پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : پس از گفتوگوي ديروز با مرتضي کريمي و بيان ادعاهايي درباره بهمن دهقان، امروز نماينده تامالاختيار علي دايي به غير از پاسخگويي به اتهامات کمک داور سابق فوتبال، جزييات بيشتري از فساد در فوتبال ارائه کرد.
بهمن دهقان درباره تازهترين اظهارات مرتضي کريمي گفت: اول بايد بگويم که فراموشکار نشدهام اما گويا کريمي به سبب مشغلههاي بسيار از ايام هفته هم بي خبر است. برنامه 90 دوشنبه شب پخش شده که فرداي آن به دليل تعطيلي روز چهارشنبه (عيد قربان) روز تعطيلي رسانهها بود و اين روند تقريبا" تا آخر هفته ادامه داشت. روز جمعه هم بازي پرسپوليس بود و صلاح نبود پاسخگوي اتهامات باشم تا حاشيهاي ايجاد نشود. ضمن آن که برنامه 90 را نديده بودم و بايد با مشاهده فيلم، تک تک صحبتها را جواب ميدادم. به اين دليل با تاخير پاسخ دادم.
به گزارش ايسنا ، او ادامه داد: آيا شما نگفتيد با راه آهن قرارداد 40 ميليوني داشتهام و مرا اخراج کردهاند. نگفتيد اگر ممکن است بگوييد بدون حضور، گزارشهاي داوري را به شما بدهم و هر بازي هم 500 هزار تومان به من بدهيد؟ ابتداي حضور دايي در پرسپوليس، خيلي ها تماس گرفتند که يکي از آنها هم شما بوديد. من هم گفتم دايي اسامي تيم فنياش را به سردار داده و درباره کادر اجرايي هم باشگاه نظر ميدهد. آيا غير از اين گفتم؟ کدام عقل سليم ميپذيرفت شما را با ظلمي که به پرسپوليس و هوادارانش روا داشته بوديد و اخيرا هم درست يا غلط مصاحبههايي از شما در رسانهها درباره آن بازي منتشر شده بتوان به پرسپوليس آورد؟ شما فقط بگوييد پيشنهاد گزارش داوري براي هر بازي 500 هزار تومان را داديد يا خير؟
دهقان درباره اظهارات کريمي در خصوص زندگي شخصياش گفت: هيچگاه نگهبان نبودهام اما دست همه نگهبانها را مي بوسم. احکام کاري من مشخص است. البته اکنون احساس ميکنم در فوتبال ميتوان نگهبان هم استخدام کرد تا به حراست از شرافت اين ورزش در همه ابعاد بپردازد تا مبادا کساني پيدا شوند که با رفتارهاي خود شرافت يک جامعه پاک مانند داوري را لکه دار کنند. بايد نگهباناني پيدا شوند که سيب گنديده را از جعبه بردارند تا ديگر سيبهاي سالم را معيوب نسازند. ساکن بالا شهر هم نيستم و در مرکز شهر زندگي ميکنم اما افتخار ميکنم که در مهرآباد جنوبي بودهام. کسب و کار من مشخص است. بيش از چندين سال است در صنف پارچه فعاليت دارم و از فوتبال اگر ريالي در هر قالبي درآمد داشته باشم حرام من و خانوادهام باشد و صد برابرش را به شما ميدهم. افتخار ميکنم سالها کنار دايي بودهام، بدون آن که به دنبال ريالي درآمده بوده باشم.
وي تصريح کرد: نميدانم چرا يک عده اصرار دارند مسير کار از طريق اصلي منحرف شود و هربار پاي مسائل ديگري را به ميان ميکشند. يک پولي واريز شده که مبدا و مقصد آن معلوم است. چه چيزي را ميخواهيد کتمان کنيد؟
دهقان يادآور شد: اينکه مرتضي کريمي پرسيده چرا پاي او به ميان آمده سئوالي است که اتفاقا همه ميپرسند. چرا همه جا نام شما و ردپايتان ديده ميشود؟ به قول خودتان دوستان من که نميدانم منظورت کدام دوستان است ميخواستهاند دو بازيکن نفت آبادان موثر نباشند. چرا اين مسائل را به تو گفتهاند؟ گفتهاي چرا برد مقابل يک تيم شهرستاني براي ما اهميت داشته؟! همه بازيها براي ما اهميت دارد. علي دايي در بازيهاي دوستانه هم نميتواند باخت را ببيند. گفتهاي من براي برد تيم به تو اصرار داشتهام؟! اولا تکذيب ميکنم ثانيا اگر کسي درباره يک بازي به تو اصرار کرده باشد قطعا قرار نبوده تو درباره سيستم تيم و چينش نفرات و مباحث تاکتيکي به او کمک کني. لابد بحث داوري بوده. منظورت همين است؟ چرا بايد سراغ تو بيايم يا بيايند؟ مگر چه پيشينهاي درباره اين مسائل و احيانا خريد داور داري؟ فکر نميکني اين حرفهايت با نقل قولي که از دبيرستاد تخلفات حرفهاي کردهاي مغايرت دارد؟ من بالاخره نفهميدم آدم توانا و با نفوذي هستم يا ناتوان؟
او ادامه داد: اينکه با چه سابقهاي مديرعامل شاهين بوشهر شدم را بايد از آقاي افراشته رييس هيات مديره وقت شاهين و معاون اجرايي مجلس بپرسي. مديرعامل هم نبودم. سرپرستي موقت را قبول کردم تا برنامه بنويسم و نوشتم. هنوز هم افتخار ميکنم در خدمت چهارمين تيم پرطرفدار فوتبال کشور عزيزم بودهام و اتفاقا اينکه در تيم بدون دارايي اما با پشتوانه مردمي حضور يافتم يعني در فوتبال دنبال ماديات نيستم. چرا بايد يک برد روي قرارداد فصل بعد علي دايي تاثير ميگذاشت؟ دايي که براي جدايي از راه آهن اصرار داشت و بدون تيم هم نميماند. خوب است آدم حرفي بزند که يک درصد قابل قبول باشد. فراموش نکنيد بعد از بازي با سپاهان که دايي پرچم مبارزه با ناپاکيها را برداشت خيليها آمدند و اين اطلاعاتي که حالا مطرح شده را به ما دادند و همه آنها اگر چه مربوط به قبل است اما براي ما تازگي داشت و بر تعجبمان ميافزود.
نماينده تام الاختيار دايي اظهار کرد: ميداني چرا درخواست عفو داديم؟ با تمام احترامي که براي جامعه شريف و زحمتکش داوري قائلم اما چون يک شب يک کمک داور يک جايي چنان اطلاعاتي از جامعه داوري و برخي داوران ارائه داده بود که شنوندهها دست بر سر برده بودند تا مطمئن شوند شاخينروييده است! درخواست عفو داديم تا آن فرد بيايد و اطلاعاتش را بيان کند. مثلا از اينکه براي صعود يک تيم ليگ يکي چه مبلغي بايد هزينه کرد، براي داور خارجي در فرمانيه چه بايد کرد، داوري که اوضاع مالي خوبي دارد نقطه ضعفش در چه مواردي است و چگونه ميتوان او را تطميع کرد يا مثلا اگر فردي 180 ميليون تومان درآمد نامشروع داشت و ترسيده باشد آنها را به بانک واريز کند و مثلا برادرش آنها را بالا کشيد چه بايد کرد و «باد آوردهاي را که باد برده» را چگونه ميتوان برگرداند؟ ميداني اين اطلاعات چقدر ميتواند براي سالم سازي فضاي فوتبال مفيد باشد.اصلا ميشود گفت آن فرد جعبه سياه فوتبال ماست که مملو از اطلاعات است. ميداني کجاي کار عجيب است. اينکه همه اين حرفها را يک نفر مقابل 5 شاهد بيان کرده و شهود طبق قانون حاضرند در محضر دادگاه سوگند ياد کنند و بعد همان فرد حرف از تعهد اخلاقي به جامعه داوري بزند. اينکه هادي مهدويکيا در برنامه 90 از پادويي فلان کمک داور در منزل فلان دلال حرف بزند را نميدانيم چگونه ميشود کنار اخلاقيات قرار داد. اين مسائل گاهي اوقات نيازمند عفو عمومي است وگرنه براي همه اين ناپاکيها بايد فکري اساسي انديشيد. وقتي سرپرست سابق يکي از تيمها مي گويد اطلاعات و مستندات بسياري درباره ناپاکيها دارد از ترس آبرويش روزه سکوت گرفته چه ميتوان گفت غير از درخواست عفو؟ اما حالا البته دروغ گفتن نه کنتور دارد نه دماغت دراز ميشود و نه به قول خداداد عزيزي زگيل درميآوري. برخيها دوست دارند چند صباحي عروسک خيمه شب بازي باشند و بند آنها در دست ديگران باشد. بعد هم که طنابشان پاره شد جاي ديگري طناب ميبندند و «بند بازي» ميکنند.
او افزود:شما به خاطر خانوادهات از داوري نرفتيد. شما از جامعه شريف و زحمتکش داوري طرد شديد چون اين آش شور نمکي داشت که حتي به دهان آنها که نمک خورده و با نمکدان روپايي زده بودند هم شور ميآمد. پرچم انصاف بالا رفته بود و کسي که مدام در آفسايد بود بايد ميرفت. تا چند بار مگر ميشد سپيد را سياه و سياه را سپيد جلوه داد و سعي کرد با عذرخواهي سر و ته قضيه را هم آورد؟ قصه را آنگونه که خودت دوست داري روايت نکن. اينکه آدم با آرزوهايش زندگي کند خوب نيست. درباره آدمها مثل زمان حضورت در عرصه کمک داوري قضاوت نکن. آنجا که کارنامهات ماشاءالله پر از «صدآفرين» است. اينجا ديگر دست بردار و حقيقت را بگو ولو اينکه به ضررت باشد. خودت هم ميداني علي دايي ومن همان روز هم گفتيم مبادا در اين روند رسيدگي خانواده قهرماني آسيب ببينند اما هدف مبارزه با ناپاکيهاست و حالا که سر نخ ماجرا به دست آمده، دست و پا زدنها براي خاموشي صداي حقيقت خواه بي ثمر است. اين پرونده بايد تا آخر برود. تو هم در اين باتلاق بيش از اين دست و پا نزن که همه، آنچه را بايد ميفهميدند فهميدهاند.
وي گفت: اينکه گفتهاي من تماس گرفتهام تا تو مصاحبه کني درست است. حسين قدوسي به من زنگ زد و گفت قصد مصاحبه با کريمي را دارم اما جواب نميدهد. من هم به تو زنگ زدم که تلفنش را جواب بدهي. فرافکني نکن و اصل ماجرا را لوث نکن. اينکه ثانيه به ثانيه واريز وجه را به ياد داري نشان از چيست؟ من را همه ميشناسند. درباره من ميتواني از آقايان تاج و نبي و رويانيان و فرکي واحمد سجادي و کريم باقري ومنصوريان و وحيد هاشميان و طالبلو و روانخواه و خليلي و انصاريفرد و مهدي رحمتي و محمد نوري و غلامرضا رضائي و برجلو و...بپرسي. درباره تو از چه کسي بپرسيم؟ تنها لطف تو به دايي اين بود که فهميد درباره آدمها نبايد از روي احساس تصميم گرفت زيرا هستند کساني که براي منافع خود شب را روز و روز را شب جلوه ميدهند. فهميد آدمهايي هستند که وقتي مرکبشان از پل گذشت همه ديروزهايشان را فراموش ميکنند. امروز اينگونه حقايق را وارونه جلوه ميدهيد و البته از شما بعيد نيست. کسي که در برنامه 90 به صراحت حرف از 16ميليون در قالب يورو ميزد و با يک احضار به سازمان ليگ همه چيز را تکذيب کرد و به عذرخواهي پرداخت حالا هم ميتواند هر حرفي را مطرح کند و چه بسا فردا هم از حرفش برگردد.
او درپايان گفت: من موافق رسانهاي شدن ماجراهاي بعد از بازي با سپاهان نبودم و معتقد بودم بايد مخفيانه کار را پيگيري ميکردند تا متهم به يکباره لباس شاکي بر تن نکند و آجر روي آجر نگذارد و ديوار کج حاشا را تا ثريا بالا نبرد. حرفهاي من کاملا شفاف است. پولي از يک کارت، کارت به کارت شده. هدف انگيزه و تمام داستان آن بايد مشخص شود.اگر کسي ريگي به کفش دارد معلوم ميشود و تا آخر هم بايد رفت. طبيعي است که برخي بخواهند مقابل اين سيل بايستند اما کوتولهها را آب خواهد برد. کما اينکه الان هم مي دانند آب از سر آنها گذشته و چه يک وجب و چه صد وجب برايشان توفيري ندارد.