صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۹ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۵۲۲۰۶
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۰۹ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : آيا روسيه كريمه را خواهد بلعيد؟ اين سوالي‌ است كه ذهن نخبگان سياسي را به خود مشغول كرده است. اما در اين سوي رود كساني هستند كه مي‌گويند تحولات اوكراين، قفقاز و ماوراي قفقاز به چه كار ما مي‌آيد؟ چرا بايد اين تحولات براي ما مهم باشد. اين بحث حتي در ميان نخبگان و روزنامه نگاران هم وجود دارد. در جواب آنها چه بايد گفت؟ آيا ايران منافعي در اوكراين دارد. تمام اين پرسش ها يك جواب دارد و بس.

به نوشته آرمان، دكتر الهه كولايي استاد و پژوهشگر دانشگاه معتقد است بله؛ اوكراين و اوراسيا براي ايران مهم است. ايران منافع مشترك و بسيار زياد اقتصادي و تجاري با اوكراين دارد؛ اما معتقد است غالب روزنامه نگاران و فعالين سياسي به سان دوران جنگ سرد به تحولات اوكراين و قفقاز نگاه مي‌كنند.

نقش انرژي در بحران اوكراين را تا چه حد جدي و شاخص مي‌دانيد؟

نقش انرژي در اقتصاد جهاني به گونه‌اي آشكار افزايش يافته است. اين موضوع رابطه‌اي مستقيم و هماهنگ با مسائلي مانند رشد اقتصادي، ركود و موازنه تجاري كشورها پيدا كرده است. از دهه 1980 تا كنون، كشورهاي صنعتي غرب با محدوديت هايي در ارتباط با منابع انرژي مواجه شده اند. شواهد بسيارنشان مي‌دهد كه ذخاير طبيعي انرژي، بهترين پشتوانه اقتصاد جهاني محسوب مي‌شود و قدرت‌هاي بزرگ صنعتي ناچارند كنترل موثري در رابطه با اين كالاي راهبردي جهاني داشته باشند. در واقع انرژي از گزينه‌هاي بسيار تاثيرگذار در توليد ثروت و قدرت در جهان كنوني به شمار مي‌آيد. اقتصاد جهاني با تمامي پيچيدگي‌هاي خود اعم از جهاني شدن، وابستگي متقابل، تاكيد بر رقابت، استفاده از مزيت‌هاي نسبي، همچنان وابسته به انرژي نفت و گاز و تامين امنيت آن است. از سوي ديگر، انرژي خود يكي از گزينه‌هاي قدرت محسوب مي‌شود. بايد به شما عرض كنم چون جهان امروز توسعه كه خود وابسته به انرژي است قدرت زا محسوب مي‌شود. بر اين اساس انرژي كالايي راهبردي محسوب مي‌شود كه تامين امنيت آن، نقش كانوني در امنيت بين المللي دارد. باتوجه به دگرگوني‌هاي اقتصاد جهاني، رقابت كشورهاي تازه صنعتي شده آسيا با ساير قدرت‌هاي اقتصاد جهاني و نياز روز افزون مجموع اين كشورها به انرژي (نفت و گاز) و تامين امنيت آن، به نظر نمي رسد در دو دهه آينده از نقش نفت و گاز در اقتصاد جهاني كاسته شود. در چنين روندي كشورهاي برخوردار از ذخاير اصلي انرژي، اهميتي راهبردي در سياست بين الملل مي‌يابند و با تدبير و بهره گيري از فرصت ها مي‌توانند جايگاه و موقعيت خود راارتقا بخشند. همان‌طور كه به وسيله آژانس بين‌المللي انرژي و تحقيق‌هاي جامعي كه به وسيله شوراي ملي نفت ارائه شده است سوخت‌هاي فسيلي بيش از 80 درصد از منابع انرژي جهان را فراهم مي‌كنند. اين بررسي نشان مي‌دهد كه تقاضاي روبه رشد جهان براي انرژي با چالش‌هاي پيچيده‌اي هم براي مصرف‌كنندگان و هم توليدكنندگان روبه‌رو است. پس اهميت انرژي بسيار مهم است. اوکراین خط حایل بین اتحادیه اروپا و روسیه است، اگر این کشور به اتحادیه اروپا بپیوندد، این اتحادیه توانسته حوزه نفوذ خود را تا مرزهای غربی روسیه پیش ببرد. از طرف دیگر، حدود 60 تا 70 درصد خطوط گازی که تأمین انرژی اتحادیه اروپا را به عهده دارد، از اوکراین می‌گذرد. به علاوه، اوکراین می‌تواند بازار خوبی برای این اتحادیه باشد. زمینه‌های سیاسی هم وجود دارد. عضویت این کشور در اتحادیه اروپا در درازمدت می‌تواند موضع و جایگاه این اتحادیه در سطع بین‌المللی را تقویت کند و نفوذ روسیه در اوکراین را کاهش دهد. با این حال، به سود اوکراین است که هم با اتحادیه اروپا و هم با روسیه روابط مثبت داشته باشد. بسیار بعید است که این کشور بدون توافق روسیه عضو اتحادیه اروپا شود. بنابراین باید راهی پیدا کند تا هر دو طرف را راضی نگه دارد. از طرف دیگر، روسیه نیز آن‌گونه که با ناتو مخالف است، با اتحادیه اروپا مخالف نیست. حتی هدف روسیه از تشکیل اتحادیه اوراسیا نیز در بلندمدت پیوستن به اتحادیه اروپا است دلیل اصرار اتحادیه اروپا بر امضای قرارداد تجارت آزاد با اوکراین، زمینه‌سازی برای پیوستن کی‌یف به این اتحادیه است. دلیل اصلی بروز اعتراضات در اوکراین پس از عدم امضای توافقنامه توسط یانوکوویچ، وجود پیش‌زمینه‌های مردمی در غرب این کشور برای همکاری با کشورهای اروپایی به جای روسیه است.

چرا اوكراين براي اتحاديه اروپا آن قدر مهم است كه حاضر به تقابل با روسيه شده است؟

اوکراین از آن جهت برای اتحادیه اروپا مهم است که این کشور بعد از روسیه، دومین کشور بزرگ عضو شوروی سابق است و می‌تواند به بازار بسیار مناسبی برای اتحادیه اروپا تبدیل شود. از طرف دیگر، اوکراین در مسیر خط لوله گاز روسیه قرار دارد و همکاری بین اتحادیه اروپا با کی‌یف می‌تواند تأثیرگذاری این اتحادیه بر اقتصاد و بخش انرژی روسیه را نیز افزایش دهد. پیوندهای اقتصادی اوکراین با روسیه بسیار قوی است و حتی اگر اعتراضی هم صورت نمی‌گرفت و اوکراین این توافقنامه تجاری با اتحادیه اروپا را امضا می‌کرد، باز هم روابط اقتصادی اوکراین با روسیه تضعیف نمی‌شد، چون این روابط بسیار عمیق و گسترده است. حدود 60 تا 70 درصد اقتصاد اوکراین وابسته به اقتصاد روسیه است. روسیه اتحادیه‌ای را به وجود آورده به نام «تجارت آزاد و لغو حقوق گمرکی» که هدف آن تشکیل اتحادیه اوراسیا بین کشورهای شوروی سابق در درازمدت است. اگر اوکراین به این اتحادیه بپیوندد، تأثیرگذاری روسیه و مجموعه این اتحادیه بسیار بالاتر می‌رود، در صورتی که اگر اوکراین عضو این اتحادیه نشود، ممکن است این اتحادیه اصلاً تشکیل نشود. اوکراین مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. اهمیت‌موقعیت ژئوپلیتیکی اوکراین به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه تا بدانجاست که برژینسکی از آن کشور به عنوان «ترن سیاست منطقه‌ای پس از گسترش اتحادیه اروپا» یاد می‌کند. به لحاظ اقتصادی نیز اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری اوکراین به شمار می‌آید و این کشور محل ترانزیت 80 درصد گاز طبیعی و 75 درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. ویژگی‌هایی ازاین‌دست اوکراین را به کشوری ذاتاً بین‌المللی تبدیل کرده است. از همین رو، اوکراین را باید محل تلاقی منافع قدرت های بزرگ منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نظیر روسیه، اتحادیه اروپا و ایالات‌متحده آمریکا نامید. در حقیقت، همان‌گونه که از میان رفتن نفوذ روسیه در این کشور موجب کمرنگ شدن هویت اروپایی روسیه می‌شود، عدم گرایش کی‌یف به سمت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی غربی نیز سبب مسدود شدن نفوذ ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقة اروپای شرقی می‌شود. حال پرسش اصلی این است که با توجه به ویژگی های ممتاز سیاسی، اقتصادی اوکراین، این کشور از چه منزلت و جایگاهی در سیاست خارجی اتحادیة اروپا برخوردار است؟ به بیان دیگر، آیا این ویژگی‌های انحصاری اوکراین در ابعاد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک به ارزش و انگیزش در اتحادیة اروپا جهت نزدیکی و برقراری پیوندهای اقتصادی و سیاسی با این کشور تبدیل شده است؟ در کنار این پرسش اصلی، یک پرسش فرعی نیز مطرح می‌شود و آن اینکه بروز پدیده انقلاب رنگی که منتهی به پیروزی جناح اصلاح طلب طرفدار غرب به رهبری یوشچنکو در انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 گردید، چه تأثیری بر سیاست اتحادیة اروپا در برابر اوکراین داشته است.

اعتراضات اخیر چگونه و از کجا شروع شد و آیا سابقه درگیری در اوکراین وجود دارد؟

سابقه اعتراضات در اوکراین را می‌توان در سال 2004 هم بررسی کرد که معترضان معتقد بودند یانوکوویچ در انتخابات تقلب کرده است. این تقلب را دیوان عالی دادگستری اوکراین هم به عنوان یک مرجع رسمی تأیید کرد. پس از برگزاری انتخابات مجدد در اوکراین، آقای یوشچنکو و خانم تیموشنکو پیروز شدند که رهبران دو جریان مخالف آقای یانوکوویچ بودند. در این بین، آمریکا و اتحادیه اروپا به طور علنی از آقای یوشچنکو و خانم تیموشنکو حمایت می‌کردند، همان‌طور که روسیه هم علناً از آقای یانوکوویچ حمایت می‌کرد. بنابراین اوکراین به صحنه رقابت بین غرب و روسیه تبدیل شده است. سه نوع بحران اکنون در این کشور وجود دارد: یکی بحران ملی بین شرق و غرب این کشور است. یکی بحران منطقه‌ای بین غرب اوکراین و روسیه است که شرق اوکراین در آن نقشی ندارد. و یکی بحران بین‌المللی بین آمریکا و اتحادیه اروپا با روسیه است. اما این بحران داخلی منجر به تجزیه اوکراین نخواهدشد، این اختلافات از سال 1991 وجود داشته و موضوع جدیدی نیست، اوج آن در سال‌‌های 2003 و 2004 بوده و دور اخیر آن هم امسال در گرفته است. در غرب این کشور که منطقه‌ای صنعتی و شامل 55 درصد جمعیت این کشور است، اکثر مردم طرفدار همکاری اقتصادی با اتحادیه اروپا هستند. از طرف دیگر، در شرق این کشور که منطقه کشاورزی و خدماتی محسوب می‌شود، اکثر مردم طرفدار همکاری نزدیک با روسیه هستند. البته حدود 17 درصد از کل جمعیت اوکراین هم روس‌تبار هستند و روس‌هایی هستند که از زمان شوروی سابق تا کنون تابعیت اوکراینی پیدا کرده‌اند. موافقان اوکراینی روسیه به شکل سنتی طرفدار روابط دوران شوروی با روسیه هستند و از سوی دیگر غرب‌گراها هم از برقراری روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا حمایت می‌کنند. در بین این افراد هم کم‌تر صحبتی از آمریکا وجود دارد. سرنوشت کشورهایی مثل لهستان، مجارستان و جمهوری چک موجب شده تا غرب‌گراها طرفدار روابط با اروپا باشند. 

موضع دولت ایران درباره اوکراین چیست و تحولات این کشور چه تأثیری می‌تواند بر ایران بگذارد؟

در ایران، عده‌ای برای همکاری بیشتر اوکراین با روسیه و فاصله گرفتن آن از اتحادیه اروپا، از یانوکوویچ حمایت می‌کنند. و عده دیگری معتقدند که مهم این نیست که چه کسی در اوکراین روی کار باشد، بلکه باید تلاش کنیم تا مردم اوکراین بتوانند خودشان آینده کشورشان را تعیین کنند. بنابراین مداخله در اوکراین چه از طرف روسیه و چه از سوی غرب اشتباه سیاسی است و این کشور را دچار بحران خواهد کرد. بلکه مردم اوکراین باید تصمیم بگیرند که چه کسی در کشورشان قدرت را به دست بگیرد، و این کار باید از طریق مسالمت‌آمیز صورت بگیرد، و نه از راه جدال و درگیری و اردوکشی خیابانی. فکر می‌کنم این دیدگاه دوم به نظر دولت آقای روحانی نزدیک‌تر است. 

آيا تحولات اوكراين براي ايران مهم است؟ و چرا ؟

اهمیت اوکراین برای ایران از آن جهت است که اولاً، بخشی از صنایعی که روسیه در نیروگاه‌های هسته‌ای ایران از آن‌ها استفاده می‌کند، ساخت کشور اوکراین هستند. دوماً، ایران با اوکراین در زمینه هوافضا نیز روابط خوبی دارد. در امور دفاعی نیز بین دو کشور همکاری‌های خوبی وجود دارد. اوکراین همچنین به عنوان کشوری که می‌تواند به توازن روابط ایران با روسیه کمک کند، برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد. اوکراین چه در زمان حکومت یوشچنکو و تیموشنکو و چه در دوره ریاست‌جمهوری یانوکوویچ روابط خوبی با ایران داشته است، اما از سوی دیگر هم همیشه مراقب بوده تا این روابط منجر به ایجاد تنش در روابطش با غرب نشود؛ درست مثل ملاحظاتی که روسیه در برخورد با آمریکا و ایران دارد.

چرا روسيه جزيره كريمه را تصرف كرد و اصلا چرا تسلط به اين جزيره مهم است؟

کریمه شبه جزیره‌ای استراتژیک در دریای سیاه است که ۶۰ سال قبل رهبر اتحاد جماهیر شوروی آن را به اوکراین هدیه داد. این منطقه اکنون به کانون تنش های میان غرب و روسیه تبدیل شده است. کریمه یک منطقه توریستی پرطرفدار است که ناوگان دریایی روسیه در دریای سیاه در آن مستقر است و علاوه بر آن بیش از ۵۰ درصد از جمعیت آن را روس‌تبارها تشکیل می دهند. تنش ها در این شبه جزیره بعد از برکنار شدن «ویکتور یانوکوویچ» از ریاست جمهوری اوکرین شدت گرفت و در این میان برخی خواستار جدا شدن کریمه از این کشور شدند. کریمه که وسعتی به اندازه کشور بلژیک دارد یک منطقه مهم کشاورزی محسوب می شود. این منطقه همچنین یکی از مراکز مهم تولید تنباکو در جهان بوده و بدلیل بهره مند بودن از شرایط خاص جوی و دارا بودن سواحل زیبا یک منطقه جذاب و پرطرفدار برای توریست ها محسوب می شود. از لحاظ تاریخی نیز شبه‌جزیره کریمه همواره صحنه اشغال و تاخت و تاز بوده از امپراطوری بیزانس و عثمانی ها گرفته تا آلمان نازی و اکنون نیز روسیه و غرب بر سر آن به اختلاف رسیده اند.روس ها حضور خود در کریمه را از قرن ۱۸ میلادی توسعه دادند و پایگاه دریایی خود در کریمه را در سال ۱۷۸۳ تاسیس نمودند. پایگاه روسیه در کریمه در بندر «سواستوپل» است . حضور روس ها در این منطقه فقط در یک دوره و آن هم در زمان اشغال توسط نازی ها قطع شده است. بعد از پایان جنگ جهانی دوم نیز روسای جمهور روسیه، آمریکا و انگلیس در شبه جزیره کریمه گرد هم آمده و درباره آینده اروپای بعد از جنگ تصمیم گرفتند. بعد از جنگ جهانی همچنین «ژوزف استالین» رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی دستور اخراج تاتارهای مسلمان را از کریمه صادر کرد. دلیل اخراج این افراد آن بود که متهم به همکاری با نازی ها در زمان جنگ شده بودند. تاتارهای مسلمان در حالی از کریمه اخراج شدند که برای چندین قرن در آن زندگی کرده‌بودند و بر اساس شواهد موجود در تاریخ نیمی از جمعیت تاتار حاضر در کریمه بعد از اخراج و در مهاجرت به آسیای میانه جان خود را از دست دادند. بعد از مرگ استالین، «نیکیتا خورشچف» رهبر اتحاد جماهیر شوروی شد و وی کریمه را به اوکراین هدیه داد. این اقدام به عنوان یک حرکت عجیب در سال ۱۹۵۴ میلادی به حساب آمد. این حرکت با توجه به شرایط موجود در اتحاد جماهیر شوروی اقدامی بی‌معنی محسوب می شد زیرا در آن زمان هم روسیه و هم اوکراین دو جمهوری حاضر در اتحاد جماهیر شوروی محسوب می شدند. کریمه در سال ۱۹۹۱ میلادی و بعد از استقلال اوکراین از اتحاد جماهیر شوروی، از اهمیتی ویژه برای روسیه برخوردار شد و مسکو این شبه جزیره را به عنوان یکی از مهمترین پایگاه های دریایی جهان به حساب آورد. در همان سال تاتارها بازگشت به کریمه را آغاز کردند و امروزه ۱۲ درصد از جمعیت کریمه را شامل می شوند. این بخش از جمعیت کریمه که نگران نفوذ روسیه در این منطقه بودند در زمان اعتراضات کی‌یف، علیه یانوکوویچ دست به تظاهرات زدند. هم اکنون روس تبارها ۵۹ درصد از جمعیت اوکراین را شامل می شوند و اوکراینی ها نیز ۲۴ درصد از جمعیت این شبه جزیره را به خود اختصاص می دهند. بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی بندر سواستوپل و پایگاه دریای روسیه در آن تبدیل به یکی از موضوعات مهم در روابط روسیه و اوکراین شد. اهمیت این پایگاه به آن دلیل است که امکان دسترسی سریع به شرق مدیترانه، بالکان و خاورمیانه را برای کشتی های روسی فراهم می کند. در سال ۲۰۱۰ میلادی بعد از سالها مذاکره اوکراین قبول کرد تا سال ۲۰۱۴ میلادی سواستوپل در اختیار روس ها باشد و در ازای آن روسیه بهای گاز صادراتی به اوکراین را ۳۰ درصد کاهش بدهدبا این وجود روسیه اعتماد چندانی به اوکراین ندارد و این در حالی است که کی‌یف شرایطی را برای حضور روس ها در کریمه تعیین کرده که یک مورد آن مربوط به لزوم کسب اجازه از کی‌یف برای نوسازی تجهیزات پایگاه و یا جابجا شدن کشتی های روسی در سواستوپل است. به دلیل همین موارد روسیه از سال ۲۰۰۸ میلادی در نزدیکی سواستوپل و البته در اراضی تحت حاکمیت خود شروع به ساخت یک پایگاه دریایی کرده تا نیاز خود به کریمه را کاهش بدهد.

به عقيده شما آيا شرق اوكراين يا كريمه از اين كشور جدا خواهند شد؟

بله، اين احتمال وجود دارد كه روسيه كريمه را از خاك اوكراين جدا كند. اگر اروپا نتواند آرامش را در منطقه برقرار كند درگيري‌هاي طايفه‌اي در اوكراين شدت مي‌گيرد.