این روزها اظهارنظرهای مختلفی درباره حجاب بیان میشود، برخی گروهها با برگزاری تجمعهایی که برخی ماهیت غیرقانونی داشتهاند نسبت به این مقوله به نوعی ابراز عقیده میکنند. این گروهها گاهی نظرات امام(ره ) نسبت به این موضوع را بیان کرده و گاهی با به رخ کشیدن نوع مسلمانیشان، برداشت شخصیشان را نسبت به آنچه دین مبین اسلام درباره مباحث فرهنگی داشته است ، مطرح کردهاند.
به گزارش انتخاب، اما در این میان اطمینان از صحت و سقم آنچه این داعیه داران حجاب از زبان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیان میکنند، میطلبد تا این اظهارات در گفتوگو با یکی از نزدیکان امام راحل که از شاگردان مبرز مکتب ایشان است، سنجیده شود.
یک دولت قائل به دموکراسی باید موانع آزادی را بردارد
به بهانه سالروز رحلت امام خمینی(ره) و پررنگ شدن آنچه به عنوان دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از زبان اشخاص مختلف بیان میشود،در گفتوگو با این شاگرد مکتب امام(ره)، صحت و سقم دیدگاه های منتسب به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را مورد بازخوانی قرار داد که آیت الله موسوی با مورد توجه قرار دادن نگاه اسلام به مقوله حجاب و آزادی های اجتماعی اظهار کرد: اساسا خداوند تبارک و تعالی ،انسان را یک موجود آزاد خلق کرده و آزادی در انسان یک امر تکوینی است و اینطور نیست که فرد با قرارداد آزاد شود. اینکه برخی میگویند ما به مردم آزادی میدهیم و یا آزادی داده ایم اشتباه میکنند. آنها باید کاری کنند تا موانع آزادی را بردارند؛ چرا که آزادی را خداوند به انسان داده است.
وی با بیان اینکه اگر اسلام برای مردم حقوقی قایل میشود در راستای همان آزادی است، گفت: انسان در اندیشه آزاد است و این موضوع در عالم خلقت وجود داشته است، بنابراین وقتی دولتها میگویند به مردم آزادی دادهایم یا میدهیم باید به آنها گفت مگر شما چه کاره هستید ؟آنکه آزادی داده، خداست حال اگر شما هنر دارید، موانع آزادی را بردارید .یک دولت که قائل به دموکراسی باشد باید موانع آزادی را بردارد.
موسوی بجنوردی خاطرنشان کرد :دولت مدرن و دولتی که من اسمش را دولت اسلامی میگذارم، همواره باید کارش این باشد که موانع آزادی را بردارد. البته مسایلی هم وجود دارد که انحراف از فطرت اولیه انسان است و اسلام نسبت به اینها هشدار میدهد. هشدار میدهد که اگر انسان به فطرتش رجوع کند، آن فطرت هم میگوید که این کار نباید انجام شود. در واقع ما را به همان فطرت ارشاد میکند با این وجود وقتی میخواهد ممنوعیتی را شکل دهد، تحمیل نمیکند. فطرت از آنچه که او منع میکند دفاع دارد؛ بنابراین هیچ وقت، هیچ دولت و حکومتی نمیتواند چیزهایی را برانسانها تحمیل کند که خلاف فطرت است.
امام در مساله حجاب نمیخواشتند چیزی به زن تحمیل شود
وی با تاکید براینکه اسلام هیچ وقت اجازه نمیدهد یک نظامی انسان را محصور کند و برخلاف فطرت عمل شود نگاه حضرت امام درباره این مقوله را مورد توجه قرار داد و اظهارکرد: نگاه حضرت امام(ره) به حجاب درجهت حفاظت زن بوده و اینطور نبوده است که ایشان بخواهند بر زن چیزی تحمیل شود، در این راستا حجابی که اسلام میگوید حجابی نیست که زن را محصور کند، حجابی که اسلام آن را مدنظر قرار داده مشخص بودن قرص صورت و کف دستهاست و به نظر بنده چادر هم اجبار نیست که جزء حجاب باشد.خداوند در قرآن میفرماید: وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ ،خمار یعنی روسری. یعنی روسریهایتان را پشت گوش نیندازید و سر و سینههایتان را بپوشانید.
رئیس گروه الهیات و حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی در ادامه درباره روند اجباری شدن حجاب بعد از انقلاب با بیان اینکه بیبند و باری در زمان انقلاب ناجور بود، اظهار کرد: به هر حال بی بند و باری توهین به زن است. زن برای خود انسانی اندیشمند است ، اینکه خودش را به شکل عروسک در بیاورد شکاندن شخصیت زن است و اسلام نیز از اینکه بحث حجاب را مطرح کرده در واقع میخواسته شخصیت زن را حفظ کند.الان دخترها در دانشگاه یک نمره از پسران جلوتر هستند و من به عنوان استادی که در کلاسهای مختلط تدریس میکنم این موضوع را عنوان میکنم. الان به عقیده من مشخص شده است که مقام علمی زن و شخصیت زن بالاست ،پس با این وجود، زن هم باید برای خود ارزش قائل شود .
وی در پاسخ به این سوال که آیا دستور صریحی از حضرت امام(ره) مبنی برحجاب داشتن بعد از انقلاب وجود دارد، اظهار کرد: در همان ابتدای انقلاب، آیتالله اشراقی اولین فردی بود که داد حجاب را زد و عملا امام این موضوع را تایید کرد. آیتالله اشراقی موضوع حجاب را عنوان کرد و امام هم با وی مخالفتی نکرد؛ چرا که به هرترتیب حجاب حکم اسلامی و آیه صریح قرآن است و البته مرحوم آقای اشراقی هم کار خلافی نکرد.
امام موافق نبود در مسایل فرهنگی عدهای خودسر مزاحم مردم شوند
موسوی بجنوردی هم چنین با تاکید بر اینکه امام (ره )هیچوقت موافق این نبودند که در مقولات فرهنگی و دیگر مقوله ها یک عده خودسر مزاحم مردم شوند، اظهار کرد :امام هیچوقت از این نوع اقدامات (اقدامات خوسرانه) حمایت نمیکرد و معتقد بود همه چیز باید از مجرای قانون انجام شود و همه ما باید مجری قانون باشیم و تئوری امام هم این بود که حکومت اسلام، حکومت قانون بر مردم است. اصلا وقتی چنین سیستمی وجود دارد، نباید هرج و مرج شود و عدهای خودسرانه کارهایی انجام دهند که خلاف اسلام باشد. همه اینها خلاف نظر امام (ره) است.
امام هیچوقت موافق بگیر و ببند نبودند
وی در ادامه درباره اینکه امام(ره) چقدر موافق شنیدن صدای مخالف بودند و معتقد بودند که باید به این افراد تریبون داده شود؟ با بیان اینکه اساسا امام برای مردم آزادی میخواست، خاطرنشان کرد: باید دانست که با زور نمیشود مخالف را قانع کرد. باید با کسانی که با عقیده ما مخالف هستند با دیالوگ و تفاهم و گفتوگو کار را پیش ببریم . هیچوقت فرد با خشونت و زور اصلاح نمیشود، لذا سیستم اسلام هم براین اساس نیست که با خشونت و زور با مخالف برخورد شود، مگر مخالفهایی که نمیشود به هیچوجه با آنها گفتوگو کرد. ما برای خود حرف و الگو داریم و امام هیچوقت موافق بگیر و ببند نبودند.
وی با تاکید براینکه اصلاح از راه بگیر و ببند حاصل نمی شود و اتخاذ چنین روشی بیشتر باعث لجبازی افراد می شود، گفت: پیامبر(ص)، اسلام را با کمال مهربانی و ادب بیان میکردند، امیرالمومنین(ع) نیز در زمان خلافت خود هیچوقت با خشونت رفتار نمیکرد و اصلا به نظر من دموکراسی حقیقی در زمان حکومت علیبن ابیطالب(ع) بود. نمونهاش هم این است که وقتی یک یهودی شمشیر حضرت را برداشته بود امام علی (ع) گفتند نزد قاضی برویم، شریح قاضی به امام علی(ع) که خلیفه مسلمین بودند گفت تو بالا بنشین، اما حضرت فرمودند من همانجا که این فرد نشسته، مینشینم. تو هم همانطور که با او صحبت میکنی، با من صحبت کن، به من لقب نده، بعد هم یهودی محکوم شد، اما در نهایت وقتی چنین اسلامی را دید مسلمان شد و گفت به اسلام اینچننی ایمان میآورم.
اسلام، دین خشونت نیست
وی با بیان اینکه دین اسلام، دین خشونت نیست، بلکه دین دیالوگ و گفتوگوست تصریح کرد:با خشونت نمیتوان دیالوگی را نهادینه کرد، اما با گفتوگو میتوان چنین کاری کرد اسلام ،ادب و آزادی و احترام را در بحث کردن میپسندد در این راستا هر دولتی هم که سرکارمیآید باید خط امام را مراعات کند، اسوه ما رسولالله است و از نظر من کسی که در ابتدا اسوه رسولالله را پیاده کرد، امام خمینی(ره) بود. پس امام خمینی ،هم رهبر انقلاب هم اسوه و معلم همه است. باید ببینم او چه روشی را انجام داد ما هم همان روش را پیاده و دنبال کنیم.
نمی توانیم به امام برچسب بچسبانیم
موسوی بجنوردی در بخش دیگری از این مصاحبه سلیقهای نگاه کردن به امام (ره) را مذموم خواند و اظهار کرد :امام برای همه است، برای شخص خاصی نیست .همه حرفهای امام روشن است. ما نمی توانیم به امام برچسب بچسبانیم. سخنان او مکتوب است و هرجا شبههای وجود داشته باشد دفتر نشر و تنظیم آثار امام مرجع رسیدگی به این موضوعات خواهد بود .
وی تصریح کرد :الحمدالله هم اکنون خورشید بیت امام حاج حسن آقای خمینی است که هم فقیه، هم اصولی و هم فیلسوف است و به مسائل اشراف دارد تا ابهامی وجود نیاید. خود رهبر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای هم دنبالهروی خط امام است، ایشان هیچوقت مقابل خط امام نیست، بنابراین در حال حاضر وضعیت ما روشن است. هیچ ابهامی در خط و روش امام نداریم.امام یک هدف اصلی که پیاده کردن اسلام و عدالت اجتماعی هم چنین حفظ شخصیت انسان هارا دنبال میکرد و ما نیز باید چنین هدفی را پیاده کنیم .وقتی ما اسوه و الگوهایی اینچنین هم چنین الگویی چون علی ابن ابی طالب که کشته عدالت است را داریم گیر نداریم و وضعیت ما روشن است .
تخریب کنندگان سیدحسن آقای خمینی یقینا با خود امام مشکل دارند
وی در ادامه با بیان اینکه امروز هرکسی سیدحسن آقای خمینی را تخریب کند، یقینا با خود امام مشکل دارند گفت :این دسته از افراد جرات نمیکنند درباره امام حرفی بزنند ،بنابراین خورشید بیت امام و فرد شاخض بیت امام را زیرسوال میبرند تا امام هم به این شکل زیرسوال برده شود. والا مشی حاج سیدحسن خمینی یک مشی بسیار بسیار عادلانه است. او یک زندگی ساده دارد .او از حیث اقتصادی مثل یک طلبه عادی زندگی میکند. خارج ،فقه و اصول درس میدهد. 300 تا 400 شاگرد دارد. این به معنای بالا بودن مقام اوست. کتابهای زیادی تالیف و چاپ کرده است و الحمدالله در همان خط امام حرکت میکند. حال اینکه کسی او را فحش دهد و اذیت کند و سخنرانی او را برهم بزند مریض است و با امام مشکل دارد.
درست نیست با هرکس که سلیقهاش با ما جور نبود، مخالفت کنیم
وی افزود :باید پرسید او چه کرده که وقتی میخواهند سمیناری برای امام در دانشگاهی بگیرند، یک عده خلل ایجاد میکنند. بدانید اینها و هر کس پشت پرده بوده امام را نمیخواهند و و ضد انقلاب هستند و با خود امام مشکل دارند و اصلا این برخوردها، غیراسلامی است. هرکسی سلیقهاش آزاد است. درست نیست با هرکس که سلیقهاش با ما جور نبود، مخالفت کنیم و مجلسش را برهم بزنیم و فحش دهیم و مقاله بنویسیم و اطلاعیه بدهیم. اسلام میخواهد شخصیت همه حفظ شود. اسلام هیچوقت وقت راضی نیست شخصیت کسی خرد شود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا به نظرشما برخی با چنین اقدامات افراط گرایانه می خواهند امید ایجاد شده از سوی دولت میان مردم را از بین ببرند؟ گفت :کسانی که چنین حرکاتی انجام می دهند اگر هدفشان این است نباید این کار را بکنند،چرا که این کارها دولت را مصمم تر می کند و نخبگان و عقلای جامعه هم به محکوم کردن این کارها می پردازند .
****
آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی از شاگردان امام خمینی است که در سال 1322 در نجف اشرف متولد شد. وی تحصیلات علوم حوزوی و دینی خود را در ایران و نجف اشرف به انجام رساند و به مدت 30 سال در محضر استادان درجه اول فقه واصول و فلسفه از جمله مرحوم امام خمینی(س)، پدر معظم ایشان آیت الله العظمی میرزا سید حسن بجنوردی صاحب کتاب القواعد الفقهیه و مرجع تقلید وقت آیت الله خویی و آیت الله حکیم در حوزهْ نجف اشرف به فراگیری علوم دینی پرداخت.
موسوی بجنوردی که دروس جدید و حوزوی را با هم میخواند در 18 سالگی کفایتین (سطح 3) را به پایان رساند. وی کفایتین، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و اسفار را نزد آیت الله شیخ صدرا بادکوبه ای خواند و در سال 1340 درس خارج را نزد پدر بزرگوار خود و حضرت آیت الله العظمی سید محسن حکیم گذراند.
پس از تبعید حضرت امام خمینی(س) به نجف اشرف در بهار 1344 یکی از شاگردان همیشگی دروس ایشان در تمام 14 سال اقامتشان، سید محمد موسوی بجنوردی بود. همزمان با حضور در درس خارج امام، موسوی بجنوردی به مدت 12 سال در کلاس های آیت الله العظمی خویی نیز حاضر میشد.
وی در طول این مدت در مسجد جامع نجف اشرف (هندی) رسائل، مکاسب و کفایتین را به زبان عربی برای شیعیان کشورهای عرب زبان همچون عراق، لبنان، سوریه و مصر تدریس میکرد.
رابطه استاد و شاگردی آیت الله موسوی بجنوردی با حضرت امام چنان محکم شد که پس از مراجعت امام از نجف به پاریس وی نیز حضرت امام را همراهی کرد.
موسوی بجنوردی پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد و در دفتر استفتائات حضرت امام مشغول به کار شد. در سال 1359 به دستور امام راحل، دادگاه عالی قضات را راه اندازی کرد. وی از سال 1360 به مدت دو دوره تا سال 1368 به عضویت شورای عالی قضایی درآمد که تا ارتحال حضرت امام و تغییر در قانون اساسی (که منجر به حذف شورای عالی قضایی شد) ادامه داشت. در این شورا بخش مهمی از تدوین قوانین و اصلاحیه های مربوط به قانون مدنی، آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات اسلامی و نظارت مستقیم براحکام همه دادگاهها بر عهده وی بود. همزمان با این فعالیت های اجتماعی و امور اجرایی ،کار تدریس و تحقیق در دانشکده های حقوق دانشگاه های شهید بهشتی، تربیت مدرس و نیز دانشکده الهیات دانشگاه تهران را دنبال کرد.
در سال 1368 به رتبه دانشیاری و در فروردین سال 1382 به رتبه استادی رسید و تا کنون به طور رسمی در دانشکده های حقوق و الهیات ،دانشگاه های قم (کارشناسی ارشد)، تربیت مدرس، تهران، امام صادق(ع)، شهید بهشتی، آزاد (کارشناسی ارشد و دکتری) و پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی (کارشناسی ارشد)، موسسه عالی بانکداری ایران (کارشناسی ارشد) مشغول به تدریس مشغول است ضمن اینکه دو درس خارج فقه و اصول را هر روز در حوزة علمیه تدریس میکند.
این شاگرد مکتب امام راحل از سال 1371 عضو هیأت علمی و رییس گروه الهیات دانشگاه تربیت معلم(خوارزمی) شد و درحال حاضر رئیس گروه الهیات و رشته حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه است.