صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۲۴۴۰۶
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۲ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : این چند روز تعدادی از نمایندگان مجلس و برخی رسانه ها نسبت به مساله فتنه در کابینه جناب روحانی و مواضع برخی از وزرای پیشنهادی انتقاداتی را مطرح کردند. چند روز دیگر کابینه برای گرفتن مجوز و رای اعتماد از مجلس در بهارستان حاضر می شود. فتنه از مهمترین نقدهای جنجالی مجلسی ها به وزرای پیشنهادی خواهد بود. روز شمار امروز به این مساله می پردازد.
 
به گزارش الف، یک اصل روشن وجود دارد که بعید است نسبت به آن اتفاق نظر وجود نداشته باشد.  یک نفر حق دارد بگوید نظام شیاد است و  دروغگو و اهل خیانت در امانت و برای خود دلیلی هم داشته باشد. خودش و دلیلش به کنار؛ اما تردیدی نیست که این ادم حق ندارد مسئولیت آنهم در حد وزارت خانه داشته باشد.
 
شوخی مضحکی است که فردی که اعتقاد دارد نظام جمهوری اسلامی خلاف نام و رسمش شیادی کرده و دروغ گفته و تقلب کرده است، بخواهد مسئولیت بگیرد. آمدن چنین فردی در قدرت از دو حالت خارج نیست. یا تصمیم دارد متناسب با برداشتی که از کذابی نظام دارد آن را ساقط کند و یا اینکه تا دیروز دروغ گفته است و در هر دو حالت چه براندازی و چه بندبازی حق ندارد بر صندلی قدرت نشیند. مملکت کفر هم باشد به چنین فردی جواز جولان نمی دهد.این استدلال به اندازه کافی روشن است. اما در این رابطه با توجه به ارزیابی کابینه "حسن آقای روحانی" چند نکته حائز اهمیت است.
 
یکم.  فتنه گری از دو حالت خارج نیست. یک نفر ممکن است با اعتقاد به تقلب در عملیات اغتشاش چه در سطح ترغیب مردم و چه اتاق فرمان و یا حضور فردی در تظاهرات خیابانی و سطل آشغال دود کردن، نقش داشته باشد. روشن است که چنین فرد بام سستی نمی تواند مسئولیت بگیرد. کسی که در حوادث کوی دانشگاه سهم داشته و یا در ماجرای فتنه نقش آفرینی کرده تکلیفش روشن است.
 
اما دسته دوم کسانی هستند که جرمشان امنیتی نیست. کج فهمی و کم کاری سیاسی داشتند. این افراد با سکوت خود و یا حرفهای دو پهلو اجازه ندادند آتش فتنه خاکستر شود. این افراد ممکن است رنگ عوض کنندو پوست بندازند. نباید اشتباه کرد.  مار پوستش را عوض کند خوی اش را نمی تواند عوض کند.
 
اما؛
اعلام موضع تنها برای افرادی موضوعیت دارد  که پایگاه اجتماعی دارند. البته به معنای این نیست که بقیه لازم نیست اعلام موضع کنند. اما اینطور هم نیست که هر کس بعد فتنه حرف نزند، متهم شود به ساکت فتنه و اهل فتنه.
 
خاطرم هست در گرماگرم فتنه یکی از رفقای اصولگرا پیشنهاد داده بود که از کسانی که ساکت هستند و اعلام موضع نمی کنند مطالبه شود. پرسیدم مثلا کی؟ می گفت:"مثلا جلال الدین فارسی. این اقا کجاست ؟ چرا حرف نمی زند؟"
 
 اینکه آقای فارسی یا هرکس دیگری باید حرف بزنند یک مساله است اما اینکه این مطالبه چقد ضروری و منطقی است و وجاهت دارد مساله دیگر. فارسی سالها است از سیاست بدور است و امروز بخش قابل توجهی از نسل جدید اصلا او را نمی شناسند و برای خیلی از مردم نیز مرجعیت ندارد. اعلام موضع کردن و نکردن امثال وی چه تاثیر معناداری بر سرد کردن آتش فتنه دارد؟ یا مثلا معاون و یا مدیر کل و یا یک سفیر چه میزان اعلام موضعشان بو و رنگ دارد و می تواند فتنه شکن باشد؟ فتنه شکن می خواهیم نه بازیگر و نمایشگر و رقاص پای نقاره.
 
به اسم اینکه فلان وزیر پیشنهادی اقای روحانی کجا بوده و چرا سکوت کرده و به چه دلیل اعلام موضع نکرده است نمی شود اعتماد نکرد و در ایستگاه بهارستان از کابینه پیاده اش کرد. افراد نباید در فتنه اعلام موضع کنند تا تبرئه شوند بلکه باید اعلام موضع کنند تا بر جامعه تاثیر گذار باشند. این مهم یک مقدمه روشن دارد و آن اینکه این فرد باید دارای پایگاه اجتماعی باشد.در غیر این صورت رسانه و تریبون های عمومی دادگاه تفتیش عقاید نیست که هر کس پشت ان قرار بگیرد و سوگند یاد کند که به فتنه آلوده نیست و نسبت به موسوی و کروبی بغض دارد.
 
دوم. اعتقاد به تقلب به خودی خود گناه نیست؛ ماندن بر این اعتقاد گناه است. ماندن بر این اعتقاد بعد از افتادن پرده ها توجیه پذیر نیست.
 
یک نفر ممکن است اعتقاد داشته که تقلب شده است اما بعد از سخنان رهبری به دلیل اعتمادی که به صداقت ایشان دارد از رای خود برگشته باشد. یک نفر ممکن است اعتقاد به تقلب داشته اما رفتار خلاف قانون نکرده است و بعد از روشن شدن حقایق و شنیدن استدلال نظام نظرش اصلاح شده است. صرف اعتقاد به تقلب در روزهای پس از انتخابات دلیلی بر کنار گذاشتن و اعتماد نکردن نیست.
 
ضمن اینکه واژه تقلب نیز باید تعبیر شود. یک نفر ممکن است قائل به تقلب باشد اما نه از جنس جابجایی آرا بلکه از جنس رعایت نکردن قواعد بازی از سوی نامزد  رقیب. مثل سیب زمینی دادن و یارانه شب انتخابات و افزایش حقوق بازنشسته ها و غیره.
 
بنابراین تردیدی نیست که برای رای اعتماد دادن، فتنه پاشنه آشیل است و از کنار آن نباید به سادگی گذشت. اما این مهم نباید تبدیل به چماق جناحی و سلیقه ای برای حذف افراد باشد. ضدفتنه بودن از جنس بیکاری دلاک ها نیست که پشت هم کیسه بکشند. نباید این تلقی خدانکرده ایجاد شود که ماجرا، قصه فتنه نیست و غرض چوب خط حساب سوخته های قدیمی و دستک و دنبک برای برخ کشیدن و قدرت نمایی است.