صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۳۰ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۴۰۱۰۲
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۱۶ آذر ۱۳۹۲
برای اصولگرایان تندروی حامی دکتر رهبر قابل قبول نیست که ایشان بخواهد با برگزاری جلساتی در دانشگاه تهران و حضور در جلسات سخنرانی حسن روحانی، جواد ظریف و محمدرضا عارف خود را در دانشگاه حفظ کند. به خصوص آنکه در حضور فرهاد رهبر سخن از «دوران ریاست جمهوری خاتمی به عنوان دوره اوج اقتدار ایران» گفته شود. «اعتدالگرا» شدن این «اصولگرای» دیروز، برای بسیاری از اصولگرایان حمل بر «فرصت طلبی سیاسی» خواهد شد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

چگونه نام فرهاد رهبر دوباره بر سر زبانها افتاد؟


سایت خبری "آینده"، نوشت: از همان آغاز روی کار آمدن دولت حسن روحانی، خواست تغییر در دانشگاه ها نیز از سوی دانشجویان و اساتید به صورت پیوسته طرح می شد و در این میان جسته و گریخته نام دانشگاه تهران نیز به میان می آمد. هفته نامه آسمان در گزارش مفصلی با عنوان «علوم انسانی و آکادمی های ناکام»(شماره 53-مرداد 1392) بخشی را به اساتید بازنشسته و اخراجی دانشگاه تهران در دوره مدیریت فرهاد رهبر اختصاص داد. تعداد اساتید بازنشسته و خارج شده از دانشگاه تهران بسیار بیش از آن چیزی بود که  افکار عمومی از ان مطلع بودند.

در فضای مجازی نیز کمپینی برای برکناری دکتر رهبر شکل گرفت. اندکی بعد دیدارهای پیاپی دکتر رهبر با برخی اعضای کابینه دکتر روحانی- 5 دیدار در فاصله 30 مرداد تا 31 شهریور- که گزارش آن در سایت دانشگاه تهران درج می شد، (دیدار با دکتر ربیعی، دکتر دهقان، دکتر آخوندی، دکتر ظریف و دکتر سیف) کمی پس از رای اعتماد مجلس به کابینه، حمل بر لابی رئیس دانشگاه تهران برای بقا تلقی شد. فرهاد رهبر از یکسو سعی می کرد از سوابق ارتباطی خود در کابینه استفاده کرده و موقعیتش را تثبیت کند و از سوی دیگر علائم استقامت بر مسند فعلی را برای حامیان اصولگرایش ارسال کند.

انتصاب دکتر جواد ساداتی نژاد معاون سابق پارلمانی کامران دانشجو و رئیس بسیج کارکنان و اساتید وزارت علوم، به سمت معاون اداری-مالی دانشگاه و همچنین منصوب کردن دکترغلامرضا جمشیدیها از حامیان سعید جلیلی در انتخابات به معاونت فرهنگی دانشگاه تهران، در همین راستا بود که اعلام علنی بی تفاوتی به تغییرات به وجود آمده پس از 24 خرداد تلقی شده و اعتراضات به او را شدت بخشید. تداوم «انتصابات» در دانشکده ها بدون لحاظ کردن نظر اعضای هیئت علمی دانشگاه (به عنوان نمونه نصب ناگهانی دکتر یونس نوربخش به عنوان رئیس دانشکده علوم اجتماعی و دکتر محمدمهدی عزیزی به ریاست پردیس هنرهای زیبا) بهت، حیرت و اعتراض جدی اعضای هیئت علمی را به دنبال داشت. اعتراضاتی که به صورتهای مختلف به بدنه ی وزارت علوم انتقال پیدا می کرد.

نام فرهاد رهبر در جریان رای اعتماد به دکتر صالحی امیری نیز به عنوان یکی از کسانی که گزارش های امنیتی مربوط به ایشان را تایید کرده از سوی الیاس نادران به میان آمد. نادران با نسبت دادن قاچاق کالا به صالحی امیری در دوران مدیر کلی اطلاعات خوزستان اعلام کرد«درباره قاچاق کالا فرمانده وقت سپاه خوزستان شهادت داد و برادر عزیزمان دکتر رهبر قرار شد استشهاد بگیرند از مسئول وقت وزارتخانه. ایشان تماس گرفتند آن فرد گواهی داد که این قاچاق توسط ایشان در نفتکش ها صورت گرفته است و گزارش آن به نهادهای ذیربط ارسال شده است»(خبرگزاری فارس، 5/8/92)با همه ی اینها اما هنوز تا افتادن نام فرهاد رهبر بر سر زبان ها کمی زمان باقی بود.

عزم همگانی برای عزل فرهاد رهبر
در 14 آبان ماه 1392،  انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، با صدور بیانیه ای خطاب به وزیر علوم خواستار آن شد که «روند انتخاب ریاست دانشگاه و دانشکده ها باید بر مبنای انتخابات عمومی و خرد جمعی اعضای هیئت علمی باشد. اما تغییراتی که در قانون ایجاد شده است و انتصابی کردن رؤسای دانشگاه ها سبب شده است در موارد متعددی افرادی در مسئولیت قرار گیرند که مورد خواست اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان نیستند. به سبب حضور این افراد در دانشگاه، معاونین آنها نیز از بین افرادی انتخاب می شوند که بیش از آنکه مدیرانی لایق باشند، مریدانی مطیع هستند که خواسته های مدیران بالادستی را تامین می کنند و عملکردشان در تضاد با خواست دانشگاهیان است. تصمیمات در دانشگاه به عنوان نهادی مدنی باید بر مبنای خرد جمعی و در فرایندی دمکراتیک اتخاذ شود.»

از قضا اما نه اعتراضات دانشجویان بلکه این صدا و سیما بود که فرهاد رهبر را به صورت جدی در تیررس رسانه ها قرار داد. در بخش خبری 30 : 20، درگیری لفظی فرهاد رهبر با علی اصغر مونسان رئیس منطقه آزاد کیش به به تصویر کشیده شد و پس از آن برخی سایت ها اخبار این نزاع لفظی را منتشر کردند.

سایت انتخاب نوشت «فرهاد رهبر در جواب صحبت مونسان مبنی بر این که طبق قرارداد اقدام خواهیم کرد، گفت: اگر تا یک ماه آینده شما مدیر عامل ماندید حتماً این کار را هم بکنید (جلوی کار دانشگاه تهران در کیش را بگیرید.)صحبت های رئیس دانشگاه تهران با واکنش علی اصغر مونسان مواجه شد و وی به گفتن این جمله خطاب به این مسئول دانشگاه تهران که «آقای رهبر فضای کشور عوض شده است و این نوع ادبیات دیگر از جایگاهی برخوردار نیست» بسنده کرد.»(انتخاب، 17/8/92)این بار اما شانس با فرهاد رهبر یار نبود. مهندس علی اصغر مونسان، از سوی علی اکبر ترکان به این سمت برگزیده شده و فرهاد رهبر اینگونه خود را در برابر «دولتیون» قرار داده بود.

درست یک هفته بعد این بار «هنرمندان» بودند که با صدور نامه ای از فرهاد رهبر بابت تعطیلی 6 ماهه ی تالار مولوی در دانشگاه تهران گلایه کردند. به گزارش خبرگزاری مهر اعضای هیئت مدیره ی خانه ی تئاتر به این دلیل به فرهاد رهبر نامه نوشتند که «تالار مولوی به بهانه بازسازی و تعمیر تجهیزات و امکانات فرسوده نظیر تأسیسات و سیستم برق بیش از 6 ماه است که تعطیل شده و هیچ مدیر و مسئولی از اداره کل فرهنگی دانشگاه تهران به عنوان متولی تالار مولوی پاسخگوی شفافی برای حل موضوع و مشکل تالار مولوی نیست. از سوی دیگر تالار مولوی که خاستگاه تئاتر دانشگاهی ایران است و چهره های بسیاری از اجرا در این سالن تئاتری به تئاتر حرفه ای ایران معرفی شده اند، در این چند ماه از گردونه فعالیت خارج شده است و این خروج لطمات جبران ناپذیری را به تئاتر دانشگاهی و تئاتر ایران وارد کرده است»(خبرگزاری مهر، 25/8/92)

پس از آن بازنشر مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران درباره ی فرهاد رهبر، در یک سال و نیم گذشته نشان می داد پس از «دولتیون»، «هنرمندان» و «دانشجویان»، «بسیجی ها» نیز دل خوشی از مدیریت فرهاد رهبر نداشته و ندارند.

نخستین بار سایت انصاف نیوز مبادرت به بازنشر دو بیانیه ی بسیج دانشجویی در مورد مدیریت فرهاد رهبر در اردیبهشت و آذر 1391 به نقل از خبرگزاری ایسنا نمود. در بخشهایی از بیانیه بسیج به مناسبت 16 آذر سال گذشته در مورد دانشگاه تهران چنین آمده است «متأسفانه در سال های اخیر شاهد حاکمیت جریانی بر دانشگاه تهران هستیم که با تمسک به نوعی نگاه امنیتی، در حال تبدیل کردن دانشگاه به محیطی سرد و بی روح و عاری از هرگونه آزاد اندیشی، تضارب آرا، مطالبه گری و نقادی های منصفانه است؛ لغو پی در پی مجوز برنامه های بسیج دانشجویی، ممانعت از حضور و سخنرانی چهره های برجسته انقلابی و بالاخره شاهکار مدیریت دانشگاه در احضار فله ای دانشجویان بسیجی به کمیته ی انضباطی صرفا به دلیل مخالفت با سیاست های شخص رئیس دانشگاه و نیز اعمال محدودیت های ساده لوحانه بر تشکل های دانشجویی از جمله مصادیق این مسأله است. این مسأله در کنار سکوت و حمایت ضمنی وزیر علوم و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی منجر به وخیم تر شدن هر چه بیشتر وضعیت دانشگاه تهران شده است....

از دیگر مسائل تأسف‎بار دانشگاه تهران آن است که به رغم شعارهای مکرر وزیر علوم مبنی بر جذب اساتید متعهد به انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم اساتیدی به دانشگاه تهران جذب می شوند که نه تنها سابقه ی همراهی با نظام و انقلاب را ندارند که حتی هنوز نظام مقدس جمهوری اسلامی طعم تلخ ضربات مهلک آنها را بر پیکر خود به کام دارد؛ عدم شفافیت رویه ها و حکومت رابطه به جای ضابطه امری رایج گردیده و راه را برای استفاده فرصت طلبان بی درد و ریا کار گشوده است. مسأله دیگر تصمیمات فردی و نسنجیده شخص رئیس دانشگاه است که منجر به دور شدن دانشگاه از یک محیط آکادمیک می شود. به عنوان نمونه تغییر شکل خدمات آموزش دانشگاه که ظاهرا بر اساس تصمیمات سلیقه ای و بدور از هرگونه نیاز سنجی ها انجام شده است موجب گردیده بر خلاف گذشته، دانشجویان در فضایی مغایر با کرامت انسانی و پس از اتلاف وقت های فراوان درخواست های اَموزشی خود را پیگیری کنند و یک فرآیند ساده مانند صدور مدرک تحصیلی یا حتی گواهی اشتغال به تحصیل ممکن است روزها و ماه ها به طول انجامد.

علاوه بر این می توان به اقداماتی چون تأسیس یک شبه و فاقد کارشناسی دانشکده ی علوم و فنون و گروه جامعه شناسی اسلامی دانشکده علوم اجتماعی به عنوان مصادیق دیگری از همین مسأله اشاره کرد. در این میان ریاست محترم دانشگاه از برخی وظایف اساسی خویش نیز غفلت نموده است؛ عدم پیگیری حمله نیروهای لباس شخصی و نیروی انتظامی در 25 خرداد 88 به کوی دانشگاه و ضرب و شتم دانشجویان متدین از مصادیق این موضوع است، که حتی شائبه رضایت و همراهی مدیریت دانشگاه را نیز در اذهان پدید آورده است»(انصاف نیوز-27/8/92)

آذرماه نیز برای فرهاد رهبر پرمناقشه آغاز شد. درگذشت کورش صوفیه دانشجوی کارشناسی ارشد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در اثر برق گرفتگی در محیط دانشگاه، موجی از انتقادات را متوجه فرهاد رهبر نمود. از تحصن دانشجویان پردیس گرفته تا بیانیه انجمن اسلامی پردیس کشاورزی در انتقاد از مسئولین دانشگاه و پس از آن تصمیم برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای احضار دکتر فرجی دانا به مجلس به دلیل پاسخگو نبودن دانشگاه تهران در مورد حوادث رخ داده، همگی انتقاد از فرهاد رهبر را در محور خود می دید. در همین روزها رسانه ها خبر از جمع آوری امضا توسط جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران برای برکناری دکتر رهبر دادند.

در کنار همه ی این موارد، سوابق امنیتی فرهاد رهبر در وزارت اطلاعات، از او چهره ای ساخته است که باورپذیری تداوم مدیریت او در دانشگاه تهران در دولت «تدبیر و امید» را پس از 6 سال ریاست دانشگاه دشوار نموده است.   

فرهاد رهبر در آخرین روزها
این روزها و در آستانه 16 آذر، یکی از خواسته های دانشجویان بنابر گفته های سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، حضور سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران بوده است. امری که به نظر می رسد سدهای «امنیتی» این سالها هنوز اجازه آن را نخواهند داد.

لغو مجوز برنامه بسیج دانشجویی با موضوع مناظره نمایندگان بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی در مورد توافقنامه ژنو، به بهانه «فضای امنیتی آستانه 16 آذر» برای تشکلهای دانشجویی چیز تازه ای نبود. «فضای امنیتی» هنوز سایه اش را از سر دانشگاه تهران بر نداشته، اما تداوم این وضع شدت گرفتن انتقادات در رابطه با مدیریت دکتر رهبر را در پی داشته است.

 با وجود افزایش انتقادات در رسانه ها از مدیریت  فرهاد رهبر توسط نهادها و گروه های مختلف و جدی شدن بحث تغییر او از مدیریت دانشگاه، تاکنون افراد زیادی حاضر به دفاع از او نشده اند. در 27 آبان سید کمال الدین سجادی، دبیر کل جامعه اسلامی کارمندان اعلام کرد «فشار برای استعفای فرهاد رهبر با اعتدال همخوانی ندارد»(خبرگزاری فارس-27/8/92)  عبدالحمید فیاضی نماینده مردم نور و محمود آباد نیز اشاره کرد که  «آقای رهبر نباید تحت تأثیر فشارها قرار بگیرد و بایستی مقاومت کرده و استعفا ندهد»(خبرگزاری فارس-27/8/92) محمدرضا باهنر نیز در مصاحبه ای به فرهاد رهبر به عنوان فردی معتدل اشاره کرده است.(فارس-27/8/92) در برابر اما حامد قادرمرزی نائب رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس، به انتقاد از «پاسخگو نبودن» مسئولین دانشگاه تهران در مورد درگذشت دانشجوی این دانشگاه پرداخته است.(خبرگزاری مجلس شورای اسلامی، 9/9/92)

آخرین پرده از مجموعه اخبار پیرامون دانشگاه تهران، خبری بود که در انتهای روز 11 آذر در سایت روز نو قرار گرفت و از «عزل فرهاد رهبر» و جایگزینی «محمد رحیمیان» به جای او خبر داد. خبری که چند ساعت بعد در خروجی خبرگزاری ایسنا نیز قرار گرفت و البته به فاصله چند ساعت توسط محمد رحیمیان تکذیب شد. با این وجود سایت روزنو در خبری دیگر بر تغییر فرهاد رهبر پس از 16 آذر تاکید کرد.

خبر انتصاب رئیس دو دانشکده در دانشگاه تهران که به انضمام اصل حکم در خروجی خبرگزاری فارس قرار گرفت، حکایت از تلاش فرهاد رهبر برای محکم نشان دادن جایگاهش داشت. تلاشی که بی تردید به صورت پارادوکسی نشانگر تزلزل جایگاه او است.

واقعیت این است که این روزها فرهاد رهبر هر روز بیش از دیروز از جایگاهش فاصله می گیرد. برای اصولگرایان تندروی حامی دکتر رهبر قابل قبول نیست که ایشان بخواهد با برگزاری جلساتی در دانشگاه تهران و حضور در جلسات سخنرانی  حسن روحانی، جواد ظریف و محمدرضا عارف خود را در دانشگاه حفظ کند. به خصوص آنکه در حضور فرهاد رهبر سخن از «دوران ریاست جمهوری خاتمی به عنوان دوره اوج اقتدار ایران» گفته شود. «اعتدالگرا» شدن این «اصولگرای» دیروز، برای بسیاری از اصولگرایان حمل بر «فرصت طلبی سیاسی» خواهد شد. برای اصولگرایان ماندن فرهاد رهبر زمانی ارزش دارد که او بتواند همان سیاستهای آهنین گذشته را در دانشگاه ادامه دهد. امری که به نظر می رسد چندان امکان نخواهد داشت.

پایگاه فرهاد رهبر اینگونه هر چه بیشتر در میان اصولگرایان تندروی حامیش از دست می رود و با این عملکردها نمی توان اذهان دانشجویان و اساتید را در رابطه با عملکرد 6 سال گذشته اش پاک کند. کوتاه سخن اینکه بسیاری اقشار از اصولگرا گرفته تا اصلاح طلب، از بسیج گرفته تا انجمن، از دانشجو گرفته تا استاد، از هنرمند گرفته تا مدیر اجرایی، از مدیریت فرهاد رهبر انتقاد دارند و همه آنچه که آمد نشان می دهد که فرهاد رهبر در میان نخبگان و دانشگاهیان، از طیفهای مختلف «اساتید» و «دانشجویان» هواداران زیادی ندارد.

در مقابل انبوه اخبار در مورد برکناری او کسی دفاعی از او نمی کند. او اکنون تنها می بایست بقای خود را با حمایت نیروهای بیرون از دانشگاه تضمین کند؛ نیروهایی که یکی از خواسته های دانشگاه در انتخابات 24 خرداد، کوتاه شدن دست آنها از دخالت در مدیریت دانشگاه ها بود.