صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۵۱۵۷۳
تاریخ انتشار: ۴۴ : ۱۹ - ۱۹ اسفند ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ایسنا - سیدحسین موسوی بلده، یکی از قاریان مشهور و بین‌المللی کشورمان است که مدتی است تلاوت‌های او از صدا و سیما پخش نمی‌شود. آنچه در پی می‌آید مشروح گفت‌وگوی سایت پیام نو با این استاد برجسته قرآنی است:

آقای موسوی! فعالیت‌های قرآنی خودتان را از چه زمانی آغاز کردید و اساتیدتان چه کسانی بودند؟

من فعالیت‌های قرآنی خود را به صورت کلاسیک از سال‌های ۴۹ و ۵۰ یعنی زمانی که ۹ یا ۱۰ سال سن داشتم، شروع کردم. در آن زمان به همراه اخوی‌ام به کلاس‌های محمدتقی مروت می‌رفتم و همچنین استاد مولایی و پور فرزیب از جمله اساتید من بودند. تا اینکه قبل از پیروزی انقلاب دارالتحفیظ قرآن برگزار شد و اتفاقا استاد شجریان نیز از شرکت‌کنندگان آن بودند و آنجا انتخاب شدم و اولین سفر بین‌المللی‌ام را انجام دادم. در رادیو عربستان نیز چند تلاوت در همان دوران از من پخش شد. استاد شجریان هم از نفرات برگزیده بودند. آنگونه که به خاطر دارم آقایان گفتند چون ایشان مطرب هستند، از حضورشان ممانعت شد!

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی من به عضویت سپاه پاسداران درآمدم. آن زمان نیز در میان رزمندگان اسلام مقام اول تلاوت قرآن را کسب کردم. در مسابقات نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز اول شدم. بعد از مدتی نیز داور بین‌المللی قرآن کریم شدم. یکی از نکات برجسته فعالیت‌های قرآنی‌ام نیز این بود که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اولین مسابقات بین‌المللی قرآن را برگزار کردم. از سال ۱۳۶۲ تا به الان هم مشغول تدریس هستم و تحصیلات دانشگاهی من هم در رشته علوم سیاسی است.

نحوه حضورتان در فیس‌بوک به چه صورت بود و به غیر از فیس‌بوک در شبکه اجتماعی دیگری نیز حضور دارید؟

من فقط در فیس‌بوک هستم و چند ماهی هست که به عضویت این شبکه اجتماعی درآمده‌ام. بنده از طریق تشویق پسر و دخترم وارد فیس‌بوک شدم تا به این وسیله بتوانم نقطه‌نظراتم را طرح کنم. به هر حال الان قریب به دو سال است که جلسات قرآنم را ندارم و از این طریق راهنمایی و مشاوره می‌دهم و اخبار و اطلاعات را به دست می‌آورم و فیس‌بوک برای من ابزاری با کارکردهای فرهنگی و قرآنی شده است.

برخوردها با شما پس از حضور در فیس‌بوک چگونه بوده است؟ عده‌ای در جامعه مذهبی ما حضور در فیس‌بوک را برنمی‌تابند.

تا آنجایی که می‌دانم بچه‌های باسواد و دانشگاهی قرآنی از این مسئله استقبال کرده‌اند و در آنجا به بحث و گفت‌وگو می‌پردازیم. کاری را که من با انتشار مبالغ کلانی می‌بایست به انجام می‌رساندم، اینجا در فیس‌بوک با کمترین هزینه می‌توانم انجام دهم. انجمن‌ها و گروه‌های قرآنی زیادی در فیس‌بوک وجود دارند که در آن عضو هستم و به فعالیت‌های قرآنی‌ام در آن می‌پردازم.

پس عضویت در شبکه اجتماعی فیس‌بوک برای شما کارکردهای مثبتی داشته ولی با این حال همچنان دغدغه‌ای که گفتم باقی است. عده‌ای از اساس کارکردهای مثبت فیس‌بوک و یا شبکه‌های اجتماعی دیگر را منکر نمی‌شوند ولی معتقدند که ضررهای آن بیشتر از فواید آن است و از این‌رو به این پدیده روی خوش نشان نمی‌دهند؟

ببینید، اینگونه مواجهه‌ها ریشه‌های تاریخی دارد. من سنم به سال‌هایی می‌رسد که اولین بار صندلی به مساجد راه یافت. ما در محله پامنار زندگی می‌کردیم که محله‌ای مذهبی بود و بسیاری از علما و بزرگان در آن زندگی می‌کردند و یا به آنجا مربوط بودند. من یادم هست در همین مسجد آقابهرام وقتی صندلی آمد، بسیاری از مومنین و نمازگزاران انتقاد می‌کردند که اینجا مگر سینما است؟! چند دهه قبل‌تر نیز مقاومت‌هایی در برابر «بلندگو» و ورود آن به مساجد و اماکن مذهبی صورت می‌گرفت و می‌گفتند این صدای شیطان است. باز به خاطر دارم که در ابتدای انقلاب وقتی برای سفر حج به عربستان رفتیم، کلی اصرار کردیم تا بتوانیم از ویدئو استفاده کنیم و همراه خودمان به ایران بیاوریم. خب مخالفت می‌شد تا اینکه با پادرمیانی بعثه رهبری این امکان برای تعدادی از ما قاریان ممکن شد تا بتوانیم برنامه‌های ضبط‌شده قرآنی‌مان را داشته باشیم و امکان دیدن مجدد آن برایمان فراهم شود. تازه با همان حال باز نگران بودیم که ورود اینها به ایران برای ما مشکل‌ساز شود و در ایران این ویدئوها را از ما ضبط کنند! اما رفته رفته این ابزارهای مدرن جای خود را باز کردند و جزء وسایل ضروری شدند و نگرانی‌ها هم مرتفع شد!

امروز هم به واسطه انحصار خبری که در داخل کشور به واسطه برخی دیدگاه‌ها به وجود آمده است، نیاز به ماهواره‌ها و فضاهای مجازی ضرورت بیشتری می‌یابد. این ابزارها به خودی خود چیز بدی نیستند. نحوه استفاده از آنهاست که می‌تواند مورد قضاوت قرار گیرد. هم‌اکنون من و بسیاری دیگر از فعالان عرصه قرآنی در فیس‌بوک هستند و با هم تبادل فکر می‌کنیم. چطور می‌شود این ابزار به صورت کلی صهیونیستی باشد، در حالی که استفاده‌های مفید و سودمندی نیز از آن می‌شود؟


نظر شما در مورد اینکه بخش‌هایی در ساختار قدرت سیاسی و گروه‌هایی در جامعه مذهبی ما نسبت به موضوعاتی چون حضور در شبکه‌های اجتماعی حساسیت دارند، چیست؟

من این موضوع را به دو بخش تقسیم می‌کنم. یک بخش مربوط به این می‌شود که داشتن اخبار و اطلاعات برای بخشی از قدرت مضر است. بخشی از جامعه مذهبی ما هم دغدغه‌های دینی دارند. آنها گمان می‌کنند که ابزارهایی چون فیس‌بوک و یا سایر شبکه‌های اجتماعی روی فرهنگ مذهبی و خانوادگی آنها تاثیر منفی می‌گذارد. این دغدغه محترمی است اما همان طور که پیش‌تر اشاره کردم مواردی چون «بلندگو» و «ویدئو» و موردی از این قبیل نیز بوده که مقاومت‌هایی را برانگیخته است اما زمانی که کارکردهای مثبت و منطبق بر موازین فرهنگی خودمان نیز در آنها نمودار شد، آن بخش از جامعه مذهبی ما نیز نگرانی‌هایش مرتفع شد و خود نیز از این ابزارها استفاده کرد. با این حال گمان من بر این است که این حساسیت بیشتر از سوی آن بخش از قدرت سیاسی اعمال می‌شود که با تبادل اطلاعات و اخبار در میان مردم مسئله دارد.

آقای موسوی! توصیه شما به عنوان یک شخصیت قرآنی به این دست سیاستمداران چیست؟

هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی اینگونه ابزارها را بگیرد و اگر خودشان را منطبق نکنند متاسفانه باید گفت که عقب می‌مانند و دیگر پیامشان دیده و شنیده نمی‌شود و به جای اینکه از این قافله عقب بمانند، از این موجی که شبکه‌های اجتماعی به‌پا کرده‌اند باید استفاده کنند. طرد و رد این پدیده علاج کار نیست، کما اینکه طرد «بلندگو» و «ویدئو» و امثال آن نیز کارساز نبود. کما اینکه امروز این همه هزینه‌ای که بابت فیلترینگ صرف می‌شود، چقدر کارساز بوده است؟ این تعداد از ایرانیانی که از راه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند چگونه حضور می‌یابند؟ اینها نکاتی است که متاسفانه یا به آنها دقت نمی‌شود و یا اینکه اینقدر هنرمندی برای سوار شدن بر موجی که به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی در دنیا به پا شده، از سوی دست‌اندرکاران امر وجود ندارد. می‌خواهم مثالی بزنم. شما فضای حاکم بر ورزشگاه‌های ما را می‌بینید. در مسابقات ورزشی انواع و اقسام ناسزاها به بازیکنان و داور گفته می‌شود ولی در فضای شبکه‌های اجتماعی افرادی که با شخصیت حقیقی خود وارد می‌شوند مراقب گفتار و رفتار خود هستند چرا که در صورت هرگونه رفتار ناشایست عملا حذف می‌شوند و مورد اعتنا قرار نمی‌گیرند. در واقع یک خودکنترلی در فضای مجازی حاکم است. در این فضا نه پلیسی وجود دارد و نه هیچ‌گونه عامل اجبار بیرونی. تنها چیزی که هست عامل خودکنترلی است که وجود دارد. ای کاش از همین فضایی که وجود دارد درس بگیرند و امور اینچنینی را به خود مردم واگذار کنند.

مدتی است که حضور شما در صدا و سیما کمرنگ شده و تلاوت‌های شما در صدا و سیما پخش نمی‌شود. دلیل خاصی در این‌باره وجود دارد؟

متاسفانه رویکردی وجود دارد که در تلاش است افراد را به کوچک‌ترین بهانه‌ای حذف کند. به من می‌گویند در جایی تلاوت قرآن داشته‌ای که آقایان کروبی و موسوی حضور داشته‌اند یا می‌گویند چرا می‌روی و برای آقای خاتمی قرآن تلاوت می‌کنی؟ در واقع حساسیتشان روی تلاوت‌های من نزد اینچنین افرادی است. رفتارها به گونه‌ای است که هیچ قاری بین‌المللی جرات نمی‌کند برای اصلاح‌طلبان تلاوت قرآن داشته باشد. این رفتارها از دیدگاه من اسلامی نیست. اگر قرار بود پیامبر اسلام قرآن را تنها برای عده‌ای محدود بخواند و برای این تلاوت و انعکاس آیات وحی بین افراد تفاوت قائل می‌شد که اساسا اسلام تا این حد گسترش نمی‌یافت. من در عجبم که افرادی که چنین سیاست‌گذاری‌هایی دارند چه قرائت و بینشی از رفتار و کردار نبوی دارند؟ برای من چه تفاوتی می‌کند که چه کسی پای تلاوت من نشسته است؟ وظیفه من این است که قرآن را با صوت و لحن و با رعایت قواعد تجویدی به نیکوترین صورت تلاوت کنم. اینکه چه کسی زیر پای این تلاوت من نشسته است برای من نباید مهم باشد. مسئله مهم برای من انتقال پیام وحی به نیکوترین صورت است. متاسفانه نگاه آقایان به این صورت نیست و همین باعث می‌شود چنین رویکردهایی را در پیش بگیرند. نکته مهم‌تر این است که من اساسا از طریق صدا و سیمای ایران شهرت نیافته‌ام. اولین بار صدای تلاوت من در عربستان سعودی پخش شده است و من فعالیت‌های قرآنی‌ام را در رژیم گذشته آغاز کرده‌ام و در سال ۱۳۵۵ نیز در مسجد کرامت مشهد در خدمت آیت‌الله خامنه‌ای قرائت قرآن داشته‌ام.

یعنی معتقدید این اعمال محدودیت برای شما در صدا و سیما تاثیری بر فعالیت‌های قرآنی شما نگذاشته است؟

امروز با وجود شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ها دیگر نمی‌توان فردی را محدود و منزوی کرد. من بسیاری از فعالیت‌های قرآنی و ارتباطاتم را در فیس‌بوک با برخی از دوستان و فعالان قرآنی پیگیری می‌کنم. امروز دیگر چون گذشته نیست که بتوان اخبار را سانسور و افراد را محدود کرد. در زمانه‌ای که یک اتفاق در دورافتاده‌ترین منطقه کشور در صدر اخبار قرار می‌گیرد، دیگر اعمال محدودیت برای افرادی چون بنده و یا دیگران راه به جایی نمی‌برد. این ما نیستیم که از این رفتارها متضرر می‌شویم بلکه سیاستگذاران صدا و سیما و کسانی که به این رفتارها دامن می‌زنند متضرر اصلی و نهایی هستند.