اميررضا كوهستاني احتمالا يكي از نوادگان سعدي است نه به
خاطر شجرهنامه و شناسنامه و اين جور چيزها، چون او با وجود جوانياش،
جهانگردترين هنرمند تئاتر ماست. اين جوان شيرازي برخلاف «حافظ» يكجانشيني
پيشه نكرد بلكه به سياق ديگر همشهرياش، «سعدي» اهل سفر است؛ سفرهايي براي
اجراي تئاتر.
به گزارش انتخاب، او در مدت 12 سال بيش از 200 اجراي خارجي داشته است. سال 93
هم يكي از پرسفرترين دورههاي فعاليت كوهستاني است. او امسال با 4 نمايش
«سالگشتگي»، «در ميان ابرها»، «ايوانف» و «17 دي كجا بودي؟» بيش از 30
اجراي خارجي دارد. بعد از اجراي نمايش «رقص روي ليوانها» نامي تازه به
تئاتر ايران معرفي شد؛ «اميررضا كوهستاني» كه با اجراي اين نمايش در تهران و
شيراز توجه تماشاگران را جلب كرد. او 12 سال پيش، اولين دعوتنامه خارجي را
دريافت كرد؛ «رقص روي ليوانها» براي اجرا در آلمان دعوت شد. كارگردان
جوان فكر كرد اگر 40 تماشاگر آلماني هم با كار ارتباط برقرار كنند، بايد
خدا را شكر كرد اما استقبال تماشاگران و منتقدان آلماني؛ سرنوشت ديگري براي
اين هنرمند جوان رقم زد، سرنوشتي كه او را به «ماركوپولو»ي تئاتريها
تبديل كرد. حالا 12 سال از آن سفر ميگذرد و هنرمند مورد نظر ما در بسياري
از كشورها آثار متفاوتي اجرا كرده است. كوهستاني چندي پيش براي اجراي
تازهترين نمايشاش «سالگشتگي» رهسپار آلمان و بلژيك شد. گفتوگوي ما با
همين سفرها آغاز شد و در خلال آن به تجربيات گذشته و سفرهاي آينده اين
كارگردان پرداختیم.
مدل تماشاگران متفكر
نمايش «سالگشتگي» در آلمان در سالني اجرا شد كه شبيه
فرهنگسراي نياوران است اما آنچه براي كوهستاني جالب بود، ارتباط نزديك اين
سالن با دانشگاه فلسفه فرانكفورت بود و همين موضوع سبب شد بيشتر تماشاگران
نمايش، دانشجويان فلسفه باشند؛ دانشجوياني كه بعد از اجراي تئاتر در جلسه
گفتوگو با گروه، پرسشهايي فلسفي را مطرح كردند كه گاه پاسخ دادن به آنها
دشوار بود. كوهستاني در گفت و گو با ايسنا درباره اين سفر ميگويد: «مدل
تماشاگرانمان، مدل متفكران جوان بود. خوشبختانه جدا از بحثهاي فلسفي،
نقدهاي خيلي خوبي گرفتيم.» اما جشنواره هنر بروكسل در قياس با جشنواره
آلمان، بسيار مهمتر بود. اين جشنواره يكي از مهمترين جشنوارههاي اروپاست
كه همه هنرمندان، مديران جشنوارهها و. . . براي ديدن آثار و گفتوگو با
هنرمندان در آن حضور مييابند. كوهستاني پيش از اين 4 بار ديگر هم در اين
جشنواره شركت كرده بود و اجراي «رقص روي ليوانها» در سال 2004 آغازگر حضور
او در اين جشنواره بود.
او در اين فاصله نمايشهاي «در ميان ابرها»،
«كوارتت» و «17 دي كجا بودي؟» را دراين جشنواره اجرا كرد و حالا بعد از 10
سال با نمايش «سالگشتگي» در آن حضور داشت؛ نمايشي كه داستان آن به نوعي با
داستان «رقص روي ليوانها» مرتبط است و همين تجربه جالبي براي كوهستاني
بود. او خود درباره حضور دوبارهاش در اين جشنواره توضيح ميدهد: «سالني
150 نفره خواسته بوديم اما مدير جشنواره حدس ميزد استقبال تماشاگران زياد
باشد و سالني بزرگ با 300 صندلي براي ما در نظر گرفته بود. 4 اجرا داشتيم و
در همه اجراهايمان سالن پر شد. شب آخر تعداد زيادي تماشاگر كه بليت
گيرشان نيامده بود، ليست انتظاري تهيه كردند كه احيانا اگر كسي از
تماشاگران نرسيد صندلياش را به آنها واگذار كنند. واكنش تماشاگران خيلي
خوب بود به طوريكه در اجراهاي آخر بازيگران 6 بار براي رورانس روي صحنه
آمدند. نقدهاي خيلي مثبتي گرفتيم و كريستين جيد يكي از معروفترين منتقدان
بلژيك رتبه 4 ستاره را به نمايش ما داد. » در همين جشنواره گفتوگوهاي
زيادي براي اجرا در ديگر كشورها مطرح شد اما كوهستاني ترجيح ميدهد تا
زمانيكه اين گفتوگوها به نتيجه قطعي نرسيده است، در اينباره خبري ندهد با
اين حال تاكيد ميكند نمايشاش حتما در جشنواره هامبورگ و جشنواره پاييزه
پاريس كه در كنار جشنواره آوينيون، معروفترين جشنواره فرانسه است، اجرا
خواهد داشت.
كوهستاني تصور نميكرد نمايش «سالگشتگي» با اين استقبال
روبهرو شود. او اين نمايش را اثري شخصي ميپنداشت اما استقبال تماشاگران
ايراني و خارجي نشان داد نمايش تماشاگران را با خود همراه كرده است. حالا
او بعد از تجربه اجرا در كشورهاي مختلف درس مهمي در تئاتر گرفته است و
ميگويد: « به خاطر اينكه ميتوانم نمايش را با مليتهاي مختلف ببينم، يكي
از بهترين درسهايي كه در تئاتر گرفتم اين است كه ميفهمم آدمها چقدر شبيه
هم هستند! ميبيني چه جالب! تماشاگران در شيراز، بروكسل، سوئد و آلمان و. .
. همه در يك لحظه و به يك ديالوگ خاص ميخندند يا در لحظه همه سالن در
سكوت فرو ميرود!»
«مدير برنامه» كيست؟
در ميان سخنان كوهستاني با عبارت «مدير برنامه» روبهرو
شديم كه در تئاتر ما مرسوم نيست و از او خواستيم در اينباره بيشتر بگويد و
او توضيح ميدهد: «مدير برنامه شايد معادل مدير توليد يا تهيهكننده در
تئاتر ما باشد. تنها تفاوتش اين است كه طرف حساب جشنوارههاي خارجي هم مدير
برنامه است. يعني واسطه بين گروه و جشنواره است. اوايل خود من با ايميل با
جشنوارهها در تماس بودم اما وقتي تعداد اجراها بيشتر شد ديگر فرصت
نميكردم. از طرف ديگر يك فرد حقوقي بايد قرارداد با جشنوارهها را امضا
ميكرد و اين گونه بود كه گروه تئاتر «مهر» به عنوان يك كمپاني تئاتر در
فرانسه ثبت شد و مدير برنامه ما كه نامش پيير رايس است، به عنوان نماينده
گروه با جشنوارهها قرارداد ميبندد و تمام مسئوليت حقوقي و هماهنگيها با
اوست. »
يكي از مشكلات گروههاي تئاتري نگهداري دكور است چون در ايران هيچ
جايي براي اين منظور پيشبيني نشده و اگر قرار باشد گروهي مانند گروه
تئاتر مهر، سفرهاي پياپي داشته باشد، نگهداري دكور مساله مهمي است.
كوهستاني در توضيح راهحلي كه براي اين منظور انتخاب كرده ميگويد: «مدير
برنامه انباري را در شهري اجاره ميكند. مثلا دكور «ايوانف»، «در ميان
ابرها»، «17 دي. . . » در انباري در فرانسه نگهداري ميشود. بابت هر
اجرايي، كاميوني اجاره ميشود و دكور را از آن انبار بار ميزند و به شهري
كه نمايش را دعوت كرده ميبرد و دوباره به آن انبار برميگرداند. معمولا
وقتي نمايش تازهاي توليد ميشود، آثار قبلي كمتر دعوت ميشوند، بنابراين
هزينه نگهداري دكور بالا ميرود و اگر تعداد اجراها كافي نباشد، از اجرايش
صرف نظر ميكنيم. البته مسائل ديگري هم هست، مثلا در مورد «ايوانف» به دليل
پربازيگر بودن و نوع اجرايش اصلا فكر نميكرديم خارج از كشور اجرا شود اما
بعد اينكه به آلمان و بلژيك دعوت شديم، به ناچار با زحمت فراوان دكور را
به اروژا منتقل كرديم. » كارگردان «ديوار چهارم» از محدود بودن تورهاي
داخلي ايران به عنوان مشکل نام ميبرد و اضافه ميكند: «چون تور داخلي خيلي
عرف نيست، افراد حرفهاي براي بستهبندي دكورهايمان نداريم. اميدوارم با
مرسوم شدن تورهاي داخلي، طراحان صحنه فكري براي حملونقل دكورها بكنند
همچنانكه در خارج از كشور اين موضوع خيلي مرسوم است.
كارگردان ويژهاي نيستم
اين كارگردان شيرازي با اينكه بيشترين سفرهاي خارجي را
داشته، اما معتقد است كارگردان ويژهاي نيست كه اين همه به خارج از كشور
دعوتش ميكنند و در اين باره توضيح ميدهد: «كارگردانهاي خيلي خوبي در اين
10 سال در تئاتر ايران آمدند كه زيباييشناسيشان به دنيا قابل ارائه است
اما متاسفانه تئاتر، هنري پرخرج و نيازمند سوبسيد دولت است. خيلي وقتها
حتي در خارج ميپرسند چرا سينماي ايران در خارج مطرح است اما تئاترش چنين
نيست. سينما با DVD قابل انتقال است اما اجراي تئاتر در خارج از كشور بسيار
هزينهبرتر است. عدم حمايت مالي از گروهها باعث ميشود، تئاتر ايران
كمتر در دنيا شناخته شود و به جز نمايشهاي من و چند نفر ديگر كه
فستيوالها حاضر ميشوند تمام هزينههاي آن را تامين كنند، براي ديگر
كارگردانان امكان اجرا در خارج از ايران خيلي دور از دسترس به نظر ميرسد. »
منبع: آرمان