صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۹۷۳۳
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۱۱ - ۰۹ تير ۱۳۹۳
وی در پایان تاکید کرد: تاکنون تصمیم برای انتشار دستنوشته‌ها و یادداشت‌های پدرم نگرفته‌ایم و فعلا هم تصمیم انتشارش را نداریم. خاطرات او به طور مشخص از سال 1328 شروع و تا سال 44 مرتب و روزانه نوشته شده است. پس از آن 4 سالی وقفه در نوشتن افتاده و دوباره از سال 48 نوشتن آن شروع می‌شود و تا سال 64-65 مرتب ادامه دارد و پس از آن پراکنده می‌شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


احمد آل‌احمد پسر مرحوم شمس آل‌احمد در آستانه سالروز تولد پدرش (10 تیر ماه) ظهار داشت: مرحوم پدرم بر این باور بود که انقلاب اسلامی برای حرکت نیاز به دو بال دارد که وی را به منزل برسانند؛ روحانیت و روشنفکران. به اعتقاد پدرم بعد از پیروزی انقلاب بال روحانیت مستحکم و بال روشنکری ضعیف شد و وی در طول زندگی‌اش و به گفته خود، تلاش می‌کرد تا میان این دو آشتی برقرار کند و آنها را در کنار هم حفظ کند.

به گزارش انتخاب، وی افزود: جنگ تحمیلی واقعه‌ای بود که منجر شد فعالیت پدرم در این زمینه به حاشیه برود و همین مساله هم او را منزوی کرد. به عبارت دیگر وقتی جنگ شروع شد و در فضای کشور خودش را تثبیت کرد، فعالیت پدرم عملا مبدل به یک فعالیت حاشیه‌ای شد.

آل‌احمد با اشاره به انزوای پدرش در سال‌های پایانی حیاتش گفت: این انزوا از روی ناچاری بود نه اینکه کسی وی را مجبور کرده باشد. فضا به شکلی بود که مناسب فعالیت و طرز فکر پدرم  مهم  به‌شمار نمی‌رفت و جنگ تحمیلی هم روالی را بر سر کار آورده بود که قرار نبود زود به پایان برسد. با این حال پس از پایان دفاع مقدس پدرم کمی فعالیت‌های خود را افزایش داد. البته در این فضا نظام هم رفته رفته راه ارتباط خودش را با روشنفکران مشخص کرد و سعی کرد تعریفی تازه در ارتباط میان خود و جریان روشنفکر پدید آورد.

وی ادامه داد: در سال‌های پس از جنگ پدرم ارتباط نزدیکی با حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی پیدا کرد. آنها رزمندگان و خاطره نویسان دفاع مقدس را به پدر معرفی می‌کردند تا از تجربیات و نظرات پدر بهره ببرند و پدرم نیز هرچه تجربه داشت به آنها منتقل می‌کرد که این ارتباط تا 7-8 سال پایانی عمر پدر که توام با بیماری او بود، ادامه پیدا کرد.

آل‌احمد در پاسخ به سوالی در مورد اینکه چرا شمس آل‌احمد هرگز نخواست خود را به عنوان نویسنده‌ای مستقل معرفی کند تصریح کرد: جلال آل‌احمد در سال 48 و به صورتی ناغافل درگذشت. کسی انتظار فوت جلال در آن زمان را نداشت و پدرم هم در پی این حادثه به نوعی صاحب این دغدغه شده بود که باید کار ناتمام برادرش را که شامل انتشار دستنوشته‌ها و تجدید چاپ آثار او می‌شد به اتمام برساند. او برادرش را عاشقانه دوست داشت و خودش را در قبال او مسئول می‌دانست و همین بود که دیگر فرصتی برای اظهار نظر توسط وی فراهم نکرد.

پسر مرحوم شمس آل‌احمد همچنین با اشاره به ماجرای دیدار پدرش با امام خمینی(ره) در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: بعد از آن دیدار پدرم به وضوح بسیار خوشحال بود و از اینکه توسط امام تایید شده بود بسیار خوشنود بود. پدر می‌دانست که پشت سرش حرف‌هایی زده می‌شود که ریشه در همان تفکر وحدت میان روحانیت و روشنفکران در انقلاب داشت و می‌شنید که دوستان روشنفکرش بسیار او را مورد توهین قرار می‌دهند و نزدیکی‌اش به حکومت و نظام را نمی‌پسندند. اما در آن دیدار حضرت امام مطرح می‌کنند که شمس و خانواده‌اش را خوب می‌شناسند و بر فعالیت همیشگی شمس بر مبنای اصول صحه می‌گذارند و از او می‌خواهند که کارش را قوت ادامه دهد.

آل‌احمد همچنین در پاسخ به سوالی در مورد ریشه اختلاف نظر پدرش با سیمین دانشور نیز گفت: این اختلاف به موضوع چگونه چاپ شدن دستنوشته‌های جلال باز می‌گشت. پدر معتقد بود که دستنوشته‌های جلال را باید به همان شکلی که هست بی آنکه در آن تغییری وارد کرد و با لحن تند و بدون تعارف جلال منتشر کرد اما سیمین خانم می‌گفت که جلال همه نوشته‌هایش را به او می‌داده تا بخواند و در موردش نظر بدهد و برای همین اصرار داشت آثار جلال را پیش از انتشار بخواند و احیانا اصلاح کند.

وی در پایان تاکید کرد:  تاکنون تصمیم برای انتشار دستنوشته‌ها و یادداشت‌های پدرم نگرفته‌ایم و فعلا هم تصمیم انتشارش را نداریم. خاطرات او به طور مشخص از سال 1328 شروع و تا سال 44 مرتب و روزانه نوشته شده است. پس از آن 4 سالی وقفه در نوشتن افتاده و دوباره از سال 48 نوشتن آن شروع می‌شود و تا سال 64-65 مرتب ادامه دارد و پس از آن پراکنده می‌شود.

به گفته پسر شمس آل‌احمد خانواده وی به دلیل اینکه مطمئن نیست وی این خاطرات را به منظور انتشار و یا به منظور تهیه یک روز نوشت شخصی تالیف کرده است حاضر به انتشار عمومی آنها نیست.

منبع: مهر