صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۴۵۲۱۶
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۰۹ - ۲۶ دی ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پس از شکست جمشید آموزگار، جعفر شریف امامی و ازهاری در اداره کشور و مهار كردن خشم و نفرت مردم نسبت به حکومت پهلوی، شاه آخرین تیر خود را رها كرد و سعی كرد با انتخاب یكی از اعضای جبهه ملی كه به ظاهر از مخالفان شاه باشد، خشم مردم را فرو نشاند. به همین جهت شاپور بختیار به شرط گرفتن اختیارات كامل و خروج شاه از كشور بعد از رای اعتماد مجلس به دولت، نخست وزیری را پذیرفت.

سرانجام در روز 26 دی 1357 محمد رضا شاه مجبور شد ایران را به سمت کشور مصر ترك كند، و این در حالی بود كه حتی نزدیك ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع كردند.

روایت فرح از فرار

جریان این فرار از زبان فرح دیبا همسر شاه كه در آخرین روزهای حضور شاه در ایران در كنار او و همسفر او در خروج از كشور بوده است، اینچنین نقل شده است:

"عزیمت اشك آلوده محمدرضا و من در 26 دی ماه 1357 انجام شد. دخالت امریكا در امور داخلی ایران به اندازه ای رسیده بود كه دیگر حتی ما را هم در جریان امور قرار نمی دادند، مثلا ژنرال رابرت هایزر مدتها بود به ایران آمده و فعالیت می كرد در حالی كه ما اصلا اطلاع نداشتیم. وقتی محمدرضا فهمید ژنرال هایزر در تهران است بیشتر مشكوك شد و به من گفت: به محض اخذ رای اعتماد توسط بختیار كشور را ترك خواهیم كرد. ما در روزی كه بختیار به مجلس رفته بود در فرودگاه بودیم و جریان مجلس را از طریق تلفن بی سیم گوش می كردیم."

در واقع محمدرضا شاه بعد از روی کار آمدن کارتر در سال 1977، درصدد جلب رضایت او برآمد. شاه در همان دیدار نخست با رییس جمهور جدید امریکا سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند. در این مذاکرات، شاه جای هیچ گله و شکایتی برای امریکایی ها باقی نگذاشت، به طوری که در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر تخت سلطنت تکیه زده بود.

اما مشکلات اقتصادی، شدت یافتن مخالفت ها با حکومت پهلوی، به تدریج روند نهضتی ضد حکومت پادشاهی را در جامعه شدت داد که مهار آن روز به روز دشوارتر می شد.

تیر خلاص حکومت پهلوی

در این زمان آموزگار در کار خود فرو مانده و هویدا هم که به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچ گونه کارشکنی در کار دولت فروگذار نمی کرد که سرانجام با انتشار مقاله توهین آمیز نسبت به امام خمینی در روزنامه اطلاعات در 17 دی 1356، کاری ترین زهر خود را به حکومت آموزگار ریخت.

 این مقاله به ابتکار هویدا تهیه و شاه بر انتشار آن صحه گذاشت و حتی لحن آن را تندتر کرد. سرانجام دولت آموزگار از کار بر کنار شد و شاه شریف امامی را که مهره انگلیسی ها بود روی کار اورد تا بتواند در کنار حمایت امریکا، رضایت انگلستان را نیز جلب نماید. انتخاب شریف امامی به نخست وزیری هم هیچ یک از انتظارات شاه را بر نیاورد.

اما عقب نشینی ناگهانی رژیم در برابر مخالفان و آزادی مطبوعات، به گسترش فعالیت های مخالف رژیم پهلوی شد از طرفی اقدام شتابزده رژیم در برقراری حکومت نظامی، فاجعه 17 شهریور میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعکاس جهانی این فاجعه رژیم را از اجرای مقررات حکومت نظامی بازداشت و تظاهرات و اعتصابات تازه ای را به دنبال آورد. تیراندازی به سوی دانشجویان و دانش آموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و کشته و زخمی شدن تعدادی از آن ها، تظاهرات بی سابقه ی 14 آبان را در تهران به دنبال داشت.

وقتی شاه مجبور به فرار شد

گسترش موج اعتصابات، کشور را به حال فلج کامل در آورد و درآمد ارزی کشور به صفر رسید. تا جایی که شاه برای خروج از بن بستی که در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دکتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دکتر صدیقی پس از یک هفته مطالعه و مشورت، پاسخ ردّ داد تا اینکه شاه از شاپور بختیار دعوت کرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار کامل و خروج شاه از کشور بعد از رأی اعتماد مجلس به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت.

شاه پس از عدم موفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصاب ها که اقتصاد کشور را فلج کرده بود، راه دیگری جز خروج از کشور نداشت. تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمی بود. مشایعت کنندگان، نخست وزیر، رؤسای مجلسین، وزیر دربار، رییس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگان های گارد شاهنشاهی بود. در ساعت یازده و نیم صبح، شاه و همسرش، با یک هلیکوپتر وارد فرودگاه شدند.

 

به استراحت احتیاج دارم!

شاه در مصاحبه کوتاهی به خبرنگاران گفت: «مدتی است احساس خستگی می کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اکنون آغاز می شود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترک می کنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی که پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق شود.»

در آخرین روزها همسر شاه یعنی فرح کوشید تا موافقت شاه را به استعفا از مقام سلطنت و تفویض مقام نیابت سلطنت به او، طبق قانون اساسی جلب نماید. اما شاه نپذیرفت و گفت این کار مشکلی را حل نخواهد کرد. سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را بر قرار ترجیح داد. از اعضای خانواده ی سلطنتی تنها فرح مانده بود که او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد.

 فرح دیبا در خاطرات خود اینچنین آورده است: "محمدرضا از آن كه مجبور به ترك وطن شده بود به شدت متاثر و ناراحت بود ساعت از یك بعد از ظهر گذشته بود كه ما در میان بدرقه دكتر شاهپور بختیار (نخست وزیر) دكتر جواد سعید (رئیس مجلس شورای ملی) دكتر علی قلی اردلان (وزیر دربار) و فرماندهان عالی رتبه ارتش و گروهی از رجال و شخصیت های مملكتی فرودگاه مهر آباد تهران را ترك گفتیم. "

او ادامه می دهد: "محمدرضا در گفتگوی كوتاهی كه پای پلكان هواپیما با خبرنگاران انجام داد گفت: برای چند روز استراحت به اسوان (مصر) می رود او اضافه كرد همان طور كه در موقع تشكیل این دولت گفته بودم مدتی است كه احساس خستگی می كنم و احتیاج به استراحت دارم ضمنا گفته بودم بعد از این كه خیال ما راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اكنون آغاز می شود. امروز با رای مجلس شورای ملی كه پس از سنا داده شد امیدوارم كه دولت بتواند هم در جبران گذشته و هم در قانون گذاری آینده موفق شود و برای این كار ما مدتی به همكاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد كلمه احتیاج داریم سخن دیگری غیر از حفظ مملكت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم.."

 

ماه‌ها بود خواب راحت نداشتیم

فرح در بخش دیگری از خاطراتش می گوید: "محمدرضا بیم آن را داشت كه ما به سرنوشت ژنرال داوود خان رئیس دولت افغانستان ـ كه به اتفاق تمام اعضای خانواده اش اعدام شد ـ دچار شویم. خوشبختانه محمدرضا با پیش بینی درست از ماه ها قبل همه اعضای خانواده دیبا و پهلوی را به خارج فرستاده بود فرزندانم در امریكا بودند بیشتر اعضای خانواده محمدرضا هم به جز والاحضرت شمس و شوهرش در امریكا بودند و جایشان امن بود. اما من و محمدرضا ماه‌ها بود از وحشت این كه به دست انقلابیون بیفتیم خواب راحت نداشتیم".

و این چنین شد که ساعت حدود چهار بعد از ظهر روزنامه های اطلاعات و کیهان با تیتر "شاه رفت" منتشر شدند. تیتر روزنامه ها از همیشه درشت تر بود. مردم روزنامه ها را بر سر، دست گرفته بودند و به یکدیگر نشان می دادند. برخی بین کلمه "شاه" و "رفت" ابرو باز کرده، با دست کلمه "در" را اضافه کرده بودند. در نتیجه تیتر روزنامه ها به صورت " شاه در رفت" خوانده می شد.

 

زهره شریفی

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۳۲
غیر قابل انتشار: ۳۳
امید
|
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
چرا باید گذشته رو فراموش کنیم اتفاقا بر عکس باید درس بگیریم
ناشناس
|
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
شاه بحرین را که استان چهاردهم ایران بود از دست داد.وقاجاریه بخش شمالی اذربایجان رااز جمله شهر باکو را.
ایرانی
|
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
... آن دوران تمام شد.
داريوش عابدي
|
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
اطلاع نداشتن يا عدم توانايي رييس يك كشور از ماجراها و اقدامات زيردستان نه تنها توجيه گر ماجرا نيست بلكه عدم توانايي او را ميرساند.
بعلاوه عملكرد ساواك كه گزارشش مستقيم به شخص شاهع ميرسيد و نيز قتلها و كشتارهاي خياباني كه پيش چشمان كودكان كوي و برزن هم بود ديگر جاي فرار باقي نميگذارد....
دشتی
|
۱۲:۵۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
دنیا دار مکافات هست . هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن ایوان مدائن را آیینه عبرت کن ملکی ممکن هست بر کفر بماند ولی با ظلم هرگز
همه بدانند و بدانیم که عاقبت حق الناس خوردن
ذلت هست
پاسخ ها
نادر
| |
۰۱:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
برادر جان هیچی نیست. در همین مملکت ما کسانی هستند که چنان حق الناس را دارند مثل ... میخورند و اقازاده هاشان در نازو نعمت در بهترین نقاط دنیا زندگی میکنند.نه داری میبینند و نه و نه مکافاتی . بلکه این من وشما هستیم که به خاطر داشتن چنین تفکری ... مجبور به فروش کلیه و سایر اجزا بدن خود میشویم.
ناشناس
|
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
بابا دست از سر این پدر و پسر بردارید. والله اگر اشتباه داشتن خدماتشانم کم نبود..چرا از قاجار ها بد نمی گویید که مملکت را به تاراج دادند.کفن شاه الان پوسیده... ول کنید دیگه
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
چرا فرانسوی ها از لویی 16 و انقلاب فرانسه دست بر نمیدارن امریکاییها از استقلال در برابر اینگیلیس و دیگران روز استقلال هر کشور بسیار مهم براش یهودیها از هلوکاست کوچکترین توهین مساوی شدیدترین برخوردهاست چه خدمتی کردند پهلوی ها شاهان بی اراده
ناشناس
| |
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
دوست عزیز اگر خدماتی داشتند که وظیفه بوده ولی فراموش نکنید که فقر هم بیداد میکرد و اطراف تهران پر بود از حلی آبادهایی که مردم با کمترین امکانات انسانی در آنها زندگی میکردند ضمن اینکه دیکتاتورهایی چون صدام ، معمر قذافی و...هم خدماتی داشتند و در آخر چی رو ول کنند؟ تاریخ معاصر رو؟؟؟عجب!
ناشناس
| |
۱۹:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
آقا توی خبری که در مورد پهلویه که وسطش از قاجار نمیگن
علی
| |
۲۰:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
اگرچه خدماتی هم داشته اند؛ اما این خدمات!!! نسبت به خیانتهایی که کردند قابل قیاس نیست. زیرا این خدمات هم، یا برای تامین منافع بیگانه و یا تضمین استمرار حکومتشان بوده است. مهم این است که انگیزه ورود به آنچه شما خدمت میگویید، کشور و ملت ایران نبوده. بلکه بیگانه و یا تداوم حکومت خودشان انگیزه اصلی این خدمات!!! ظاهری بوده است.
ناشناس
| |
۲۰:۲۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
بحث سر خدمت نیست به قول دوستمون اگه خدمتی بوده وظیفه بوده ولی برادر جان ما دست از شاه بر نمیداریم چون خون های افراد بی گناهی رو برای دو روز بیشتر موندن در قدرت ریخت فقط و فقط همین،اتفاقا باید این موضوعات رو هر روز تکرار کرد تا همه عبرت بگیرند.
ناشناس
| |
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
ناشناس 17:48، الان همه دارن تو خانه طلا زندگی می کنن، همه وضع دوا و درمون و آموزش و سرپناهشون روبراه، معتادم که اصلا ندارن
حسن
| |
۰۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
اقای ناشناس با پرچم انگلیس. شما جای خوش زندگی میکنید در قلب بریتانیای کبیر. اون موقع به قول شما حلبی ابادیها بوده الان که به بهشت تبدیل شده شما چرا برداشتید رفتید تو انگلستان زندگی میکنید.بهنر است شما هم از این بهشت بهره ببرید.در ضمن مطالعاتتان هم بیشتر کنید جالب نیست کسی در قلب بریتانیا زندگی کند و اینجنین اطلاعات عمومی پایینی داشته باشد.