صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۴۶۳۴۷
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۰۸ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 
فعال انقلابی‌ای که نامش با حسینیه ارشاد و «علی شریعتی» گره خورده بود دیروز درگذشت. «ناصر میناچی» وزیر «ارشاد‌ملی» دولت «بازرگان» که از مدت‌ها قبل دچار عارضه قلبی بود در 82 سالگی با زندگی وداع کرد. او متولد۱۳۱۰ تهران و تحصیلکرده رشته حقوق، از بنیانگذاران حسینیه ارشاد و یاران نزدیک «علی شریعتی» و«مهدی بازرگان» بود. او همچنین عضو جمعیت «دفاع از آزادی و حقوق‌بشر» بود که کمی پیش از انقلاب توسط بازرگان و یارانش تاسیس شد. «میناچی» در دولت موقت وزیر اطلاعات و تبلیغات (ارشاد) و سرپرست سازمان اوقاف شد و با استعفای دولت موقت از همه سمت‌های دولتی کناره‌گیری کرد، به «حسینیه ارشاد» بازگشت و تا آخر عمر مدیریت آن را عهده‌دار بود.

 میناچی و حسینیه ارشاد

دوران جوانی و تحصیلش مقارن با ملی‌شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد بود، از همانجا به جبهه ملی پیوست و سال ۴۳ به‌همراه «محمد همایون» و «عبدالحسین علی‌آبادی» حسینیه ارشاد را تاسیس کرد. حسینیه محملی شد برای جمعی از شخصیت‌های مذهبی، ملی و انقلابی، از جمله «مرتضی مطهری» و «علی شریعتی». اولین کار چاپی حسینیه کتاب «محمد خاتم پیامبران» بود که مطهری قسمت هجرت تا وفات آن را به‌واسطه آشنایی‌ای که با «محمد‌تقی شریعتی» داشت، به پسر وی «علی شریعتی» سپرد.

بعدها حضور «مطهری» در حسینیه کمرنگ‌تر شد و «علی شریعتی» پررنگ‌تر و از همین‌جا هم دوستی او و «میناچی» شکل گرفت. سرانجام در سال ۱۳۵۱ «ساواک» به دستور شاه، حسینیه را تعطیل کرد. حسینیه تا انقلاب بازگشایی نشد. پس از بازگشایی‌ مجدد حسینیه‌ ارشاد پس از انقلاب، میناچی، تنها فرد زنده از بین موسسان اولیه حسینیه بود که مدیریت آن را برعهده گرفت. میناچی به‌جز وقفه‌ای که به خاطر تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت موقت مهدی بازرگان پیش آمد، مدیریت حسینیه ارشاد را عهده‌دار بود.

میناچی و شریعتی
سال 86 همایشی با عنوان «شریعتی؛ دیروز، امروز، فردا» در سی‏‌امین یادمان دکتر علی شریعتی با حضور چهره‌های علمی و سیاسی در حسینیه ارشاد برگزار شد، «ناصر میناچی» در این مراسم از آخرین دیدار خود با شریعتی گفت. او که آن زمان در لندن بوده می‌گوید: «آن شب در اتاق کوچک زیر شیروانی با هم نشسته بودیم و از محنت‌‏ها و غم‌‏های یکدیگر با هم گفت‌وگو می‌کردیم. این گفت‌وگو به‌قدری دردناک بود که من و مرحوم شریعتی با هم اشک می‌‏ریختیم. شریعتی در آخرین شب زندگی‌‏اش از دوستانی که به‌ظاهر دوست اما درواقع دشمن بودند، صحبت کرد. وی از یکی از روزنامه‌ها گله داشت که چرا برخی مقالاتش را به‌گونه‌‏ای چاپ کردند که القا شود، شرط آزادی دکتر از زندان چاپ آن مقالات بوده است. حق دکترشریعتی این بود که امروز در ایران کنار مرقد مطهر امام‌رضا (ع) دفن شود اما این مساله که از وصایای ایشان است، هنوز محقق نشده و جای تاسف دارد.»

میناچی و پیش‌نویس قانون اساسی
 نام «میناچی» یکبار دیگر هم با سرنوشت جمهوری‌اسلامی گره خورده است. وقتی قرار می‌شود جمعی حقوقدان پیش‌نویس قانون اساسی را بازنویسی کنند. «ناصر کاتوزیان»، «عبدالکریم لاهیجی»، «حسن حبیبی»، «محمدجعفر جعفری‌لنگرودی»، «ناصر میناچی» و «احمد صدرحاج‌سیدجوادی» مسوول شدند. قرار بر این بود که این گروه در حسینیه ارشاد هرروز جلساتی برگزار کند و در مدت حدود یک‌ماه این پیش‌نویس آماده شود. در این پیش‌نویس، نظام ایران برپایه حضور رییس‌جمهوری، نخست‌وزیر و پارلمانی به نام مجلس شورای ملی در نظر گرفته شد.

شورای نگهبان قانون اساسی نیز در این پیش‌نویس وجود داشت اما شکل انتخاب حقوقدانان و فقها کاملا متفاوت از شرایط فعلی بود و رسیدگی آنها به قوانین در موارد خاصی انجام می‌پذیرفت. «میناچی» در این خصوص گفته بود: «متن حبیبی مجموعه‌ای بود از مواد متفرقه که از قوانین فرانسه ترجمه شده بود و نمی‌توانست به‌عنوان یک قانون جامع مورد استفاده قرار گیرد و این قابلیت را نداشت که به‌عنوان متن قانون اساسی یک کشور ارایه شود» اگرچه این پیش‌نویس در نهایت توسط مجلس خبرگان قانون اساسی کنار گذاشته شد و قانون اساسی فعلی به تصویب رسید.»

میناچی، وزیر ارشاد ملی
با تشکیل دولت موقت «میناچی» هم به مهندس «بازرگان» پیوست و وزیر اطلاعات و تبلیغات و سرپرست اوقاف شد. همو بود که پیشنهاد داد نام وزارتخانه به «ارشاد ملی» تغییر کند. پیشنهادی که مقبول افتاد و وزارتخانه «اطلاعات و تبلیغات» به وزارتخانه «ارشاد ملی» تغییر نام داد. وزارتخانه اما در همان مدت کوتاه بسیار پر تنش اداره شد، تا جایی که تیرماه 59، کوتاه مدتی قبل از استعفای دولت موقت گفته بود: «من نیامدم که وزیر شوم، هروقت بگویند بروم می‌روم.»

کابینه که استعفا داد طبیعتا «میناچی» هم از وزارت «ارشاد ملی» رفت اما پیش از آن ترکش دانشجویان تسخیر‌کننده سفارت آمریکا او را هم گرفت. در مصاحبه‌ای گفته بود که حاضر است درباره اسنادی که دانشجویان مدعی‌اش شده و دولت موقت و برخی افرادش را مورد اتهام قرار داده بودند گفت‌وگو و بلکه با دانشجویان  مناظره کند. «میناچی» که از آنچه «افشاگری» خوانده می‌شد، دلگیر بود، گفت: «خیلی حرف‌ها دارم که بزنم. آن زمان که من جانم را کف دستم گرفتم در مبارزات اجتماعی سیاسی فعالیت می‌کردم اینها کجا بودند؟ من نگران خودم نیستم، نگران شخصیت‌های تاثیر‌گذار و مدیری هستم که می‌توانند خدمت کنند و به این ترتیب از میدان خارج می‌شوند.»

«میناچی» همان زمان بازداشت و بعد از یک روز آزاد شد و در دادستانی با ارایه لایحه‌ای علیه دانشجویان اعلام جرم کرد؛ اعلام جرمی که البته هرگز به سرانجام نرسید. سال 63 هم ابتدا پروانه وکالتش لغو شد اما دادستانی انقلاب حکم اولیه را لغو و پروانه‌اش را تایید کرد. زمانی که او عهده‌دار وزارت بود منتقدان بابت نحوه اداره کیش و به‌کارگماردن افراد ناسالم و اعطای مجوز برخی فیلم‌ها و کتب به میناچی و وزارتش ایراد گرفته بودند. جالب این بود که برخلاف تصور امروز ما و شاید همان زمان امور مربوط به عرصه فرهنگ و هنر (تولیدات ادبی و هنری) زیر مجموعه وزارتخانه تحت امر «میناچی» نبود و عهده‌دارش وزارت فرهنگ بود.

همین گویا پاشنه آشیل وزارتخانه شده بود و وقتی انتقادات علیه دولت بازرگان اوج گرفت بخشی هم بابت سیاست‌گذاری و پروانه‌هایی بود که به فیلم‌ها داده می‌شد. از همانجا بود که میناچی در گفت‌وگویی اعلام کرد: «هنور نفهمیده‌اند که فیلم را وزارت فرهنگ هنر بررسی می‌کند و اجازه می‌دهد و به ارشاد ملی ربطی ندارد. ما دو هفته دیگر می‌رویم و مسوول بعدی می‌آید تا ببینیم چه معجزه‌ای می‌کند و چه کیمیاگری با این تشکیلات خواهد کرد.» درباره کیش هم صحبت‌های جالبی کرده بود: «اینکه گفته شده افراد ناسالم به کار برده شده خلاف واقع است. قرار است کیش به مکان سالم توریستی طبق ضوابط اسلامی بدل شود.»

میناچی و مطبوعات
شاید کمتر کسی بداند که «میناچی» در همان زمان کوتاه وزارت خود طرح‌ها و ایده‌های جالبی در ارتباط با مطبوعات با خود به دولت برد؛ چیزی شبیه «قانون مطبوعات» در سال‌های بعد. بر اساس طرح «میناچی» قرار بود شورایی متشکل از صاحبنظران و اندیشمندان مختلف دست به تدوین قانون مطبوعات بزنند. این طرح اگرچه طبیعتا کمی آرمانی بود و مانند بسیاری از ایده‌های آن زمان رنگ‌وبوی انقلابی داشت اما طبق آنچه «میناچی» مدنظر داشت قرار بود وضعیت مطبوعات بهتر و سامان‌یافته‌تر شود.

او درگفت‌وگویی با خبرنگاران سال 57 گفته است: «این شورا باید نظر بدهند که روزنامه‌ها تابع چه شرایط اخلاقی انسانی‌ای باشند و ضوابط امتیاز نشریات را هم این گروه تعیین خواهند کرد و به‌جای «امتیاز»، «تصدیق‌نامه» داده می‌شود.» میناچی گفته بود: «در لایحه جدید مطبوعات حداکثر آزادی برای مطبوعات پیش‌بینی شده است.» آن زمان وزارت ارشاد متولی امور جهانگردی هم بود برای همین «میناچی» طرحی هم برای خروج ارز و ساماندهی سفرهای خارجی به شورای انقلاب تقدیم کرد. طبق این طرح فقط پنج گروه می‌توانستند از کشور خارج شوند و هر ایرانی هم هر دوسال یک‌بار به‌مدت سه‌ماه امکان خروج از کشور داشت؛ اگرچه، به نظر می‌رسد این طرح هیچ‌وقت به تصویب نرسید.

شهرداری اجازه دفن «میناچی» را در حسینیه ارشاد نداد
نامه «احمدی‌نژاد» کارگر نیفتاد و اجازه خاکسپاری مرحوم «میناچی» در حسینیه ارشاد، داده نشد. «میناچی» که صبح روز گذشته درگذشت، هشت‌سال قبل در زمان شهرداری «محمود احمدی‌نژاد» در نامه‌ای خطاب به او درخواست کرده بود که اجازه دهد بعد از مرگ، در حسینیه ارشاد به خاک سپرده شود؛ حسینیه‌ای که او از بنیانگذارانش بود. «احمدی‌نژاد» هم در پاسخ نامه او با آرزوی عاقبت‌به‌خیری برای همه نوشته بود که این موضوع بلامانع است.

 اما غروب روز گذشته درحالی‌که تمهیدات خاکسپاری وی در حسینیه ارشاد مهیا شده بود و پیکر آن مرحوم در آمبولانس، مقابل در حسینیه ارشاد قرار داشت خودرو سد معبر با توقف مقابل در حسینیه ارشاد، مانع از ورود و خاکسپاری پیکر او شد. مخالفت با خاکسپاری پیکر «میناچی» در حسینیه ارشاد از سوی شهرداری منطقه3 درحالی صورت گرفت که شهردار منطقه3 هم در محل حسینیه حاضر بود اما با وجود تلاش خانواده مرحوم میناچی برای عمل به وصیتنامه او، نتیجه‌ای حاصل نشد و در نهایت، پیکر میناچی را به بهشت‌زهرا انتقال دادند، اگرچه برخی حاضران هم از احتمال خاکسپاری شبانه خبر دادند.

 دیروز همچنین گفته شد که بهشت‌زهرا مخالفتی با خاکسپاری او در حسینیه ارشاد نداشته است. «سوسن شریعتی» دیروز به خبرنگار ما گفت: اواخر دولت «خاتمی» هم بحث انتقال جسد دکتر «شریعتی» به ایران مطرح شده بود اما سه‌دلیل برای مخالفت خاکسپاری او در حسینیه مطرح شد: احمدی‌نژاد دلایل سیاسی را مطرح کرد. دلیل دیگر، مسایل محیط‌زیستی بود و دلیل سوم، شرعی‌نبودن انتقال جسد بود که نمایندگان مجلس مطرح کردند.
منبع: روزنامه شرق
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
|
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
... یادش بخیر!
یادمه شب آزادی آخرین زندانیان زمان شاه. آخر شب خبر آزادی آنها را پس از مذاکرات طولانی اعلام کرد. بعد نماینده زندانیان با تجمع کنندگان سخن گفت.
یادش بخیر.
سيد
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
مهم نيست بدن شريعتي کجا دفن شده ولي در دل ايرانيها ومسلمانها قرار دارد همينکه بزرگترين خيابانهاي شهرهاي ايران بنام او بهترين گواه خدايش بيامرزد
ناهید
|
۱۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
خانواده محترم مرحوم میناچی و مرحوم شریعتی ضمن تسلیت به شما ، بدانید که این عزیزان در قلب ملت ایران جایی دارند مهم نیست که کجا دفن بشوند.
ناشناس
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
روح پاك اش را خدا رحمت كند.
یاران و دوستداران شریعتی
|
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
ایا این خلاف شرع و اخلاق نیست کسی که بانی ان حسینیه بوده و این همه خدمت به جوانان در زمان رژیم گذشته کرده در ملک خودش با نامه رئیس جمهور قبلی که بلاخره 8سال سکان دار این نظام بوده مخالفت شود !!!!!!؟
ناشناس
|
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۶
خدا رحمتش کند