صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۴۰۳۸
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۰ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۳
نسبتي كه اعتدال با اصلاح‌طلبي و اصولگرايي مي‌تواند داشته باشد اين است كه جريان اعتدالگرايي مي‌تواند جريان‌هاي ميانه در درون اصلاح‌طلبان و اصولگراها را به خود جذب كند. در اين تقابلي كه وجود دارد به جمعيت گسترده‌اي برمي‌خوريم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مرتضي الويري معتقد است جريان اعتدال اگرچه بدنه اجتماعي دارد اما سازمان و تشكيلات گسترده ندارد و از فقدان تشكيلات رنج مي‌برد. برخي نكات گفت‌وگوي مرتضي الويري با فصل اعتدال به شرح زيراست:

به گزارش انتخاب، به اعتقاد من جريان اعتدالگرايي بدنه اجتماعي دارد اما سازمان و تشكيلات گسترده يا تشكيلات مورد قبول ندارد. به عبارت ديگر شعار اعتدالگرايي از فقدان تشكيلات رنج مي‌برد.

به هر حال ضربه‌پذيري دولت در حال حاضر از نقطه‌اي است كه جامعه توقعات و انتظاراتي براي بهبود وضعيت اقتصادي دارد كه پاسخ به اين توقعات و انتظارات در سيكل زماني محدود امكان پذير نيست. تلقي بسياري از افراد كه به آقاي روحاني راي دادند اين است كه اين دولت موجب ارزاني خواهد شد. اين تصور غلطي از نظر اقتصادي است.

من بدون ترديد درباره تغييرات سياسي و اجتماعي كه در داخل كشور بعد از انتخابات ۹۲ اتفاق افتاده جز منتقدين و گله مندان هستم. اما در عين حال اين واقعيت را بايد اذعان كنم كه آقاي روحاني همه كاره نيست.

دو امتياز اين روزها روحاني دارد كه خاتمي نداشت. اول اينكه تجربه گرانسنگ و بعضا تلخ دوران اصلاحات پيش روي روحاني است و مي‌تواند بسيار مفيد باشد. دوم اينكه روحاني بر آمده از درون اصولگرايان است و ضمنا ساليان طولاني با نيروهاي امنيتي و نظامي حشر ونشر داشته و راه تعامل با آنان را بهتر مي‌داند. من اميد دارم در سايه اين دو امتياز روحاني مشكلات را حل كند كه در اين صورت همه جناح‌ها سود خواهند برد.

با توجه به تجربياتي كه از گذشته و دوره هشت ساله آقاي خاتمي وجود دارد تلقي من اين است كه آقاي روحاني خوب كار مي‌كند و در عين حالي كه بايد كمك كنيم و تشويق كنيم كه در حوزه مسائل سياست داخلي و مسائل اجتماعي و فرهنگي هم قدم بردارد (كه باور او هم در همين راستا است) در عين حال بايد از مطالبات زياد خودداري كنيم و بگذاريم كار به تدريج جلو برود.

تلقي من اين است كه حتي حل مسائل بين‌المللي هم به نوعي در گرو حل مسائل داخلي كشور است.

در دنياي واقعيت به دليل اينكه ما در دو سر طيف زندگي نمي‌كنيم و در مجموعه‌اي قرار داريم كه صفر و يك نيست تشخيص اين نقطه اعتدال و علامت‌گذاري براي ديدگاه‌هايي كه در مجموعه اين طيف‌ها قرار مي‌گيرند كار دشواري است. متاسفانه هيچ حزب و سازماني هم وجود ندارد كه با مرام نامه مشخص شاخص‌هاي اعتدال را علامت‌گذاري كرده باشد. جز اينكه يك شخصيت حقيقي معروف يعني آيت ا... هاشمي در اين آشفته بازار بحث اعتدال را قبل از انتخابات سال ۹۲ مطرح كرد و بعد در همان راستا آقاي روحاني هم منادي همان صدا شد و مردم هم به اين موضوع تمايل پيدا كردند و نداي اعتدال آنقدر برازنده و جذاب شد كه توانست ايشان را در همان مرحله اول پيروز انتخابات كند.

نسبتي كه اعتدال با اصلاح‌طلبي و اصولگرايي مي‌تواند داشته باشد اين است كه جريان اعتدالگرايي مي‌تواند جريان‌هاي ميانه در درون اصلاح‌طلبان و اصولگراها را به خود جذب كند. در اين تقابلي كه وجود دارد به جمعيت گسترده‌اي برمي‌خوريم. بخشي از آن در درون طيف اصولگرا معتقد هستند بايد به برخي از واقعيت‌هاي موجود تن بدهيم و تا جايي بر آنچه كه تصور مي‌كنيم اصول است تكيه كنيم كه تعارضي با تحولات دنيا و جامعه نداشته باشد. در اين سوي طيف اصلاح‌طلب هم جمعيت زيادي وجود دارند كه معتقد هستند ما نمي‌توانيم براي حصول به توسعه سياسي و اقتصادي و فرهنگي جامعه اصول و مباني را ناديده بگيريم و بايد به چارچوبي پايبند باشيم و اين پايبندي به نفع جامعه است. مجموعه‌اي كه اين بخش عظيم از اصولگرايان و اصلاح‌طلبان را در بر مي‌گيرد مخاطب اصلي صداي اعتدال طلبي امروز است.

تفاوت اعتدالگرايي با محافظه‌كاري اين است كه محافظه‌كاران بر آنچه كه دارند تكيه مي‌كنند در حالي كه صداي اعتدال صداي خروج از بن بست‌ها يا چارچوب‌هاي كهن و ديرين است كه اجازه تحول را از جامعه گرفته يا اين شهامت و شجاعت را به مناديان خود مي‌بخشد كه در اتفاقات گذشته بازنگري كنند و از راه و روش غلطي كه ما را به اينجا رسانده است باز گردند.

اينكه چه مقدار از بدنه اجتماعي جريان اعتدالگرايي مربوط به اصلاح‌طلبان است و نه خود اين جريان، اظهارنظر دقيق درباره اين موضوع نياز به تحليل ميداني دارد. اما آنقدر مي‌توانم بگويم كه علاوه بر جريان اصلاح‌طلبي جريان‌هاي معترض به وضع موجود بودند كه به هيچ‌وجه گرايش سياسي نداشتند نه اصلاح‌طلبانه و نه اصولگرايانه. اينها جمع وسيعي بودند كه به روحاني راي دادند. مثل آرايي كه در روستاها و شهرستان‌هاي كوچك به روحاني داده شد. شما مي‌توانيد راي تهران را تحليل سياسي كنيد كه اينها كساني بودند كه از نظر سياسي اصلاح‌طلب يا معترض به وضع موجود بودند اما وقتي در روستاهاي دورافتاده بالاي هشتاد درصد به روحاني راي دادند اگر از آنها بپرسيد كه شما اصلاح‌طلبيد يا اصولگرا اصلا به اين حرف‌ها توجهي ندارند. در عين حال كه موضع‌گيري جريان اصلاح‌طلبي و شخص آقاي خاتمي به عنوان رهبر اين جريان نقش مهمي داشت اما سهم‌بندي اينها در پيروزي روحاني نياز به تحليل ميداني دارد كه بتوان فهميد نقش و وزن هركدام از اينها چه ميزان است.

روحاني بايد مراقب باشد كه با ناديده گرفتن مطالبات سياسي اجتماعي عقبه خود را از دست ندهد. در عين حال ما بايد شرايط روحاني را هم درك كنيم. روحاني دريك جاده سنگلاخ و پر دست انداز و دشواري در حال حركت است. در اين شرايط است كه ولو اينكه برچسب محافظه‌كاري به اصلاح‌طلبان بچسبد به اعتقاد من اصلاح‌طلبان بايد روحاني را براي گذر از اين مرحله كمك كنند.

دو امتياز اين روزها روحاني دارد كه خاتمي نداشت. اول اينكه تجربه گرانسنگ و بعضا تلخ دوران اصلاحات پيش روي روحاني است و مي‌تواند بسيار مفيد باشد. دوم اينكه روحاني بر آمده از درون اصولگرايان است و ضمنا ساليان طولاني با نيروهاي امنيتي و نظامي حشر ونشر داشته و راه تعامل با آنان را بهتر مي‌داند. من اميد دارم در سايه اين دو امتياز روحاني مشكلات را حل كند كه در اين صورت همه جناح‌ها سود خواهند برد.

هر كس كه حق نفس كشيدن دارد حق حرف زدن هم دارد و ما مجاز نيستيم كه اگر ديدگاه طرف مقابل را نمي‌پسنديم او را با برچسب و تهمت از ميدان به در كنيم. ببنيد ما بايد حتي جريان‌هاي تندرو را متقاعد كنيم كه تندروي خودشان را در چارچوب و هنجار قانوني بيان كنند. مگر در آلمان جريان سبزها وجود ندارد ؟ مگر در خيلي از كشورها جريان‌هايي وجود ندارد كه مجموعه خودشان را قبول ندارند؟ بايد تلاش كنيم همه باور كنند به موجب قانون اساسي حق بيان ديدگاه و نظر خودشان را دارند.

منبع: آرمان