صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۴۹۷۴
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۱۵ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۳
حسين عليزاده در ادامه با اشاره به مهاجرت داريوش طلايي به فرانسه و تاثير او در معرفي موسيقي ايراني به جامعه اروپا گفت: «امروزه بسياري از افراد با نوشتن نام شان در كنار هنرمندان خارجي سعي در كسب اعتبار دارند در آن زمان بسياري از هنرمندان خارجي افتخار مي كردند كه نام شان در كنار نام داريوش طلايي قرار بگيرد. علاوه بر اين شخصيت هايي در تاريخ موسيقي ايران وجود دارند كه نقش شان مقابله با عوام گرايي در حوزه هنر است و داريوش طلايي چنين نقشي در موسيقي ايران دارد و اگر نگاهي به برخي محافل مختلف و تاثيرگذار موسيقي نيز بيندازيم اين عوام زدگي را در آنجاها نيز مي بينيم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
چهارمين نشست «در مكتب هنرمندان معاصر ايران» روز يكشنبه 11 خرداد با محوريت بررسي«شرح احوال و آثار داريوش طلايي» با سخنراني حسين عليزاده، مجيد كياني، ساسان فاطمي و ارشد تهماسبي در حالي برگزار شد كه سالن مملو از جمعيت بود. در ابتداي اين برنامه حسين عليزاده به عنوان يكي از قديمي ترين دوستان داريوش طلايي به روي صحنه آمد و گفت: «دقيقا 50 سال است كه از دوستي من و داريوش طلايي مي گذرد. سال 1343 در هنرستان موسيقي براي نخستين بار با هم آشنا شديم و چه خوب است كه زنده هستيم و در زمان حيات مان شاهد برگزاري چنين برنامه بزرگداشتي شده ايم.»

به گزارش انتخاب، اين هنرمند افزود: «در سال هاي47- 46 كه نزد استاد علي اكبر شهنازي مي رفتيم درس هاي او تاثير عميقي روي ما مي گذاشت و براي همه عجيب بود كه ما به موسيقي رديفي دستگاهي ايران علاقه نشان مي داديم. خوب به خاطر دارم وقتي آواز اصفهان را از استاد شهنازي درس گرفتيم با چه شوق و علاقه يي براي نخستين بار نخستين تجربه رديف نويسي مان را انجام داديم.»

حسين عليزاده در ادامه با اشاره به مهاجرت داريوش طلايي به فرانسه و تاثير او در معرفي موسيقي ايراني به جامعه اروپا گفت: «امروزه بسياري از افراد با نوشتن نام شان در كنار هنرمندان خارجي سعي در كسب اعتبار دارند در آن زمان بسياري از هنرمندان خارجي افتخار مي كردند كه نام شان در كنار نام داريوش طلايي قرار بگيرد. علاوه بر اين شخصيت هايي در تاريخ موسيقي ايران وجود دارند كه نقش شان مقابله با عوام گرايي در حوزه هنر است و داريوش طلايي چنين نقشي در موسيقي ايران دارد و اگر نگاهي به برخي محافل مختلف و تاثيرگذار موسيقي نيز بيندازيم اين عوام زدگي را در آنجاها نيز مي بينيم.

اينكه موفق يا نا موفق بودن يك هنرمند را به تعداد جمعيتي كه از كارش ديدن مي كنند نسبت مي دهند يكي از نشانه هاي همين عوام زدگي است.»

حسين عليزاده در پايان سخنانش چند تك جمله را كه در معني عوام زدگي نوشته بود، براي حضار خواند: «عوام زدگي يعني عكس يادگاري گرفتن با جنازه هنرمندان، عوام زدگي يعني وقتي به سوال خبرنگار صدا و سيماي درباره استاد لطفي با اندوه پاسخ مي دهي، بگويد «خب استاد حالايك دهن براي ما بخوانيد.» عوام زدگي يعني وقتي نظر فروشنده سي دي، آهنگساز، مسوولان و دست اندركاران دولتي و صدابردار در مورد موسيقي يك چيز باشد. عوام زدگي يعني بدون ريشه متحول شدن يا در ريشه پوسيدن.»

در ادامه اين نشست مجيد كياني به شرح و بررسي كتاب «نگرشي نو به تئوري موسيقي ايراني» پرداخت و سپس شاگردان داريوش طلايي، بابك راحتي (نوازنده تار) و محمد ميرزايي (نوازنده ني) به اجراي برنامه پرداختند. ديگر سخنرانان اين برنامه دكتر ساسان فاطمي و ارشد تهماسبي بودند كه هر كدام به تفضيل جنبه هاي هنري و تئوريك فعاليت هاي داريوش طلايي را در طول اين سال ها مورد بررسي قرار دادند. در انتهاي اين برنامه نيز داريوش طلايي روي صحنه آمد و با بيان اينكه امروز براي من روز مهمي است، گفت: «مهم ترين و اصلي ترين نكته در اين دوران 50 ساله فعاليت در عرصه موسيقي براي من، درك خود هستي و درك خود زندگي بوده است و موسيقي راهي بوده كه من براي درك هستي از دوران كودكي انتخاب كرده ام.

من از همان سال هاي اول تحصيل در هنرستان در جريان تضادهاي زيادي قرار گرفتم و از آنجا كه ذهن تحليلگري داشتم، نمي توانستم تضادها را بپذيرم.» طلايي با اشاره به نمونه هاي ديگري از اين تضادها در فضاي موسيقايي آن زمان گفت: «من در سال 1370 پس از سال ها دوري از كشورم به ايران بازگشتم.

در همان سال ها كتاب « نگرشي نو به تئوري موسيقي ايراني» را به صورت جزوه نوشتم و گمان مي كردم وقتي به ايران بيايم مي توانم آن را بسط و گسترش دهم: اما متاسفانه آن همه شور و شوقي كه به واسطه آن به ايران بازگشته بودم به دلايل مختلف از جمله كارشكني هايي كه صورت گرفت از بين رفت.»داريوش طلايي در انتهاي سخنانش اعلام كرد: «موسيقي ايراني نياز به يك خوانش جديد دارد و اهالي هنر و كساني كه قلب شان براي موسيقي ايراني مي تپد، بايد بدون هيچ حب و بغضي خوانشي جديد از موسيقي ايراني ارائه كنند. موج هايي چون موج غرب گرايي كه به ايران وارد شده هيچ كدام به درستي در سرجاي خود قرار نگرفته و به درستي فهميده نشده است. در صورتي كه روح موسيقي ما به عنوان زير بناي فرهنگي كشورمان، روح انعطاف پذيري است و همين مساله نيز باعث مي شود كه هميشه زنده باشد.»

منبع: شرق