صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۷۳۹۵۹
تاریخ انتشار: ۳۱ : ۱۷ - ۰۵ مرداد ۱۳۹۳
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
نوشتار زیر به قلم ایگور ایوانف، وزیر امورخارجه اسبق روسیه و رئیس کنونی شورای روابط بین الملل روسیه است که برای پایگاه خبری امید هسته ای ارسال شده است را در ذیل می خوانید:

*تهران تحت هیچ شرایطی از تلاش های خود درجهت توسعه بخش انرژی هسته ای دست نخواهد کشید.به موازات پیشروی موفقیت آمیز مذاکرات درباره پرونده هسته ای ایران که قرار است در آینده نزدیک به رفع تحریم ها از این کشور منجر شود، در جهان شناسایی وسیع تر امکانات قابل توجهی مشاهده می شود که ایران در سطوح منطقه ای و بین المللی دارد.

* این جانب طی سال های زیادی نه تنها توسعه اوضاع ایران و پیرامون این کشور را مشاهده می کردم بلکه به طور مستقیم در گسترش روابط روسی – ایرانی شرکت داشتم.ایران همیشه در سیاست خارجی کشورمان جایگاه ویژه ای داشته و در آینده نیز باید داشته باشد.امروزه هدف دست اول بخشیدن محتوای واقعی به مناسبات فی مابین دو کشور به نفع هر دوی آنها و در جهت تامین تعامل آن ها در صحنه بین المللی است.

* حادترین مساله در رابطه با ایران، مساله برنامه هسته ای این کشور است. اعتقاد دارم که ایران تحت هیچ شرایطی از تلاش ها برای توسعه بخش انرژی هسته ای دست نخواهد کشید. این فعالیت ها در زمان جنگ شدید با عراق و تحریم های شدید اقتصادی غربی پابرجا ماند. دلیلی برای این نتیجه گیری وجود ندارد که چیزی بتواند در آینده قابل پیش بینی، تهران را به بازنگری اساسی در موضع گیری خود وادار کند.

* آیا می توان اتم صلح آمیز ایرانی را با اشاعه سلاح های هسته ای برابر دانست؟فکر می کنم که این ادعا درست نیست.چند دور اخیر مذاکرات در قالب 1+5 نشان دهنده درجه بالای انعطاف پذیری مواضع ایران بوده است. آیا این اقدام تاکتیکی تهران و «بازی ظریف دیپلماتیک» آن است؟اعتقاد دارم که جواب این سوال باید منفی باشد.این مساله خلوص نیت یا مکر رهبران ایران نیست بلکه مساله منافع بلند مدت و توانمندی دولت است.

* ایران غیر از برنامه هسته ای هم چیزی دارد که به همسایگان خود و به جامعه حهانی ارائه دهد.افزون بر آن، ایران فقط در محیط مساعد خارجی می تواند توان بالقوه خود را بطور واقعی بالفعل بکند. امروزه رژیم تحریم ها و فقدان روابط سالم با جهان خارجی درحد زیادی نه تنها از توسعه اقتصادی ایران بلکه از تقویت مواضع بین المللی ایران ممانعت می کند.رهبران فعلی تهران این واقعیت را به خوبی درک می کنند و از همین روست که در ماه های اخیر به جستجوی مصرانه وجوه اشتراک با مخالفان و حتی دشمنان آشکار خود پرداخته اند.

* ممکن است سوال کنند که ضمانتی وجود دارد که رهبران فعلی تهران جای خود را به یک گروه محافظه کار تر و ضدغربی ندهند؟ واقعا چنین ضمانتی وجود ندارد.ولی شکست مسوولین فعلی ایران به معنی شکست طرف های مذاکرات با ایران و آن نیروهای سیاسی غرب خواهد بود که خواه ناخواه شریک بازی منتقدان محافظه کار ایرانی رئیس جمهور روحانی هستند. شکست سیاسی حسن روحانی شکست مشترک ما شده و بدون تردید مذاکرات 1+5را به عقب انداخته و در زمینه حل و فصل بحران سوریه و در روابط اعراب و اسرائیل مشکلات جدید و در عراق خطرات مکملی به وجود خواهد آورد.

* جا دارد که سیاستمدارانی که امروزه به از سرگیری «موضع شدید» غرب در حق تهران دعوت می کنند درباره تبعات جانبی این خط، تفکر و تامل بکنند. گاهی در روسیه این نظرگاه شنیده می شود که «موضع شدید» غرب گویا با منافع روسیه همخوانی دارد زیرا برای توسعه «روابط ویژه» بین مسکو و تهران مبنای مکملی ایجاد می نماید.ادعا می شود که ایران در شرایط انزوا از غرب مجبور است همکاری با روسیه را گسترش دهد.این موضع گیری را کوته بینانه و خطرناک می دانم.با کشوری مانند ایران نمی توان براساس ملاحظات سیاسی مقطعی، شراکت راهبردی برقرار کرد.این پایه ها بیش از حد ناپایدار و غیرقابل اطمینان است و هر آن ممکن است فروبپاشد.

* باید قبول کرد که روابط ما با ایران فعلا از شالوده ای محروم است که بحث درباره شراکت راهبردی واقعی و نه شعاری را موجه بکند. باید بی درنگ به پی ریزی کردن این پایه ها پرداخت: چه در روابط اقتصادی که سطح فعلی آن تاب انتقاد ندارد؛ چه در تعامل در زمینه مسائل منطقه ای که می تواندبسط و توسعه یافته و فعال تر شود؛ چه در همکاری علمی – فنی و آموزشی که در این بخش کار ناچیز نابخشودنی انجام شده است و چه در تماس ها در سطح جوامع مدنی که درحال حاضر در بهترین فرصت در حالت «نطفه» قرار دارد.

* ایران کشوری نه تنها با گذشته بزرگ بلکه با آینده بزرگ است. به نفع روسیه است که نه فقط روابط حسنه فعلی با همسایه جنوبی ما را محفوظ کند بلکه این روابط را به سطح کیفی جدیدی ارتقاء دهد که جوابگوی امکانات بالقوه دو کشور و واقعیات جدید قرن 21 باشد.همه موجبات عینی برای این کار فراهم شده است و حالا اراده سیاسی باید اعمال شود.