معاون حقوقی و بینالملل وزیر امور خارجه تاکید میکند که حجم بیاعتمادیهای ایران به سیاستهای آمریکا به اندازهای است که همکاریهای وسیعتر میان دو کشور در پروندههایی جز پرونده هستهیی بعید به نظر میرسد. این عضو ارشد تیم مذاکرهکننده ایران با توجه به تعیین ضربالاجل زمانی 24 نوامبر برای پایان مذاکرات در قالب برنامه اقدام مشترک میان ایران و 1+5 تاکید میکند که در صورت عدم امضای متن توافق جامع در این تاریخ، هم راه برای مذاکره به گونهیی دیگر هموار است و هم مسیر بازگشت دو طرف به پیش از 24 نوامبر 2013.
متن گفتوگوی روزنامه «اعتماد» با سیدعباس عراقچی در پی میآید:
* با توجه به اهمیت پرونده غزه، بحث را از اقدامهای عملی ایران برای متوقف کردن خشونت در غزه آغاز کنیم. تاثیرهای عملی برگزاری نشست یکروزه کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد بر آرام گرفتن اوضاع در غزه چه بود؟
آنچه در غزه گذشت و میگذرد یک جنایت روشن و جنایتی علیه بشریت است که در مقابل چشمان و دهانهای بسته شورای امنیت و سازمان ملل متحد صورت گرفت. این واقعیتی است که شورای امنیت سازمان ملل که مسئولیت برقراری صلح را بر عهده دارد در این ماجرا به نوعی انفعال دچار شده و عملا مجوز وقوع جرمهایی که مصداق بارز جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی علیه مردم غزه است را صادر کرده است. نیاز امروز برای کمک به مردم غزه این است که صدای جامعه بینالمللی شنیده شود. این صدا باید پیام محکمی را به قدرتهای جهانی برساند تا به نوعی همگان را متوجه فجایعی کند که در آنجا میگذرد. آنچه در نشست یکروزه کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد انجام گرفت همین بود که از سوی 120 کشور جهان یک صدا و پیام بلند به گوش سازمان ملل و شورای امنیت و رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم برسد که جامعه بینالمللی نگران جنایتهایی است که در حال رخ دادن است و خواهان توقف این جنایات است. اهمیت این موضوع در اذهان بینالمللی به اندازهای بود که زمانی که جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد علاوه بر 13 عضو کمیته فلسطین، سایر اعضای عدم تعهد هم میتوانند در نشست این کمیته شرکت کنند، 35 کشور دیگر هم اعلام آمادگی کرده و نمایندگان خود را به تهران و به این جلسه فرستادند. اولین و مهمترین خواسته این کمیته متوقف شدن حملات رژیم صهیونیستی، رفع محاصره غزه، بازگشایی گذرگاهها، ارسال کمکهای انسانی و امدادرسانی به مردم غزه و انتقال مجروحین بود. در کنار این مطالبههای اصلی، کمیته از شورای امنیت خواست که به وظایف خود عمل کرده و انتظارهای جامعه حهانی را با تصمیم گرفتن به نحوی که منجر به توقف این جنایات شود، برآورده سازد. در کنار این درخواست از شورای امنیت و با توجه به ناامیدیای که از تشکیل جلسه این شورا وجود داشت، شرکتکنندگان در این نشست یکروزه خواهان برگزاری جلسه فوری مجمع عمومی سازمان ملل شدند. علاوه بر این از دادگاه کیفری بینالمللی خواسته شد که با ورود به این بحث جنایت علیه بشریت را که در غزه رخ داده بررسی و با آن برخورد کند. آزادسازی اسرا، قطع ارتباط سیاسی کشورهایی که هنوز با رژیم صهیونیستی در ارتباط هستند و قطع همکاریهای اقتصادی با این رژیم هم از دیگر درخواستهای حاشیهای کمیته بود.
* در جریان شدت گرفتن بحران در غزه شاهد بودیم که جمهوری اسلامی ایران ارتباطهای نزدیکی را با کشورهای منطقه برای کمکرسانی به مردم غزه برقرار کرد اما آیا تهران برای اعمال فشار بر تلآویو برای متوقف کردن جنایتهای خود با رهبران و دولتمردان کشورهای اروپایی هم تماسی برقرار کرد؟
از بدو شروع بحران، وزارت امور خارجه تلاشهای متعددی را آغاز کرد که بحث برگزاری کمیته فلسطین جنبش عدم تعهد تنها یکی از این تلاشها بود. یکی دیگر از این تلاشها، تماسهای تلفنی و مستمری بوده است که وزیر امور خارجه با وزرای خارجه کشورهای دیگر از جمله همتاهای اروپایی خود و نیز خانم کاترین اشتون برقرار کرده است. شاید این تماس تلفنی نخستین تماسی بود که با خانم اشتون در طول یک سال گذشته برای بحث در خصوص موضوعی غیر از پرونده هستهیی برقرار میشد.
برای نزدیک شدن دیدگاههای دو طرف به هم بحثهای بسیاری انجام گرفته است. هنوز در هیچ یک از این موضوعات به توافق نرسیدهایم اما اختلافها در خصوص هرکدام از موضوعات کاملا مشخص شده است. موضعگیریهای هر کدام از طرفین در خصوص مسائل مورد اختلاف و راه حلهای متعدد برای حل اختلافها مشخص شدهاند.
طرفهای مقابل ما ادعا میکنند که در رفع تحریمها همواره از الگوی تعلیق و سپس لغو پیروی کردهاند. این مساله به این شکل مورد پذیرش ما نیست. مذاکرات در این خصوص ادامه دارد و یکی از موارد اختلافی ما همین است و من هم وجود این اختلاف را انکار نمیکنم.
* پس از آغاز ناآرامیها در سوریه ما شاهد ایجاد اختلاف میان حماس و دولت بشار اسد بودیم؛ شکافی که به نوعی اختلاف در میان اعضای محور مقاومت هم تعبیر شد. امروز با تحولات غزه بسیاری از شکلگیری مجدد این محور در منطقه سخن میگویند. آیا جمهوری اسلامی ایران برای نزدیک کردن حماس و دولت بشار اسد دست به اقدام خاصی زده است؟
به عقیده من محور مقاومت هیچگاه دچار شکاف نشده است چرا که این محور برای رویارویی با رژیم صهیونیستی شکل گرفته است. اینکه برخی اعضای این محور در داخل خود در مقاطعی دارای اختلافهایی باشند را نمیتوان اتفاقی خوب یا طبیعی دانست ولی به هر حال واقعیتی است که وجود دارد. اما محور اصلی همچنان برای مقابله با رژیم صهیونیستی است و ما هم شاهد بودیم که در شرایطی که رژیم صهیونیستی حملات خود را از سر گرفت اعضای این محور یعنی حزبالله لبنان و حماس و ایران در مقابل آن با هم در یک جبهه قرار گرفتند. اختلافاتی که خارج از موضوع مقابله با رژیم صهیونیستی وجود دارد نمیتواند بر اصل دلیل شکلگیری این محور تاثیرگذار باشد.
* مذاکرات هستهیی به مدت چهار ماه دیگر تا 24 نوامبر تمدید شد. همه ما تا حدودی با اما و اگرهای این مذاکرات آشنا هستیم اما سوال اساسی که وجود دارد این است که دستاورد عملی و فنی ایران و 1+5 در شش ماه گذشته چه بود؟ ظاهرا هنوز بر سر هیچ کدام از موضوعهای اساسی توافق کامل حاصل نشده است.
توافقهایی در ژنو صورت گرفت که این توافقها همچنان به قوت خود پابرجاست. بر اساس برنامه اقدام مشترک ژنو، ایران از امکان ادامه غنیسازی اورانیوم برخوردار است و تحریمها هم نهایتا لغو میشوند. بزرگترین توافقی که در شش ماه گذشته داشتیم این بود که ایران و 1+5 با برخورداری از اراده سیاسی لازم، میخواهند به توافق جامع دست یابند. ما در خصوص تمام موضوعات مورد مذاکره در شش ماه گذشته بحثهای جدی داشتهایم و وجود اختلافها هم طبیعی است. برای نزدیک شدن دیدگاههای دو طرف به هم بحثهای بسیاری انجام گرفته است. هنوز در هیچ یک از این موضوعات به توافق نرسیدهایم اما اختلافها در خصوص هر کدام از موضوعات کاملا مشخص شده است. موضعگیریهای هر کدام از طرفین در خصوص مسائل مورد اختلاف و راهحلهای متعدد برای حل اختلافها مشخص شدهاند. در برخی از موضوعات ایران و طرف مذاکرهکننده به هم نزدیکتر شدهاند و در خصوص برخی موضوعات هنوز فاصلههایی وجود دارد. برخی گزینههای روی میز از شانس بیشتری برای پذیرفته شدن برخوردار هستند و شانس برخی دیگر از گزینهها کمتر است. گمان ما این بود که میتوانیم این پروسه را تا 20 جولای (29 تیر) به پایان برسانیم که میسر نشد. حقیقت این است که پیچیدگی موضوعها بیش از میزانی بود که ما تصور میکردیم و عوامل خارجی هم بر این مساله تاثیرگذار بود که بر پیچیدگی پرونده افزود. در نهایت ایران و 1+5 نتوانستند در موعد شش ماه مذاکرات را به نتیجه برسانند اما با توجه به ارادهای که در دو طرف وجود داشت، هر دو طرف مصر به ادامه مذاکرات بودند که در نتیجه آن مذاکرات برای چهار ماه آتی تمدید شد.
* پرونده رآکتور آب سنگین اراک همچنان یکی از مسائلی است که پرونده هستهیی ایران را سنگین کرده است. اخیرا شما رسیدن به توافق در این خصوص برخلاف ادعای خانم وندی شرمن را تکذیب کردهاید. چرا با وجود راهکارهای فنی منطقی برای پایان دادن به اختلافها، این رآکتور همچنان یک گره اساسی در مذاکرات است؟
اعتقاد ما این است که در جریان مذاکرات نباید هدف را فراموش کنیم. هدف ما این است که اعتماد کامل نسبت به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران حاصل شود و نگرانیها از میان برداشته شوند. در خصوص اختلاف بر سر رآکتور آب سنگین اراک، ایران اعتقاد دارد که میتوان ماهیت آب سنگین این رآکتور را حفظ و در عین حال تغییراتی را در آن ایجاد کرد که با کمک این تغییرات، نگرانیها در این خصوص از میان برود. متخصصان ما در سازمان انرژی اتمی روی این پروژه کار کرده، تغییراتی را پیشنهاد و طراحیهای جدیدی هم انجام دادهاند. البته طرفهای غربی هم در بررسیهای فنی خود به این حقیقت اذعان دارند که میتوان با اعمال برخی تغییرات فنی مساله رآکتور آب سنگین اراک را حل کرد. با این همه هنوز با زمانی که بتوانیم در خصوص این موضوع به توافق برسیم، فاصله داریم. هنوز برخی مشکلات سیاسی به جای مشکلات فنی وجود دارد که مانع از رسیدن به یک تفاهم میشود. ضمن اینکه ما این را هم میپذیریم که تمام موضوعات به هم پیوسته هستند. در برنامه اقدام مشترک هم قید شده که بر سر هیچ چیز توافق نخواهد شد مگر آنکه بر سر همه چیز توافق شود. این جمله ملاک کار ما در مذاکرات برای امضای متن توافق جامع هم خواهد بود. بنابراین ما در بحث اراک پیشرفتهای بسیار خوبی داشتهایم اما از یک جا به بعد به توافقی منوط میشود که در سایر حوزهها صورت بگیرد و همین طور مذاکرات بیشتر در خصوص جزئیات.
طولانیتر کردن زمان گریز هستهای ایران، این عبارتی است که به کرات از زبان مقامهای امریکایی شنیده میشود و ظاهرا خط قرمز امریکا هم در مذاکرات هستهای با ایران است. وضعیت اختلاف ایران با 1+5 در این خصوص چگونه است؟
گریز هستهای یک مفهوم گمراهکننده است. اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال تسلیحات هستهای بود که اصولا مذاکره بیمعنا بود. واقعیت این است که گریز هستهای یا Break Out که غربیها ظاهرا به دنبال افزایش بازه زمانی آن در ایران هستند، مفهومی است که از مدتها قبل از سوی ایران رد شده است. اگر مبنا تلاش برای عدم رسیدن به چرخه سوخت هستهای است که ایران مدتهاست از این مرحله عبور کرده. مهمترین مساله در این خصوص اراده سیاسی است که جمهوری اسلامی ایران اراده سیاسی خود برای عدم دستیابی به سلاح هستهای را مدتها پیش نشان داده است. جمهوری اسلامی ایران در سایه فتوای مقام معظم رهبری که تولید و استفاده از سلاح هستهای را حرام میداند، اراده سیاسی خود را برای عدم برخورداری از این تسلیحات به تصویر کشیده است؛ بنابراین من فکر میکنم با تمسک به بحث گریز هستهای، عدهای به دنبال بحثهای گمراهکننده دیگری هستند. به نظر من جمهوری اسلامی ایران از این مرحله عبور کرده است اما اینکه غربیها ادعا میکنند به دنبال طولانیکردن این زمان گریز هستند، هرچند بحث بیهودهای است اما از آنجا که ایران پذیرفته است که در جریان مذاکرات به دغدغههای موجود جواب دهد حاضر به شنیدن بحثهای طرف مقابل در این خصوص هم است.
چه راهکارهایی برای جلب نظر غرب در این خصوص وجود دارد؟
یکی از راهها برای پایان دادن به این نگرانیها پذیرش برخی محدودیتهای موقتی و نظارتهای بیشتر است. ایران با پذیرش این مسائل تا حدی که در چارچوب برنامههای جمهوری اسلامی ایران بوده و حقوق هستهای ایران را زیر پا نگذارد، مشکلی ندارد. فکر میکنم به جای بحث در خصوص گریز هستهای باید در خصوص اعتمادسازی صحبت کنیم. اعتمادسازی هم بحثی کاملا دوطرفه است. همانگونه که از ما خواسته میشود مسیری را برای جلب اطمینان آنها برویم، غرب هم باید اطمینان ملت و دولت ایران را جلب کند. مردم ایران به هیچ وجه به تعهدات غربیها و وعدههای آنها اطمینان ندارند.
رقم 190 هزار سو نیاز عملی ایران در آیندهای نه چندان دور برای غنیسازی از اصلیترین مباحثی بود که در جریان مذاکرات وین 6 بسیار در خصوص آن بحث شد. برخی از فرمولی پلکانی برای تامین این نیاز در بازه زمانی مشخص سخن میگویند. این فرمول تا چه اندازه مورد قبول طرفین است و جزئیات بیشتری در خصوص آن میتوانید بیان کنید؟
جزئیات این مساله بسیار پیچیده است اما آنچه از نظر ما مسلم است این است که غنیسازی جمهوری اسلامی ایران در حقیقت برنامهای صنعتی است. ایران به هیچ وجه به دنبال نگاه داشتن برنامه هستهای خود در سطح تحقیقاتی نیست. چرخه سوخت هسته که ما در تاسیسات مختلف خود روی آن کار میکنیم برای رفع نیازهای صنعتی جمهوری اسلامی ایران در آینده طراحی شده است و بنابراین این اصل باید مورد پذیرش قرار گیرد که برنامه غنیسازی ایران، ماهیت و اهداف صنعتی دارد و در یک چشمانداز معقول باید به این اهداف دست پیدا کنیم. حداقل سطحی که برای غنیسازی صنعتی به آن نیاز داریم بر اساس برآورد متخصصان ما 190 هزار سو است. اینکه ما در چه بازه زمانی به این رقم برسیم با توجه به برنامههای ایران، قابل تعریف است. این مساله برای اعتمادسازی میتواند موضوع مذاکره هم باشد. در جریان این مذاکرات باید به این حقیقت اذعان شود که برنامه هستهای ایران یک برنامه صنعتی است و در یک فاصله زمانی مشخصی باید به این حد از غنیسازی برسیم. بحث چگونگی طی این مسیر چه به صورت پلکانی و چه غیرپلکانی، مسالهای است که باید در سر میز مذاکره در خصوص آن به نتیجه برسیم.
امریکاییها در آغاز مذاکرات با ایران تاکید داشتند که رقم سانتریفیوژهای ایران را به کمترین حد خود خواهند رساند. به نظر میرسید که رقم 2 یا 3 هزار سانتریفیوژ مدنظر آنها باشد. امروز به نظر میرسد طرف امریکایی چندان روی رقم فوق اصرار ندارد و برخی منابع از وجود همین رقم 9 هزار سانتریفیوژ فعال ایران سخن میگویند.
صحبت کردن در خصوص تعداد سانتریفیوژها چندان مفید نیست. مقصود ما این است که به اهدافی که برای برنامه هستهای خود در نظر گرفتهایم در فاصله معقولی که چندان هم طولانی نباشد، دست پیدا کنیم. از نظر ما یک عدد یک رقمی برای تعداد سالها کفایت میکند. این مساله که ما چگونه به این هدف میرسیم میتواند موضوع مذاکره باشد، نه لزوما تعداد سانتریفیوژها. بحث اصلی این است که چگونه به یک غنیسازی صنعتی دست پیدا کنیم.
بحث جایگزین کردن سانتریفیوژهای موجود با نسلهای بالاتر پس از به پایان رسیدن دوره زمانی اعتمادساز تا چه اندازه جدیست ؟ در شرایطی که این مساله رخ دهد آیا ایران سانتریفیوژهای نسل قدیم خود را منهدم خواهد کرد؟
برای حل اختلافها در خصوص غنیسازی ایدههای مختلفی وجود دارد و پیشنهادهای مختلفی هم داده شده که برخی از جانب ما و برخی هم از جانب طرف مقابل مورد پذیرش واقع نشده است. ایده جایگزین کردن سانتریفیوژها هم توسط مراکز مختلف مطالعاتی و غیرمطالعاتی و افراد مختلفی ارائه شده است اما هنوز به طرحی که مورد پذیرش طرفین باشد، تبدیل نشده است. اما نکتهای که در این میان وجود دارد این است که هر دو طرف درصدد هستند از طریق ابتکارهایی از همین دست و همین جنس راه حلی برای این موضوع پیدا کنند. فکر میکنم اگر مذاکرات بیشتری صورت گرفته و تاملهای بیشتری هم در این خصوص اتفاق بیفتد امکان اینکه ما به راه حلی فنی که مورد پذیرش دو طرف باشد، وجود دارد.
سرنوشت تحریمهای اعمال شده علیه ایران چه خواهد شد؟ آیا شاهد لغو تحریمها خواهیم بود یا معلق نگه داشتن آنها ؟
جمهوری اسلامی ایران تعلیق تحریمها را کارگشا نمیداند و بر لغو تحریمها مصر است.
منظور شما همه نوع تحریم از چندجانبه، یکجانبه و مصوب شورای امنیت است ؟
بله. انواع مختلف تحریمها مدنظر است و تمام تحریمها باید لغو شوند. جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه باقی ماندن یک تحریم و یا معلق شدن آنها را نمیپذیرد. البته لغو این تحریمها جزئیات و ظرایفی دارد که در جریان مذاکره روشن خواهد شد. طرفهای مقابل ما ادعا میکنند در رفع تحریمها همواره از الگوی تعلیق و سپس لغو پیروی کردهاند. این مساله به این شکل مورد پذیرش ما نیست. مذاکرات در این خصوص ادامه دارد و یکی از موارد اختلافی ما همین است و من هم وجود این اختلاف را انکار نمیکنم. این مسائل که لغو این تحریمها چگونه باید باشد و با چه فاصله زمانی، جزئیاتی است که در حال مذاکره بر روی آن هستیم.
بنابراین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم پس از امضای احتمالی توافقنامه جامع تمام تحریمها لغو شوند؟
همانطور که نمیتوانیم انتظار داشته باشیم تمام اقداماتی که ایران باید انجام دهد، بلافاصله صورت بگیرد. این دو موضوع به هم مرتبط است که جزئیات آن در مذاکره مشخص خواهد شد.
اگر به روز 24 نوامبر برسیم و توافقی امضا نشود، سناریوهای پیش روی ایران و 1+5 چه خواهد بود؟
واقعیت این است که دیپلماسی هیچگاه تمام نمیشود. همواره فرصت برای دیپلماسی باقیست اما این احتمال وجود دارد که شرایط تغییر کند. به نظر من احتمال اینکه توافقنامه ژنو که به مدت 4 ماه تمدید شده است مجددا هم تمدید شود، بسیار اندک است.
بر اساس توافقنامه برنامه اقدام مشترک، دست شما برای تمدید که باز نیست؟
در برنامه اقدام مشترک قید شده است که مدت زمان لازم برای رسیدن به توافق نهایی یک سال است و بیش از یک سال نیست. این بدان معناست که در روز 24 نوامبر مهلت مذاکره ما تمام میشود. شاید در صورت عدم به توافق رسیدن شیوه های جدیدی برای مذاکره بیابیم و این احتمال هم وجود دارد که به این نتیجه برسیم که توافق دیگر ممکن نیست و به وضعیت سابق بازگردیم. البته بهتر است در شرایط فعلی امیدوار به توافق رسیدن تا 24 نوامبر باشیم.
به هرحال ایران حتی در صورت شکست مذاکرات و بازگشت به عقب هم با شرایطی که یک سال پیش با ان روبه رو بود، رودررو نخواهد شد؟
بله. من اعتقاد کامل دارم که حتی اگر ما تا 24 نوامبر هم به توافق نرسیم و حتی اگر دو طرف به مواضع خود پیش از توافق ژنو هم بازگردند یعنی از سرگیری غنی سازی 20 درصد در ایران و برقراری مجدد تحریمهایی که لغو شده بود و تشدید تحریمها، باز هم وضعیت ایران مانند گذشته نخواهد بود. از نظر روانی فضا کاملا عوض شده است. در این سالها یک ساختار تحریم و یک ساختار روانی علیه ما شکل گرفته بود که این دو در مسیر تقویت هم گام برمیداشتند. در نتیجه این دو ساختار از ایران چهرهای ساخته بودند که انگار جهانیان را تهدید میکند. در این سالها ایران از منظر آنها کشوری بود که به دنبال تسلیحات هستهای است و اهل مذاکره هم نیست و یا در مذاکرات وقت تلف میکند و از تاکتیکهای مختلف برای عدم پیشرفت مذاکرات استفاده میکند. در حال حاضر این فضا شکسته شده است. در نتیجه این چند دور مذاکره و رویکردی که ایران در سطح بین المللی در پیش گرفته است کسی باور نمیکند ایران به دنبال مذاکره نیست و یا تهدیدی برای جهانیان است. جهان در شش ماه گذشته به خوبی شاهد بود که تهران سر میز مذاکره با جدیت مینشیند و هم آژانس بین المللی انرژی اتمی و هم امریکاییها به این حقیقت اذعان میکنند که ایران به تعهدات خود پایبند بوده است. بنابراین هم فضا علیه ایران تغییر کرده است و هم تحریمها شکاف جدی برداشته است.
شما از تغییر فضای روانی علیه ایران سخن میگویید و این در حالی است که در چند روز گذشته هم زمزمههایی در خصوص تمایل اروپا برای عبور از برخی تحریمهای یکجانبه به گوش رسیده است. آیا این تغییر فضا به ایجاد شکاف در میان اعضای 1+5 بر سر برنامه هستهای ایران هم منتهی شده است؟
وجود اختلافهای داخلی میان شش کشوری که مقابل ایران در مذاکرات مینشینند، روشن است. این مجموعه شش کشور هستند با شش رویکرد متفاوت. به عنوان نمونه میان رویکرد چین و روسیه با سایرین در مذاکرات تفاوت وجود دارد و مابین اروپاییها با امریکا هم اختلاف دیدگاههایی وجود دارد. اما ایران چندان به این اختلاف دیدگاهها اهمیت نمیدهد. برای ایران بسیار مهم است که 1+5 با یک صدای واحد صحبت کند. وجود اختلافهای درونی میان اعضای 1+5، مذاکره را برای ایران سختتر خواهد کرد و نه آسانتر. طرف مقابل هم به نتیجه یکسانی در این خصوص رسیده است. به عنوان نمونه بسیار تلاش کردند که در جریان مذاکرات هستهای مساله اوکراین تاثیری بر روند مذاکره نگذارد. البته در عالم سیاست همه چیز بر همه چیز تاثیر میگذارد اما سعی شده با کنترل این حواشی، مذاکرات مسیر اصلی خود را برود.
به نظر میرسد با نزدیک شدن به 24 نوامبر، ایران برای تسریع روند مذاکرات بیشترین میزان مذاکرات دوجانبه را با امریکاییها انجام میدهد. آیا بیشترین میزان اختلافها با واشنگتن است و از حجم اختلافها با اروپاییها کاسته شده است؟
زمانی که ما در خصوص تحریمها و چگونگی لغو آنها صحبت میکنیم طبیعتا باید با امریکا که بیشترین میزان تحریمها را بر ما اعمال کرده است، بیشترین میزان مذاکره را داشته باشیم. تحریمهای یکجانبه یا از سوی اروپاییها و یا از جانب امریکایی ها اعمال شدهاند؛ بنابراین باید یک سری از مذاکرات دوجانبه را با امریکا و تعدادی را هم با اروپاییها پیش ببریم. علاوه بر مساله تحریمها در خصوص جنس نگرانیهای طرفین هم تفاوتهایی وجود دارد. به عنوان نمونه نگرانیهایی که از برنامه هستهای ما در چین و روسیه وجود دارد با نگرانیها و دغدغههای امریکا متفاوت است. بنابراین مذاکرات بیشتر باید با افرادی صورت گیرد که دخالت بیشتری در این موضوع دارند.
روز پنجشنبه شاهد برگزاری نخستین دور مذاکرات دوجانبه میان ایران و امریکا پس از مذاکرات وین 6 در ژنو بودیم. آیا فعلابیشترین دیدارها در قالب مذاکرات هستهای با امریکا خواهد بود ؟ این دیدار دوجانبه در ژنو دستاورد خاصی هم به دنبال داشت؟
دیدارهای دوجانبه چه با اروپاییها و چه با امریکا تا به امروز بسیار انجام شده است و هر زمان که برای این دیدارها احساس نیاز شود، صورت خواهند گرفت. در حال حاضر هم ایدههایی برای ادامه دیدارهای دوجانبه و از جمله دیدار با خانم اشتون وجود دارد. من فکر میکنم این اتفاق نظر وجود دارد که در حاشیه مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک با توجه به فرصت خوبی که در اختیار طرفین است دیداری در سطح وزرا داشته باشیم.
فکر می کنید امکان امضای توافق جامع در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل وجود داشته باشد؟
من چنین فکری نمیکنم. موضوعات مورد مذاکره بسیار مفصل و پیچیده هستند و بر فرض اینکه توافقی هم حاصل شود در خصوص جزئیات باید بحثهایی صورت بگیرد و باید به نگارش متون مکتوب در خصوص نحوه اجرای آنها بپردازیم. با این همه نمیتوان شانس رسیدن به توافق تا زمان مجمع عمومی را رد کرد اما فکر میکنم با توجه به روال مذاکرات ما حتی در صورت پیشرفتهای قابل توجه باز هم تا آخر چهارماه به فرصت زمانی نیاز داریم.
نگران نوامبر و انتخابات کنگره در ایالات متحده نیستید؟
فکر نمیکنم جای نگرانی باشد ولی اگر هم باشد این مشکل هیات امریکایی است.
نگران افرایش انتقادهای داخلی با تطویل مذاکرات نیستید؟
ما نگرانی از انتقادهای داخلی نداریم. بیان این انتقادها مشخصه یک جامعه چندصدایی است. امکان ندارد همگان با این پروسه موافق باشند و مخالفان هم حق اظهارنظر دارند و چه بسا مخالفان به نکتههایی توجه داشته باشند که در مسیر مذاکرات به ما هم کمک بکند. تا زمانی که اجماع ملی وجود دارد و تا زمانی که عنایت و دستور مقام معظم رهبری برای ادامه مذاکرات وجود دارد و تا زمانی که رییسجمهور دستور ادامه مذاکره را میدهند، تیم مذاکرهکننده به کار خود ادامه می دهد. در مجلس هم پارهای مخالفتها وجود دارد و ما هم هربار خواستهاند برای ارائه توضیحات به مجلس رفتهایم. با این حال مجلس همواره پشتیبان ما بوده است. مجلس دغدغههای درستی دارد و نقش نظارتی هم دارد که باید به این نقش عمل کند.
شما همواره بر این نکته تاکید داشتهاید که سر میز مذاکره تنها در خصوص مسائل هستهای صحبت میکنید. با این همه بحرانهای منطقهای از عراق تا افغانستان و از سوریه تا غزه به نوعی بر این مذاکرات سایه انداخته است. فکر نمیکنید بحث در خصوص این مسائل هم بتواند به تسریع روند مذاکرات یا افزودن بر فضای مثبت کمکی بکند؟
خیر. تصمیم ملی که اتخاذ شده این است که تیم مذاکرهکننده هستهای تنها در خصوص مسائل هستهای مذاکره کند. نظر شخصی من این است که مخلوط کردن مسائل با هم در سر میز مذاکره هستهای نمیتواند مفید باشد.
امضای توافق جامع تاثیری بر همکاری بر امریکا در سایر حوزه ها خواهد داشت؟
این بستگی به جنس توافقی دارد که به دست آید. اگر کشورهای غربی رفتاری را از خود نشان دهند که منجر به جلب اعتماد مردم ایران شود، احتمال دارد تغییرات در سایر حوزهها هم آغاز شود. ولی باید گفت حافظه تاریخی مردم ایران به هیچ وجه اعتمادی به غرب ندارد.
آیا مذاکرات هستهای میتواند در بیاعتمادی به غرب تغییری ایجاد کند؟
پاسخ این پرسش به رفتار اروپاییها و امریکاییها بستگی دارد که تا چه میزان در مذاکرات از خود حسن نیت نشان دهند و تا چه اندازه از زیادهخواهیهای خود دست بردارند. اگر اروپاییها و امریکا در مسیر اعتمادسازی درست عمل کنند این احتمال وجود دارد که پس از مذاکرات هستهای تغییری در رویکرد مردم ایران صورت بگیرد. البته من چندان به این بخش از قضیه خوشبین نیستم.