنانند. گفتم: همه اینها را که فرمودید درست است، اما برای شما حجت است و برای من حجت نیست. من تا کسی را نشناسم که برای اسلام کار میکند، با او همکاری نمیکنم. از اول تا آخر این گفتوگو مقاممعظمرهبری هم نشسته بودند و هیچ نمیگفتند و فقط صحبتهای آقای هاشمی بود و جوابهای بنده. پس از این گفتوگو آقای هاشمی با ناراحتی منزل ما را ترک کردند و رفتند.»
اما در ادامه این روایت از قول مصباح روی مساله کمک هاشمی به سازمانی که در بدو تاسیس و تا قبل از تغییر ایدئولوژی، با عنوان «مجاهدین خلق» شناخته میشد تاکید شده و آمده است: «کمکهای آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پولهایی که به آنها داد. در حال حاضر هم نمیگویم که آنها کار بدی کردند. شاید وظیفهشان در آن شرایط همان بود، اما من چون حجتی نداشتم، مشارکت نکردم.» استفاده مصباح از لفظ «منافقین» برای سازمانی که هاشمی به آن کمک میکرده، نکتهای است که رجوع به اسناد تاریخی صحت آن را با تردید مواجه میکند.»
این خاطرهها نشان میدهد که یک تفاوت مبنایی میان این آقایان در جمهوری اسلامی وجود دارد. اختلاف مبنایی که در این خاطرهها خود را نمایان میکند. پیش از این نیز خاطرههایی از این جنس زمینه ساز بحرانهای اساسی در کشور شده بود. گاهی نقل قول در مورد نظر امام خمینی در مورد شرایط کشور و رابطه با دولتهای خارجی و گاهی هم دیدگاه امام در مورد حکومت داری شامل این درگیریهای خاطرهای میشود.
در این میان سوالی ذهن افکار عمومی را به خود اختصاص داده است که چه کسی وظیفه سروسامان دادن به این مباحث را دارد؟ مردم برای فهمیدن این معنا که چه کسی راست میگوید باید به کجا مراجعه کنند؟ یا در مورد نقل قولهایی که از سوی امام میشود، چه کسی باید نظر امام را نقل کند؟ چه گروهی وظیفه این کار را به عهده دارند؟ فرزندان، نزدیکان، یاران، مسئولان و ...
طبق روال بیوت مراجع و علما وظیفه شفاف سازی نظرات این افراد بعد از رحلتشان بر عهده دفتر و یا موسسه نشر آثارشان است و طبق این روال، موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره) عهده دار بیان نظرات امام(ره) است. با توجه به این معنا همگان از این موسسه انتظار واکنش به این سخنان را دارند. اما موسسه نشر آثار در واکنش به این سخنان گفت:« بر اساس مواضعی که موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) تاکنون چندین بار اتخاذ و اعلان کرده است؛ درباره نقل خاطرات - اگر شاهد قطعی بر دروغین بودن آن موجود نباشد - اظهار نظر نخواهد کرد و در عین حال این خاطرات را تنها در حد خاطره به رسمیت میشناسد و درباره تحلیلهای مختلف -مخصوصا اگر از ناحیه صاحبان اندیشه باشد - خود را موظف به پاسخگویی نمیداند، هرچند ممکن است آن تحلیلها را درست نداند و توسط برخی از شخصیتهای حقیقی که در موسسه مشغول کار هستند نسبت به آن نقدهایی را نیز منتشر کند. از این دست مطالب و سوالها بسیار است.»
تمام این حواشی نشان میدهد که باید برای آینده فکری جدی به حال این نقل قولها کرد و موسسه آثار امام خمینی با استفاده از نظرات افراد نزدیک به حضرت امام و مسئولین به جمع آوری نقل قولهای خارج از صحیفه بپردزاد و با بررسی آنان و مشخص شدن میزان صحت و سقم، دست به انتشار آن برای روشن شدن افکار عمومی بزند.
به نظر میرسد بیت امام خمینی به زعامت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی باید گام اساسی در این مسیر بردارد. نوه امام خمینی با توجه به مقبولیت ومشروعیتی که در میان تمام گروههای سیاسی دارد میتواتد با تشکیل گروهی از نزدیکان و عقلای نظام که از روزهای قبل از انقلاب تا زمان رحلت، کنار رهبرکبیر انقلاب بودند به تبیبن و تجمیع خاطرات امام و نظر این مرجع عالیقدر جهان تشیع در مورد افراد بپردازند. افرادی نظیر حضرات آیات موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی به عنوان سران قوا در آن سالها، سید محمود دعایی، ناطق نوری، حمید انصاری و ... به عنوان فعالان عرصه انقلاب میتوانند گره گشای این خاطره بازیها باشند.
اینکه هرکسی از ظن خود، نظری را در مورد امام مطرح میکند، نمیتواند چندان مطلوب جامعه اسلامی ایران باشد. به طور نمونه چندی پیش آیتالله مصباح یزدی در سخنانی به تبیین نظر امام خمینی در مورد حکومت و رای مردم پرداخت و و ادعا کرد که امام (ره) برای اقناع طرفهای مقابل، به رأی مردم استدلال میکنند. مصباح یزدی در سخنانی که اخیراً منتشر شده، میگوید«: کسانی که فرمایشات حضرت امام(ره) را در سخنرانیها و کتابهایشان دیده باشند، میدانند که امام(ره) از لفظ حکومت اسلامی استفاده میکردند، اما از آنجا که واقعه انقلاب در این جهان اتفاق میافتد و جهان میخواهد بداند چه حکومتی در ایران قرار است بر سرکار بیاید، امام از ادبیات سیاسی روز استفاده کرده و منطقی را اتخاذ کردند که مورد توافق و فهم دیگران باشد.»
قطعا اگرگروهی مرجعی در مورد نظرات امام خمینی وجود داشت، میشد به راحتی فهمید که این نظرات مبتنی بر راستی و درستی است یا اینکه به خاطر منافع سیاسی مطرح شده است. تنها را مقابله با این خاطرهبازیها از بیت امام و سید حسن خمینی میگذرد. یادگار امام خمینی باید، پایانی باشد بر تحریف انقلاب و نظرات امام خمینی. شاید همین سکوت باعث شده است بسیاری که سالها با امام فاصله داشتهاند، تبدیل به مفسر نظرات رهبرکبیر انقلاب شوند.