پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سید حمید زیارتی(روحانی) که دیروز مسوولان ستاد نماز
جمعه تهران، در حرکتی سوال برانگیز تریبون آن را به این چهره دادند،
سوابق مشخص و مشهوری در هجمه و تهمت به بزرگان دارد و این که او
اکنون به آیت الله هاشمی اهانت و به دیپلمات های کشورمان حمله می کند، جای
شگفتی ندارد.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» به نقل از آینده،
حمید زیارتی که تخصصش در حملات غیرشرعی به بزرگان مکتب و انقلاب است، برای
تهمت زدن به آیت الله روحانی، یک سند جعلی بانکی درست کرد و نام دوم او
(روحانی) نیز مربوط به همان اقدام جاعلانه است.
یک نمونه از این
اقدامات افراطی وی، تهمت زدن به دو چهره ممتاز جهان تشیع، یعنی شهید آیت
الله سید محمدباقر صدر و امام موسی صدر است که هر دو از افتخارات شیعه اند،
اما این چهره افراطی، آن دو را بدون هیچ دلیلی عامل و جیره خوار
امپریالیسم و صهیونیسم می نامید و زمانی که از او دلیل خواسته می شد، می
گفت طوری حرکت کرده اند که هیچ ردپایی از خود به جای نگذاشته اند
زمانی
که خبر این اتهام پراکنی های سخیف وی در سال 1349 در نجف، به امام خمینی
رسید، ایشان چنان ناراحت و نگران می شود که درس دو روز بعد خود را تعطیل و
به جای آن به تذکر درباره این اقدامات خلاف شرع می پردازد.
دکتر سید صادق طباطبایی در خاطرات خود در این باره می نویسد:
امام
در تمام سفرهایی که من خدمتشان می رسیدم، در مورد آقای صدر از من سؤال می
کردند! احوالپرسی می کردند و سلام ایشان را می رساندند! حتی امام خمینی از
بدگویی اطرافیان نسبت به امام موسی صدر ناراحت می شدند. از جمله در سفری به
عراق (به نظرم سال 1349 بود)، یک شب منزل آقای شیخ حسن کروبی بودم. عده ای
از دوستان روحانی از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، معین، فاضل و زیارتی و
احتمالاً مرحوم املائی و شیخ احمد نفری هم آنجا بودند. البته آقای دعایی
مرا به آنجا رساند ولی خودش داخل نیامد، چون زیاد در این جلسات شرکت نمی
کرد.
اظهارات سید حمید روحانی علیه شهید سید محمد باقر صدر و امام موسی صدر
آن
شب آقای زیارتی (سید حمید روحانی) سخنان تندی علیه امام موسی صدر و سید
محمد باقر صدر اظهار کرد. از جمله این که آقای موسی صدر عامل و جیره خوار
امپریالیسم و صهیونیسم است و طور هم حرکت کرده که هیچ ردپایی از خودش به
جای نگذاشته است. دلیل هم این که ایشان مروّج آقای خویی است نه امام خمینی.
آقای سید محمد باقر صدر هم که در اینجا (نجف) است همینطور.
دلایلی
که آقای زیارتی علیه آیت الله صدر اقامه می کرد، این بود که: روزی که امام
مبحث ولایت فقیه را شروع کردند، جا داشت که آقای صدر هم همان مبحث را
دنبال می کردند. دوم این که ایشان در قید و بند مرجعیت است، در حالی که ما
مرجع داریم. سوم این که آقای صدر طهارت اهل کتاب را به آقایان حکیم و خویی
تحمیل کرده است و این موضوع در راستای خواسته سید موسی صدر بوده، زیرا او
در ارتباط با غربی هاست و می خواهد راه آنها را به جهان اسلام باز کند و از
طریق طهارت اهل کتاب می خواهد مقاومتی از سوی مسلمانان نسبت به کفار بروز
داده نشود.
طباطبایی در ادامه تعریف می کند که بعد از آن جلسه به منزل
خاله اش رفته و با شهید آیت الله سید محمدباقر صدر صحبت کرده و این مسایل
را مطرح کرده که شهید صدر با لبخندی به همه آنها پاسخ داده است.
وی
درباره تاثیرگذاری بر مراجع درباره طهارت اهل کتاب گفته، اگر مراجع به
واسطه حرف من و بدون اجتهاد چنین نظری بدهند که اساسا نظراتشان زیر سوال
است و اینگونه نبوده که نظراتمان را به آنها تحمیل کرده باشیم.
آیت
الله صدر درباره در قید و بند مرجعیت بودن هم گفته: هر طلبه ای که وارد
حوزه علمیه می شود، برای این شهریه می گیرد که روزی بتواند خودش احکام را
استنباط کند. به علاوه مگر کسی می تواند خودش را مرجع کند؟ مردم باید به او
رجوع کنند.
ایشان افزوده بود: وقتی آیت الله خمینی درس ولایت فقیه را
شروع کردند و به صورت جزواتی منتشر شد، دوستان ایشان این جزوات را در جلسات
دیگر آقایان بردند و همه نپذیرفتند و رد کردند، فقط من بودم که نه تنها
گفتم جزوات را توزیع کنند، بلکه در آن جلسه درسم یک فرصت کوتاهی باز کردم و
به مبحث ولایت فقیه پرداختم.(ج 2، ص180-182)
وی در بخش دیگری از این خاطرات می گوید:
عکس العمل امام خمینی به اظهارات سید حمید روحانی
صحبت
من با آیت الله صدر تمام شد. فردا بعد از ظهر با امام قرار داشتم، وقتی
رفتم خدمتشان گفتم: آقا! شما وقتی که در حضور خودتان اجازه نمی دهید افراد
با بی احترامی از مراجع نام ببرند چه برسد به اسائه ادب و غیبت که اصلاً
تحمل نمی کنید، پس چرا عده ای از کسانی که به شما منتسب هستند، از شاگردان و
اطرافیان که فکر وگفتار و اعمال و کردار آنها به حساب شما گذاشته می شود،
به خودشان اجازه می دهند در مورد بعضی از شخصیت های برجسته که به هر دلیل
اختلاف نظر و سلیقه با آنها دارند، چنین اتهاماتی را مطرح کنند از جمله در
مورد آقا سید محمد باقر و آقا موسی صدر این مطالب گفته شود؟ پرسیدند چه کسی
این مطالب را می گوید؟ من هم ماجرای روز قبل و نیز پاسخ شهید صد را شرح
دادم.
پس از آنکه من این حرفها را زدم، امام خیلی متأثر شدند. به
حدی که من احساس کردم بهتر بود این مطالب را با ایشان در میان نمی گذاشتم.
هیچ پاسخی ندادند. سکوت کردند و یک حالت نگران کننده ای در چهره شان نمایان
شد. اصلاً جلسه آن روز من با ایشان ادامه پیدا نکرد، قرار بود مطالبی را
بگویند که موکول به فردا شد. من خداحافظی کردم. شب شام منزل یکی از همین
دوستان مهمان بودم. همه آمده بودند. یک نیم ساعتی از شب که گذشت، آقای
[حسن] کروبی شتابان رسید و با یک حالت چهار رکعت خواندند. گفتم من چیز خاصی
به ایشان نگفتم فقط به عنوان یک وظیفه شرعی احساس کردم به ایشان هشدار
بدهم که مراقب باشند در حوزه یک جاسوس امپریالیسم و صهیونیسم وجود دارد به
نام سید محمد باقر صدر که با پسر عمویش موسی صدر در لبنان که او هم عامل
امپریالیسم و صهیونیسم است در ارتباط است، می خواستم ذهن ایشان روشن بشود.
دوستانی
که حضور داشتند یک مقداری ناراحت شده بودند. ظاهراً امام فردا یا پس فردا
در درس خود در این زمینه تذکراتی به آقایان داده بودند. (ج2، ص 183)
طباطبایی
سپس بخش هایی از این سخنرانی امام را از مجموعه کوثر (ج 1، ص 204) به بعد
نقل کرده که در صحیفه امام(ج2، ص 14) نیز کامل آن آمده است:
سخنان امام خمینی در جلسه ی درس خارج فقه مورخ 12/12/49 در نجف:
بنده
مى خواستم امروز مباحثه بکنم، لکن دیروز دو نفر از آقایان آمدند و مطالبى
گفتند که موجب تأسف شد، و لازم شد که من یک تذکراتى به آقایان عرض بکنم...
من نمى دانم که این اختلافات سر چیست؟...
من متأسفم که یک نفر جوان- از
اروپا آمده بود اینجا، یکى دو دفعه با من ملاقات کرد، و شاید هفت- هشت روز،
پنج- شش روز، هفت- هشت روز، یک همچو چیزى، خیلى کم اینجا بود، به یکى از
آقایان گفته بود- به من صحبتى نکرد- به یکى از آقایان گفته بود که خوب شد
که من که آخوندزاده ام آمدم نجف، اگر یک کس دیگرى مى آمد و این وضع را مى
دید چه مى کرد؟! من نمى دانم که در این چند روز، در این چهار- پنج روز، یک
نفر، یک نفر آدم محصل خارجى که از سنخ ما هم نیست، [یعنی روحانی نیست] و لو
پدرش از سنخ ماست، خودش از سنخ ماها نیست، این در این حوزه مبارکه چى دیده
است! با چه اشخاصى تماس پیدا کرده، آنها چه مطالبى به این آدم گفته اند که
باید اظهار تأسف کند یک نفر آدم محصل جدید. اظهار تأسف کند از اینکه چرا
وضع نجف این طور است!
اگر یک دستهایى در کار باشد و شما را همین
دستها وادار کند با هم جبهه بندى کنید ... و خداى نخواسته اگر راست باشد
این مطلب... دستهاى ناپاکى هم اینها را دامن بزند و این آتش را روشن کند
... علاوه بر اینکه در دنیا ما کاذب مى شویم و نجف ساقط مى شود- نه من و
شما تنها- یک حوزه هزار ساله دینى ساقط مى شود، یک اشخاص عالم متدین ...
اینها هم در جامعه ساقط مى شوند...
انسان خودش را بازى مى دهد که من در فلان جبهه که واقع شدم تکلیف شرعى اقتضا مى کند!
تکلیف
شرعى اقتضا مى کند که انسان اهانت کند به مسلمین؟! اهانت کند به ملّا؟!
اهانت کند به ... همجنس خودش؟! این تکلیف شرعى است؟! ... اینها هواهاى نفس
است...
اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تکفیر کنم، او من را تکفیر
کند، هر دومان ساقط بشویم ... ملت هم از دست ما مى رود؛ چنانچه رفته است
حالا ...
اگر بنا شد که حب دنیا و حب نفس در ما همچو غلبه کند که
نگذارد حقایق را ببینیم، نگذارد واقعیات را ملاحظه کنیم، سد راه هدایت ما
بشود... همه وسایل براى این است که ایمان را از انسان بگیرد...
براى چى شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است؟ چه دشمنى اى با هم دارید شما؟ ...
دعواى
شما پیش خدا اعظمِ از همه معاصى است ... براى اینکه یک جامعه را شما به
گند مى زنید؛ یک نجف را شما ساقط مى کنید در نظر مردم ...
شما خیال
نکنید تا آخر عمر بتوانید با ریاکارى کارتان را درست ... بالاخره کشف مى
شود فساد ... چند سال با ریا و تزویر و با خدعه و با فحشِ به مردم زندگى مى
کنید ....
من خیلى خوف از این مطلب دارم که یک اشخاصى ... به وسایط، وسایط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به اینکه تکلیف شرعى درست کنند!
تکلیف
شرعى من این است که باید چه بکنیم ... با این تکلیف شرعى یک فسادى در حوزه
نجف ایجاد بکنند. آنها از آدم مى ترسند؛ مى خواهند این آدمها ساقط
بشوند...
آن بیایند حوزه ها را این طور کنند که اگر یک جوانى که براى
آتیه اسلام مفید هست یا اشخاصى براى آتیه اسلام مفید هستند، اینها ساقط
بشوند در جمعیت که نتوانند دیگر فایده بدهند به اسلام و مسلمین...
این دسته بندیها غلط است؛ این دسته بندیها فسق است. حوزه ها را ضایع مى کند این کارها... دست بردارید...
تهذیب
کنید خودتان را آقا ... اخلاقتان را تهذیب کنید.. حب دنیا را از دلتان
بیرون کنید... به ضرر آبروی یک جامعه تمام می شود، به ضرر آبروی یک ملت
تمام می شود... دست بردارید از این طور اختلافات جزئی. که خیلی مبتذل
است... خودمان این را نمی فهمیم چقدر مبتذلیم... این حرفا چیست؟ آقا... شما
با نظر رحمت نگاه کنید به بندگان خدا...» (ص 199 به بعد)
گفتنی است
حمید زیارتی چندی پیش برای دفاع از خود، در پاسخ به این خاطره، کتاب
خاطرات صادق طباطبایی که چاپ شده و موجود است را هم تحریف کرد و با نسبت
دادن مطلب غلطی که در این کتاب نبود، تلاش کرد اعتبار آن را زیر سوال ببرد.
به امید پایان دوره ضرغامی
به امید پایان دوره ضرغامی
در زمان اصلاحات یک نفر ادم معلوم الحالی را همنام با آقای خاتمی بزرگوار وارد میدان سیاست کردند که سخنان این سید عزیز را را تحت الشعاع قرار بدهد ، حالا هم یک آدم گستاخ و بی ادب دیگری را وارد عرضه سیاست کرده اند که از موضوع همنامی با جناب آقای روحانی ریاست محترم جمهور سوء استفاده کرده و سخنان و موضع اعتدال گرایانه ایشان را تحت تاثیر یاوه گویی های خود قرار دهد. تا کی عوام فریبی.
خدمت آقای زیارتی معروض می دارم : اَلدُّنيا أَصغَرُ وَ أَحقَرُ وَ أَنزَرُ مِن أَن تُطاعَ فيهَا الحقادُ؛ دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
چه يك عالم ديني باشد، چه غير ديني، چه يك كارشناس باشد چه يك مدير، چه آدم خوبي باشد چه بد، چه اصلاح طلب باشد چه اصولگرا، چه با سواد باشد چه بيسواد، چه دانشگاهي باشد چه حوزوي، و... داتش همين است كه هست؛ والسلام
متاسفم براش
من خیلى خوف از این مطلب دارم که یک اشخاصى ... به وسایط، وسایط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به اینکه تکلیف شرعى درست کنن
بدبختي اين انقلاب همين بس كه اين مردكه تاريخ انقلاب را هم به همت همان اروپائيان و همدستان داخلي حجتيه اش دارد مي نويسد و از هفت دولت براي تحريف انقلاب آزاد است و دائم خدمت ضرغامي خواب رفته است
ایشان به دروغ مدعی شده اند صهیونیزم هم از مذاکرات هسته ای مطلع است ولی مردم ایران خیر.
آیا مردم از مذاکراتی که آقای جلیلی با 1+5 داشت مطلع شدند؟
/
عالم بی عمل به که ماند؟به زنبور بی عسل
تاسف به ستاد برگزاری نماز که به این آدم ها مجال می دن ...
نماز پیراستن بدی و آموزش احترام به انسانه
نقلی اط امام درباره مرحوم شریعتی کرده بود ووقتی بهش گیر دادم ازاساس منکر شد که من نگفته ام
اینو اززبون خودش شنیدم
فکرکردم خودم تنهایی از دروغگویی این شخص اطلاع داشتم
پس نگو که سابقه اش بیش از اون چیزی است که بنده مستقیما از زبون خودش متوجه شدم