صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۴ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۷۸۹۵۲
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۱۱ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۳
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 شور و هیجان حق طلبی که بر سر بورسیه های غیرقانونی برخاست با استیضاح وزیر علوم و برکناری او فروکش کرده است. بعد از رفتن فرجی دانا معلوم نیست چه کسی دوباره پیه مقابله با این اعمال خلاف قانون و به احتمال زیاد برکنار شدن را به تن خود بمالد.


رییس جمهور و معاون اول از ادامه این فرآیند خبر داده اند اما هر بار قربانی کردن یک وزیر، برای دولتی که وارث انواع و اقسام رانتخواری ها و فسادهای اقتصادی است کار آسانی نیست.

با این همه نوع مواجهه گروه های سیاسی ذی نفع، با مساله بورسیه های غیرقانونی واجد نکات مهم و درخور تاملی بود. از «انکار» که تقریبا نخستین و معمول ترین شیوه است بگذریم، مدل دیگری از مواجهه هم قابل شناسایی است و آن ادعای «همدست بودن همه دولت ها» در این نوع رانتخواری و در نتیجه ضرورت سکوت درباره آن است.

بلافاصله بعد از روشنگری های فرجی دانا، برخی اسامی بورسیه شدگان دوران هاشمی و خاتمی در سایت های اصولگرا رونمایی شد. کار به مدرک رییس جمهور فعلی و افتخاری بودن دکترای خاتمی هم کشیده شد. فارغ از درستی یا نادرستی این ادعاها نکته جالب حق السکوت طلب کردن های عیان به دلیل همدست بودن در جرمی پنهان بود. پیش از این نماینده یی که در مجلس با اتهام زمین خواری مواجه شده بود با زبان ساده یی که خاص نماینده های مجلس هم هست پشت تریبون و در پخش زنده مذاکرات نگفت که من زمین خواری نکرده ام بلکه پرسید «شما چرا آقا؟شما هم پای خودت گیر است.» این سوال، سوال مهمی است و باید بر سرش ایستاد و تامل کرد. «شما چرا؟ شما که پای خودت گیر است؟» گویی فساد یک فرد مانند سرنخی کوتاه است که اگر دنبالش را بگیری و بخواهی از زیر خاک بیرونش بیاوری به سر درازش پی می بری پس همین اول کار بهتر است رهایش کنی. حق با اصولگرایان است.

سرنخ بورسیه های غیرقانونی یا بورسیه کردن افراد فاقد صلاحیت را اگر بگیریم ممکن است به جاهای مهم تری برسیم. به افرادی که بدون آنکه محق باشند استاد دانشگاه شدند و استادهای بزرگی را خانه نشین کردند. ممکن است حالا این اساتید اصلاح طلب باشند اما اگر در پی حقیقت باشیم این نکته هیچ اهمیتی نخواهد داشت. و کاش به جای حذف فرجی دانا آن صندوقچه گشوده می شد تا موضوع به چند دانشجوی معدل 11 و 12 که برای خواندن ادبیات فارسی بورسیه خارج از کشور شدند ختم نشود، اما ختم شد!

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد سخنان وزیر دادگستری و راه حل او برای مقابله با این بورسیه شدگان است. او چند روز پیش اعلام کرد «این دانشجویان می توانند ادامه تحصیل دهند اما مانند یک دانشگاه خصوصی هزینه تحصیلی را باید خود پرداخت کنند و از امتیازاتی که نصیب شان شده مانند استخدام و تدریس، سلب شده اند.» این جملات به معنای آن است که تمام افرادی که به گفته فرجی دانا با معدل زیر 14 یا سن بالای 40 بدون آزمون و با توصیه نامه به دانشگاه راه یافتند، پشت میزهایشان در دانشگاه باقی خواهند ماند، فقط باید پول بدهند.آنها دکتر خواهند شد اما نه با پول دولت. از طرفی از این موضع گیری معلوم نمی شود آن افرادی که با پول دولت و با نداشتن حداقل شرایط از سال 87 به بعد دکتر شدند و متعاقب آن استخدام شدند و استاد دانشگاه؛ جایگاهی که به ناحق اشغال کرده بودند را پس می دهند؟ و دولت ناظر و ضامن پس گرفتن این حقوق خواهد بود یا خیر؟پس دولت پول خودش را می گیرد اما صندلی دانشگاه را از آن متخلف نمی گیرد. چرا؟ چون به گفته پورمحمدی «این موضوع مربوط به حقوق عده یی از جوانان ما است باید دقت زیادی در این راستا صورت گیرد؛ قرار بر این است که از جهت امکان تحصیلی افراد را محروم نکنیم.»

اگر به گفته وزیر، «حقوق جوانان» مهم است حقوق آن دسته از جوانانی که شرایط بورسیه شدن را داشتند اما به ناحق محروم شدند چه می شود؟ حق پایمال شده کسانی که صندلی هایشان را افرادی با معدل زیر 14 پر کردند و پشت در دانشگاه ماندند چگونه ادا خواهد شد؟ آنهایی که در آزمون شرکت کردند و نمره آوردند همچنان در خانه بمانند و آنان که با توصیه نامه وارد دانشگاه شدند هم همچنان در دانشگاه؟

آن مجموعه افراد باصلاحیتی که بدون هیچ رانتی در ادارات و دانشگاه ها زیر دست این دکترهای خلق الساعه کار کردند حقوقی ندارند؟ کسانی که صاحب تخصص و صلاحیتند اما سال ها مجری دستورات این دکترهای بی صلاحیت بوده اند به حق خود می رسند؟ همچنین دانشجویانی که سر کلاس این دکترها نشسته اند برای گرفتن حقوق تضییع شده شان چه باید بکنند؟ این رشته واقعا سری دراز دارد، اما آیا همتی متناسب با ابعاد این حقوق پایمال شده برای مقابله با آن وجود دارد؟ گرفتن پول دولت بخشی از راه است؛ حق ملت را چگونه باید گرفت؟
منبع: ایرنا