پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : استاد محمود امجد در جلسه شب گذشته حسینیه کوهسار اظهارکرد: انسان هرچه فهمیده تر شود باید متواضع تر باشد و خودش را کمتر بداند، جامعه را متقی کند و خودش سلامت باشد. نه اینکه امتیاز ، مقام و مال را برای خودش بخواهد. بشری که برای خودش امتیاز قائل شود هیچ امتیازی ندارد. انسان باید برای همه احترام قائل باشد. بزرگترین شخصیت معنوی اگر در دستگاه خدا برای خودش امتیاز قائل شود هیچ ارزشی ندارد هرقدر هم که مردم او را محترم بدانند چرا که باید در وهله نخست درس اخلاق را از دستگاه امام حسین (ع) بیاموزیم.
به گزارش شفقنا، این استاد اخلاق ادامه داد: انسان نباید بدی کند، یکی شهید می شود و به بهشت می رود و من گناه می کنم و به جهنم؛ همانگونه که شاعر می گوید : هرچه کنی به خود کنی / گر همه نیک و بد کنی. اگر انسان خودش را واقعا اصلاح کند دیگر هیچ مشکلی ندارد اما متاسفانه ما منتظریم همه خوب شوند بعد ما خوب شویم، اینطور نمی شود. جامعه متاثر از فرد است.
استاد امجد گفت: از پیغمبر پرسیدند دین چیست؟ گفت: حُسن خُلق. علی اکبر کیست؟ امام حسین (ع) درباره علی اکبرش می گوید: او اخلاقش، رفتارش، بیانش، شمایلش و خلقش شبیه ترین است به پیامبر اکرم (ص). این یعنی اگر پیامبر خاتم انبیا نبود، علی اکبر خاتم انبیاء بود. امام حسین (ع) چنین فردی را برای اخلاق فدا کرده است، پیامبر (ص) مبعوث شده تا اخلاق را کرامت بخشد.
وی تاکید کرد: دل جای خداست، خدا بی نهایت است، انسان هم در بی نهایت کمالات می تواند حرکت کند. انسان کجا می تواند برود، جایی که پیامبر(ص) به آن رسید، پیامبر (ص) به کجا رسید به مقامی که آمده است " قاب قوسین او ادنی". در عاشورا و در دستگاه امام حسین (ع) جز خدا دیده نمی شود و در دستگاه شمر و یزید هم جز رذالت دیده نمی شود. اما امام حسین (ع) و اهل بیتش آمده اند بگویند جز خدا نیست و هر چه جز او هست باطل است. اخلاق که نباشد اعمال فاسد است، فقه به درد نمی خورد، دانشگاه به درد نمی خورد، حوزه به درد نمی خورد.
استاد امجد اظهارکرد: خدا اگر توفیق بدهد انسان قدر خودش را می شناسد، اما عمامه حتی اگر هزار متر پارچه هم باشد برای صاحبش قدر نمی آورد. روزی به مدرسه معصومیه رفتیم. کسانی بودند که صرف و نحو می خواندند. خیلی معمولی شروع به سلام دادن به امام حسین (ع) کردیم. یک طلبه تازه واردی آمد گفت: "ما علما نباید این کارها را بکنیم". اما عمامه دلیل بر علم نیست، نه فضل می آورد، نه علم و نه تقوا. من به آن طلبه گفتم چشم از این به بعد ما علما باید بدانیم که چه کار کنیم. اما عالم می دانید کیست؟ کسی است که غیر از خدا و حق چیزی سرش نشود. علامه طباطبایی می گوید: من به سرچشمه ی خورشید نه خود بردم راه / ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد.
این استاد اخلاق تصریح کرد: قرآن می فرماید تحقیقا کسانی رستگارند که تهذیب کنند. نمی گوید کسی که بسیار کتاب بخواند چون اینها کمال نیست. بلکه انسان باید چیزی به عنوان بهره ببرد یک حقیقت در عالم هست آن هم خدا است. اگر آن را داشتی و بردی، کمال هم داری. خدا نمی شوی اما هرچه خدا دارد را داشته باشی مثل حضرت علی اکبر (ع).
وی اظهارکرد: کسی به ذات اقدس الهی راه ندارد اما صفات را پیدا می کند. کمال در تخلق الهی است. اما انسان اگر زیارت جامعه بخواند، زیارت عاشورا بخواند و ختم انعام بگیر و جوشن کبیر بخواند به تنهایی اثر ندارد. البته این عبادات خوب است. اما باید اخلاق اسلامی را در نظر داشته باشد ، "کم من قبیح سترت". خداوند همه عیوب را می پوشاند اما انسان پرده دری کند؟ آبرو بریزد و تهمت بزند؟!
استاد امجد گفت: جز خدا نباید در وجود انسان باشد. این حرف بزرگی است. به قدری بد اخلاقی در جامعه وجود دارد و خانواده ها باهم بد اخلاقند که دیگر نمی توان از این مسائل حرفی زد. دین حسن خلق است. انسان مکه می رود، تا صبح قرآن زیر سر می گذارد، زیارت عاشورا می خواند اما بداخلاق است، فایده ای ندارد.
وی ادامه داد: این همه کسانی که دنبال علوم مختلف غریبه کیمیا و شیمیا و ... می روند تا قدرت پیدا کنند اما به جایی نمی رسند. من دیده ام بسیار افرادی که در سیر و سلوک بوده اند، مانع شان نفسانیت بوده است چرا که اگر نفسانیت نباشد انسان به عرش می رود؛ زمانه بر سر جنگ یا علی مددی/ کمک ز غیر تو ننگ است یا علی مددی/ گشودی کار دو عالم به یک اشارت توست/ به کار ما چه درنگ است یا علی مددی.
این استاد اخلاق تاکیدکرد: خواندن سوره حمد مرده را زنده می کند، به تجربه ثابت شده و من خودم دیده ام، گرچه ما نمی خواهیم مرده زنده کنیم اما حمد برای شفای دردهای درونی انسان هم است که انسان را نجات دهد، این پرده های ما اگر برداشته شود خیلی سخت است، خیلی درد دارد. از قبل باید فکرش را بکنیم تا با این درد از دنیا نرویم.
استاد امجد تصریح کرد: سعی کنید در زندگی تان خوب بخورید، بخوابید، زندگی کنید، درس بخوانید. اما به حرف برخی مداحان و واعظان گوش نکنید که می گویند نخورید و نخوابید. مرد آن است که بخوابد و قبل از قافله به مقصد برسد. اسلام می گوید پرخوری و پرخوابی نداشته باشید. اینطور نیست که بگوییم عالم نخوابیده، ما هم نخوابیم. جوان پای منبر من دائم بیدار بماند دیوانه می شود. انسان نخوابد کارش به تیمارستان می کشد.
وی اظهارکرد: معشوق از عاشق پرسید کیستی گفت: منم، معشوق جوابش داد که برو تو عاشق نیستی. عاشق رفت و با خودش فکر کرد که مگر من چه گفته ام که معشوق مرا راه نداد؟ مجدادا بازگشت، معشوق گفت که هستی؟ عاشق گفت: تو. اما این بار معشوق راهش داد و گفت بیا چون عاشق پرده ها و حجاب ها را برداشت شاعر می گوید: " آن حجاب از پیش چون دور افکنی/ من تو هستم در حقیقت، تو منی / چون تو را او خواهد از من، (رونما)/ (رونما) شو، جانب او رو، نما ".
این استاد اخلاق گفت: انتقاد اگر نباشد سازندگی هم نیست. همه حق اظهار نظر دارند. باید انتقاد کرد. جامعه ای که نقد در آن نباشد آن جامعه ساقط است همه باید خودمان را تخطئه کنیم اگر وارد باشد باید بپذیریم اما کسانی هم که انتقاد می کنند نباید تصور کنند که فقط خودشان درست می گویند.
استاد امجد ابراز کرد: برخی روضه ها درست نیست. مرحوم مفید تنها به یقینیات اکتفا کرده است. جزئیات مهم نیست، در مکتب کربلا مهم این است که خودپرستی را از خودمان بگیریم. مرحوم مفید می گوید حضرت علی اکبر به جنگ دویست نفر از یزدیان رفت که بسیار جنگجو بودند. اما وقتی دیدند اینطور نمی شود، به گونه ای به او حمله کردند که او را قطعه قطعه کردند. چه کسی گفته است که حضرت علی اکبر (ع) ناکام از دنیا رفت چون متاهل نبود این مسائل که در قالب روضه مطرح می شود خرافات است ، او کام روا ترین انسان عالم بود.
وی تصریح کرد: زینب همه اسرار عالم را می داند. درست است که بدن امام حسین (ع) را تکه تکه کرده بودند به گونه ای که قابل شناسایی نبود، اما مگر زینب از روی سر و صورت امام حسین(ع)را می شناخت؟ برخی گفته اند زینب پیکر امام حسین (ع) را تشخیص نمی داد. مگر می شود دختر امام (ع) از حضرت زینب بپرسد که پدرم کدام است؟ همه خوبی های دنیا در حسین (ع) جمع شده است.