پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 60سال پيش خروشچف، كريمه را به عنوان هديه به اوكراين داد. البته آن روزها
كسي اهميتي براي اين مساله قايل نبود، چرا كه همه اين انتقالها، انتقالي
از يك ايالات به ايالتي ديگر محسوب ميشدند، ايالاتي كه جزيي از شوروي
بودند. هرچند كه هنوز معلوم نيست چرا خروشچف اين كار را كرد اما تبعات اين
اقدام چند دهه است كه گريبان منطقه را گرفته است. سالها بود كه كريمه به
عنوان ايالتي خودمختار در درون اوكراين تعريف شده بود. يعني اوكراينيها
حتي پيش از اين بحران نيز نتوانسته بودند كريمه را همانند يك ايالت معمولي
در اوكراين تعريف كنند. حال روسيه روي كريمه دست گذاشته و حاضر نيست از آن
بگذرد. جريان غالب رسانهيي، چه در دنيا و چه در ايران، اين است كه
جاهطلبيهاي پوتين منجر به اين بحران شده و پوتين و دوروبريهايش را مقصر
اصلي اين ماجرا قلمداد ميكند. اين نوع نگاه تقليلگرايانه باعث شده است تا
اولا بهخوبي شناخته نشود، داستان كريمه كامل تعريف نشود و راهحلهاي
منطقهيي و جهاني كه براي اين حل يا تخفيف موضوع در نظر گرفته شده ناكارآمد
باشند. بر اين مبنا، ذكر موارد زير شايد بتواند داستان و بحران كريمه را
از نگاهي ديگر پيش روي خوانندگان بياورد:
اول) كريمه نخستين منطقهيي بود كه پس از فروپاشي امپراتوري عثماني جدا شد و
به روسيه پيوست. اين منطقه به عنوان يك منطقه استراتژيك و مهم و يك مساله
مرتبط با استقلال ملي هميشه نقش مهمي در افكار عمومي روسها داشته است.
دوم) كريمه هرچند جزيي از خاك اوكراين محسوب ميشد، اما منطقهيي خودمختار
داخل خاك اوكراين بود. هم مجلس خودش را داشت و هم دستگاه اجرايي خاص خود را
كه مستقل از حكومت مركزي انتخاب ميشدند.
سوم) كريمه تا 60 سال پيش جزيي از خاك روسيه بود. در 1954 خروشچف، به عنوان
يك هديه كريمه را به ايالت اوكراين كه بخشي از شوروي بود، اهدا كرد. البته
حتي پيش از بحران كنوني، شهر سواستپول كه مهمترين شهر كريمه است، همچنان
بهصورت «منطقه خاص» بين روسيه و اوكراين شناخته ميشد.
چهارم) كريمه موقعيتي استراتژيك دارد و از اهميت ژئوپولتيك خاصي برخوردار
است. هم براي روسيه، هم براي اوكراين و هم براي اروپا. كريمه منطقهيي
جزيرهيي مانند است كه مرز خشكي كوچكي با اوكراين دارد و مهمترين بنادر
درياي سياه در اين جزيره واقع شدهاند. همچنين كريمه منطقه حايل ميان درياي
سياه و درياي اوزو است كه عملا يكي از مهمترين مناطق دريايي-بندري روسيه
محسوب شده و بخش عمدهيي از حمل و نقل دريايي روسيه از اين منطقه انجام
ميشود. اينها نشان از اين دارد كه اين منطقه، بسيار اهميت دارد و دعوايي
كه بر سر آن شكل گرفته است، دعواي پوتين و اوباما نيست، بلكه دعوايي واقعي
بر سر تصاحب يك منطقه استراتژيك و مهم است.
پنجم) حدود 60 درصد از مردم كريمه، روس هستند. تنها 20 درصد آنها اوكرايني
محسوب ميشوند. به عبارت ديگر، كريمه بزرگترين منطقهيي است كه روس
تبارها در اوكراين در آن ساكن بودند.
ششم) رييسجمهور سابق و قانوني اوكراين (يانوكويچ) را عملا مردمان كريمه
انتخاب كرده بودند، چرا كه نقش كريمه در انتخاباتها در اوكراين شبيه نقشي
بود كه فلوريدا در امريكا بازي ميكرد. بهطوري كه راي بالاي يانوكوويچ در
كريمه بود كه توانست با اختلافي چند درصدي او را به رياستجمهوري برساند.
هماكنون مردم اين منطقه خودمختار ميبينند كه رييسجمهوري كه آنها
انتخاب كردهاند نه توسط صندوقهاي راي كه توسط مخالفان كه غالبا در
ايالات مركزي و غربي هستند بهراحتي از تخت پايين كشيده ميشود. اين يك حس
تحقير و به بازي گرفته نشدن غيرقانوني را در دل مردم كريمه زنده ميكند.
هفتم) فرآيند فرار يانوكويچ از اوكراين هم جالب است. در حالي كه يانوكويچ
رييسجمهور قانوني كشور بود، تظاهرات مردم در كنار حمايت وسيع مالي و حتي
نظامي كشورهاي رقيب روسيه نظير امريكا و اتحاديه اروپا، باعث شد كه او
مجبور به فرار شود، در حالي كه چند روز پيش از فرار توافقي جامع با حضور
نماينده مخالفان و نماينده اتحاديه اروپا با يانوكويچ شكل گرفته بود كه
انتخابات زودهنگام برگزار شود. اما مخالفان و اتحاديه اروپا به توافقشان
پايبند نماندند و عملا رييسجمهور قانوني كشور را بركنار كردند.
هشتم) هيچگاه نميتوان نقش سياست داخلي در سياست خارجي كشورها را ناديده
گرفت يا آن را كم اهميت قلمداد كرد. براي تحليلي دقيق و صحيح از ماجرا بايد
بدانيم كه سياست داخلي روسيه چگونه به چنين سياست خارجي منجر شده است.
همانطور كه آمد، مردم روسيه اهميت بسياري براي اين جزيره قايلند و آن را
پرچم استقلال خودشان ميدانند. از سوي ديگر براي اقتصاد و آينده روسيه،
اهميت استراتژيك كريمه بسيار زياد است و بهنوعي عمق استراتژيك روسيه محسوب
ميشود. بنابراين اين شخص پوتين نيست كه، درست يا غلط، كريمه را
ميخواهد. اين مردم روسيه و سياستمداران هستند كه كريمه را ميخواهند و
شايد اگر هر سياستمدار ديگري هم جاي پوتين بود بايد همين راه را ميرفت.
بنابراين سياست داخلي روسيه و وضعيت اجتماعي-اقتصادي و سياسي آن است كه
باعث اين رفتار از سوي پوتين و ساختار سياسي روسيه ميشود.
نهم) امريكا و در سطحي محدودتر اروپا اقدام به اعمال تحريم عليه افراد و
نهادهايي در روسيه كردهاند. هدف اين تحريمها انزواي روسيه اعلام شده است.
به نظر ميرسد اين تحريمها نميتوانند هدفي كه اعلام شده را تحقق بخشند،
چرا كه اولا اروپا به واسطه وابستگي كه به گاز روسيه دارد نميتواند فشار
شديدي را اعمال كند، از سوي ديگر روسيه كشور بزرگ و قدرتمندي است كه اگر
تحت فشار قرار گيرد، عوارض بلندمدت آن براي امريكا و اروپا چندان مطلوب
نخواهد بود. يكي از اين عوارض نزديك شدن روسيه به چين و ايران و نقشي است
كه ميتواند در منطقه بازي كند. بنابراين به نظر نميرسد فشار شديدي به
روسيه وارد شود. حداقل فشاري كه باعث تغيير رفتار روسيه در اين مساله شود.
دهم) امريكا خود موارد متعددي از چنين الحاقها و جدا كردنهايي را در
كارنامه دارد. خريد آلاسكا از روسيه سابق و الحاق آن به ايالات متحده و
تجزيه يوگسلاوي و شكل دادن كشورهاي متعدد بالكان مثالهايي از اين امر
هستند. حتي براي تجزيه يوگسلاوي امريكا حكمي از سازمان ملل گرفت كه روسيه
نيز ادعا ميكند كه بر اساس آن حكم عمل كرده است. يعني بر اساس آن با راي
مردم، يك جزيره خودمختار را به خود ملحق كرده است.
يازدهم) برخي تصور ميكنند كه ضعف اوباما باعث شده است تا پوتين تا بدين حد
گستاخانه عمل كند. اين نيز چندان دقيق نيست، چرا كه همين روسيه در زماني
كه بوش رييسجمهور امريكا بود و در حالي كه امريكا به عراق و افغانستان
حمله كرده بود، نهتنها چند منطقه از گرجستان را به خود الحاق كرد بلكه
براي اين مهم وارد جنگ با گرجستان شد و بوش عملا هيچ واكنش تندي نتوانست به
اين اقدام نشان دهد.
دوازدهم) هدف اصلي تحريمهاي امريكا عليه روسيه، نه انزواي روسيه كه
جلوگيري از ماجراجويي روسيه در ساير ايالات شرقي اوكراين است. به نظر
ميرسد امريكاييها هم اين واقعيت را پذيرفتهاند كه كريمه رفته است، اما
نميخواهند هواي تصرف ساير ايالات شرقي هم به سر روسيه بزند.
در كل به نظر ميرسد اهميت سياسي، اقتصادي و استراتژيك كريمه براي روسيه
بسيار بيشتر از تحريمها و هزينههايي است كه از سوي امريكا و اروپا تحميل
شده يا خواهد شد. از سوي ديگر هرچه از ماجرا بگذرد، قدرت روسيه بيشتر و
فشارها كمتر خواهد شد و دنيا كمكم اين امر را خواهد پذيرفت. با اين روند،
جزيره استراتژيك كريمه در اختيار روسيه قرار خواهد گرفت و قدرت مانور
روسيه در منطقه بيشتر خواهد شد. اما از سوي ديگر امريكا و اروپا اجازه
نخواهند داد كه روسيه ساير ايالتهاي شرقي اوكراين را به خود ملحق كند.
امريكا نيز اوكراين را به دست خواهد گرفت و شمشير داموكلس اوكراين را
بالاي سر روسيه نگه خواهد داشت. در كل، اين اتفاق برعكس آنچه تبليغ
ميشود، اثرات بزرگي نخواهد داشت، صرفا تيرگي موقتي روابط روسيه با امريكا
و اتحاديه اروپا مهمترين عارضه اين واقعه خواهد بود.
به نظر ميرسد بهترين واكنش ايران به اين واقعه، بيعملي ديپلماتيك در
برابر اختلافات و استفاده اقتصادي و سياسي از تبعات موقتي اين اختلافات
است.
دانشآموخته روابط بينالملل و توسعه اقتصادي از ماكسول اسكول دانشگاه سيراكيوز امريكا