پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اظهارات و نگرانیهای حداد عادل پس از سفری که به شمال داشتند موضوعی برای یادداشت نویس خبرآنلاین شده است.
سیدعبدالجواد موسوی در بخش وبلاگ خبرآنلاین نوشت: آقای
حداد عادل در سفر چند روزه ای که به شمال داشته اند چیزهایی دیده اند که
موجب نگرانی ایشان شده است. نگرانی آقای حداد عادل را می توان به طور خلاصه
در این سه بند خلاصه کرد.
1-زمین های کشاورزی به واحدهای تجاری و محل اسکان گردشگران بدل شده.
2-علائم تجاری خارجی همه جا را پر کرده و به تعبیر آقای حداد گویی همه در
گریز از سبک زندگی اسلامی و هویت ملی با یکدیگر مسابقه گذاشته اند.
3- مظاهر و ظواهر اسلامی و انقلابی آن قدر اندک است که حکم النادرکالمعدوم بر آن ها جاریست.
آقای حداد در پایان هم حرف هایی زده اند که از ایشان بعید است و گواهی است
بر عمق نگرانی ایشان. عین عبارت است: آهسته و پیوسته، بی آنکه همه احساس
کنند، از روشنی روز به سوی تاریکی شب میرویم. هیچکس به فکر نیست و هیچکس
مسئول نیست. پول و سودآوری بر همه چیز حکومت میکند.
حرف عجیبی نیست اما از زبان آقای حداد عادل که سعی دارند همواره جنبه های
مثبت را در جمهوری اسلامی پررنگ نشان دهند و در همین انتخابات اخیر هم شاهد
بودیم که در مناظرات تلویزیونی به شدت مراقب بودند به بهانه نقد وضع موجود
کسی سیاه نمایی نکند، عجیب است. تازه گمان می کنم موقعیت و مقامی که جناب
حداد دارند مانع از آن می شود که خیلی از نادیدنی ها را به دیده ببینند و
از عمق جان دریابند در زیر پوست این شهرها چه می گذرد.
نمی خواهم بگویم فسق و فجور همه جا را برداشته. بدون شک تلقی این بنده کم
ترین از مفاهیم این چنینی با تلقی جناب حداد بسیار متفاوت است اما می خواهم
بگویم آن چه این روزها نه صرفا در شمال بلکه تقریبا در تمامی این مرز
پرگهر در حال رخ دادن است با تصوری که آقای حداد و همگنان ایشان از جمهوری
اسلامی دارند و آن را ام القرای جهان اسلام می دانند فاصله بسیاری دارد.
آقای حداد با دیدن چند تابلو به زبان فرنگی و تعدادی هتل و رستوران خوش آب و
رنگ به این نتیجه رسیده اند که از روشنی روز به سوی تاریکی شب می رویم و
سودجویی بر همه چیز حکومت می کند و من با خودم می اندیشم اگر آقای حداد می
توانست در مقام یک شهروند عادی اندکی وارد مناسبات حقیقی مردم شود چه
تعابیر خوفناکی را بر زبان می آورد. با این حال باید خدارا شاکر بود که یکی
از مهم ترین مقامات جمهوری اسلامی اندکی از روایت های رسمی و اتوکشیده
رسانه های حکومتی فاصله گرفته و در باره فاصله گرفتن سبک زندگی مردم از
الگوهای اسلامی و ایرانی اظهار نگرانی کرده.
برای حل هر مشکلی و درمان هر دردی ابتدا باید مشکل و درد را به رسمیت
شناخت. چیزی که معمولا مسئولان ما از آن پرهیز دارند و سعی دارند از بیخ و
بن آن را انکار کنند. آقای حداد با همین چند خط نشان داده است که به وجود
یک ناهنجاری که از نظر ایشان فاصله گرفتن از سبک زندگی دینی و هویت ملی است
باور دارد. خوب است و مایه امیدواری اما چنان که از لحن ایشان پیداست جناب
حداد توقع دارند مسئولان به مظاهر و ظواهر اسلامی توجه بیشتر نشان دهند. و
فی المثل با سخت گیری در مقابل کسانی که می خواهند نام های فرنگی را ترویج
دهند مانع از فراگیر شدن این پدیده شوند.
بدون شک توجه مسئولان به فرهنگ ایرانی اسلامی امریست که همواره باید مورد
توجه قرار بگیرد اما آقای حداد مطمئن است با توجه مسئولین، مشکلی که ایشان
بدان معترف است حل خواهد شد؟ بهتر نیست کمی مشکل را جدی تر طرح کنیم و فی
المثل از خود بپرسیم که چه شد ارزش هایمان وارونه شدند؟ چرا در جامعه ای که
قرار بود ارزش های دینی در آن حاکم شود به تعبیر آقای حداد پول و سودجویی
بر همه چیز حکومت می کند؟ اگر از منظر الناس علی دین ملوکهم به مسئولان و
شیوه مدیریتی آن ها نگاه کنیم بدون شک نقش آن ها در رسیدن جامعه به موقف
کنونی نقشی است حیاتی و تعیین کننده اما اگر فکر کنیم مسئولان با زدن چند
تابلو از تصاویر شهدا و احداث چند مسجد در جاده شمال می توانند سبک زندگی
مردم را تغییردهند سخت در اشتباهیم. احداث مسجد و نصب تمثال مبارک شهدا
باید یک نیاز درونی باشد که اگر باشد دیگر نیاز به دخالت مسئولان هم نیست.
مگر مسئولان به صاحبان رستوران ها و هتل ها گفته اند که از الفاظ فرنگی
استفاده کنند؟
اگر نیاز به مسجد یک نیاز ضروری باشد همان صاحبان هتل ها و رستوران ها برای
جلب رضایت مشتریانشان به احداث چنین اماکنی اقدام خواهند کرد. اما به قول
معروف ابتدا باید چاه را پیدا کرد و بعد اقدام به دزدیدن منار کرد. ابتدا
باید نماز خوان پیدا شود تا بعد برایش مسجد بسازند. ابتدا باید چشم هایی
طالب دیدار تصویر شهدا یافت شود و بعد آن تصاویر را بر در و دیوار نصب کرد.
و اصلا که گفته نصب این تصاویر بر در و دیوار یعنی ما ارزشی هستیم و فقدان
این تصاویر یعنی ما از ارزش هایمان فاصله گرفته ایم؟ اصلا شاید همین
تبلیغات مستقیم و صریح است که مردم را به سمت سبک زندگی غیر ایرانی و
اسلامی سوق داده است؟ شاید اگر مردم را به حال خود رها کنیم نتیجه بهتری به
دست آوریم. نمی دانم. من فقط طرح سئوال می کنم. سئوال هایی که شاید تامل
در آن ها تکلیف خیلی چیزها را مشخص کند.