صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۲۲۳۶۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۱ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.

نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.

در این جا سیزدهمین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:

در دیدارم با پژوهشگر جدی امریکایی در یکی از مراکز مشهور مطالعاتی در واشنگتن درباره سوریه پرسیدم، گفت: «من از کل منطقه ناامیدم و گمان نمی کنم که اسد بتواند در قدرت بماند. ترس از اسلام گرایان جهادی واقعا جدی است. امریکا را به دلیل تردیدش بر سر مداخله در سوریه ملامت می کنند. اما چرا کسانی که ملامت می کنند عربستان و کشورهای عربی دیگر را که از سلفی ها و تندروها در سوریه حمایت می کنند، ملامت نمی کنند؟ همیشه نخبگان شما در کشورتان امریکا را ملامت کرده اند؟ خودتان را ملامت کنید.» بعد پرسید: «آیا واقعا می خواهند نظام سایکس – پیکو را از بین ببرند؟» بعد اضافه کرد: «لازم است که جامعه اسلامی ای به وجود بیاید که یکی دیگری را قبول داشته باشد. و چاره ای نیست جز قبول انقلاب فرهنگ اسلامی ای که سنی ها به پا کرده اند.» و حرفش را در این زمینه این گونه به پایان رساند: «مسیحیان پشت احزاب پان عرب در منطقه بودند برای این که می خواستند چیزی هم اندازه مسلمانان ایجاد کنند. اما شکست خوردند!»

بعد از آن به سراغ یکی از کارمندان سابقی که بر سر کشورهای مشرق عربی کار می کرد و اکنون پژوهشگر در یکی از مراکز پژوهشی ریشه دار در امریکا است، رفتم. حرف هایمان از لبنان و استعفای دولت میقاتی و تعیین تمام سلام به جانشینی او و امکاناتی که در اخیتار دارد، آغاز شد. به او گفتم که او ]تمام سلام[ آدمی سیاسی، معتدل، با فرهنگ و پایبند به زندگی مسالمت آمیز اسلامی – مسیحی و اسلامی – اسلامی است. این پایبندی را در سال 1992 هنگامی که اکثریت رهبران مسیحی انتخابات مجلس را تحریم کردند، نشان داد، و بیرون از مجلس نمایندگان باقی ماند. سپس حرف بر سر احتمال برخورد سنی و شیعه رسید، پرسید: «آیا معتقدی که مسلمانان سنی و شیعه برای مواجهه با اسرائیل به عنوان دشمن نخستشان با هم متحد خواهند شد؟» جواب دادم: «فکر نمی کنم برای این که اولویت فعلی شان مذهبی است. و کشورهای عربی خطر ایران شیعی را برای خود مضاعف می دانند، برای این که دشمنی سنی – شیعی مزمنی که وجود دارد تا الآن پایان نیافته است.»

بعد از آن صحبت به سوریه و خطی که اسد دنبال می کند، رسید و این که اگر نیروهای او نتوانند دمشق را حفظ کنند، چه خواهند کرد. اما در مورد مصر این پژوهشگر ترجیح داد که بگوید در شورش و ناآرامی غرق خواهد شد. و اظهار نظر کرد که به اعتقادش اوباما به ایران حمله نخواهد کرد به رغم این که بعضی ها می گویند که اگر پروژه هسته ای اش را تکمیل کند، حمله خواهد کرد.

پرسیدم نظرت درباره اردن چیست؟ جواب داد: «می داند که فساد جاری است و در تمام سطوح وجود دارد. اردنی های نوار باختری از پادشاهشان خشمگین هستند. سلفی ها نیز تلاش کردند که در میان آنها نفوذ کنند. اخوان المسلمین نیز در میان فلسطینی های اردن وجود دارند. این بدان معنا است که اسلام گرایان تلاش دارند تا حساسیت های فلسطینی ها و اردنی ها را کم کنند. به هر حال جماعت اخوان المسلمین در اردن شامل هر دو فرقه می شود.»

از او درباره پرونده اسرائیل – فلسطین پرسیدم، جواب داد: «به اعتقاد من مجالی برای پرداختن به آن به رغم تحرکات رسمی امریکا وجود ندارد. اعراب که به مخاطرات داخلی خود و ایران سرگرم هستند. از این می ترسم که اگر این وضعیت ادامه یابد رویای اریل شارون تحقق یابد. رویای او چه بود؟ عدم تشکیل کشور فلسطینی؟»

جواب دادم: «بله اما با میهنی بدیل مثلا در یک کشور عربی.» بعد از آن صحبت درباره امکان تحقق آن و این که چگونه می توان در ریشه های اسلامی و مردمی ملت اردن شکاف ایجاد کرد، بحث شد. گفت: «آن را می فهمم. و فکر می کنم که در این درگیری افکار عمومی ای وجود دارد. انتخابات قانون گذاری اخیر را در اردن اسلام گرایان تحریم کردند. اما شکست خوردند و تظاهرات مردمی ای که به راه انداختند دلیل اولش فساد بود.» نظر دادم: «آن چه می گویی صحیح است. اما در جهان عرب و جهان سوم عموما این سیاست است که اقتصاد را رهبری می کند نه بر عکس.»

پرسید: «چه کسی مسئول عدم حل درگیری فلسطینی – اسرائیلی است؟» جواب دادم: «ایالات متحده، برای این که مطلوب خود نمی داند که راه حلی را در برابر دو طرف قرار دهد. اما مطلوب آن این شده که بگوید این فلسطینی ها و اسرائیلی ها هستند که باید برای این نزاع راه حلی بیابند، نزاعی که عامل اساسی نزاع های دیگر در منطقه است. چارچوب حل برای همه معروف است، همچنین عناصر آن. برای همین باید با اراده تان کاری برای آن انجام دهید. و این چیزی است که تا کنون تحقق نیافته است.»

نظر داد: «شاید این رویکرد اوباما باشد. و در نهایت به آن چه تو پیشنهاد دادی، خواهد رسید. غیر از امریکا به نظر تو چه کسی مسئول شکست فرایند صلح فلسطینی – اسرائیلی است؟» جواب دادم: «اسرائیل و قطعا دولت نتانیاهو، البته طرف های دیگر هم کوتاهی نکرده اند.» پرسید: «فلسطینی ها چطور؟» جواب دادم: «آنها هم مسئولند. از سوی دیگر ضعف حکومت ملی فلسطینی و رئیس آن نیز مشهود است. از سوی دیگر ضعف وحدت فتح و به دنبال آن سازمان آزادیبخش نیز مطرح است.»


منبع: دیپلماسی ایرانی