صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۴۸۱۶۰
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۹ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پیرمرد شناخته‌شده ارومیه این روزها روزگار خوشی ندارد. کسالت بر او غلبه کرده است. هنوز هم وقتی از انقلاب حرف می‌زند چنان محکم است که دل را می‌لرزاند. به یقین سادگی و صفا و صداقت در گفتار و رفتارش از خصوصیاتی است که در او به وضوح می‌توان دید. در این ایام که این پیر در خانه نشسته است خواستیم تا کمی بیشتر درباره او بدانیم.

به گزارش ایسنا به نقل از هفته‌نامه حاشیه، غلامرضا حسنی ملقب به «ملا حسنی» متولد 1306 در روستای بزرگ‌آباد در 30 کیلومتری ارومیه است. او تا چندی پیش نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه و قبل‌تر، نماینده اولین دوره مجلس از این شهر بود. حسنی در یک خانواده سنتی مذهبی و البته زمین‌دار و متمکن بزرگ شد.

او تحصیلاتش را تا ششم دبستان در روستا ادامه می‌دهد، سپس نزد ملا مجید اخباری برای خواندن درس عربی و طلبگی به مکتب می‌رود. آموزش‌های ملا مجید وی را راضی نمی‌کند و تصمیم می‌گیرد به حوزه برود. حسنی در 20 سالگی به حوزه علمیه ارومیه و چندی بعد برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم می‌رود. بعد از دو سال توسط آیت‌الله شریعمتداری به کسوت روحانیت در می‌آید.

درسال 1341، زمانی که لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی توسط حکومت شاه ارائه می‌شود، حسنی همچون بسیاری دیگر از روحانیون آن زمان مخالف این لایحه بوده. وی در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «از ارومیه به قم رفتم خدمت حاج آقا روح‌الله و یک شماره‌ای از مجله «زن روز» را به همراه بردم. آقای مشکینی هم حاضر بود، متن را برای امام (ره) خواند که در آن نوشته شده بود همانطور که مردان می توانند چهار زن اختیار کنند، چرا زنان کشور نتوانند چهار مرد برای خود برگزینند؟ امام (ره) با صدای بلند گریه کرد.» (خاطرات حجت‌الاسلام غلامرضا حسنی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384 - ص 51)

ژنرال حسنی

حسنی پدرش را در 14 سالگی از دست می‌دهد و دو سال بعد از آن به توصیه مادرش یک اسلحه ورندل تهیه می‌کند تا بتواند از خود و خانواده‌اش در برابر رخدادها دفاع کند. این نخستین آشنایی این طلبه جوان با اسلحه است که بعدها هیچ‌گاه از وی جدا نمی‌شود. حسنی درباره دقتش در تیراندازی می‌گوید: «من در 50 -60 متری می‌ایستادم و نشانه می‌رفتم و دقیقا نوک سیار را می‌زدم.» (همان، ص 126)

حسنی از سال 1324 علیه حکومت پهلوی مبارزه می‌کرده است. کریم حنیف، قائم‌مقام صدا و سیمای آذربایجان غربی در این زمینه می‌گوید: «قبل از انقلاب با تعدادی حزب‌اللهی در ارومیه گروهی تشکیل دادیم و از سال 57 رسما گروه مسلح مبارزین ژنرال حسنی در ارومیه و در استان شکل گرفت و من هم به آنها ملحق شدم و در تیم‌های دو نفره و چهارنفره سازماندهی شدیم. ماموریت این گروه‌ها حمایت از مردم شرکت‌کننده در تظاهرات در مقابل تعرض عوامل مسلح حکومتی بود. بیشتر این عملیات‌ها توسط آقای حسنی به عنوان فرمانده ارشد طراحی می‌شد و مردم به ایشان لقب ژنرال حسنی را داده بودند.»

یکی از کارهای شگفت او در نزدیکی انقلاب آن است که روی منبر به آموزش استفاده از سلاح پرداخته است. (ص 125)

او می‌گوید: «در این هنگام مردم حیرت‌زده شده بودند چون تا آن وقت در رویا هم ندیده بودند آخوندی در بالای منبر و در آن فضای اختناق ستم‌شاهی با آنان چنین سخن بگوید.»

فعالیت‌های مسلحانه حسنی در درگیری‌های پساانقلابی علیه توطئه‌های حزب دموکرات کردستان در مناطق کردنشین تشدید شد. او پس از پیروزی انقلاب، در استان‌های آذربایجان و کردستان با کومله و خلق مسلمان هم درگیر بود. حسنی با سازماندهی گروه‌های مردمی در مقابل تحرکات مسلحانه گروهکی به دفاع از میهن مشغول بود.

«ملا حسنی» از همان روزهای اول انقلاب با حکم امام خمینی (ره) نماینده ایشان در ارومیه شد. براساس این حکم، وظیفه برگزاری نماز جمعه‌ها بر دوش او بود. بعد از رحلت امام خمینی (ره) حکم وی از طرف مقام معظم رهبری تمدید شد.

2 روایت از یک ماجرا

رشید حسنی پسر بزرگ ملا حسنی است. رشید حسنی به سازمان کمونیستی چریک‌های فدائیان خلق گرایش داشت. بنا به روایتی که ملا حسنی نقل می‌کند، خودش پسرش را به دادگاه انقلاب معرفی می‌کند. حسنی در خاطراتش می‌گوید: «وقتی خبر اعدامش را شنیدم، اصلا ناراحت نشدم چون به وظیفه خود عمل کردم.»

حسنی پس از گذشت 30 سال از اعدام رشید، می گوید از اعدام فرزندش همچنان رنج می برد. آقای حسنی در سال 91 به خبرگزاری رسا گفته که اعدام فرزندش برای او «فوق‌العاده سخت» بوده و اعتقاد دارد اگر برای تربیت رشید بیشتر وقت می گذاشت، وی به چنین سرنوشتی دچار نمی شد. «الان هم رنج می‌برم. پسر من دیروز با شاه می‌جنگید و امروز در فهرست اعدامی‌ها باشد. برایم فوق‌العاده سخت است.»

امام جمعه ارومیه در کتاب خاطراتش نوشته که حکم فرزندش در نهایت «حبس ابد بود» و «متاسفانه قاضی پرونده همینطور فله‌ای حکم صادر کرده بود». به اعتقاد وی، برخی از احکام اعدام اوایل انقلاب «از سوی افرادی وابسته به گروه هایی که در بعضی ارگان ها و به خصوص در دستگاه قضایی نفوذ کرده بودند، صادر شده.»

حسنی جناحی

پس از پایان سال‌های سیاست انقلابی و پدیدار شدن دوره جناح‌بندی‌های درونی جبهه انقلاب، ملا حسنی نیز به یکی از دو جناح نزدیک شد. از میان ائمه جمعه‌ای که از دوران امام خمینی (ره) حکم امامت داشتند، شاید تنها چهره‌ای که همواره در جناح راست یا اصولگرا باقی ماند، حسنی بود و جز او، همه آن ائمه جمعه دیگر به اصلاح‌طلبان یا جناح خط امام (ره) نزدیک بودند.

حسنی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به دلیل برخی نطق‌ها و خطبه‌های تند و معروفش که عموما علیه دولت خاتمی و اصلاح‌طلبان بود، معروف شد. روزنامه اصلاح‌طلب «صبح امروز» هر هفته گفته‌های معمولا جنجالی و گاه عجیب حسنی را منتشر می‌کرد. خطبه‌های آقای حسنی بعدا به صورت کتاب منتشر شد و فروش خوبی داشت. فی‌الواقع نسل دوم و سوم انقلاب، سال‌ها پس از تحولات صدر انقلابی با حسنی آشنا شدند. حتی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد از حامیان او بود، هر چند که بنا به گفته خودش در گفتگو با مجله چلچراغ در سال 84 به اکبر هاشمی رفسنجانی رأی داده بود. حمایت او از دولت احمدی نژاد تا جایی ادامه یافت که در همین دوره نشان درجه یک شجاعت را از رئیس دولت نهم گرفت اما در عوض آرام آرام از مرکز توجه رسانه ها خارج شد.

حسنی و معیشت

حسنی همواره خود را یک کشاورز می دانسته و در طول سالیان از طریق کشاورزی امرار معاش کرده است. نماینده ولی فقیه در ارومیه، هیچگاه سمت دولتی نداشته و معتقد است که روحانیت نباید به درآمد دولتی متکی باشد چرا که نمی تواند آزادانه سخن خویش را بگوید. او در تمام سال های پس از انقلاب، همچنان به کشاورزی در «بزرگ آباد» ادامه داده ولی در کنار آن اقداماتی عمرانی و ساختمانی انجام داده است که از آن جمله است بنای مصلای بزرگ امام خمینی (ره) در این شهر یا ساخت مساجد و مدارس فراوان در روستاها اما شاید هیچ یک از این ساختمان ها به اندازه مقبره ای که برای خودش در حاشیه روستای محل تولدش بزرگ آباد بنا کرده است تا در آنجا دفن شود، جالب توجه نباشد. حسنی خودش در مورد محل دفن پسی از مرگ می گوید: «در سینه این کوه برای خودم محل دفن و قبر انتخاب کردم و راضی نیستم بعد از مردن، جنازه ام حتی یک متر از زمین کشاورزی و مستعد را اشغال کند.» (ص 304)

حسنی که حالا به سبب کهولت سن از امامت جمعه ارومیه و نمایندگی ولایت فقیه کنار رفته است، سال های سال یکی از خطبای معروف در فضای سیاسی کشور بود. به جرأت می توان گفت که هزاران ساعت حرف زده است. کمتر موضوع سیاسی و اجتماعی بوده است که حسنی در مورد آن نظر نداده باشد.

گفتگو با نادر قاضی پور، نماینده ارومیه

نادر قاضی پور، نماینده مردم ارومیه در مجلس هشتم و نهم از غلامرضا حسنی، امام جمعه سابق ارومیه می گوید. او می گوید حسنی اولین بسیج مردمی و مسلح را در کشور تشکیل داد.

- او همیشه مسلح بود، در حمله صدام به پیرانشهر حضور داشت و یکی از افراد موثر در آزادسازی پیرانشهر بود. می گوید در ماجرای به توپ بستن مسجد اعظم ارومیه آقای حسنی روی پشت بام رفته بود و با کلاشینکف به نیروهای رژیم شاه شلیک می کرد.

- آقای حسنی کشاورز نمونه هم هست و در کاشت و برداشت محصولات کشاورزی آنقدر مهارت داشت که همیشه از همسایگانش محصولات بهتر و بیشتری برداشت می‌کرد.

- در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، هنگامی که خاتمی به ارومیه آمد، حسنی به پیشواز او نرفت و در طول هشت سال ریاست جمهوری اش هرگز با او دست نداد. آقای حسنی می گفت که به دولت خاتمی انتقاد دارد و پای حرفش در مورد دولت خاتمی ماند.

- این روزها آقای حسنی به شدت بیمار است و دلیل اصلی کنار رفتن او از امامت جمعه ارومیه هم همین کسالت است.

- آقای حسنی همیشه اسلحه حمل می کرد تا به مردم پیغام آمادگی و هوشیاری بدهد. یک بار که در تهران آقای حسنی مورد سوءقصد قرار گرفت، با اسلحه ای که با خود داشت، فرد مهاجم را زد و جان سالم به در برد. اسلحه آقای حسنی یعنی مردم، همیشه هوشیار و بیدار باشید.