صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۶
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۵ - ۰۳ بهمن ۱۳۸۹
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آینه‌بینی هم نتوانست سرنخی از مخفیگاه فراری‌های ماجرای کودک‌آزاری در اختیار تیم تحقیق قرار دهد.
پس از فرار این زن و شوهر خشن، کسانی که سند خانه‌شان را وثیقه آزادی آنان قرار داده بودند دست به دامان مرد آینه‌بین شدند. شمس‌الدینی، بازپرس شعبه هفتم دادسرای شمیرانات برای این زن و شوهر شکنجه‌گر به صورت غیابی قرار مجرمیت سنگین صادر کرد و پرونده در اختیار قاضی شعبه 1045 دادگاه عمومی تهران قرار گرفت.
شکنجه سیاه
سناریوی این پرونده سیاه زمانی کلید خورد که در روز 3 آبان‌ماه سال 87، زن 29 ساله‌ای به نام گل‌صنم، پیکر نیمه‌جان دختر 11 ساله‌ای را به بیمارستان تامین اجتماعی در شهرستان گنبدکاووس انتقال داد.

وی به مسؤول پذیرش بیمارستان گفت: این دختر بیماری تشنج دارد و کارهای عجیبی انجام می‌دهد. من نامادری وی هستم. لحظاتی پیش دچار تشنج شد و روی خودش آب جوش ریخت. سپس سرش را به دیوار کوبید و دچار ضربه مغزی شد!

این زن ادامه داد: پس از این حادثه، من فورا دختر همسرم را به بیمارستان رساندم. این دخترک 11 ساله به نام حمیده که به کما فرو رفته بود تحت معاینه قرار گرفت. پزشک متخصص مغز و اعصاب اعلام کرد که آثار سوختگی در بدن حمیده در اثر سوزاندن آتش سیگار و اتو بوده است، نه آب جوش و این زخم‌های عمیق عمدی بوده است و دخترک بیماری تشنج ندارد.

شواهد نشان می‌داد که این ماجرا کودک‌آزاری است و با دفتر اورژانس اجتماعی، مورد کودک‌آزاری تماس گرفت و آنها را در جریان قرار داد. با اعلام این گزارش نماینده یکی از دفاتر حقوق کودکان و ماموران آگاهی شهرستان گنبد برای بررسی موضوع پای در بیمارستان گذاشتند. دخترک همچنان در کما بود و بررسی‌ها نشان می‌داد که نامادری حمیده پس از اینکه وی را به بیمارستان رسانده، فراری شده است. همه بدن دخترک با اتو سوخته بود، در پاهایش آثار داغ سیگار به جا مانده بود، قسمتی از پوست بدنش با انبردست کنده شده بود و زخم‌هایش تازه بود. آثار سوختگی سیم و قاشق داغ نیز در بدنش وجود داشت و در اثر ضربه به سرش به کما فرو رفته بود. پس از اعلام نظر پزشکی قانونی، جست‌وجو برای بازداشت نامادری و پدر این کودک آغاز شد تا اینکه چند روز بعد زن جوانی به بیمارستان مراجعه کرد و مدعی شد که مادر حمیده است. این زن سراسیمه بود، پس از آن نزد پلیس رفت و از شوهرش به اتهام شکنجه‌های سیاه شکایت کرد. مادر حمیده پس از دیدن وضع دخترش در بیمارستان فورا به پلیس آگاهی شهرستان گنبدکاووس مراجعه کرد و در شکایت خود گفت: 3 سال پیش به خاطر اختلافات شدید از شوهرم جدا شدم. در آن زمان دادگاه حضانت 2 دخترم را به پدرشان سپرد.


وی ادامه داد: بعد از جدایی، گاهی به دیدن بچه‌هایم می‌رفتم تا اینکه یک سال پیش شنیدم که همسرم با زن جوانی ازدواج کرده است. دیگر اجازه نمی‌داد بچه‌هایم را ببینم و سپس همراه همسرش و 2 دخترم به تهران رفت. این زن ادامه داد: هیچ آدرسی از شوهرم نداشتم. خیلی تلاش کردم او را پیدا کنم اما نتوانستم. در این مدت تنها یک بار حمیده با من تماس گرفت، گریه می‌کرد و می‌گفت گلی (نامادری) او را اذیت می‌کند و کتکش می‌زند. می‌گفت می‌خواهد برگردد و با من زندگی کند.

تا اینکه چند روز پیش نزد برادرشوهرم رفتم و می‌خواستم آدرس شوهرم را بگیرم که فهمیدم دخترم در بیمارستان بستری است. من از شوهر سابقم و گلی به خاطر شکنجه‌های کودکم شکایت دارم. پس از شکایت این زن، بازپرس شعبه اول دادسرای شهرستان گنبدکاووس دستور بازداشت نامادری و پدر سنگدل را صادر کرد. در حالی که هیچ ردی از زوج کودک‌‌آزار نبود، بازپرس به بازجویی از بستگان پدر پرداخت. عموی دختر شکنجه شده در بازجویی‌ها گفت: برادرم «اراز» بعد از جدایی از همسر اولش با زن جوانی به نام گل‌صنم در شهرستانمان ازدواج کرد و بعد از مدتی صاحب پسری شد. وی ادامه داد: یک‌سال پیش برادرم به همراه گلی، 2 دختر و نوزادش به تهران رفتند و در خانه‌ای سرایدار بودند. من خبر خاصی از او نداشتم. فقط یکبار حمیده دختر برادرم با من تماس گرفت و با گریه گفت که نامادری‌اش شکنجه‌اش می‌دهد اما گلی تلفن را از دستش گرفت و با عصبانیت گفت که این دختر، دوست‌پسر دارد و پدرش او را تنبیه کرده است. وی ادامه داد: می‌دانستم این زن دروغ می‌گوید. چون حمیده و خواهرش عاطفه خیلی‌خیلی مظلوم بودند. بررسی‌ها آغاز شد و ردیابی‌های مخابراتی نشان می‌داد که گلی از چند تلفن عمومی در شمال تهران با خانواده همسرش تماس گرفته است. این در حالی است که شماره پلاک خودروی پدر حمیده در اختیار پلیس سراسر کشور قرار گرفت تا اینکه در شب 11 دی‌ماه 87 این زوج تبهکار دستیگر شدند و به گنبدکاووس انتقال یافتند. اراز 40 ساله و گلی 29 ساله در بازجویی‌ها پرده از راز هولناک شکنجه‌های سیاه برداشتند. این در حالی است که با راهنمایی‌های این زوج، عاطفه 8 ساله و بنیامین، کودک یکساله که در اتاق سرایداری زندانی شده بودند، توسط ماموران پلیس به گنبدکاووس انتقال داده شدند.

اقرار تلخ پدر بی‌عاطفه
پدر بی‌عاطفه چنان بی‌تفاوت ماجرای شکنجه‌های سیاه را به تصویر کشید که هیچ‌کس نمی‌تواند باور کند که این یک پدر است. وی گفت: 3 سال پیش از همسر اولم جدا شدم و با گلی ازدواج کردم. از همسر اولم 2 دختر و از همسر دوم یک پسر دارم. در یک خانه ویلایی در تجریش سرایدار بودیم. دخترانم مرتب برای دیدن مادرشان بی‌قراری می‌کردند همین موضوع موجب می‌شد که گلی عصبانی شود و با اتو دخترم را می‌سوزاند. من هم با سیگار او را سوزاندم تا تنبیه‌اش کنم. گلی می‌گفت که حمیده کنار پنجره با پسری صحبت می‌کرده، من هم بیشتر عصبانی شدم و با انبردست به جان حمیده ‌افتادم.

گل‌صنم نیز در بازجویی‌ها گفت: چند سال پیش از شوهر معتادم جدا شدم. بعد از آن با «اراز» ازدواج کردم. من بی‌گناهم. شوهرم از من می‌خواست که بچه‌هایش را بسوزانم!


آیینه‌بینی در فرار زوج شکنجه‌گر
چون این حادثه تلخ در تهران اتفاق افتاده بود پرونده برای رسیدگی در اختیار بازپرس شعبه هفتم دادسرای شمیرانات قرار گرفت. این در حالی است که این زن و شوهر با صدور قرار وثیقه آزاد و پس از آن فراری شدند. هیچ ردی از آنها در دست پلیس نبود و بازپرس دستور توقیف سند ملک وثیقه‌گذار‌ها را صادر کرد. جست‌وجوی این افراد برای پیدا کردن زوج فراری به بن‌بست رسید و آنان به ناچار دست به دامان مرد آیینه‌بین شدند. مرد آیینه‌بین با گرفتن پول زیاد ادعا کرد مخفیگاه این زن و شوهر فراری در جاده سرخس (حوالی مشهد) است. اما ادعای وی دروغ بود. چون صاحبان سند به مخفیگاه رفتند اما اثری از فراری‌ها نبود. بازپرس شمس‌الدینی قرار مجرمیت پرونده را به صورت غیابی صادر کرد و پرونده این زن و شوهر فراری به اتهام کودک‌آزاری در اختیار قاضی دادگاه عمومی تهران قرار گرفت. رسیدگی به این پرونده ادامه دارد تا ردی از فراری‌ها به دست آید این در حالی ‌است که حمیده دخترک شکنجه‌شده گوشه‌ای از خانه خوابیده و زندگی نباتی دارد و در حالی که در کمای مغزی به سر می‌برد فقط می‌تواند اطرافیانش را ببیند.