چندسالی است که دوره پیشدبستانی ضمیمه دبستانهای پسرانه و دخترانه دولتی و
غیردولتی شده است. تا پیش از این چنانچه خانوادهای قصد داشت فرزندش را
در دوره پیشدبستانی ثبتنام کند به مهدهای کودک و آمادگیها مراجعه
میکرد.
ضمیمهشدن دوره آمادگی به مدارس ابتدایی دولتی از اوایل دهه 80 تا آنجا
پیش رفت که وزارت آموزش و پرورش در آغاز سال تحصیلی 92-91 برگزاری این دوره
را از مهدهای کودک گرفت و آن را منحصر به مدارس ابتدایی کرد. این کار اما
با مخالفت مهدهای کودک روبهرو شد چه آنها قبل از تشکیل چنین دورهای در
مدارس، آن را برگزار میکردند و حال منع برگزاری آن از نظر درآمدی برای
مهدها، ضربه سنگینی بود. نتیجه آنکه وزارت آموزش و پرورش با کمی عقبنشینی
تدوام تشکیل دوره پیشدبستانی در مهدهای کودک را پذیرفت و کار ادامه پیدا
کرد.
دوره پیشدبستانی با توجه به آمادهسازی دانشآموزان برای ورود به دوره
دبستان از اهمیت زیادی برخوردار است و بههمین منظور قرار بر این بود تا با
اضافهشدن آن به دوره دبستان، حالت رسمی به خود گیرد و خانوادهها تکلیف
خود را در اینباره بهطور روشن بدانند. ولی ماحصل سند تحول بنیادین آموزش و
پرورش، اضافهکردن کلاسی به پایان دوره ابتدایی بود که این دوره6کلاسی شد و
همچنان پیشدبستانی حالت نیمهرسمی خود را حفظ کرد.
نتیجه آنکه خانوادهها در برزخ بردن فرزندانشان به این دوره ماندهاند اما
در عمل پیشدبستانی، توفیقی اجباری برای خانوادههای ایرانی شده و در عمل
آنها باید فرزندان خود را برای گذراندن این دوره یا در دبستانهای پسرانه و
دخترانه و یا در مهدهای کودکی که مجوز برگزاری آن را دارند، ثبتنام کنند.
فاصله یادگیری درسها میان دانشآموزانی که به آمادگی رفته و یا نرفتهاند،
ناخودآگاه معلمان را نسبت به دانشآموزانی که پیشدبستانی ندیدهاند،
دلسرد میکند و چون در پارهای موارد این نوع دانشآموزان خود را در مقایسه
با بچههایی که به آمادگی رفتهاند، ضعیف مییابند، اعتماد به نفس خود را
از دست میدهند
همانگونه که در بالا گفته شد، سخن در اینجا بیان اهمیت داشتن یا نداشتن
این دوره نیست بلکه تحمیل هزینههای آن بر دوش خانوادههاست، هزینهای که
اغلب خانوادهها توان پرداخت آن را ندارند و از آنجا که عدم حضور بچهها
در این دوره برای آنها، ضربهای روحی بهدنبال دارد بنابراین پدران و
مادران تلاش میکنند تا به هر روش ممکن فرزند خود را در این دوره ثبتنام
کنند.
هزینههای اعلامشده از سوی مدارس دولتی برای ثبتنام و پذیرش بچهها در
این دوره برای یکسال 450 هزار تومان (این مبلغ در مدارس غیرانتفاعی 2
میلیون و 500 هزار تومان برای سال جاری است) در سال تحصیلی 93-92 است
درحالیکه این مبلغ در سال تحصیلی گذشته برای مدارس دولتی حدود360 هزار
تومان بوده است. از آنجاکه در طول سال تحصیلی، وسایل موردنیاز دیگری نیز
از سوی آموزشگاه خریداری شده و یا جشنهای مرتبط با مناسبتها برگزار و
اردوهایی انجام خواهد شد، بالطبع هزینههای دیگری از والدین دریافت خواهد
شد که جمع رقم کل را به عددی بالاتر خواهد رساند. پرداخت این مبلغ حتی
بهصورت اقساط هم برای برخی از خانوادهها، زیاد است. اما موضوع اساسی
اینکه هرچند رفتن به چنین دورهای برای بچهها الزامی نیست اما آنها
بازهم نمیتوانند این توفیق اجباری را جدی نگیرند. شاید بپرسید چرا؟
نخست آنکه بچهها میبینند دوستان و همسن و سالانشان در این دوره شرکت
میکنند و باتوجه به حساسیت فرزندان در این سن، عدم حضورشان در پیشدبستانی
آنها را از نظر روحی و روانی بهشدت آزار خواهد داد و برایشان نوعی شکست
خواهد بود. دیگر اینکه آموزگاران کلاس اول، پس از تشکیل کلاس و آغاز سال
تحصیلی جدید، اولین پرسششان از دانشموزان این است که آیا به پیشدبستانی
رفتهاند یا خیر؟پاسخ به این پرسش برای دانشآموزانی که پیشدبستانی را
نگذراندهاند، گران بوده و آنها بهطور غیرمنتظرهای تحقیر میشوند. این
البته شروع ماجراست چراکه معلمان کلاس اول با دانشآموزان به آمادگی رفته،
بهتر و راحتتر کار کرده و اینان نیز سریعتر و بهتر، دروس را میآموزند.
این فاصله یادگیری درسها میان دانشآموزانی که به آمادگی رفته و یا
نرفتهاند، ناخودآگاه معلمان را نسبت به دانشآموزانی که پیشدبستانی
ندیدهاند، دلسرد میکند و چون در پارهای موارد این نوع دانشآموزان خود
را در مقایسه با بچههایی که به آمادگی رفتهاند، ضعیف مییابند، اعتماد به
نفس خود را از دست میدهند.
حال جلوگیری از بروز چنین اتفاقاتی ضرورت دارد و دراین میان دستاندرکاران
نظام آموزش و پرورش وظیفه دارند به آن رسیدگی کنند. اول آنکه حذف این
دوره، کاری دشوار است و چون خانوادهها در این سالها آن را بهعنوان یک
ضرورت پذیرفته و فرهنگسازی کافی هم صورت گرفته پس باید راهحل را در جای
دیگری جست. از سوی دیگر بیشتر کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه این دوره
را آغاز سن آموزش دانشآموزان میدانند و با اجباریکردن آن، ثبتنام را
از سنین 5 یا 6 سال برای دوره دبستان آغاز کرده و شروع دوره هم با کلاس
پیشدبستانی است و چون این کلاس جزء دوره دبستان است، هزینهای برای
خانوادهها ندارد.
وزارت آموزش و پرورش ایران هم باید باتوجه به اینکه اکنون پیشدبستانی جزء
جداناشدنی دوره ابتدایی شده یا آن را بهطور رسمی اجباری کرده و از آنجا
که تحصیل در این دوره طبق قانون اساسی برای همه رایگان است هزینهای از
خانوادهها دریافت نکنند و یا اینکه با مشارکت در برگزاری دوره آمادگی
همچنانکه اکنون واحدی را برای این منظور در ادارات آموزش و پرورش دایر
کرده و بر گزینش مربیان دوره پیشدبستانی نظارت میکند، هزینههای ثبتنام
را تا اندازه قابل ملاحظهای کاهش دهند.
وضعی که خانوادهها اکنون با آن درگیر هستند این است که آنها حاضر نیستند
فرزندانشان را از رفتن به چنین دورهای محروم کنند و از سوی دیگر پرداخت
چنین هزینهای برایشان دشوار است. این موضوع به لحاظ اقتصادی خانوادهها را
بهشدت تحت فشار قرار داده و آن درکنار دیگر فشارهای اقتصادی، مشکلاتی را
برای خانوادهها بهوجود آورده است. با یک حساب سرانگشتی موضوع روشنتر
میشود. درنظر بگیرید خانوادهای در بهترین حالت ماهانه 500 هزار تومان
درآمد داشته باشد، از این مبلغ، 400 هزار تومان بابت اجارهبها و50هزار
تومان آن را برای دوره پیشدبستانی پرداخت کند. خود نتیجه بگیرید که برای
خرجکرد ماهانه این خانواده آیا مبلغی بهجای میماند؟ این موضوع بسیار جدی
بوده و روز و حال خیلی از خانوادههای ایرانی را تحتالشعاع خود قرار داده و
نیاز است تا مسوولان آموزش و پرورش با اولویت بیشتری آن را بررسی کنند.
در شرایطی که همگان این توفیق اجباری را پذیرفتهاند و فرهنگ استفاده از آن
در همه نقاط ایران ساری و جاری شده، بهتر است با مناسبسازی زمینه استفاده
از این دوره برای تمامی بچهها، از تحمیل فشار مالی به خانوادهها تا
حدممکن جلوگیری کرد. بهطور قطع خانوادهها میتوانند با مشارکت در
برنامههای جانبی دوره آمادگی در طول سال، هزینهها را بهطور موثر کاهش
دهند اما نکته اساسی تجدیدنظر در هزینه اولیه ثبتنام است.