پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
گروه دیدهبان لرزهای به عنوان یک موسسه، اساس کار خود را از سال 1382 و تقریبا همزمان با زلزله بم آغاز کرد. این گروه که هدف اصلیاش کاهش خسارات و آسیبهای ناشی از زمینلرزه است، متشکل از گروهی از اندیشمندان تخصصهای گوناگون مرتبط با موضوع زمینلرزه مانند معماری، شهرسازی، سازه، جامعهشناسی، اقتصاد و... است.
برخی از اعضای اصلی این سازمان مردمنهاد (NGO) را به ترتیب حروف الفبا خانم دکتر اعتماد، خانم دکتر خاتم، آقای مهندس زرتاب، آقای دکتر صانعینژاد، خانم مهندس کرمپور، آقای دکتر گتمیری، آقای مهندس معینفر و آقای مهندس نادرزاده تشکیل میدهند. نتایج این گروه تاکنون، متمرکز بر بحثها و نشستهای هدفمند در ارتباط با موضوع بوده و حتی بخشی از نتایج این نشستها در کتابی با عنوان «شهر و زمینلرزه» با گردآوری خانم دکتر اعظم خاتم در سال 1389
توسط انتشارات آگاه به چاپ رسیده است.
تهران، شهر زلزله است. اگر زلزلهای که همه در خلوت از آن حرف میزنند و نگرانش هستند رخ دهد، چه بر سر تهران خواهد آمد؟ چه تعداد کشته خواهند شد؟ و چه سطحی از خرابی به جا خواهد ماند؟ این موضوعات، دغدغه اصلی این گروه است و از اینرو، در یک روز پاییزی و در روزی که مقرر شده بود یک نشست از نشستهای این گروه نیز برگزار شود، با این گروه به گفتوگو پرداختم و بعد از آن هم کمی در این نشست با دیگر اعضای این گروه و مسایلی که مطرح میکنند، آشنا شدم.
این گفتوگو که با حضور دکتر اعتماد، مهندس زرتاب و مهندس نادرزاده انجام شد؛ بیشتر به این میپردازد که چرا گروه دیدهبان لرزهای شکل گرفت و داستان آن چیست. در این گفتوگو به وضوح در مییابیم که چرا کشور ایران و شهر تهران، نیازمند این گروه بوده و است.
بگذارید اینگونه بحثمان را آغاز کنیم که اساسا چه شد که به فکر راهاندازی و ثبت موسسهای به نام «گروه دیدهبان لرزهای» افتادید؟
ایران کشور زلزلهخیزی است و زلزلههایی که حداقل طی دهههای اخیر شاهد بودهایم، خسارات جانی و مالی فراوانی به همراه داشته؛ این در حالی است که زلزله در حال حاضر در کشورهای پیشرفته و در عین حال لرزهخیز جهان، به عنوان پدیدهای طبیعی قلمداد میشود و بخشی از اتفاقاتی است که ممکن است در آن کشورها روی دهد. در واقع برخی از کشورهای جهان توانستهاند با این موضوع کنار بیایند و از سطح وسیعی از آسیبهای جانی و خسارات مالی ناشی از زلزله بکاهند.
با پیشرفت علم، موضوع زلزله، در حال حاضر به شاخهای تبدیل شده که رشتههای مختلفی مانند سازه، ژئوتکنیک، زلزلهشناسی مهندسی، زمینشناسی مهندسی، شریانهای حیاتی، معماری، زمینشناسی، زلزلهشناسی، شهرسازی، اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی، مدیریت بحران و... را دربر میگیرد و در کنفرانسهای جهانی از همه این موضوعات، مقالات و نظریاتی نوین ارایه میشود. این در واقع به آن معنا است که موضوعات مختلفی در ارتباط با زلزله باید مورد توجه قرار گیرد.
این موضوعات، ما را بر آن داشت تا به عنوان افرادی متخصص و باتجربه در حرفه به تشکیل گروهی با این مضمون بیندیشیم.
چگونه این گروه تشکیل شد؟
از مدتها پیش این موضوع را در ذهن میپروراندیم که ما مهندسان و متخصصان کشور و افرادی که از پیامدهای زلزله آگاهی بیشتری نسبت به عامه مردم داریم، چه نقشی را باید ایفا کنیم تا مردم کمتر صدمه ببینند و در مجموع کشور کمتر دچار آسیب شود. حتی در بین دوستان و اقوام، خیلیها از ما میپرسند که اگر زلزله بیاید آیا خانه من مقاوم است؟ اگر نیست چهکار باید کرد؟
در سال 1382 و همزمان با زلزله بم بود که ما احساس وظیفه کردیم به این موضوع جامه عمل بپوشانیم و به همین دلیل دوستان متخصصی را که در زمینههای مرتبط با موضوع میشناختیم دعوت و در آنجا طرح مساله کردیم. به طور خاص، سه موضوع را دنبال میکردیم: (1) این موسسه کاملا مردمی باشد و تمرکز آن دولتی نباشد و بر مردم متمرکز باشد، (2) تا لحظه وقوع اتفاق را در نظر گیرد، (3) تکبُعدی نباشد و متخصصان مختلفی را در خود دارا باشد.
افرادی که دعوت کردیم کسانی بودند که به نظر ما دغدغه، مسوولیتپذیری و احساس وظیفه کافی برای پرداختن به این موضوع را داشتند. در هر حال، در شروع کار، حدود سهسال طول کشید تا اساسنامه موسسه ثبت شود و در نهایت این گروه در سال 1385 رسما ثبت شد. به این ترتیب، هدف اساسنامه اینگونه تدوین شد: «کاهش خسارات و آسیبهای ناشی از زمینلرزه»
چرا این گروه، زلزله را تا وقوع آن دنبال میکند و به بعد از آن کاری ندارد؟
تمام مناطق کشور ما با درجات مختلف زلزلهخیز است و بیش از 70درصد ساختمانهای کشور هم مقاومت چندانی در برابر زلزله شدید ندارند. ما به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم تا وقوع زلزله به مردم آگاهیهای فنی و اجتماعی و روانی برسانیم که خانههایشان را چرا باید مقاوم کنند و چگونه میتوانند با کمترین هزینه اقتصادی و اجتماعی این کار را انجام دهند، اما بعد از وقوع زلزله اساسا این وظیفه دولت است که موضوع را در دستور کار قرار دهد و در توان ما هم نمیتواند باشد، زیرا تمرکز وسیعی از نیروهای انسانی و مالی و فنی را میطلبد که این تمرکز عمدتا در توان دولت است.
این در حالی است که تا هنگام زلزله، مردم نیازمند «آگاهیهای موثر» هستند. تاثیرگذاربودن آگاهیها از نظر اقتصادی، اجتماعی، فنی و... ضرورتی است که این گروه آن را دنبال میکند. به این ترتیب، این NGO انحصارا و بهطور خاص دنبال مقاومکردن ساختمانهاست. به این منظور است که آگاهیهای مختلف ضرورت مییابد.
این گروه تاکنون چه تجاربی در راستای این هدف، یعنی تلاش برای کاهش مرگومیر ناشی از زلزله، داشته است؟
تاکنون اقدامات مطالعاتی و فنی برای برخی از شهرهای کشور انجام شده است. درخصوص زلزله در تهران نیز مطالعات گوناگونی صورت گرفته که از آن جمله میتوان به مطالعات موسوم به جایکا (JICA) اشاره کرد. ما تصمیم گرفتیم چند نمونه کار به عنوان نمونه (پایلوت) انجام دهیم. به عنوان نمونه، ما در شهر تهران در محله بریانک با همکاری شهرداری منطقه10 تهران، اقداماتی را انجام دادیم که در کتاب «شهر و زمینلرزه» نیز چاپ شده است.
به جز این، پیشنویس طرحی پیشنهادی تهیه شده است با عنوان«طرحی برای کاهش خسارات ناشی از زمینلرزه» که راهکارهای عملیاتی و اجراییکردن را بیان میکند.
در طرح کاهش خسارات ناشی از زمینلرزه، چه سازوکارهایی را در نظر داشتهاید؟
سازوکارها و شاخصههای این طرح این است که بانکها به عنوان موسسات اقتصادی وامهایی را برای مقاومسازی در اختیار شهروندان قرار دهند. مجلس و دولت هم باید پشتیبانی کنند تا یارانههایی به عنوان «یارانه بهره» به این وامها اختصاص داده شود که در صورتی که مالکان خانههای خود را مقاوم کنند و از نهادهای حرفهای تاییدیههای لازم را بگیرند، بتوانند از این بهره استفاده ببرند.
دولت میتواند از محل بودجههایی که برای بحران اختصاص داده، تفاوت بهرهها را پرداخت کند. اصل سرمایه لازم را نیز میتوان از سرمایههای ملی تامین کرد، زیرا مردم متوجه میشوند که خودشان هستند که باید این وام را پرداخت کنند. انگیزههای لازم برای این نوع وامها میتواند شامل چند چیز مختلف باشد؛ اول اینکه این افراد از پرداخت عوارض معاف شوند، دیگری اینکه ارزش بنای آنها با مقاومسازی و دریافت تاییدیههای فنی افزایش مییابد، زیرا که با این کار ارزش بنای خود را بالا میبرند.
میزان وام بسته به شرایط تورمی کشور میتواند متغیر باشد. ما در سال 1386 برای پروژه بریانک برای هر بنای صدمتری، پنجمیلیونتومان وام در نظر گرفته بودیم که معادل 50هزارتومان به ازای هر متر میشد که البته این میزان باید بهروز شود.
موضوع دیگری که باید مورد توجه قرار داد، جنبه فرهنگی و روشهای سنتی و باورهای مردم است. برخی از مردم ممکن است بر این باور باشند که زلزله بلایی آسمانی است و از اینرو نباید در برابر آن مقاومت کرد و حتی ممکن است وام دریافتی را خرج اقدام دیگری جز مقاومسازی کنند. به همین دلیل باید انگیزههای دیگری را در شهروندان به وجود آورد.
مدتی است که شهرداری تهران اقدام به نوسازی بافتهای فرسوده کرده و مردم به دریافت وامهایی برای نوسازی بناهای مسکونی خود ترغیب میشوند. این اقدام را تا چه حد در مقابل یا همراستا با هدف گروه دیدهبان لرزهای میدانید؟
این اقدام را مثبت میدانیم. خیلی خوب است که مردم به نوسازی ساختمانهای محل سکونتشان اقدام کنند. اما بهنظر میرسد اگر این روند بخواهد ادامه یابد، حدود 30 تا 40سال طول خواهد کشید. این در شرایطی است که زلزله ممکن است در هر لحظه اتفاق بیفتد، مضافا اینکه بنای نوسازیشده با استانداردهای روز طراحی و اجرا شده باشد. 40سال دیگر، همین بنایی که امروز ساخته میشود کهنه خواهد شد و دوباره باید نوسازی یا مقاومسازی شود. این در حالی است که مقاومسازی به تقویت بنای موجود در زمان حال کمک میکند.
به عنوان مثال، با انجام مقاومسازی، در شهر تهران نیز از نظر فنی امکان کاهش کشتار ناشی از زلزله احتمالی وجود دارد. مردم باید به درک این موضوع برسند که خودشان مسوول جان خودشان هستند. همانطور که برای اقداماتی مانند ترکیدن لوله، نقاشی خانه، عایقکردن بام برای در امانماندن از آسیبهای ناشی از برف و باران و... مردم منتظر دولت نمیمانند، برای مقاومسازی نیز همینطور باید باشد.
به این ترتیب، هدف این است که مردم آگاه شوند که خودشان مسوول مقاومکردن بناهایشان در برابر زلزله هستند و از طرف دیگر دولت هم بداند که این اقدام به نفع خود دولت است، زیرا خسارات ناشی از زلزله کاهش مییابد و دولت هزینه کمتری پس از زلزله خواهد کرد.
نکتهای که باید در این خصوص مدنظر قرار داد، این است که ما تعیینکننده نیستیم که یک بنا نوسازی شود یا مقاومسازی، بلکه مردم، با آگاهی از وضعیت بنایشان و با آگاهیهای دیگری که از نظر اجتماعی و اقتصادی و فنی به آنها داده میشود، تعیینکننده و تصمیمگیرنده اصلی در این خصوص هستند. ما به عنوان دیدهبان لرزهای حتی اقدامات نوسازی را هم مدنظر قرار میدهیم.
به این ترتیب، تفاوت اصلی این گروه با دیگر گروههای فعال در زمینه زلزله را در چه مواردی باید دانست؟
یک) مردم خودشان مسوول جان خودشان هستند و نباید منتظر دولت باشند.
دو) مردم برای تشویق به این امر به انگیزه احتیاج دارند، مثلا میشود به شهرداریها گفت که مانند زمان جنگ که مالکان ساختمانها میتوانستند بدون کسب مجوز پناهگاه بسازند، امروز هم میشود به مردم گفت برای مقاومسازی نیازی به پروانه ساختمانی نیست تا از بخش وسیعی از سردرگمیهای ناشی از نداشتن پروانه ساختمانی هم کاسته شود. البته در این میان باید درصد کوچکی از تخلفات ساختمانی را انتظار داشت که در کل اهمیت چندانی ندارد زیرا نتیجهای که عاید میشود، بسیار کلیدی است که همان مقاومسازی و حفظ جان مردم است.
ضمن اینکه تخلفات ساختمانی هم که رخ میدهد چندان نخواهد بود و مثلا ممکن است شامل اضافهکردن یک انباری یا بالکن و... شود. از طرف دیگر، این تخلفات میتوانند هنگام دریافت برگه تاییدیه فنی ساختمان مقاومسازیشده اعلام شوند و سطح تخلفات میتواند بر ضریب بهره وام اثرگذار باشد.
مشکلات اصلی اجرای کارتان شامل چه مواردی میشود؟
یکی از مهمترین مشکلات این است که خیلی از مردم از خیلی از جزییات موضوع باخبر نیستند و نمیدانند که چه فرصتها و امکاناتی برای مقاومسازی بناهایشان در برابر زلزله دارند.
مساله اصلی ما این است که سطح آگاهی را به صورت هدفمند ارتقا دهیم، چه در شهرها و چه در روستاها. به عنوان مثال، اخیرا موضوع خانههای روستایی را که عموما آسیبپذیرترند و با روشهای آسانتر نیز به طور نسبی مقاومسازی میشوند، مدنظر قرار دادهایم. درست است که در نواحی روستایی خانهها خشت و گلی است، اما میتوان با اندیشیدن تمهیدات سادهای مانند افزودن کلافهایی، سطح تخریب ناشی از زلزله را در آنها کاهش داد و این همان موضوعی است که ما دنبال میکنیم. در شهر تهران هم هدف مشابهی را دنبال میکنیم. ممکن است خیلی از بناها پس از وقوع زلزله بزرگ یا متوسط دیگر قابل استفاده نباشند، اما مهم این است که هنگام وقوع زلزله سقف فرو نریزد و مردم کمتر کشته شوند.
در هر حال، سیاستی که ما مدنظر قرار دادهایم، دیدهبانی لرزهای در شهر و مقاومسازی لرزهای در روستا است.
فعالیتتان چطور پیش میرود؟
کلا NGOها در دوران آقای خاتمی فعالیت گستردهتری داشتند. در آن زمان وزارت کشور در یک همکاری که با فدراسیون شهرداریهای هلند داشت، پروژههایی را که با مشارکت مردمی و همکاری شهرداری صورت گرفته بود، بررسی کردند و یکی از پروژههای منتخب پروژه بریانک بود و گروه ما به عنوان یکی از دو NGO برتر در آن زمان انتخاب شد.
در هر حال، ماهیت NGO خطدادن و دیدن مسایل است. ما تلاش میکنیم نگاه اجتماعی داشته باشیم و حتی در محله بریانک سعی کردیم از طریق جوانان ساکن در محله به مقاومسازی بناهای موجود در محله بپردازیم، یا کارآموزی دانشجویان رشتههای مرتبط را در اینگونه محلهها پیش ببریم. ما در مسجدهای محله نشستهایی برقرار و سعی کردیم تا اعتماد مردم محلی را برانگیزانیم، زیرا در وهله اول فکر میکردند که ما به دنبال منافع شخصی خود هستیم.
در آن زمان، ما تصمیم گرفتیم 10پروژه را پیش ببریم و شهرداری منطقه10 هم استقبال کرد و مسوولان شهرداری قول دادند برای هر پروژه، پنجمیلیونتومان وام بدون بهره برای مقاومسازی دهند. 92داوطلب محلی هم اعلام همکاری کردند. البته آن طرح نتوانست پیش برود و در آن تجربه افرادی که وام گرفتند خانههای خود را مقاومسازی نکردند و در امور دیگر صرف کردند که البته به عنوان تجربه اول قابل پیشبینی بود. در محلههای دیگر شهر تهران از جمله محله رباطکریم در منطقه 11 و بخشهایی از منطقه 10 از جمله نهر فیروزآباد به شناسایی و معرفی ساختمانهای نیازمند مقاومسازی پرداختیم.
و در آخر، چه ساختمانهایی را نیازمند مقاومسازی میدانید؟
ساختمانهایی که قبل از آییننامه 2800 ساخته شدهاند همگی نیازمند مقاومسازی هستند. به جز آن، خیلی از ساختمانهای ساختهشده بعد از این آییننامه نیز نیازمند مقاومسازی هستند. به طور کلی میتوان گفت که بیش از 70درصد ساختمانهای کشور در حال حاضر برای کاهش آسیبهای ناشی از زلزلههای احتمالی آینده نیازمند مقاومسازی هستند.
منبع: روزنامه شرق