پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «اخیرا متداول شده که بر بهانه انتشار کاری، نشست مطبوعاتی بگذارند من هم به همین خاطر اینجا هستم.» حسین علیزاده که میگفت خودش در انجمن موسیقی میهمان است ولی چای و شیرینی به خبرنگاران تعارف میکرد، این جملات را بر زبان آورد تا اشارهای به علت حضور خبرنگاران در این نشست داشته باشد: انتشار آلبوم موسیقی فیلم «ملکه» و دو فیلم دیگر.
به نوشته خبر ؛ غیر از فیلم «ملکه» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر، موسیقی فیلمهای «آسمان زرد کم عمق» به کارگردانی بهرام توکلی و فیلم مستند «ایلین» یا آشیانه کاری از ابراهیم سعیدی دو فیلم دیگری هستند که موسیقی متنشان در این آلبوم منتشر خواهد شد.
نامزد پیشین سه جایزه گرمی، در زمینه موسیقی فیلم همیشه گزیده کار بوده است. سلیقه سختگیرانه او برای انتخاب، در زمینه موسیقی فیلم، معیارهای خاص خودش را دارد: «بههرحال سلیقهای در کار هست. نوعی زیباشناختی که محتوای فیلم، سابقه کارگردان و مواردی از این دست را دربرمیگیرد. هرچند من خیلی وقتها هم با کارگردانان جوان کار کردهام. مهم این است که کار مرا به شوق بیاورد.»
مسائل اجتماعی و انسانی، موضوعات غیرمتداول و خلاقانه و نزدیک بودن محتوای فیلم به فرهنگ ایرانی از دیگر معیارهای این آهنگساز برای قبول ساخت موسیقی یک فیلم هستند. علاوه بر این او میگوید برایم مهم است که فیلم پیشنهادی بازاری و مصرفی نباشد.
آهنگساز آلبوم «سلانه» درباره فیلم مستند «ایلین» میگوید: «این فیلم مربوط به جنایات دوره صدام و سرکوب کردها در عراق است. کردهای عراق در این فیلم خاطرات خودشان را از جنگ و جنایت تعریف میکنند و درباره مصائبی که تحمل کردهاند حرف میزنند. قسمت اول این مستند دو سال پیش با عنوان «همه مادران من» ساخته شد و مربوط به روستاهایی بود که فقط زنان ساکن آنها بودند. چون مردها و پسرهای ساکن این روستاها را رژیم صدام به منظور نسلکشی، دستگیر و بعد کشته بود.»
این نخستین باری نیست که علیزاده برای فیلمی درباره کردها موسیقی میسازد. «زمانی برای مستی اسبها»، «نیوهمانگ» و «لاکپشتها پرواز میکنند» به کارگردانی بهمن قبادی، از دیگر فیلمهایی بود که علیزاده برای آنها موسیق ساخت: «من همیشه کردها را دوست داشتهام. اولین فیلمی که درباره کردها بود و من برایش آهنگ ساختم فیلم «زمانی برای مستی اسبها» بود و برایم عجیب بود، فیلم با آن که کاملا کردی بود و حتی زبان کردی داشت، میتوانست ارتباط خوبی برقرار کند.»
او ادامه میدهد: «اصولا موضوعاتی که من اطلاعات کمی درباره آن دارم، همیشه مرا برای کار کردن تهییج میکند چون باعث میشوند بیشتر تلاش کنم. البته با فرهنگ کردها و به خصوص موسیقیشان آشنایی دارم و در این زمینه تحقیق کردهام. از موسیقی کردی هم در کارهای دیگری که کردی نبودهاند استفاده کردهام، مثلا در فیلم «زشت و زیبا» چون موسیقی کردی ابعاد گستردهای دارد که امکان انتخابهای گوناگونی برای آدم فراهم میکند.»
حسین علیزاده میگوید که اصولا برایش فرقی نمیکند موسیقی یا موضوع فیلم مربوط به چه ناحیهای باشد: «اگر در مورد ایران باشد، هر منطقهای از کردستان گرفته تا آذربایجان برایم فرقی نمیکند. ایران کشور پهناوری است متشکل از فرهنگهای مختلف. لازم نیست که کار حتما فارسی و تهرانی باشد.»
صحبتهای حسن روحانی در تالار وحدت و در دیدار با هنرمندان دیگر موضوعی بود که علیزاده درباره آن سخن گفت. سخنانی که نشان از همان نکتهای می داد که رییسجمهور به آن اشاره کرده بودِ: «بیاعتمادی».
آهنگساز فیلم «دلشدگان» از این که روزنامهها و خبرگزاریها خیلی کامل به سخنان رییسجمهور نپرداخته بودند و این حرفها بازتاب گستردهای پیدا نکرده بود، اظهار تعجب کرد و گفت: «من فکر میکنم ما یکسری موضوع انشاء خیلی قشنگ داریم که سالهای سال آنها را میخوانند. الان هم که آقای رییسجمهور آمدهاند، با رای اکثریت مردم آمدهاند. مردم همیشه رای میدهند تا در اوضاع و شرایط بهتری قرار بگیرند، حالا موسیقی و هنر که جای خودش را دارد.»
او ادامه داد: «من همیشه گفتهام شاید عذرخواهی مسئولان هم در زمینه موسیقی کفاف ندهد. از بس که در این سی و چند سال با آنها توهینآمیز رفتار شده است. ساده نیست که بعد از این سی و چند سال با خواندن دو انشای خوب همه چیز را فراموش کنیم و خوشحال شویم.»
با این حال علیزاده میگوید که از انتخاب شدن حسن روحانی ذوقزده شده، مخصوصا آن که علی مرادخانی را به عنوان معاونت هنری در وزارت ارشاد میبیند: «همه ما ذوقزده شدیم ولی زمان کمی نگذشته و هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است. تازه رییس دفتر موسیقی که من به شدت به عنوان «دفتر»ش اعتراض دارم و معتقدم باید دوباره به «مرکز» موسیقی تغییر یابد، مشخص شده است. آقای فیروز ارجمند که مسئول دفتر موسیقی است مسئولیت سنگینی دارد و اولین مسئولیتش این است که اعتماد هنرمندان را جلب کند.»
خالق «نینوا» درباره بودجه موسیقی و تحریمها هم حرف زد، آنجا که گفت: «امیدوارم تحریمها برداشته شود، ولی اگر این پروسه با تاخیر روبرو گردد تکلیف بودجه موسیقی چیست؟ باید همچنان صبر کرد؟ من امیدوارم که این شرایط جدید آن مشکلات عدیده را در زمینه موسیقی برطرف کند. ما از نابسامانیهای موسیقی در این سی سال خسته شدیم و مطمئنا خبرهای مثبت خوشحالمان میکند ولی در درجه اول باید به موسیقی و موسیقیدان احترام گذاشت.»
علیزاده، درباره ارکسترهای منحل شده هم صحبت کرد. این که ارکستر ملی، متعلق به مردم است نه دولت و باید سازماندهی مشخصی داشته باشند: «ما از نظام دیکتاتوری به نظام دموکراسی رسیدهایم بدین معنا که هر چهار سال مسئولان عوض میشوند، ولی آیا با عوض شدن مسئولان باید همه چیز تغییر کند؟ یک مسئولی بیاید بگوید ارکستر خوب است و بعد برود و کس دیگری که جای او میآید بگوید ارکستر بد است؟»
او ارکستر سمفونیک ایران را یکی از قدیمیترین ارکسترها در منطقه خواند که ۸۰ سال سابقه دارد و گفت: «بودجه این ارکستر حتی در شرایط جنگی هم نباید قطع شود. یک مثال خوبی در این زمینه وجود دارد. ارمنستان وقتی با آذربایجان مشغول جنگ بود به شدت مشکل برق داشت. یعنی وضعیت به شکلی بود که تنها چند ساعت در شبانهروز برق داشتند اما مردم ارمنستان تصمیم گرفتند این چند ساعت برق را در اختیار ارکستر ملیشان قرار دهند تا کار این ارکستر با مشکل مواجه نشود.ارکستر سمفونیک ما که یک سمبل ملی است نباید در هیچ شرایطی دستخوش دولتها و بودجههایشان باشند.»
او از حمید شاهآبادی، معاون هنری پیشین ارشاد در دولت دهم نیز به شدت انتقاد کرد. انتقادهایی که تا پیش از این مطرح نکرده بود چون به گفته خودش: «اصلا در شان خود نمیدانستم که درباره او حرف بزنم.»
علیزاده گفت: «شاهآبادی اگر خیلی مسئول بود قبل از منحل کردن لااقل موضوع را به شورای موسیقی اطلاع میداد. همیشه خراب کردن خیلی راحتتر از درست کردن است. همان ارکسترهایی که به آن راحتی منحل شد، برای تشکیلش خیلی زحمتها کشیده شده بود. حتی این درک وجود نداشت که به شورای موسیقی خبر این انحلال را بدهند و این بدترین بیاحترامی و توهینی بود که میتوانست صورت بگیرد.»
آهنگساز آلبوم «حصار» از رابطه عاطفیاش با سینما هم سخن گفت: «از سینمای ایران ممنونم. سینما را دوست دارم و از اینکه میتوانم خودم را جزو خانواده سینما هم بدانم، خوشحال هستم، البته من برای ریشهدار شدن خودم، موسیقی سنتی کار میکنم، حتی زمانی هم که برای فیلمها موسیقی بسیار مدرن میساختم، این موضوع را مدنظر داشتم.
فکر میکنم موسیقی فیلم دست و پای من را باز کرد و من را از گروه متعصبین نجات داد. زمانی که من این کار را شروع کردم بسیاری از آهنگسازها معتقد بودند، موسیقی ایرانی، موسیقی تصویری نیست و ایده استفاده از آن در فیلم غلط است.»
علیزاده از کارگردانانی یاد کرد که او را به ساخت موسیقی فیلم سوق دادند چون معتقد بودند که موسیقی او تصویری است و همچنین از کارگردانهایی گفت که گاهی اوقات نمونهای از یک کار خارجی را به آهنگساز نشان میدهند و میگویند آهنگی شبیه آن برایشان بسازد، آهنگهایی که ممکن است جایزه هم بگیرد ولی خلاقیتی در آن نیست.
این نوازنده چیرهدست تار و سه تار یادی از زندهیاد علی حاتمی هم کرد و گفت حاتمی اشتباه کرد که ساخت موسیقی فیلم «حاجی واشنگتن» را به محمدرضا لطفی سپرد: «زمانی که آقای حاتمی کار «حاجی واشنگتن» را به لطفی پیشنهاد داد، کار اشتباهی کرد. آن زمان هیچ کدام از ما در ساخت موسیقی فیلم تخصص نداشتیم و آن موسیقی هم کار جالبی نشد. آقای لطفی هم چند موسیقی از جای دیگر برداشتند و از دو کار من نیز استفاده کردند که البته من خودم هم در جریان نبودم. به حرال من فکر میکنم ذوق لطفی در مسیر دیگری جریان دارد.»
او تاکید که نباید ایرانی بودن را فراموش کرد: «اگر میخواهیم به سمت جهانی شدن پیش برویم نباید ایرانی بودن را فراموش کنیم. تعهد اصلی من این است که به هنر وفادار باشم. من برای ارضای دیگران کار نمیکنم و بعد از چهار دهه فعالیت کردن دوست دارم نظرات خودم را درباره موسیقی بدهم.»
خالق آلبوم «به تماشای آبهای سفید» گفت ننگ است که یک استاد موسیقی پس از ۵۰ سال فعالیت همچنان دغدغه مالی داشته باشد و از استادش هوشنگ ظریف مثال زد که اگر در هر کشور دیگری زندگی میکرد او را روی سرشان میگذاشتند و ادامه داد: «اما متاسفانه مسئولین موسیقی کشور درکی از موسیقی ندارند و صحبتها و پیشنهادهای ما را پس از سی سال تجربه نمیشنوند.»
علیزاده گفت که حل کردن مسائل موسیقی راحتتر از مسائل هستهای است و درباره مجوزهایی که اهالی موسیقی برای کارشان باید بگیرند پرسید: «میخواهم بپرسم مجوزها چه تاثیری بر کیفیت موسیقی داشتند، مثلا یک تکنوازی یا کار ارکسترال چه خطری دارد که باید مجوز بگیرد؟ چرا یک هنرمند پس از 50 سال فعالیت و کار باید اشتباه بکند؟ هیچ جای دنیا مساله مجوز موسیقی وجود ندارد و این ضعف ارگانهای دولتی است که هنوز جامعه هنریاش را نشناخته است.