صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۸۳۷۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۳
عدم حمایت جریان‌های نزدیک به حسن روحانی در سال‌های دور باعث شد که اصلاح طلبان با مدیریت هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی به حمایت از دبیر سابق شواری عالی امنیت ملی بپردازند. این تلاش به آنجا رسید که خاتمی در نامه‌ای به عارف تنها نامزد جریان اصلاح طلبی از وی خواست تا به نفع حسن روحانی از انتخابات کنار بکشد تا زمینه برای پیروزی این نامزد انتخابات ریاست جمهوری فراهم شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
« انا شریک»؛ بحثی است که این روزها و با گذشت یک سال از پیروزی دولت روحانی، هنوز میان جریان اصلاحات و اصول گرایان برقرار است و این دو گروه سیاسی، روحانی را متعلق به خود می‌دانند. راست گرایان معتقد هستند که رئیس دولت یازدهم با توجه به سابقه اصول گرایی و عضویت در جامعه روحانیت مبارز متعلق به آنهاست و چپ گرایان نیز می‌گویند، او با توجه به حمایت خاتمی و هاشمی در انتخابات و چینش کابینه‌اش، یک اصلاح طلب است.

به گزارش انتخاب، همین تفاوت نگاه باعث شده است، تا اعضای این دو جبهه در گفت‌وگوهای خود به این موضوع اشاره کنند. محمد تقی رهبر نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و از چهره‌های اصولگرا اعتقاد دارد که « آقای روحانی در جامعه روحانیت با منطق اعتدالی شناخته می‌شد بنابراین فکر می‌کنم اگر یک عده اجازه دهند و تا حدی فشارهای وارده بر ایشان اجازه دهد، رئیس‌جمهور هم قطعا با همان سبک و سیاقی که در جامعه روحانیت مبارز فعال بودند، در دوران ریاست جمهوری به فعالیت خواهند پرداخت.»

محمد علی ابطحی از اعضای مجمع روحانیون مبارز اما اعتقادی دیگر دارد، او می‌گوید« در شرایط فعلی، عضویت آقای روحانی در جامعه روحانیت مبارز، بیشتر یک وضعیت تاریخی است نه شرایط اجرایی. رئیس‌جمهوری کشور در انتخابات سال گذشته نه نامزد جامعه روحانیت در انتخابات بود و نه مواضع اکثریت این جامعه همدلی با ایشان است.»

پیش از این دو نیز تحلیل گران مسائل سیاسی به بازخوانی نظرات روحانی بپرداخته‌اند تا ببیند که او متعلق به کدام یک از این دو جناح اصلی کشور است. محسن رفیق دوست وزیر سپاه دردولت میرحسین موسوی در مورد گرایش دولت یازدهم گفت:« من اعتقاد ندارم که دولت یازدهم، دولتی معتدل است، چراکه اندک اندک این دولت در حال تمایل یافتن به چپ است ولی امیدوار هستم که بتواند اعتدال را رعایت کند.» فیاض زاهد نویسنده، روزنامه‌نگار، پژوهشگر و فعال سیاسی نیز به عبور روحانی از اصول گرایان اشاره می‌کند و می‌گوید:« آقای روحانی سال‌هاست است که از اصولگرایان عبور کرده است. خاستگاه آقای روحانی در جامعه روحانیت مبارز بوده است. گفتمان آقای روحانی در 10سال گذشته در اردوگاه اصولگرایان تعریف می‌شد. ولی هم اکنون بزرگ‌ترین مشکل اصولگرایان، آقای روحانی شده است. پس می‌توان گفت که این آقای روحانی بوده که از اصولگرایان عبور کرده است.»

برای مشخص شدن این معنا که روحانی بالاخره متعلق به کدام جریان است، بهتر است به بازخوانی سابقه سیاسی او بپردازیم.

در آغاز دهه 60 حزب جمهوری اسلامی با مدیریت سران نظام یعنی (حضرت آیت‌الله خامنه‌ای- شهید بهشتی- آیت‌الله هاشمی رفسنجانی – آیت‌الله موسوی اردبیلی و شهید باهنر) شکل گرفت و در درون آن دوجناح اساسی کشور شکل رسمی به خود گرفتند.

جناح راست که شالوده اصلی آن را جمعیت موتلفه اسلامی تشکیل می‌داد و افرادی چون جلال الدین فارسی، عسگراولادی، حسن آیت، عبدالله جاسبی، احمد توکلی، علی اکبر ولایتی و مصطفی میرسلیم در آن عضویت داشتند. و جناح چپ که که شالوده آن را هوادارن سازمان مجاهدین انقلاب تشکیل می‌دادند. اعضای برجسته این جناح، میرحسین موسوی، سید محمد خاتمی، سید محمد موسوی خوئینی‌ها، سید کاظم موسوی بجنوردی و محمد علی هادی تشکیل می‌دادند.

رئیس جمهور روحانی که آن زمان عهده دار نمایندگی مجلس شورای اسلامی بود هم عضویت در جامعه روحانیت مبارز را داشت و هم جزء حزب جمهوری اسلامی به حساب می‌آمد.

در جریان انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی که نمایندگان مجلس با تابلو حزبی در انتخاب شرکت می‌کردند، حسن روحانی با حضور در لیست جامعه روحانیت مبارز که مورد حمایت تشکل راست حزب جمهوری اسلامی و همچنین موتلفه اسلامی بود وارد کارزار انتخابات شد و از شهر تهران به نفر نوزدهم وارد مجلس شورای اسلامی شد.

از میان راه یافتگان به مجلس شورای اسلامی از شهر تهران 12 نفر متعلق به جناح چپ و 18 نفر از جناح راست بودند. بدین ترتیب حسن روحانی در اولین انتخاباتی که با تابلوی حزبی وارد انتخابات شده بود، با حمایت جناح راست وارد دومین مجلس شورای اسلامی شد.

در جریان مجلس دوم اختلافات حزبی ، بسیار نمایان و ملموس بود که اوج آن به دوران دوم ریاست جمهوری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و ماجرای انتخاب میرحسین به عنوان نخست وزیر باز می‌گشت. رئیس جمهور تمایلی برای معرفی مهندس موسوی به عنوان نخست وزیر نداشتند و ترجیح می‌دادند که کسی مثل علی اکبر ولایتی عهده دار پست نخست وزیر باشد.

این اختلافات و حمایت عمده‌ای از نمایندگان مجلس از رئیس دولت، باعث شد که امام خمینی به ماجرا ورود کند و اعلام کنند که موافق حضور مهندی موسوی دراین پست هستند و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز با توجه به نظر امام خمینی، میرحسین موسوی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کردند. 99 نفر از نمایندگان مجلس حکم امام (ره) را یک حکم ارشادی دانستند و به نخست وزیر میرحسین رای منفی و ممتنع دادند، که حسن روحانی یکی از این 99 نفر بود که مورد اعتراض شدید جناح چپ و طرفدارن نخست وزیری میرحسین موسوی بودند.

اختلافات حزبی این دو جریان بر سر مدیریت کشور در زمان نخست وزیر میرحسین موسوی و ماجرای 99 نفر باعث شد که جامعه روحانیت مبارز تهران که از اعضای آن، مسئولین برجسته و روحانیون برجسته تهران بوند، دچار دوگانگی شود و برخی از اعضای آن دست به تشکیل تشکلی به نام مجمع روحانیون مبارز تهران با محوریت سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، مهدی کروبی و مجید انصاری و چند روحانی دیگر زدند و راه خود را از اعضای روحانیت مبارز تهران جداکردند.

رئیس دولت یازدهم در آن روزها اما بازهم به تفکرات حزبی خود پشت نکرد و به عنوان یکی از 29 اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران در مقابل روحانیون چپ گرا ایستاد. جناح راست آن روزهای ایران با محوریت آیت‌الله مهدوی کنی و ناطق نوری به تشکیل محمع روحانیون واکنش نشان دادند و حتی آیت‌الله مهدوی کنی به نوع نامگذاری و عملکرد آن اعتراض کرد و گفت: نامی که آقایان انتخاب کرده‌اند، با کم لطفی همراه بود، خوب بود که نامی انتخاب می‌کردند که مردم دچار اشتباه نمی‌شدند و سبب اختلاف و ابهام نمی‌شد.

در جریان دوره سوم انتخابات مجلس سوم شورای اسلامی نیز تفاوت لیست‌های دو جناح سیاسی بسیار مشخص بود، اما اینبار حسن روحانی در کنار حضور در لیست جامعه روحانیت مبارز تهران از سوی مجمع روحانیون هم به عنوان نامزد مجلس شواری معرفی شد تا حسن روحانی از سوی هر دوجناح به عنوان نامزد انتخابات مجلس معرفی شود.

حسن روحانی بازهم به عنوان نماینده راهی مجلس شورای اسلامی شد ولی اینبار اکثریت مجلس در اختیار جناح چپ بود و مهدی کروبی که عهده دار نایب رئیسی مجلس سوم بود، پس از حضور هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور در دولت، به عنوان رئیس مجلس عهده دار ریاست قوه مقننه شد.

با انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب پس از امام خمینی و تکیه هاشمی رفسنجانی بر صندلی ریاست قوه مجریه، زندگی سیاسی حسن روحانی را دچار دگرگونی کرد. حسن روحانی در دولت، هاشمی رفسنجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد تا مرد همیشه همراه هاشمی در جنگ دردولت نیز کنار وی باشد تا از نظر مشی سیاسی هرچه بیشتر به یکی فراجناحی ترین شخصیت‌های سیاسی ایران نزدیک شود.

رئیس جمهور این روزهای ایران با وجود داشتن منصب دبیرشورای عالی امنیت ملی همچنان علاقه به حضور در پارلمان داشت و با برگزاری انتخابات مجلس چهارم و به حاشیه رانده شدن جناح چپ در این مجلس، راست گرایان پاداش حسن روحانی را با نایب رئیس مجلسی که ناطق نوری عهده دار ریاست آن بود پرداخت کردند و حسن روحانی تبدیل به یکی از اعضای تاثیرگذار مجلس چهارم شد.

حسن روحانی به عنوان یار نزدیک هاشمی تمام تلاش خود را در مجلس چهارم انجام داد تا مجلس را با دولت بیش از بیش همراه کند، نقشی که وی تا پایان دولت هاشمی در مجلس پنجم نیز بازی کرد.

دبیرشورای عالی امنیت ملی دولت هاشمی در مجلس پنجم نیز بر صندلی نایب رئیسی قوه مقننه تکیه زد و حتی زمانی که ناطق نوری در هوای رسیدن به پاستور بود، جلسات مجلس را اداره می‌کرد تا بسیاری تصور کنند که در ادامه مجلس پنجم و در مجلس ششم و در غیاب ناطق نوری که احتمالا رییس جمهور می شود، حسن روحانی بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه می زند.

انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور تمام معادلات جناح راست را برهم زد اما این انتخاب باعث شد تا فضایی جدید در دوران زندگی حسن روحانی آغاز شود. خاتمی نیز همچون هاشمی، روحانی رابرای دبیری شورای عالی امنیت ملی انتخاب کرد تا همچنان روحانی نقشی تاثیرگذار را در کشور بازی کند. علاقه مثال زدنی حسن روحانی برای حضور در قوه قانون گذار کشور باعث شد تا دبیرشورای عالی امنیت ملی بازهم در انتخابات مجلس شرکت کند اما مجلس ششم، هیچکدام از ژنرال‌های دوره‌های قبل خود را نپذیرفت و مردم ترجیح دادند تانمایندگی همراه با دولت را راهی قوه مقننه کنند.

روحانی همچون پنج دوره گذشته در زیر چتر راست گرایان و جامعه روحانیت مبارز تهران وارد انتخابات شد و اولین شکست رسمی خود را در انتخابات تجربه کرد، در انتخابات مجلسی که هاشمی رفسنجانی نیز با تلخ کامی از حضور در آن انصراف داده بود.

انتخاب نشدن برای نمایندگی مجلس باعث شد که روحانی با فراغت بیشتری به مسائل شورای امنیت ملی برسد و با به دست گرفتن مسئله هسته‌ای ایران، تبدیل به یک چهره بین المللی و شناخته شده در سطح جهانی شد تا جایی که رسانه‌های ایران و جهان به وی لقب «شیخ دیپلمات» دادند. روحانی در زمان مدیریت پرونده هسته‌ای در کنار مخالف سیاسی خود در دهه 60 قرار داشت و خاتمی وی را بهترین فرد برای تحقق آرزوهای هسته‌ای ایران می‌دانست و دوستان دیروز روحانی در جناح راست با انتقاد از روند مذاکرات هسته‌ای به مدیریت «شیخ دیپلمات»، اعلام کردند که روحانی از در مقابل غرب عقب نشینی کرده است و اقتدار ایران را زیر سوال برده است.

این انتقادات باعث شده که روحانی کم کم از جناح راست فاصله بگیرد و در کنار هاشمی رفسنجانی باشد و بیشتر اوقات خود را در کنار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام سپری کند یا با سید محمد خاتمی روند مذاکرات هسته‌ای ایران را مرور کند. از همین روست که روحانی دهه 80 را یک سیاستمدار نزدیک به هاشمی رفسنجانی می‌دانند تا یک سیاستمدار راست گرا.

هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، برای روحانی سکوت، حضور در مجمع تشخیص مصلحت و نظام و مرکز تحقیقات استراتژیک را به همراه داشت. انتخابات سال 92 اما برای روحانی حکایتی دیگر داشت و نامزد بالقوه انتخابات‌های ریاست جمهوری این بار عزم حضور در انتخابات ریاست جمهوری را کرده بود در حالی که هیچکدام از دوستان دیروزش در قامت حمایت از وی بر نیامدند.

عدم حمایت جریان‌های نزدیک به حسن روحانی در سال‌های دور باعث شد که اصلاح طلبان با مدیریت هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی به حمایت از دبیر سابق شواری عالی امنیت ملی بپردازند. این تلاش به آنجا رسید که خاتمی در نامه‌ای به عارف تنها نامزد جریان اصلاح طلبی از وی خواست تا به نفع حسن روحانی از انتخابات کنار بکشد تا زمینه برای پیروزی این نامزد انتخابات ریاست جمهوری فراهم شد.

حالا که یک سال از انتخابات ریاست جمهوری می‌گذرد، روحانی به جز یک جلسه که میهمان اعضای جامعه روحانیت بود دیگری، چراغ سبزی به این جریان نشان نداد، تا نشان دهد که همچنان از این جریان دلگیر است و قصد بازگشت به آن را ندارد. منفعل بودن این جامعه به ویژه بعد از بیماری آیت‌الله مهدوی کنی، کمک بسیاری به این جدایی کرده است.


منبع: نامه نیوز
همانطور که روحانی گفته است او یک رئیس جمهور معتدل است اما چیزی که از رفتار او مشخص است، دیگر سخت است که باور کنیم، حسن روحانی نماینده جامعه روحانیت مبارز در قدرت است.