پرویز اسماعیلی که هفته پیش به سمت معاونت ارتباطات دفتر رییس جمهور انتخاب شد، توضیحاتی در این زمینه ارائه داد.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ وی که در انتخابات پیشین، سخنگوی ستاد دکتر محمدباقر قالیباف بوده، نوشته است: آیا در تاریخ 35
ساله اخیر، سابقه دارد که یک رئیس جمهور «قلبِ نظام ارتباطی» خود و دولتش
را در اختیار سخنگویِ جدی ترین رقیب انتخابی خود قرار دهد و همراه نزدیکِ
رقیب سیاسی اش را تا این حد محرم بداند؟ این حد از تعامل با رقیب، کم نظیر و
فی نفسه ارزشمند است. و اینکه مهمترین رقبای انتخاباتی هم نیروهایِ
توانمند را به یاری دولت تشویق می کنند، پاسخی نیکو به همین نگرش است.
متن کامل یادداشت وی در پی می آید:
دیروز یک «مسئولیت ملی» و البته مرتبط با ارتباطات و رسانه به من سپرده شد.
معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور. اینکه دولت کاری چنین مهم
را به روزنامه نگاران بسپارد، رویکرد شایستۀ تقدیری است. تلاش می کنم
علاوه بر نیت خالص و جلب رضایت خداوند، مسئولیتهای خطیر ملی و حرفه ای را
جمع ببندم و این دو را به جای اینکه روبروی هم باشند، به هم گرۀ محبت بزنم.
در این راه به عنایات الهی و کمک همه دوستان و همکارانم چشم بسته ام. به
گمانم ذکر سه نکته در باره این انتصاب، قابل ذکر است تا به آن فکر کنیم و
اگر درست است و گرهی از مشکلات کشور و مردم می گشاید، در بسط این فرهنگ
بکوشیم.
یک. اعطای این مسئولیت پیش از هر چیز، ناشی از اعتماد ریاست جمهوری به یک
روزنامه نگار است. روزنامه نگاری که ده سال و بیشتر از آن (وقتی ایشان دبیر
شورای عالی امنیت ملی بودند)، بویژه در خصوص موضوع مهم مذاکرات هسته ای
وظایف حرفه ای خود را انجام می داد. همقطاران رسانه ای به یاد دارند که این
وظیفه با رعایت منافع ملی، اخلاق حرفه ای و البته انتقاد نیز همراه بود.
دولت برآمده از اراده ملت است و آن «مسئولیت ملی»، همان مسئولیت اجتماعیِ
روزنامه نگاران است. امور اجرایی کشور در اختیار قوه مجریه است و عملکرد
دولت، زندگی مردم را می سازد. هر چه انرژی دولت صرف حاشیه و حاشیه سازی ها
شود، قوای کارشناسی اش برای تنظیم زندگیِ مطلوب ترِ شهروندان تضعیف خواهد
شد. این؛ هرگز به معنای نفیِ نقد نیست. انتقاد منصفانه، عقل منفصل دولت
خواهد بود و بستر سازِ تعامل و همدلی و همکاری خواهد شد. مگر نه اینکه طی
سالها و بلکه دهه های اخیر، همه ما و جامعه مان از تقابل ها و دشمنی ها،
شکاف ها و رویارویی ها لطمه دیده ایم. و نه از انتقاد؛ که از انتقام گیری
های بی حاصل فرسوده ایم و دشمنانمان را به وسوسه انداخته ایم. پس بیائیم و
انتقاد را به انتقام ترجیح دهیم.
دو. علیرغم تلاشهای دشمن در ابعاد مختلف برای فاصله انداختن میان نظام و
مردم، حماسه سیاسی 24 خرداد با حضور همه سلایق فکری محقق شد. اگر فقط یک
تفکر در صحنه بود، چنین حضوری رقم نمی خورد. 24 خرداد فارغ از اینکه چه کسی
را روانه پاستور کرد، سرمایه اجتماعی نظام را به صحنه آورد و به رخ کشید.
این سرمایه را باید ارج نهاد و تقویت کرد. تضعیف آن به هر بهانه ای، بازی
در زمین دشمن است. موفقیت نظام اسلامی در گرو موفقیت دولت ها است و درست که
دولتِ تدبیر و امید کار خود را می کند؛ اما همه ما نیز در برابر مردم
وظیفه ای داریم. باید هر که و هر کجا هستیم با «تدبیر» عمل کنیم تا خدای نا
کرده «امید» مردمان خوبمان به نا امیدی تبدیل نشود. سلیقه سیاسی خوب، اما
فدا کردنِ مردم به پای منافع گروهی و فردی نا سپاسی است. پس باور کنیم که
همه ما در یک کشتی نشسته ایم و مقصد مشترکی داریم.
سه. به خداوندی که به آشکار و نهانِ همه ما آگاه است؛ شهادت می دهم که نه
دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری، نه رئیس دفترِ گرامی ایشان دکتر نهاوندیان
و نه احدی از مسئولین ارشد دولت، حتی یک درخواست و توصیه سیاسی در قبال
پذیرش این مسئولیت توسط حقیر نداشتند. از من نخواستند سلیقه سیاسی ام را
عوض کنم و یا به احدی از چهره هایِ خدوم نظام بی وفایی کنم. سوگند که جز
حفظ ارزشهای راستینِ اسلام، آرمانهای الهام بخش و فراگیر انقلاب، فرامین
جاودان امام راحل، تحقق منویاتِ رهبر معظم انقلاب، منافع مردم و رعایت
برنامه ها و قوانین توصیه ای به من نداشتند.
به یک نکته بدیع توجه کنید. به سایر کشورها کاری ندارم. آیا در تاریخ 35
ساله اخیر، سابقه دارد که یک رئیس جمهور «قلبِ نظام ارتباطی» خود و دولتش
را در اختیار سخنگویِ جدی ترین رقیب انتخابی خود قرار دهد و همراه نزدیکِ
رقیب سیاسی اش را تا این حد محرم بداند؟ این حد از تعامل با رقیب، کم نظیر و
فی نفسه ارزشمند است. و اینکه مهمترین رقبای انتخاباتی هم نیروهایِ
توانمند را به یاری دولت تشویق می کنند، پاسخی نیکو به همین نگرش است.
چه خوب است که همۀ ما، از سیاستمدار تا روزنامه نگار به این نکته بیندیشیم.
نقدها نیز سر جای خود. تکثیر این «روحیه» که «رقیب هم از ما و با ماست» می
تواند فاصله ها را کاهش دهد، بسیاری از نزاع های بی حاصل را بزداید، به
جای تنش هایِ کاهنده، امید و آرامش را میهمان خانه های مردم کند و...
مردم خوبی داریم. همه درون یک کشتی نشسته ایم. لیاقتِ مردم خوب،
سیاستمداران و روزنامه نگارانِ خوب است. همه راههای مقابله را آزموده ایم.
بسی تجربۀ تلخ میراث مانده است. پس بیائید این «روحیه» را تکثیر کنیم. یا
علی
خيلي اميد داشتيم
اما همه خاتمي نميشن كه.
به راستی هم به این وعده عمل کرده است.
این یعنی دوستی همگانی برایِ به سرانجام رساندنِ کشور.
اتفاقی که نه در دولتِ اصلاحات و نه در دولتِ عدالت و مهر و ... رخ نداد.
روحانی مچکریم. ثابت قدم و محکم به راهی که میروی ادامه بده. به امیدِ آنکه مردم آگاه شوند و دست از این جناح بندی ها بردارند، حمایت کنند و به فکر سرانجامِ کشور باشند.
ميهن خويش را كنيم آباد
براي آباداني ايران بايد همه كمك كنند
آقاى روحاني، اين جايگاهها بايد در اختيار " آكاه سازان" قرار گيرد، نه ...
توجه داشته باشید که حسین مظفر اصول گرا و طرف دار قالیباف است.
خیلیا دارن غرق میشن خبر نداری
ب امید روزهای پراز همدلی و همفکری برای خدمت به ایران عزیز.
روحانی مچکریم
واقعا با همه وجود داریم از روجانی و دولتش نامید میشم
این انتصاب در خور تحسین است و جشن سعدآباد مایه سرافکندگی
انشالله دیگر شاهد این جشن ها نباشیم
روحانی و هاشمی آدم های بزرگوارین، اما این آقایان کجا و پیامبر کجا؟!