آیتالله وحید خراسانی در دیدار جمعی از مبلغین اعزامی به مناطق محروم ضمن توصیههایی به آنها برای رفع گرفتاریهای مردم مظلوم عراق دعا و با آنها ابراز همدردی کرد.
این مرجع تقلید در این دیدار اظهار کرد: مردم از مناطق مختلف عراق، از بصره، از حله، از هر نقطهای، در اربعین عاشورا زن و فرزند را برمیدارند، در حالی که یقین دارند در این سفر چه بلاهایی در کمین است ولی برای این که مبادا قبر حسین بن علی -علیما السلام-غریب باشد، به زیارت میروند. زهی سعادت! من به نوبه خودم آرزومندم که پای آن بدوی را ببوسم که آن جور با زن و فرزندش بلاها را به جان میخرد و دست از دامن اهل بیت -علیهم السلام- بر نمیدارد. این حجت است هم بر من و هم بر شما. ما چه کردیم برای این مذهب؟ چه خطری به جان خریدیم؟
متن کامل توصیههای این مرجع تقلید به مبلغین و بیان وظایف آنان در ایام ماه مبارک رمضان به شرح زیر است.
«بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله فی الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین
امام ششم ، بیانی دارد که فقه این حدیث بسیار عمیق است. خلاصه بیان این است: اهل ایمان به منزله اعضاء یک بدن هستند.
تعبیر بهت انگیز است. روحی که در این بدن ساری و جاری است و همه این اعضاء را مرتبط میکند، ایمان است و عقیده به امامت ائمه اثتی عشر. بعد بیان این است: اگر یکی از این اعضا صدمهای ببیند، تمام اجزای آن بدن در اثر آن بلیه همه مضطرباند.
اگر این حدیث را بفهمیم، درک کنیم الآن مصائبی را که بر شیعه در عراق وارد میشود؛ این مصائب، راحت و آسایش را به کلی از بقیه افراد اهل ایمان و تشیع سلب میکند. اگر روح ایمان باشد، گفتنی نیست که بر آنها که تحت سیطره معاندیناند چه میگذرد، باید دید بر قلب مقدس ولی عصر چه میگذرد. شیعتنا خلقوا مِنْ فَاضِلِ طِینَتِنَا و عجنوا بماء ولایتنا یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا. این رابطه طرفینی است. همان طوری که شیعه محزون است برای حزن آنها، آنها هم محزوناند برای حزن اینها. آن هم چه مردمی! شیعه عراق حجتاند. گاهی من فکر میکنم ما در مقابل اینها روز قیامت چه جواب بدهیم؟
اگر کسی فکر کند: عمری ما سر سفره امام زمان نشستهایم، هر بهرهای بردیم ولی آن بدوی در عراق، نه از این سفره بهرهای برده ولی برای اربعین و عاشورا با زن و فرزند همه بلاها را به جان میخرد که خودش را به قبر سید الشهدا برساند. این حجت است بر من؛ و واقعاً شرمندهایم، هر وقت فکر کنید چه جور بلاء را، خطر را، برای خودش، زن و فرزندش میبیند ولی دست از این دامن بر نمیدارد. اگر اینها بودند آن وقتی که آن ناله غربت بلند شد: هل من ناصر ینصرنی، چگونه جواب میدادند. خوشا به حالشان! زهی سعادت! چه شرفی بالاتر از این. اینها در این روزگار مبتلا به این بلایایاند.
راحتی برای کسی نمیماند که رگی داشته باشد، غیرت دینی، مذهبی، مگر عضو این بدن نباشد. این مصیبت غیر قابل وصف است، آنچه الآن در عراق میگذرد، فوق بیان ماست و ما چارهای نداریم الا دعا و تضرع به درگاه خدا؛ أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء. همهتان در این سفر، در مواقع، دعا کنید برای آن گرفتاران که مخ تشیع هستند، آنها از امتحان در آمدهاند ولی ما امتحانی پس ندادیم.
این بهت انگیز است. اهل عراق حجتاند بر من! کاری به شما ندارم. ما چه کردیم برای این مذهب، چه خطری به جان خریدیم، اما آن اهل بصره از مناطق مختلف عراق، از حله، از بصره، از هر نقطهای در اربعین عاشورا زن و فرزند را برمیدارد، یقین دارد که در این سفر چه بلاهایی در کمین است ولی مبادا قبر حسین بن علی غریب باشد. زهی سعادت! اگر اینها بودند آن وقتی که فرمود: - چه بیانی! چه کلمهای! نگاه کرد به آن جمع قلیل، بعد فرمود:- هرکس ... مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ ، مُوَطِّناً عَلَی لِقَاء الله نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ معنا.
خلاصه کلام: من به نوبه خودم آرزومندم که پای آن بدوی را ببوسم که آنجور با زن و فرزندش بلاها را به جان میخرد و دست از دامن اهل بیت بر نمیدارد.
این حجت است هم بر من، هم بر شما. عمری سر این سفره نشستیم، همه جور استفاده کردیم، آیا حاضریم بلا به جان بخریم در این راه؟
این ماه آنچه در توان داریم به کار ببندید، فراموش نکنید همیشه در نظر شما باشد فداکاری آنها، بعد از فرصت استفاده کنید. مبادا وقتی ضایع بشود. اغتنموا الفرص فانها تمر مرّ السحاب؛ چه فرصتی؟! ماه رمضان، شهر الله، ماهی که در آن ماه أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن هُدیً لِلنَّاسِ، وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقان. شب قدر در این ماه است، اعمال عرضه میشود بر کی؟ بر قطب عالم امکان.
کاری کنید که در دفتر شما ثبت باشد که یک عبد آبقی را به مولا برگرداندید، یک ضالی را هدایت کردید. خدا به موسی بن عمران فرمود: اگر یکی از این دو کار را بکنی، برای تو بالاتر است از این که صد سال همه ایام را روزه بگیری، همه شبها را تا به صبح به عبادت قیام کنی. کلیم الله متحیر ماند، گفت بارالها! آن دو عمل چیست؟ جواب آمد: یکی بندهای که از مولا گریخته، به مولا برگردانی، از تفسیر این جمله سؤال کرد، خطاب آمد: آن گنهکاری است که از من برگشته است، او را توبه بدهی، به درگاه من برگردانی، پرسید دوم چیست؟ خطاب آمد: ضالی را هدایت کنی، تفسیر این کلمه را پرسید، خطاب آمد: کسی که امام زمانش را نشناخته او را به ولی عصرش هدایت کن؛ کار شما باید در این سفر این دو عمل باشد: یکی آن عبد آبق را به مولا برگردانید، یکی آن بیگانه از امام عصر را به صاحب الزمان آشنا کنید. زهی سعادت اگر موفق بشوید به این دو کار.
سعی کنید در آن محل به منبر اکتفا نکنید، در هر مجلسی، در هر محفلی، سه کار باید تمام وقت شما را بگیرد: یکی تحکیم عقائد؛ دوم تهذیب اخلاق؛ سوم تعلیم احکام؛
سعی کنید افراد مستعد را شناسایی کنید؛ آنها را به احکام آشنا کنید، که بعد از شما این رشته باقی بماند، هر کس یک مسئله یاد بگیرد، اجرش در نامه عمل تو نوشته میشود، آن هم چه اجری؟! اینها از دست ما رفت، عمر تمام شد، کاری نکردیم.
امام در تفسیر این آیه بیانش این است: مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعا، این نص قرآن است: هر کس یک انسان را احیاء کند، اجرش احیای تمام بشر است از اول خلقت آدم تا انقراض عالم. فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً، فرمود: تَأْوِیلُهَا الْأَعْظَم أَخْرَجَها مِنْ ضَلَالٍ إِلَی هُدًی. هر دو نکره است، نه معرفه؛ یک وقت بیان این است أَخْرَجَه مِنْ الضَلَال إِلَی الهُدی، یک وقت بیان این است: أَخْرَجَها مِنْ ضَلَال إِلَی هُدًی. از یک گمراهی در بیاوری به یک هدایت برسانی، یک مسئله به جاهل در دین یاد بدهید، از یک گناه توبهاش بدهید، اجر تو در این ماه احیای تمام بشر است به نص کتاب و سنت معتبره. این نتیجه این سفر است، غنیمت بشمارید، این مقام را از دست ندهید.
مطلب دیگر این است که در این سفر تمام همّتان مصروف بشود در احیاء امر آل محمد. امام ششم تعبیرش این است: رحم الله من أحیا امرنا. این روایات را بفهمید، اولاً دعای او - انما یعرف الامام بالعلم و اجابة الدعوة- دعا، دعای یک همچو کسی است، آن هم، چه دعایی!. رَحِمَ اللَّهُ، به صیغه مضارع نیست، به صیغه ماضی است. نسبت ترقبیه نیست، نسبت تحققیه است. فقه احادیث مهم است، درایت روایت اصل است. رَحِمَ اللَّهُ، مفروغ عنه است، تمام است، آن هم چه رحمتی؟ وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. این هم کار اساسی این سفر است.
آن احیاء امر به چه چیزی محقق است؟ هر کس در هر محلی هست، ماه مبارک رمضان تمام شود و آن مردم را به چهارده معصوم عارف کند. احوال آنها را برای آن امت بیان کنید، مطالعه کنید. از هر محلی که بیرون آمدید باید آن مردم پیغمبر شناس باشند، علی شناس باشند تا برسد به امام زمان؛ آن وقت میشوید مصداق این دعا: رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا.
این سفر فوقالعاده مهم است. خوشا به حال آن کسانی که بفهمند و مغتنم بشمارند. از هر فرصتی بهره ببرید؛ در مدارس، دبستانها، دبیرستانها احیا کنید امر آل محمد را.
خودتان عمل کنید به این توصیه و آنجا هم به همه مردم این وصیت را برسانید: آن، این است که -هم خودتان هیچ روزی ترک نکنید - از اول قرآن به قدری که میتوانید بخوانید و به خود امام زمان هدیه کنید. این حدیث صحیح مسکی است که هر لحظهای بوی خوشش، مشام عقل را معطر میکند. حدیث در کمال صحت است، مشتمل بر اصحاب اجماع. نتیجه حدیث این است: کسی که قرآن را بخواند و به امام زمان هدیه کند کان معه. این معیّت عقل را مبهوت میکند، کسی که با او باشد با چه کسی است؟ الْمُنْتَهَی إِلَیْهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیَاءِ، وَ لَدَیْهِ مَوْجُود آثَارُ الْأَصْفِیَاءِ، معیّت با او معیّت با تمام انبیا و مرسلین است، معیّت با تمام ائمه معصومین است.
ما کجا امام زمان را شناختیم. شیخ طوسی، شیخ الطائفه اعلی الله مقامه در کتاب غیبتش بیانش این است که در زمان ما آن قدر از خوارق عادات از او سر زده که قابل شماره نیست. این بیان شیخ است. هزار سال بعد از شیخ چه کرده؟ گفتنی نیست مقام او. درکش فوق تصور است.
حسین بن روح کسی است که حاجب آن درگاه است، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی. اگر نوکر مقامش این باشد، آیا آن آقایی که به انتساب به او، این مرد به این مقام رفیع رسیده، چه کسی است؟! یک زنی آمد و خواست اختبار کند حسین بن روح را، گفت من حقهای را آوردم، آیا تو خبر داری از آن حقهای که من آوردهام؟ فرمود: برو آن حقه را در دجله بینداز و بعد برگرد. این مسی است که آن اکسیر اعظم به او خورده، کیمیایی شده و به این مقام رسیده. زن رفت و حقه را انداخت در دجله، و بعد آمد به محضر ابوالقاسم حسین بن روح. گفت: حقه را انداختم در دجله. کنیز را صدا زد و فرمود: حقه را بیاور. وقتی آورد پرسید: این همان است که در دجله انداختی؟ گفت: بله، گفت: من خبر بدهم که در این حقه چه چیزی است یا تو خبر میدهی؟ گفت تو خبر بده. آنچه بود گفت. بعد هم سر حقه باز شد و روشن شد چه احاطهای است.
این مقام نوکر اوست. کجا ما امام زمان را شناختیم، سعی کنید او را به مردم معرفی کنید. در هر مجلسی که شروع میشود زیارت سلام علی آل یاسین را بخوانید. مجلس را به دعای به امام زمان ختم کنید، مردم را، با سوادها را، دعوت کنید، قرآن بخوانند و به او هدیه کنند، بیسوادها سوره توحید را بخوانند و به او هدیه کنند. اگر هر روز تحفهای کسی در خانه تو آورد آیا شب عید نوروز با او چه میکنی؟ اگر من و تو هر روز عزیزترین تحفه را که قرآن است به او هدیه کنیم، در شب قدر که صحیفه تقدیر ما به امضای او میرسد، با ما چه خواهد کرد؟ اینها را حالی کنید به مردم که شبانه روز به یاد او باشند. دعای عهد را هر روز صبح ترک نکنند و شما هم ترک نکنید، مگر عنایتی کند، نظری کند.
علی بن بابویه به ابوالقاسم بن حسین بن روح نوشت که من امسال عازم مکه هستم. جواب آورد: امسال به حج نرو. باز نامه نوشت به حسین بن روح که من نذر کردم که امسال را به مکه بروم. جواب آمد اگر لابدی که به مکه بروی در غافله آخر برو. علی بن بابویه- پدر شیخ صدوق- صبر کرد، همه غوافل رفتند، در غافله آخر نام نوشت و با آنها رفت، تمام غافلهها به وسیله غرامطه همه کشته شدند و فقط آن غافله باقی ماند.
این است احاطه او با عالم. تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ. مِنْ کُلِّ أَمْرٍ! همه بر قلب او باید نازل شود؛ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ.
پروردگارا! به پهلوی شکسته صدیقه کبری ما را مورد عنایت آن حضرت قرار بده. بارالها! این بلا را از شیعه عراق بر طرف کن، خداوندا! به روح پاک خاتم النبیین، به خون فرق امیرالمؤمنین، به سر بریده سیدالشهدا، مردم عراق را از این بلا رها کن، این مصیبت را از قلب شیعه برطرف کن.
ان شاء الله در این سفر در مواقع اجابت دعا حتماً دعا کنید مگر خدا به برکت روح پاک آن مردمی که شما برای آنها موعظه میکنید... که معلوم نیست کیست مورد عنایت او . شاید پای منبرتان جوانی باشد از هوسی گذشته، آمین او مشکل را حل کند؛ پیرمردی باشد با تعب و کد یمین لقمه حلالی در آورده و با صیام و قیام ماه را طی کرده، به آمین او دعای تو هم مستجاب بشود.
خدا چند چیز را در چند چیز پنهان کرده است: رضای خودش را در طاعات، غضب خودش را در معاصی، بندگان خودش را در مردم. هر کس را دیدی، هرگز گمان نکنی که خودت از او بهتر هستی، برای این که من خودم را میشناسم و از خودم خبر دارم اما از او خبر ندارم؛ شاید او حسنهای داشته باشد که همه سیئات را محو کند، من سیئهای داشته باشم که همه حسنات را محو کند. با این نظر با مردم بنگرید. خودتان را نبینید به جایی میرسید.
نتیجه بحث این شد که ان شاء الله از این سفر باید با دست پر برگردید. به ارشاد ضال و توبه و انابه گناهکاران و تعلیم احکام دین به مسلمانان، نتیجه این سفر این است.
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه، فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتعه فیها طویلا
اللَّهُمَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِنا وَبَیْنَ ولیک طرفة عین أَبَداً واجعَلْ عَواقِبَ امُورَنا خَیرا.»