پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه سیاست روز در سرمقاله خود نوشت:
اصلاحطلبان بيشترين خطا را در عرصه سياسي داشتهاند و نمره مناسبي را در کارنامه خود به ثبت نرساندهاند. آنها در چند اتفاق نتوانستند کارنامه قبولي خود را به دست آورند.
اتفاقات مهمي که نظام را به چالش کشاند و براي مردم هم دردسرهايي به وجود آورد، اتفاقات سال ۷۸ و سال ۸۸، مسائلي بود که اصلاحطلبان در آن دخيل بودند و آنها را هدايت کردند و در پس آن هم دشمنان خارجي بودند که سعي کردند تا از فضاي ايجاد شده، بهره خود را ببرند.
اصلاحطلبان هنگامي که قدرت را در دست داشتند، اقدامات اقتصادي و برنامههاي اصلاحي اقتصادي مناسبي نداشتند و تنها بر روي اصلاحات سياسي تمرکز داشتند. تمرکز آنها بيشتر بر روي اصلاحات سياسي بود.
در ميان اصلاحطلبان هستند شخصيتهايي که حتي شايد از اصولگرايان، اصولگراتر هم باشند، اما تعداد اندک آنها در ميان ساختارشکنان اين طيف سياسي رنگ و بويي ندارد و در حاشيه قرار گرفتهاند و حتي هنگامي که اظهارنظري ميکنند که با خواستههاي اصلاحطلبان همخواني ندارد، با انتقادات تند تخريبي روبرو ميشوند.
عملکرد اصلاحطلبان در ميان مردم کشور، اينگونه تعبير ميشود که آنها درپي حل مشکلات اقتصادي جامعه نبوده و نيستند. رفتار مردم در بسياري از انتخابات نشان داده است که تا چه اندازه به سوي اصلاحطلبان گرايش دارند.
اما اصولگرايان در عرصه سياسي کشور چگونه ديده ميشوند؟ انسجام و اتحاد اصولگرايان اگر همواره وجود داشته باشد، باعث اقبال عمومي خواهد شد. مهمترين وجه تمايز اصولگرايان پرداختن به مسائل و مشکلات اقتصادي و فرهنگي جامعه است. اگر آنها که اکنون در برخي از مسئوليتها و نهادهاي حاکميت حضور دارند، بتوانند خدمت به مردم را هر چه بيشتر افزايش دهند، گرايش مردم هم به آنها فزوني خواهد يافت.
نمونه بارز آن، خدماتي است که در حوزه شهري و در شهرداري تهران با مديريت جهادي به مردم شهر ارائه شده و ميشود.
همين مديريت جهادي شهردار تهران، بارها از سوي اصلاحطلبان و رسانههاي آنها با نقدهاي تند و غيرمنصفانه مورد هجوم قرار گرفت. عملکرد آقاي قاليباف در شهرداري تهران، عملکردي مناسب، به دور از حاشيه و در خدمت مردم بوده است. هر چند کاستيهاي خدمترساني به مردم وجود دارد، اما درصد بالايي از مديريت شهري تهران، قابل قبول و مورد توجه مردم است.
اين مديريت حتي مورد توجه و تاييد رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و ايشان خواهان ادامه روند مديريت جهادي شهرداري تهران شدند.
همين مديريت باعث شد تا اصلاحطلبان در سال دوم شوراي شهر تهران رياست آن را از دست بدهند. در زمان رياست شوراي شهر تهران که در دست اصلاحطلبان بود، شاهد برخي کارشکنيها و همکاري نکردن با شهرداري تهران بوديم.
اين اتفاق ميتواند در مجلس شوراي اسلامي هم بيفتد. اکنون که اکثريت مجلس در دست اصولگرايان است و تا زمان برگزاري انتخابات مجلس آينده، نمايندگان بايد بيشترين توجه خود را بر روي مسائل و مشکلات اقتصادي متمرکز کنند. اين اقدام علاوه بر اين که مشکلات اقتصادي مردم و کشور را با همکاري و همراهي دولت برطرف خواهد ساخت، زمينه در دست داشتن اکثريت مجلس دهم را هم براي اصولگرايان به دنبال دارد.
اصلاحطلبان براي مجلس آينده برنامههاي گستردهاي تدارک ديدهاند و در نقطه مقابل آنها اصولگرايان هستند که بايد تلاش کنند تا با عملکرد خود، مقابل برنامههاي اصلاحطلبان فائق آيند.
اصلاحطلبان همچنان بر روي اصلاحات سياسي خود پافشاري ميکنند و اين پافشاري و اعتقاد آنها بر اين موضوع ميتواند، اصولگرايان را در صورتي که بر روي حل مشکلات اقتصادي بيشتر تاکيد کنند، پيروز انتخابات کند.
اصلاحطلبان افراطي همچنان بر روي وادادگي و تن دادن به فشارهاي آمريکا مانور ميدهند و اصرار دارند که اگر مسائل و مشکلات ايران و آمريکا، که البته (بسيار ريشهاي است) حل شود، مشکلات اقتصادي هم حل خواهد شد، دستاوردهايي که جمهوري اسلامي ايران در اين ۳۵ سال و با مقاومت مردمي به دست آمده است، آيا ميتوان با وادادگي اصلاحطلبان از دست داد؟!
هنگامي که يک اصلاحطلب اعلام ميکند که «... هرکس که غنيسازي را متوقف کند دو رکعت نماز شکر ميخوانم و دست و پاي او را ميبوسم».
آيا ميتوان به چنين سياستي اعتماد کرد و همه دستاوردهاي هستهاي را از دست داد؟ اين همان وادادگي است که اصلاحطلبان براي حل مشکلات اقتصادي پيگيري ميکنند...