صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۵۸
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۱۴ - ۰۳ بهمن ۱۳۸۹
رسانه هاي دنيا هر يک براساس خط خبري مورد نظر خود، سعي دارند انتفاضه ملت تونس عليه ريشه هاي ظلم و بيدادگري و وابستگي دولت بن علي را مصادره به مطلوب کنند و هنوز هيچ يک از اين رسانه ها يا نمي دانند و يا نمي خواهند به ريشه هاي اصلي اين قيام مردمي، اشاره کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رسانه هاي دنيا هر يک براساس خط خبري مورد نظر خود، سعي دارند انتفاضه ملت تونس عليه ريشه هاي ظلم و بيدادگري و وابستگي دولت بن علي را مصادره به مطلوب کنند و هنوز هيچ يک از اين رسانه ها يا نمي دانند و يا نمي خواهند به ريشه هاي اصلي اين قيام مردمي، اشاره کنند.
بر اساس آخرين گزارشهاي خبري، قيام اخير تونسي ها عليه حکومت ديکتاتوري و دين ستيز «بن علي»، در خط خبري غرب به «قيام گرسنگان» تعبير شده است تا با محدود کردن اين قيام به موضوعهاي اقتصادي، از يک سو پيام اصلي اين قيام (موضوع عقيدتي) به گوش جهانيان نرسد و از سوي ديگر به بقاي نظام سياسي کنوني تونس، کمک شده باشد.
شايد مفهوم اصلي اين قيام را بتوان در نماز جماعت جوانان تونسي دقايقي پس از پخش اذان براي نخستين بار پس از 50 سال از تلويزيون تونس، جستجو کرد، جايي که پس از اقدام شبکه هفت تلويزيون تونس به قطع اخبار و پخش اذان، شمار زيادي از جوانان اين کشور در خيابانهاي سطح شهر، نماز جماعت برپا کردند.
زين العابدين بن علي ديکتاتور فراري تونس در دوران حاکميتش، با برگزاري نماز در مساجد و حجاب اسلامي به شدت مخالفت و ممنوعيتهاي بسياري را بر بانوان محجبه اين کشوراعمال کرده بود؛ سياستي که پيش از او «حبيب بورقيبه» اولين رئيس جمهور تونس پس از استقلال ظاهري اين کشور از استعمار فرانسه در سال 1956 با تأسي از نظام سياسي آتاترک - مؤسس ترکيه نوين- در پيش گرفت و پس از او نيز بن علي برآن پاي فشرد.
نظام سياسي اي که «بن علي» با اصرار خاصي آن را پيگيري مي کرد، بر نظام سياسي فرقه گرايي آتاترک و ادغام جامعه مسلمان تونس در فرهنگ مسيحي اروپا مبتني بود.
او همچنين تلاش داشت تا به هر نحوي، کشور عربي تونس را از جوامع عربي دور کند و براي اين کشور مسلمان به دلايلي معلوم، هويتي غربي خلق نمايد. همان کاري که مصطفي کمال پاشا (آتاترک) عليه جامعه مسلمان ترکيه انجام داد و تلاش داشت تا براي حفظ اقتدار ترکيه، دولت ملي گراها را تأسيس نمايد. آتاترک اگرچه تلاش کرد اين گرايش را در درون ترکها به هرنحوي نهادينه کند، اما جامعه مسلمان ترک پس از گذشت تقريبا 70 سال از مرگ او، طي يک سلسله فراز و فرودها، در نهايت بار ديگر با انتخاب يک حکومت اسلامگرا، به هويت اصلي خود نزديکتر شد.
اين همان نکته اي است که عمداً در تحليل هيچ يک از روزنامه ها و خبرگزاريهاي غربي درباره تحولات تونس به آن اشاره نشد تا بازگشت کشورهاي مسلمان وابسته به غرب به هويت اصلي خود، همچنان در پرده غفلت باقي بماند.
به نظر مي رسد جامعه مسلمان تونس پس از گذشت 54 سال از حاکميت فرقه گرايي بر اين کشور، در صدد بازيابي هويت اصلي - اسلامي خود است و با ابراز گوشه هايي از ارادت خود به ارزشهاي والاي اسلامي، خواستار تبديل کشورشان از يک کشور وابسته محض به غرب، به يک کشورعربي، اسلامي و خاورميانه اي شده اند.
تا به امروز چهار ضلع فرانسه، آمريکا، اسرائيل و ليبي همواره مانع بازگشت جامعه تونس به هويت اسلامي خود بودند و «بن علي» تبحر خاصي در استفاده از هريک از چهار ضلع ذکر شده براي بقاي حکومت خود داشت.
با شکنندگي اوضاع فرانسه در پي اغتشاشهاي اخير اين کشور در نتيجه بحران اقتصادي اروپا، ضعف جايگاه بين المللي آمريکا در نتيجه شکستهاي اين کشور در عرصه سياست خارجي و بحران مالي داخلي، تضعيف جايگاه منطقه اي و بين المللي رژيم صهيونيستي در نتيجه بيداري اسلامي منطقه خاورميانه و دست آخر انزواي ليبي در نتيجه وابستگيهاي اين کشور، جايگاه حکومت وابسته بن علي نيز متزلزل شد و تونسي ها توانستند اولين ملت عربي لقب بگيرند که موفق شدند يک حاکم ديکتاتورعربي را از قدرت خلع و سرنگون نمايند.
اکنون اين پرسش مطرح است که وضعيت کدام يک از کشورهاي عربي منطقه، به جامعه و تحولات تونس شباهت دارد؟ در پاسخ بايد گفت؛ اگرچه ممکن است کشورهايي همچون مصر، اردن، ليبي، عربستان سعودي و کشورهاي حاشيه خليج فارس به لحاظ پيگيري مدلهاي «سياست آتاترکي» هيچ گونه شباهتي به تونس نداشته باشند، اما به لحاظ وابستگيهاي محض حاکمان اين کشورها به قدرتهاي خارجي براي بقاي حاکميت خود، از تونس نيز آمادگي بيشتري براي وقوع چنين تحولاتي داشتند.
انتفاضه تونس به واسطه اهميت تاريخي آن، همچنان بر صحنه سياسي کشورهاي عربي و بين المللي سايه افکنده است، تا جايي که بسياري از تحليلگران از اين انتفاضه به عنوان آغاز تغييرات واقعي در منطقه عربي ياد مي کنند. اين البته فقط زبان حال کشورهاي عربي نيست. اسرائيل بيش از کشورهاي عربي از اين انتفاضه هراس دارد. چه اينکه آن را تهديدي براي امنيت خود مي دانند، حال آنکه انتفاضه تونسي ها تنها تهديدي براي حاکميت حاکمان عرب معنا مي شود. رژيم تل آويو از زبان «سيلوان شالوم» معاون نخست وزير خود، از سقوط حکومت بن علي به عنوان دوست اسرائيل ابراز تأسف مي کند و ترس خود را نسبت به گسترش اين انتفاضه به اردن و مصر ابراز مي نمايد. در اردوگاه تشکيلات خودگردان فلسطين اما موضع قاطعي در خصوص سقوط حکومت بن علي هم وزن با شادي مردم فلسطين از اين سقوط، اتخاذ نمي شود.
آنچه در تونس اتفاق افتاد، يک فرمول جادويي و يا نوعي عفونت نيست که به سرعت به ساير کشورهاي عربي منطقه سرايت کند، چه اينکه هريک از کشورهاي ياد شده ويژگيها و عوامل محيطي و مؤثر خاص خود را دارد، اما چنانچه اين انتفاضه به هدفهاي واقعي خود دست يابد، زنگ هشداري خواهد بود نسبت به اينکه شمارش معکوس براي آغاز يک مرحله جديد درمنطقه عربي شروع شده است.
بسياري از کشورهاي عربي منطقه بجز «مدل آتا ترکي» حکومت بن علي، در ساير موارد با اين حکومت تشابهات فراواني دارند؛ از وابستگي به آمريکا و دولتهاي غربي گرفته تا سازش با رژيم صهيونيستي، همگي ويژگيهاي مشابه حکماي عرب با دولت ساقط شده بن علي در تونس است.

* مهدی شکیبایی