پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رنگ
و رویش رفته و نایی برای صحبت از شادمانی ندارد اما ته اعتباری دارد از
سال ها خوش رقصی و هنرنمایی طرفدارانش مقابل میلیون ها عاشق. فوتبال حالا
به خانه اش بازگشته است. همه دنیا این را تایید می کنند اما ظاهرا بانوی
پیر آمادگی این جشن بزرگ را ندارد. او حالا ناچار است با همه ناآمادگی که
در چهرهاش موج میزند به خاطر عاشقانش "بله" را بگوید. آنهم بلندتر و
محکمتر از قبل.
سائوپائولو را می گوییم. شهری که تا ساعاتی دیگر مورد توجه ترین نقطه جهان
می شود. یک جشن بزرگ در راه است. همه هم دعوت اند. چه آنهایی که به سرزمین
قهوه آمده اند و چه آنهایی که قرار است از کیلومترها آنطرف تر مهمان این
جشن خودمانی باشند.
اما مثل اینکه میزبان که پیر دیر فوتبال است برای این جشن بزرگ تدارک ویژه
ای ندیده است. این را می شود در چهره عروس پیر دید و احساسش کرد. سائو این
شهر بزرگ و رنگ و رو رفته هنوز خودش هم باور نکرده که باید در ضیافتی
جهانی شرکت کند و مقابل میلیاردها چشم و لنز دوربین ها لبخند بزند و شاد
باشد به خاطر این جشن فراموش ناشدنی و شاید هم تکرار ناشدنی.
ولی ظاهرا والدین عروس پیر برایش سنگ تمام نگذاشته اند. نه در سطح شهر
خبری از این جشن بزرگ است و نه در اطراف ورزشگاه ها می شود همتی برای
برگزاری این مهمانی میلیاردی دید. آنها حتی حاضر نشده اند کج سلیقگیهایشان
را برای همین چند روز فراموش کنند و دستی به سرو روی شهرشان بکشند.
اطراف ورزشگاه محل برگزاری افتتاحیه پر است از چاله چوله هایی که یا هنوز
پرنشده و یا به تازگی پرشده و سیمانش هنوز خیس است. توری هایی آبی رنگ که
نماد جام بیستم رویش نقش بسته آنقدر رنگ و رو رفته و بدسلیقه آذین بسته شده
که به نظر می رسد عروس پیر را به زور پای سفره عقد نشانده اند!
ساختمان هایش هم رنگ و رویی برایشان باقی نمانده. اکثرشان یک طبقه هستند و
کاملا فرسوده. برج هایش هم خیلی به برج شبیه نیست. سائو میزبان جام بیستم
است اما وقتی تصور می کنی که فوتبال به خانه اش بازگشته، انتظار دیگری از
میزبان داری. اما این میزبان برای پذیرایی از مهمانی که سالهاست از خانه
رفته و حالا با هزار التماس برگشته است تدارکی ندیده. اسباب پذیرایی که
فعلا مهیا نیست.
شاید میزبان می خواهد همه را سورپرایز کند که تاکنون دستش را رو نکرده
است. شاید از فردای افتتاحیه شرایط فرق کند. اما مگر می شود " در باغ سبز "
را فراموش کرد و این تصور را داشت؟ سائو میزبان میلیاردها چشم خواهد بود
تا هنرنمایی مردان سرزمین قهوه را ببینند. شاید هم میزبان همه هنرش را در
ساق مردان طلایی پوشش جا کرده و می خواهد با هنرنمایی آنها میزبانی اش را
به رخ جهان بکشد.
تا شروع جام بیستم و جشن دوباره فوتبال لحظاتی بیش باقی نمانده. عروس پیر
برزیل با همه کمبودهایی که دارد باید آماده این مهمانی ماندگار باشد. چاره
ای هم به پذیرش آن ندارد. حالا به جایی رسیده که باید " آش کشک خاله" را
سربکشد. مهمانان زیاد هستند و البته چشم انتظار. باید با هر هنری شده
میزبانی را در حق شان تمام کند. پرده ها کنار می رود. جام بیستم رونمایی می
شود. باید به افتخار جشن دوباره فوتبال دست زد و شادی کرد.