صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۴۴۵۹۶
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۶ - ۲۱ دی ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ماشاءالله شمس الواعظین فعال مطبوعاتی با تاکید بر این که امنیت ملی موضوعی مهم برای من محسوب می شود، گفت: اگر کشورم تهدید شود با قلم که سلاح من است، مقابل تهدیدات می ایستم.

این فعال مطبوعاتی در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا، امنیت ملی را یک مساله اساسی توصیف کرد که برای وی از حساسیت بالایی برخوردار است.

وی تاکیدکرد که حساسیت من نسبت به امنیت ملی به اندازه حساسیت حسین الله کرم است.

شمس الواعظین خاطرنشان کرد: اگر کشورم تهدید شود، با قلم که سلاح من است مقابل تهدیدات می ایستم، پس ضروری است که در داخل با یکدیگر تفاهم کنیم و دستیابی به تفاهم کار بسیار ساده ای است.

وی همچنین گفت: مطبوعات ایران از یک توسعه نیافتگی بسیار شدید و مخاطره آمیز رنج می برد. تراز روزنامه نگاری ایران و حتی شاید بتوان گفت تراز عمل رسانه ای در ایران در مقایسه با کشورهای دارای مختصات شبیه ایران، بسیار پایین آمده است.

ˈما تغییر ملموس در نحوه رفتار دولت حسن روحانی با رسانه ها نمی بینیمˈ.

این فعال مطبوعاتی افزود: اگر چه فضای نقد و گفت و گو، کاهش فشارها، پاره شدن تور وحشت بر سر رسانه ها دیده می شود حاصل رویدادی به نام انتخابات 24 خرداد است. نمی توان این مساله را به سیاست گذاری های موجود ارجاع داد.

مشروح گفت وگوی ایرنا با ماشاءالله شمس الواعظین فعال مطبوعاتی به شرح زیر است:

** ایرنا - با روی کار آمدن دولت یازدهم تغییراتی در بخش های مختلف در کشور رخ داده است، در فضای مطبوعاتی و رسانه ای نیز قطعا این تغییرات وجود خواهد داشت؟ ارزیابی جنابعالی از فضای حال حاضر رسانه ای کشور چیست؟

++ این که دولت تدبیر و امید به دنبال تغییر خط مشی قوه مجریه در سطوح داخلی و بین المللی است تردیدی نیست. گر چه تفاوت در دیدگاه ها وجود دارد اما این که آیا دولت جدید اولویت خاصی در 100 روز اول یا 6 ماهه اول کار خود پیگیری می کند، پاسخ آن مثبت است.

کارشناسان سیاسی معتقدند که دولت حسن روحانی در 100 روز نخست آغاز به کار خود تمرکز بر پرونده هسته ای داشته و آن را در یک ایستگاه میانی به یک نتیجه نسبی رسانده است و در ارتباط با مسایل داخلی بر اقتصاد کاملا بحران زده کشور تمرکز کرده و به عبارت پاره ای از اقتصادانان برای نجات اقتصاد ایران از سیاه چالی که در آن افتاده، همت گماره است.

اینکه سایر اولویت ها نظیر نهادهای صنفی رسانه ای، مسایل فرهنگی در نردبان اولویت های دولت یازدهم در کدام پله قرار دارد، اطلاعات کمتری وجود دارد. به ویژه در برخورد با رسانه ها. ما تغییر ملموس در نحوه رفتار دولت حسن روحانی با رسانه ها نمی بینیم.

اگر چه فضای نقد و گفت و گو، کاهش فشارها، پاره شدن تور وحشت بر سر رسانه ها دیده می شود که این نیز حاصل رویدادی به نام انتخابات 24 خرداد است. نمی توان این مساله را به سیاست گذاری های موجود ارجاع داد.

تغییر سیاست ها یعنی آن که مثلا آنچه در بخش آموزش عالی اتفاق افتاده مبنی بر این که دولت تصمیم گرفته دانشجویان ستاره دار را به سر کلاس بازگرداند که این به معنای تغییر خط مشی است. اما درباره رسانه ها هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است.



** تصور شما این است که اولویت مسایل صنفی و رسانه ای بیشتر از موضوع پرونده هسته ای، سیاست خارجی و اقتصاد کشور بوده و باید در اولویت های اول قرار می گرفت؟

++ سوال هوشمندانه ای بود. من معتقدم که چالش هایی که دولت روحانی با آن مواجه است شاید موضوع مطبوعات و رسانه ها در نردبان اولویت ها در مقیاس ملی جا نشود، اما از آنچه که آرامش اجتماعی را می ستاند خود به خود در اولویت ها قرار می گیرد.

بعضی مسایل وجود دارد که توجه جامعه بین المللی را به کشور ما معطوف داشته و حساسیت هایی را برانگیخته است، این موضوع به حوزه خودآگاه عمومی آمده، باعث شده است که آرامش از جامعه ستانده شود البته نه به دلیل اهمیت ملی آن، که در نهایت به عقیده من باید اینگونه مسایل در اولویت قرار گیرد.

بحث هایی از قبیل اتحادیه ها، انجمن ها، خانه سینما برای حسن روحانی با توجه به ارث بدی که دولت پیشین برای وی باقی گذاشته به ویژه در سیاست خارجی قابل توجه نیست، اما به دلیل ارتباط آن با جامعه اهمیت پیدا می کنند و معتقدم که در اولویت ها بعدی باید به سمت حل و فصل این مسایل برویم.



** رییس جمهوری بارها اعلام کرد اولویت های تعیین شده خواست و انتظار مردم بوده است، اگر ارزیابی درباره نظرات مردم در خصوص اولویت های دولت داشته باشیم، تصور می کنید نظر مردم چه باشد؟

++ نظر عموم مردم اولویت های اقتصادی است، همانطور که دولت آن را در پیش گرفته است. بسیاری از مسایل انباشته شده از دولت قبل پیش کش، دولت باید به سرعت اقتصاد ایران را به اتاق سی سی یو ببرد. تردیدی در این موضوع وجود ندارد. اما یک سوال مهم مطرح می شود که چرا روی کار آمدن دولت حسن روحانی به طور نسبی آرامشی به مردم داد. این عکس العمل به ناآرامی روانی جامعه در دولت پیشین بود.

دولت با حل و فصل پاره ای از مسایل معلق که ساده است و قابل حل است، بخشی از تنش های اجتماعی را کاهش داده و به سمت وحدت گرایی درونی و ملی پیش می رود.

برای غلبه بر موانع، حل برخی مشکلات کوچک را که می تواند به طور مصنوعی بهانه قرار گیرند و بیشتر از حجم واقعی خود مطرح شوند، می تواند دولت را در رسیدن به مهم ترین بحران های کشور کمک کند.

موانعی که تنش اجتماعی تولید می کنند و حل و فصل آن آرامش را به جامعه باز می گرداند خود به خود در اولویت ها قرار می گیرد، حتی اگر چندان اساسی نباشد.



** گفته می شود شعار اعتدال و نفی افراطی گری دولت یازدهم اساسا آرامشی در کشور ایجاد کرده، به نظر شما این آرامش شامل حال مطبوعات و رسانه ها نیز می شود؟ شما انعکاس سیاست های حسن روحانی در عرصه رسانه ها را چگونه می بینید؟

در حوزه مطبوعات این حق را به خودم می دهم که دقیق و ظریف و همه جانبه اظهارنظر کنم. مطبوعات ایران از یک توسعه نیافتگی بسیار شدید و مخاطره آمیز رنج می برد. تراز روزنامه نگاری ایران و حتی شاید بتوان گفت تراز عمل رسانه ای در ایران در مقایسه با کشورهای دارای مختصات شبیه ایران، بسیار پایین آمده است.

به زبان آمار اگر بخواهیم سخن بگوییم، اندکی وحشت آمیز است بنابراین به آن نمی پردازیم. تصویری که از مهارت های رسانه ای ایران منعکس شده که ایران را در صدر رسانه های غرب آسیا قرار می داد، امروز خبری از آن نیست. روزنامه نگار در مقیاس ملی در دو دهه گذشته نداشته ایم که آن را به دنیا عرضه کنیم. یک مصاحبه به من نشان دهید که با یک رییس جمهوری یک کشور دیگر شده باشد که مطبوعات ایران را در موقعیت بین المللی قرار داده باشد.

اینکه چرا تراز پایین آمده است، باید گفت که یکی از عوامل مهم این است که آموزگاران مطبوعات ایران بعضا به حاشیه رفته اند. بدتر از همه میل به مهاجرت در بین روزنامه نگاران و صاحبان رسانه ها این مشکل را ایجاد کرده است. ما 427 روزنامه نگار حرفه ای داشته ایم که تن به مهاجرت داده اند که متاسفانه در رسانه های فارسی زبان بیگانه مشغول به کار شده اند.

موازنه و تراز روزنامه نگاری و توان مطبوعاتی ایران به خارج از کشور منتقل شده که نگران کننده است.

باید کادر تربیت کنیم و از این مهارت ها استفاده کنیم و سعی کنیم به رسانه های بیگانگان کشیده نشوند. با مقامات کشور در این زمینه گفت و گو کردم که پاره ای از رسانه های فارسی زبان فعال مربوط به خارج از کشور، سرمایه شان به وسیله وزارت خارجه انگلیس و آمریکا و کارکنان آن از رسانه ای های ایران تامین شد و عملا علیه نظام کار کردند و به یک طرف برای نظام تبدیل شدند.

تعداد تلویزیون های فارسی زبان خارج از کشور از تلویزیون های داخلی بیشتر شده و بیشتر کارکنان آنها نیز از ایران تامین شده است. رسانه های بیگانه از روزنامه نگاران، زمان حضورشان در رسانه های ایران را سوال می کنند، چرا باید این اتفاق بیفتد؟

باید حرکتی به طور ملموس داشته باشیم که اعتبار به توانمندی های ملی در عرصه رسانه های ملی و داخلی باز گردد. این زشت است که برای شمس الواعظین از خارج از کشور دعوت به کار بیاید.



** در این گونه موارد یک طرف نقش داشته است؟ چه نقشی برای افرادی که رسانه های داخلی را رها کرده و به خارج از کشور رفته اند، قائل هستید و در مجموع فضای رسانه ای کشور چه نقشی داشته است؟

++ اگر اندکی شکیبایی می کردید این موضوع را مطرح می کردم. عادت به یکجانبه گرایی ندارم. بخشی از بدنه مطبوعات در شکل گیری نگرانی ها نقش داشتند که نباید یادمان برود. نه سال 92 ، سال 76 است و نه روزنامه نگاران سال 76 روزنامه نگاران سال 92 هستند. یک عمری گذشته و مهارت هایی به روزنامه نگاران افزوده شده و نسل جدیدی شکل گرفته است.

ایران 92 با ایران 76 کاملا متفاوت است. تهدیدهای ژئوپولتیک در منطقه و قدرت برتر ایران در خاورمیانه در مقایسه با سال 76 بر من روزنامه نگار دیکته می کند که مسایل کشور را در نسبت با حجم منطقه ای و بین المللی نگاه کنم.

نگاه شمس الواعظین به طور کلی نسبت به ایران 92 متفاوت است. ایران را در نسبت یک قدرت بزرگ در منطقه در غرب آسیا و تا شمال آفریقا و تاثیرگذاری آن در متغیرهای مستقل می بینم.

اگر خدمات روزنامه نگاری من از سر گرفته شود در این چهارچوب گفتمان خود را دنبال می کنم به جای این که به دنبال عقده هایی باشم که نتیجه برخورد 20 سال اخیر است. در چارچوب کار حرفه ای کاملا طبیعی می دانم. به وحشتی که نسبت به روزنامه نگاری سیاسی 76 که به صورت لجام گسیخته در جاهایی عمل کرد، واقف هستم.



*** می توانیم پل اعتماد افکار عمومی با رسانه ها را بازسازی کنیم

برای بازگرداندن آرامش به بدنه سیاسی کشور و از یک سو بالا بردن تراز روزنامه نگاری ایران نگاه کارشناسانه نیاز است.

به رغم گشایش هایی که صورت گرفته ما روزانه نیم میلیون روزنامه در کشور داریم که در مقایسه با عراق و افغانستان ما در منطقه در رتبه 13 قرار داریم. چرا باید چنین وضعیتی داشته باشیم؟ شبکه های اجتماعی در ایران به عنوان گریزگاه به این شبکه ها بوده است.

ما می توانیم پل اعتماد از دست رفته افکار عمومی با رسانه ها را بازسازی کنیم.



** برخی معتقدند در دوران اصلاحات تندروی هایی در مطبوعات صورت گرفت که زمینه برخورد با مطبوعات را فراهم کرد. در شرایط فعلی چه کار باید کرد که آن فضا ایجاد نشود؟

++ بازگرداندن محورها و شخصیت هایی که در دو دوره نقش آفرینی داشته اند، همزمان با بلوغ سیاسی که به شکل شعار اعتدال و تدبیر کشور را فرا گرفته، ظرفیتی است که بر اساس آن می توان از اساتید خواست تا تجربه روزنامه نگاری خود را از سر گیرند. سبک های جدید خارج از معیار و تراز روزنامه نگار و فعالیت رسانه ای است.

زمانی که می خواستم روزنامه نشاط را دوباره منتشر کنم، با معدلی از روزنامه نگاران مواجه شدم که در مقایسه با دهه پیشین با فقدان کارآموزشی و کارگاه های آموزشی و عمل رسانه ای بدیهی و غلبه کپی و تقلید از یکدیگر مواجه بودم. ایجاد یک تعادل و شکل گیری یک معادله جدید می تواند روزنامه نگاری فعلی را دارای آموزگار کند. آموزش هایی که داده می شود با خروجی رسانه ای در مطبوعات کاملا متفاوت است. اساتید میدانی در عرصه کار روزنامه نگاری حضور ندارند و در این زمینه کادرسازی نکرده ایم.

یک خبرنگار درجه سه که در دانش روزنامه نگاری درجه 3 محسوب می شود، اکنون دبیر یکی از روزنامه های معتبر کشور شده است. چه اتفاقی افتاده است؟ باید حالا حالاها تجربه کسب می کرد. این معادله باید تغییر یابد. یک تجربه چهار دهه وجود دارد که می تواند ارایه شود. ما نگران نسل روزنامه نگاری امروز هستیم که در آغوش داده های غیرعلمی پرورش می یابد.



** یعنی به نظر شما فضای رسانه ای کشور از وضعیت غیر حرفه ای رنج می برد؟ اگر اینطور است چرا اساتید روزنامه گاری و رسانه ای در جهت حل این معضل تلاشی نکرده اند؟

++ در هر محیطی که تهدید احساس شود، تولید فرآورده های آن حوزه با مشکل مواجه می شود. احتیاط بر روان، کردار و گفتار آنها حاکم می شود. و در مرحله بعد به خودسانسوری کشیده می شود که کار کیفی را نازل می کند. مطبوعات ایران به میدان مینی تشبیه می شود که نقشه آن در اختیار روزنامه نگاران نیست.

از وجود خطوط قرمز در همه دمکراسی ها آگاه هستیم، جامعه ای نیست که خطوط قرمز نداشته باشد. باید این خطوط شناخته شود و تفسیرهای موسعی از آن ارایه شود و کاملا مشخص باشد.



** شما می گویید فضای رعب و تحدید باعث شده تا رسانه های کشور به سمت بی سوادی سوق پیدا کند و غیرحرفه ای ها بر این فضا حاکم شوند؟

++ نخستین عامل تحدید است. اگر عاملی دیگری سراغ دارید، بگویید که جای آن قرار دهیم.



** نتیجه فضای تحدید به نظر شما محافظه کاری نیست؟ درباره حاکم شدن غیرحرفه ای ها بر عرصه رسانه ها به نظر شما فضای متفاوتی را نداریم؟

++ تا حدودی درست است. اول باید امنیت شغلی و حرفه ای داشته باشیم. نسبت به آینده دغدغه نداشته باشیم و دسترسی آسان به اطلاعات مورد نیاز داشته باشیم. نهادهای حرفه ای و صنفی که کنترل کننده است باید نظارت داشته باشند. کسانی وارد برخورد با مطبوعات شدند که اطلاع چندانی از کارهای مطبوعاتی نداشتند.

در عرصه اخلاقی حرفه ای روزنامه نگاری اصولی داریم که اگر اجرا شود، هیچ نهادی هیچ مشکلی با کار رسانه ای نخواهد داشت. روزنامه نگار حق ندارد عمل نفرت آمیز داشته باشد، افراد مشهور در عرصه های اجتماعی را زیر سوال ببرد، ترویج فرهنگ خشونت داشته باشد. اینها در کمیته انضباطی قابل رسیدگی است. باید آخرین درمان معالجه به صورت جراحی باشد.

باید قانون مدافع رسانه ها باشد تا به رشد مهارت ها برسیم. تصور این بود که با حذف بسیاری از نمادهای روزنامه نگاری ایران مشکلات رسانه ها حل می شود، اما چنین اتفاقی نیفتاد.

امروز برخی از برنامه های رسانه ملی 3/1 درصد بیننده دارد. به نظر شما این عیب نیست؟ اینها در جلسات خودشان گفته می شود. چون تلویزیون بیننده ندارد ضریب و معدل آگهی ها در رسانه ملی کاهش یافته است. آگهی ها در مطبوعات بیشتر دیده می شوند زیرا مخاطب بیشتری دارند. باید تعادلی ایجاد کنیم و بعد از انضباط را برقرار کنیم.



** همه موافق فضای نقد در کشور هستند، اما در کشور نتیجه نقد این است که عده ای اصلا آن را بر نمی تابند، یا این که نقدهایی صورت گرفته افراطی و به صورت تخریب و فضاسازی مطرح می شود چگونه می توان در این بخش تعادل ایجاد کرد؟

++ من حافظ قرآن هستم و آموزش های قرآن را می شناسم، پس اجازه بدهید در این زمینه دینی صحبت کنم. در داستان محاکمه ابلیس، همواره با یک سوال مواجه می شوم «خدا که قدرت مطلق است به ابلیس اجازه داد مدعیات خود درباره عدم سجده بر آدم را بگوید».

باید ببینیم خداوند با خصمی به نام ابلیس چگونه رفتار می کند؟ از این نکته یاد می گیریم که حتی خصم خود را نیز تحمل کن. همه مخالفان من در روزنامه های خود من ستون داشتند. این چه اشکالی دارد. ما باید دگرپذیری و تحمل نظر مخالف خود را داشته باشیم. برخی بی ظرفیتی ها دیده می شود که کویر می سازد.

برای گردش آزاد نقد نباید مانع ایجاد کرد. مسوولان، شرکت ها و افراد بدانند که رکن چهارم دمکراسی یعنی مطبوعات نظارت می کنند، و انحرافات و سواستفاده را گزارش می دهند، به طور قطع این مسایل کاهش می یابد.

وقتی تعادل برقرار شود، وقتی رسانه ای نیز خلاف موازین عمل کرد، این دولت ها نیستند که مقابله می کنند برخی مطبوعات دیگر تمسخر می کنند و خود به خود تعادل ایجاد می شود.

در تمام دوران هایی که فضای باز مطبوعات وجود داشته، سیستم محفوظ تر بوده و معدل امنیت ملی بالاتر رفته است.



*** امنیت ملی برای من مهم است

برای من امنیت ملی مهم است، صرف نظر از اینکه امور در دست چه کسی است چه دولت خاتمی چه دولت احمدی نژاد. تنگ کردن فضا یعنی انتقال مرکز ثقل رسانه ای ملی ایران به آن سوی آب ها. چرا تا دهه 70 ایرنا اولین خبرگزاری با معدل بالای حرفه ای بود اما در سال های اخیر به یکی از به حاشیه رفته ترین خبرگزاری ها تبدیل شد؟ کاهش معدل کار حرفه ای، احتیاط کاری، خودسانسوری ها سبب می شود که ایرنا به یک خبرگزاری منفعل تبدیل می شود، اما اکنون با گشایش هایی که ایجاد شده، سراغ من آمده اید و من هم سراغ شما آمده ام، می بینیم که حرف های ما چندان تفاوتی ندارد.

حساسیت من نسبت به امنیت ملی به اندازه حساسیت حسین الله کرم است. اگر کشورم تهدید شود، با قلم که سلاح من است، مقابل تهدیدات می ایستم. باید تفاهم کنیم و دستیابی به تفاهم کار بسیار ساده ای است.

متاسفانه هنوز هم برخی به من می گویند که از خارج پول گرفته ای، چرا چنین کاری را کرده باشم، بیایند اسناد خود را درباره این ادعا ارایه کنند و من هم پاسخ دهم. دریغ از یک ریال پول که از خارج از کشور دریافت کرده باشم.