صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۶۰۴۹
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۱ - ۲۰ خرداد ۱۳۹۳
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


پس از درنوردیده شدن تهران با توفان‌ هفته پیشین، موجی در نسبت دادن این حادثه طبیعی با وضعیت اخلاقی پایتخت کشور به راه افتاده و گروهی این رخداد را نتیجه ‌رعایت نکردن شئونات اسلامی توسط گروه وسیعی از پایتخت‌نشینان دانسته و به استقبال حوادث سهمگین‌تر رفته‌اند؛ اما آیا می‌توان چنین تعابیری‌ درباره این حادثه و نظایرش در سطح کشور پذیرفت؟!

«تابناک» در ادامه نوشت: در تاریخ بر جای مانده از زندگی پیامبران همچون حضرت نوح، عذاب یکی از راه‌های برخورد با قوم ستمگر و گمراهی بود که بر راه باطل تأکید ورزیده‌اند و اهل حق را نیز آزرده‌اند و از این منظر، تعبیر نزول عذاب الهی دارای چنین ریشه‌های عمیقی است؛ اما آنچه محل توجه است، نسبت این عذاب‌ها با حضور اولیای الهی است.‌ عموماً این عذاب‌ها هنگامی مصداق بلایای طبیعی می‌یافته که پیامبران و معصومین به‌ نمایندگی خدا ‌روی زمین حضور عینی داشته‌اند.

در ماجرای اخیر درنوردیدن تهران توسط توفان کم‌سابقه 120 کیلومتری نیز تعابیر مشابهی به کار برده ‌و در این زمینه بحث عذاب الهی پیش کشیده شد و گروهی به یقین رسیدند که این عذاب الهی به دلیل وضعیت اخلاقی پایتخت نازل شده و پس از این، شاهد حوادث بسیار بزرگ‌تری نیز خواهیم بود.

گروهی دیگر نیز نه به این محکمی اما تلویحاً همین گفتار را تکرار می‌کردند و با لفظ ارتش خدا از این حادثه طبیعی یاد می‌کردند که این تعابیر محل تأمل دارد و کار تا آنجا بالا گرفت که برخی وهابی‌ها نیز از این فرصت‌، بهره‌برداری خود را کردند.

چنین تعابیری سابقه‌ داشته ‌و از ماجرای زلزله‌های منجیل و طبس به طور بسیار پررنگی به آن دامن زده شده و همواره با تذکرهای جدی همراه شده که نباید چنین تعابیری را به رویدادهای طبیعی جانسوزی نسبت داد که در این مرز و بوم در حال وقوع است و عملاً مردم ایران را شایسته عذاب الهی ساخت و بسیاری از نقاط جهان را که اتفاقاً مرکز مفاسد دنیاست و به واسطه شرایط جغرافیایی هیچ ‌گاه دستخوش بلایای طبیعی نشده و بعید است که بشود، با این تعابیر عملاً بلااشکال خواند!

منطقِ منطبق با آموزه‌های مذهبی حکم می‌کند، بپذیریم هدف از بروز حوادث ناگوار طبیعی همچون سیل، زلزله و توفان که ریشه در نظم طبیعی جهان دارد و برگرفته از مشیت الهی است، لزوماً عذاب برای تنبیه بندگان گنهکار و نافرمان نیست، بلکه آثار متعددی همچون یادآوری نعمت‌های الهی، بیداری از خواب غفلت، شکوفایی استعدادها، استمرار حیات در کره خاکی و... را نیز به دنبال دارد.

افزون بر این، بر پایه ‌آموزه‌های دینی، باید آن‌ را ‌بلا نامید که عقوبت معنوی الهی باشد؛ یعنی آثار بد رفتار انسان. این امور از آن جهت بلا و مصیبت واقعی‌اند که اولاً معلول اراده و اختیار خود انسان هستند و دوم آنکه مقدمه هیچ خیر و هیچ کمالی نیستند؛ مثلاً قساوت قلب و سنگدلی برای انسان بلاست، چنان که در روایت آمده است. سنگدلی همواره یک عذاب الهی خوانده شده و درباره‌اش نیز آمده است: «ما ضرب الله عبداً بعقوبة اشد من قسوة القلب / خدا هیچ بنده‌ای را به هیچ عقوبتی معاقب نکرده است که بالاتر از سنگدلی باشد».

با این اوصاف، لزوماً هر حادثه طبیعی عظیمی مصادیق عذاب الهی را ندارد و عدل اعظم خداوندگار متعال نیز با این تعابیر تطابق ندارد، چرا که بنا بر ‌عدالت الهی، اگر قرار بر عذاب باشد، جماعت بی‌خدا که کمترین نسبتی از اخلاق در میانشان رعایت نمی‌شود، برای نزول عذاب مقدم بر دیگر بندگانند که در عمل به برخی دستور‌های پروردگار و فرستاده‌اش غفلت و سستی کرده‌اند. در کنار این، اگر در آینده شاهد وقوع چنین بلایایی در مناطق مذهبی جهان باشیم، با اصرار بر عذاب بودن همه این بلایا، چگونه می‌توان شبهه ایجاد شده را برطرف ساخت؟!

بنابراین، بیاییم برای هشدار و نهیب به گروهی از مردمان، به خطا از تعابیر استفاده نکنیم که بعدها به بدترین شکل ممکن علیه خودمان ‌استفاده شود و به دلیل چنین گفتارهایی، امکان رفع شبهات شکل گرفته نیز نباشد و مردم کشورمان به ویژه پایتخت‌نشینان را با تعابیری که نسبتی اینچنین عمیق با این جمعیت میلیونی ندارد، همراه نسازیم و مستحق بلایایی بزرگ‌تر از این توفان ندانیم که هزینه‌ای بسیار سنگین ‌برای چنین رفتارهای فاقد دوراندیشی در بلندمدت دارد.