صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۶۱۷۱۴
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۱۴ - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«آیات و روایات در دین اسلام عواقب و مجازات های سختی را برای کسانی که درصدد کشف لغزش های همنوع خود باشند قرار داده است و یا تشویق هایی به عدم کشف های پنهان توصیه شده است. در واقع در اسلام اصل بر عمومی نبودن مسائل شخصی است مگر خلاف آن اثبات شود. در همین حال اگر حریم خصوصی فردی لکه دار گردد وظیفه دولت و رسانه ها این است که در قبال آن سکوت نکنند و ارزش های اجتماعی و فردی را نادیده نگیرند. دولت از اخلاق و نه بی اخلاقی و کج اخلاقی باید دفاع کند. اطلاعات شخصی، دارایی فرد، سرمایه فرهنگی، مالی و اجتماعی اوست که نباید تحت کنترل افراد دیگر قرار بگیرد و این وظیفه رسانه ها است که از آن پاسداری کنند.»

حریم خصوصی جزو مباحثی است که امروزه با پیشرفت علم به چالش کشیده شده و عده ای بعضی از رفتارها را دخالت در امر و حریم خصوصی افراد می دانند و عده ای آن را دلسوزی و یا حفاظت از امور اجتماعی جامعه تلقی می کنند. در همین حال دکتر مهری بهار جامعه شناس معتقد است: حوزه عمومی جایی برای حضور همه گروه های اجتماعی است که از آن فضایی برای زیست آزاد هم یاد می شود. در این فضا و حوزه است که گوناگونی فرهنگی و اجتماعی امکان ظهور یافته و صداهای متعدد شنیده می شود. در مقابل حوزه شخصی است که می تواند محرمانه و متعلق به افراد باشد و جایی برای حضور دیگران نیست. قوانین مهار بی حرمتی برای افراد، باید برجسته و دفاع از حقوق انسانی و الهی در درجه نخست محترم شناخته شود. مسلم است به رسمیت شناختن حریم خصوصی بر عهده دینداران، اخلاقیون و رسانه ها است.

متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا زندگی با دکتر مهری بهار، استاد دانشگاه تهران و انسان شناس به شرح زیر است:

* سوال های متعددی در مورد حد و حدود حریم شخصی وجود دارد از جمله اینکه حریم شخصی اساسا چیست و چگونه در جامعه برای افراد مختلف تعریف می شود؟

بهار: تعریف حریم خصوصی و دامنه حوزه آن به دلیل سخت بودن و عدم دستیابی به معنی واحد مشکل است. معمولا هر کسی تعبیری خاصی از حریم شخصی دارد. بدین لحاظ است که رسیدن به تعریفی قابل اجماع  در این مورد سخت و بعضا محال است. هر کسی در جامعه ضمن اینکه دامنه عمل و رفتاری معین مرتبط باخود و  دیگران دارد و به همین دلیل هم حیات جمعی شکل میگیرد. برای شناخت حریم شخصی بهتر است تا به حوزه عمومی و سیستمی توجه کرد. حوزه عمومی جایی است برای حضور همه گروه های اجتماعی که از آن فضایی برای زیست آزاد هم یاد می شود. در این فضا و حوزه است که گوناگونی فرهنگی و اجتماعی امکان ظهور یافته و صداهای متعدد شنیده می شود. در مقابل حوزه شخصی است که می تواند محرمانه و متعلق به افراد باشد و جایی برای حضور دیگران نیست. پس حریم خصوصی با تعریف و مشخص نمودن دامنه حریم فردی مشخص می شود و گروه مقابل با این حریم فردی آشنا می شود. در این باره از یک سو قوانینی رسمی وجود دارد که برای خود فرد در نظر گرفته شده همراه با  منشورهای خاص که تعریف ثابتی دارد از سوی دیگر قوانینی است برای کسانی که در مواجه با این حریم های خصوصی قرار می گیرند و در اصل برای آنها این قوانین مشروعیت پیدا می کند. مانند  قوانینی  که مشخص می کند اطلاعاتی را از افراد گرفته و آن را پخش کرد و یا دامنه اطلاعات باید تا چه حد باشد که می تواند در اختیار دیگران قرار گیرد، معین می شود.

نمونه این حریم خصوصی را می توان احترام به فضایی که هر فرد اشغال می کند دانست. به عنوان مثال نحوه بهره گیری از اطلاعات و دانش فردی که به گرایش و علائق او قابل تعریف است و معطوف به دیگران نیست را می توان حوزه خصوصی دانست. فرد از این ظرفیت برای حیات و حضور در اجتماع بهره می گیرد. البته بعضا به ایستادن فرد در صف بانک و یا صف برای خرید کالایی نشان می دهد که هر فرد مقداری از فضا را اشغال می کند که از آن خود است  نیز به عنوان مصداق حوزه خصوصی یاد می کنند. در آن صورت کسی نمی تواند به حق او تجاوز کند یا اینکه او را مورد پرسش قرار دهد. ورود به فضای فردی به منزله تجاوز به حریم خصوصی اوست .

اگر این را به عنوان یک اصل در نظر بگیریم که به حریم دیگری، به اطلاعات شخصی، به خانواده و به اعتبار و به دین دیگران نمی شود وارد شد در آن صورت می شود به معنایی که از حوزه شخصی داریم نزدیک شد. نمی شود به استناد اطلاعات یا علائق یا سیاستی فردی را مورد چالش قرار داد و به دلیل داشتن گرایش خاص یا رفتار و اطلاعات خاصی مورد تمسخر قرار داد. مثلا او را بی فرهنگ، بی دین و بی خانواده نامید. زیرا حوزه شخصی فرد نشان از شخصیت اوست. اطلاعات و گرایش و سوابق شخصی او حریم و پناهگاه امن او را تعیین می کند. اینها فضایی کوچک است که فرد می تواند در آن نفس بکشد و از چشم دیگران و موشکافی تجسس دیگران در امان باشد. این فضا به او امکان کنترل بر اطلاعات شخصی و دور از دسترس دیگران می دهد. اگر قرار باشد با افشای آنها و اجازه استراق سمع به دیگران، آسایش فضای کوچک خودمانی را از دست بدهد نسبت به دیگران بی اعتماد می شود.

* حریم شخصی فضایی مقدس شمرده می شود؟

بهار: حریم خصوصی فضایی مقدس است. در مکان مقدس هر فردی نمی تواند وارد شود. فرض کنید مکان ما امامزاده  ای مقدس است ،مشخص است که هر فرد ناپاکی نمی تواند به دلایل مختلف به آن وارد شود ،حرمتی دارد و ورود به آن با کسب اجازه از متولی است .حریم خصوصی متعلق به متولی است و این مساله باز با مسائل گوناگون و به بهانه هایی چون صیانت از امنیت ملی جلوگیری از صدمات جبران ناپذیر نمی تواند بی حرمت شود. شکستن حریم خصوصی یعنی پاتک زدن به حیثیت و آبروی فردی، سرمایه فیزیکی، فرهنگی و اجتماعی فرد. به نظرم لازم است  قوانین مهار بی حرمتی برای افراد، برجسته شود و دفاع از حقوق انسانی و الهی در درجه نخست محترم شناخته شود. مسلم است به رسمیت شناختن حریم خصوصی بر عهده دینداران، اخلاقیون و رسانه ها است .


* در فضای ارتباطی امروز که تکنولوژی یکی از لازمه های آن است و همین تکنولوژی گاهی اسباب ورود به حوزه شخصی افراد را فراهم می کند. باید چه کرد و چه نوع رابطه ای را بین این دو حوزه برقرار نمود؟

بهار:  البته بعضی ها عصر معاصر با حضور رسانه ها را عصر تهی شدن فرد از هویت شخصی می دانند. این است که افراد به رسانه بی اعتماد می شوند. چون عصر جدید را عصر اطلاعات و عصر افشاء حیات و اطلاعات شخصی می خوانند. شاید برخی جواب دهند که اطلاعات را برخی به انتخاب خود در اختیار دیگران قرار می دهند این مساله متفاوت است از اینکه اطلاعاتی به زور یا از سر بی ارادگی از کسی گرفته شود.

این بحث را در فضاهای جدیدی مثل اینترنت دنبال می کنند که بیشترین متجاوزگر به حقوق و حریم انسانها شناخته شده است. امروزه با این واقعیت روبرو  هستیم که مفهوم حریم شخصی که اتفاقا پدیده ای نوظهور نیر نبوده، بلکه تغییر کرده است و دامنه حریم ها  نامحدود  شده است . همیشه با هشدارهایی روزانه روبرو است که فرد خود را حتی الامکان در معرض فضاهایی که حرمتها را می شکند قرار ندهد و به رسانه ها نیز توصیه می شود که با داشتن منشورهای اخلاقی، رعایت اخلاق رسانه را که توسط اصحاب رسانه ها و افرادی که خود را متخلق به اخلاق می دانند، مدنظر قرار دهند. مثلا در قانون رسانه از هر یک از رسانه ها خواسته شده است تا خود را موظف به رعایت بسیاری از قوانین بدانند.

نقض حریم شخصی وقتی به وجود می آید که تکنولوژی با ظهور رسانه های قدرتمند تجاوز به حریم خصوصی را نوعی تفریح اوقات فراغت و جمع بودن و خوش بودن بداند. در حال حاضر روزنامه ها، ماهواره ها و اینترنت حریم شخصی را شکسته و به میدان هایی که افراد برای خود تعریف کرده اند وارد شده اند. درست است تکنولوژی امکان ثبت و ضبط حوادث را فراهم آورده اما جایگاه خوب و بد برای رد و بدل کردن اطلاعات، حرمت شکنی و نقد کلام های بی ربط برای دیگران را نیز فراهم آورده است، لذا اخلاق رسانه حکم می کند که در ابتدا حرمتها را شناخته و مسائل شخصی را از غیر شخصی تشخیص دهند، سپس به قضاوت و داوری و تصمیم گیری وارد شود.

 در اسلام اصل بر عمومی نبودن مسائل شخصی است مگر خلاف ان اثبات شود. به این مفهوم که باز بودن در،جواز وارد شدن به آن نیست .اگر حرفی از فردی محرم شنیده اید و یا به مجلس محرمان دعوت شدید و یا عکسی دیدید که تنها به شما نشان داده می شود شما شرعا و عرفا نمی توانید اعتماد دیگران را خدشه دار سازید و آن را از محفل خصوصی به محفل عمومی بکشانید. برخی می گویند فرد می بایستی خودسانسوری داشته باشد که تنها راه نجات این هم نمی تواند باشد. آیات و روایات ما عواقب و مجازاتهای سختی را برای  کسانی که در صدد کشف لغزش های همنوع خود باشند قرار داده است و یا تشویق هایی به عدم کشف های پنهان  توصیه شده است.

در غرب بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر هر فردی می تواند در صورت انتشار مطالب کاذب و غیر اخلاقی به دادگاه شکایت کند و از رسانه مزبور جبران خسارت نماید. مسلما رسانه های عمومی با افراد سرشناس و شخصیت های مهم اجتماعی کار دارند. آنها را رصد می کنند و سعی دارند تا با جستجو در زندگی خصوصی شان وجه سرگرمی را برای مخاطبان ایجاد کنند.

معلوم است که انتشار فوری آن نیز موجب هیجان کاذب مخاطب می شود اما آیا این کار اخلاقی است؟ با این بحث از یک سو کلام فرانکفورتیها درباره سلطه رسانه و منفعل انگاشتن مخاطب را قبول نداریم بلکه قائل هستیم که مخاطب فعال است و بسیاری از گزافه گویی های خلاف واقع را قبول نمی کند. از سوی دیگر این مانع از آن نمی شود که شخصی که در معرض اتهام قرار گرفته است نبایستی برای او محکمه ای، دادگاهی و رسانه ای وجود داشته باشد که بتواند به اتهام خود پاسخ دهد و قضاوت خود را در معرض افکار عمومی قرار دهد. به روایتی این نحوه شانه خالی کردن رسانه ها را برای دفاع از حریم های شخصی نمی پذیریم. نمی شود همه مخاطبان را مخاطبان زرد و همه محتوی رسانه را محتوی زرد فرض نمود.

در ابتدا اینترنت در خدمت امور پژوهشی و علمی قرار داشت .در حال حاضر بی کانونی فضاهای علمی جای خود را به فضاهای رسانه ای داده است .اطلاعات شخصی، مدارج علمی و پژوهشها قاعدتا به دانشگاه و اساتید آن ربط پیدا می کند نه به رسانه اما افرادی آن را رسانه ای می کنند و مراتب دانشگاهی را زیر پا می گذارند و از راه های میانه استفاده می کنند. شکی نداریم که در یک جامعه باز که بر تکنولوژی تکیه دارد،گردش اطلاعات به صورت آزاد اتفاق می افتد.

رسانه ها که با سابقه و تاریخ به وجود آمده اند حتما قوانینی بر آن مترتب می شود. حمایت ازحریم خصوصی و حرمت قائل شدن برای پردازش و انتقال، از قوانین اولیه ورود به فضاهای سایبریک است. افراد می دانند و هدایت گران رسانه می بایستی به افراد و مخاطبان و کاربران خود موارد  توصیه ای را گوشزد کنند. در ایران و غرب برای این کار قوانین سختی وضع شده است. در اصل 23 قانون اساسی ایران، تفتیش عقاید غیر قانونی است و کسی را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای ولو مخالف، مورد تعرض و مواخذه قرار داد. حریم خصوصی، خانواده، آبرو و حیثیت مردم در نزد خدا نیز محفوظ است. دولتمردان و دست اندرکارانی که مدعی اخلاق و دین و فرهنگ  هستند بایستی اطلاعات در نزد آنها محفوظ باشد. اشاعه فحشا، انتشار عکس های خانوادگی و تصاویر شخصی خلاف اخلاق است مگر انکه خود فرد به اختیار خود به این عمل دست زده باشد.

* آیا تنها رسانه ها در شکستن حریم های خصوصی نقش اول را دارند؟

بهار: فرانکفورتیها معتقدند که تکنولوژی عامل سرکوب انسان است و روشنگری به جای خدمت به بشریت و ایجاد فضاهای عقلانی، باعث سلطه هر چه بیشتر بر تفکر و روابط ناب انسانها بوده است. اینترنت در ابتدا در اختیار دانشگاهیان برای تحقیقات علمی و پژوهشی قرار گرفت تا محققان بتوانند اطلاعات خود را به روز سازند. اینترنت به دلیل ظرفیت های بارزی که داشت در اختیار غیرها قرار گرفت و بسیاری از عرصه های عمومی  و خصوصی را به هم زد .

واقعیت جاری در جهان پیرامون ما به گونه ای خاص است. یکی از امکان های بارز برای شکستن حریم های شخصی را می توان از رسانه نام برد. منظور از رسانه فضاهایی  مثل اینترنت و یوتوب است که به دلیل ظرفیت  داشتن فضاهای گسترده و غیر رسمی و ناشناس برای  کاربران و همچنین سهولت استفاده از آن در همه جا توانسته فضاهای غیر امنی را برای همه تولید کنند. انواع تهمت ها و افتراها متوجه افرادی می شود که خواسته اند یک عمر با اعتبار زندگی کنند. جهان رسانه جهان از بین بردن آبرو و اعتبار است اگر نشود آن را مهار کرد مکان خطرناکی است.

* برای به سامان رسیدن این وضعیت چه راه حل هایی پیشنهاد می دهید؟

بهار: کارهای بسیاری می توان انجام داد. من به بعضی از آنها اشاره می کنم. اول اینکه می توانیم به اسلام و متون دینی برگردیم و ببینیم که چه راه حل هایی در این زمینه ارائه شده است. برگردیم به قرآن، آیه صریح قرآن در سوره نور آیات 27 و [1]28 و سوره حجرات آیه 12  که ممنوعیت و تجسس در مورد دیگران را نهی می کند.  در دین اسلام نگاه کردن به هر آنچه متعلق به دیگری است و در حریم خصوصی او قرار می گیرد ممنوع است.

عکس گرفتن از دیگران بدون اجازه او و افشای آنچه در خلوت پسندیده است و فیلم گرفتن و یا مخفیانه گوش کردن به کلام دیگران حرام اعلام شده است. در اسلام همچنین تاکیده شده به دیگران سو ظن نبرید و به گفتار و اعمال دیگران شک نکنید و به ظاهر اعمال و گفته های او اعتماد کنید مگر آن که خلاف آن اثبات شود. در جای دیگر آمده است، ناسزا گفتن و ایجاد فحشا به مومن، اهانت به فرد دیگری و تحقیر شخصیت او، جزء نافرمانی از خدا به حساب می آید و این فرد با این کار به معصیت خدا می پردازد. پیامبر اسلام (ص)می فرمایند: من ماموریت خود را در این نمی دانم که از نهان و پنهان مردم جستجو کنم.

راه حل دوم ارجاع به قانون اساسی است. برگردیم به قانون اساسی که قوانین محکمی برای حفظ حریم افراد ارائه می دهد. در قانون اساسی حفظ حقوق فردی اصل است و کسانی که به حوزه شخصی افراد وارد می شوند مجرم شناخته می شوند.

راه حل سوم هم خود ما هستیم. برگردیم به خودمان، بایستی با رسانه محتاطانه برخورد کرد. نمی شود دلمان را به ظاهر رسانه خوش کنیم و تنها به کارکردهای مثبت آن بیاندیشم .لازم است تا خطرات را باید برای خود و دیگران گوشزد کنیم.

پیشنهاد چهارم: رسانه بایستی برگردد به تعهدات اصلی خود و فضاهای ارتباطی را اصلاح کند. نمی شود به فضایی که رسانه برای ما ایجاد می کند دل خوش کنیم. رسانه خود باید تهدیدهای دیگران را  جدی بگیرد و به عنوان ضد ارزش به دیگران گوشزد کند. بی اعتمادی را به اعتماد تبدیل سازد. دولت به عنوان فرد منجی جهت اصلاح اخلاق و رسانه های اخلاقی در جامعه تعهد نماید که سیاست هایی را برای کنترل متجاوزگران در اختیار داشته باشد و مجازاتهاتی را برای متخلفان آن در نظر بگیرند.

 اگر حریم خصوصی فردی لکه دار شود وظیفه دولت و رسانه ها  این است که در قبال آن سکوت نکنند و ارزش های اجتماعی و فردی را نادیده نگیرند. دولت از اخلاق و نه بی اخلاقی و کج اخلاقی دفاع کند. اطلاعات شخصی ،دارایی فرد است، سرمایه فرهنگی ،مالی و اجتماعی اوست که نباید تحت کنترل افراد دیگر قرار بگیرد و این وظیفه رسانه ها است که از آن پاسداری کند.

به نظر می رسد برخی رفتارهای مداخله گر و نابه جای نیروهای فرهنگی و دینی و بی کانون بودن فرهنگ و اخلاق باعث شده تا فضاهای دیگری تولید شود که اولا مداخله گری را دوست دارد و به دلیل جلب مخاطب آن را لازم می خواند و حفظ و آبرو و حیثیت را مقوله ای فرهنگی و دینی نمی خواند. مشکل اول در ابتدا، بی اعتماد ساختن کانون های اولیه در فرهنگ و اخلاق است.

در ثانی محق دانستن رسانه است که در صدد است تا از اطلاعات مالی، پزشکی، دینی، رفتاری و خانوادگی کاربران باخبر باشد و آن را بدون حق در اختیار دیگران بگذارد. از سوی دیگر رسانه جای قاضیان و محکمه های قانونی نشسته  است. فرض کنید اگر فردی اتهام دزدی به او زده شده است آیا محکمه ای وجود ندارد که وظیفه او پیگیری خلاف های فانونی فرد بوده باشد. آیا دخالت رسانه به منزله کم کارکردی محکمه های قانونی نیست، به روایتی سطحی کردن مساله  نیست و یا از همان ابتدا در اصل چیزی به نام دزدی وجود نداشته و فقط هیاهوی رسانه ها است که از یک شایعه غولی بسازند. پس صورت مساله در اصل ساختگی بوده و فقط هدف بی اعتبار کردن افراد با جهت گیری بوده است.

در غرب مرسوم است اگر به پزشکی مراجعه می کنید اطلاعات پزشکی شما حتی در اختیار همسر و یا فرزندان شما قرار نمی گیرد. اگر فردی مشکلی دارد به دوست و فامیل او مربوط نمی شود. محکمه ای است که وظیفه آنها دادخواهی از آن فرد است. رسانه به عنوان منجی و یا حافظ منافع شخص تنها مداخله گری می کند. از این نتیجه می گیرم که حریم شخصی یعنی  مکانی که امکان مداخله گری از دیگران سلب شود. متاسفانه رسانه به خصوص اینترنت توانسته  شرافت افراد را به بهانه موضوعاتی جذاب برای مخاطبان، با سانسور و یا افشای مکالمات، زیر سوال ببرند از عکس ها و اسم های افراد سوء استفاده کرده و تفاسیر نابجا از گفته های اشخاص ارائه دهد.