رأی قاطع مردم به اعتدال، نتیجه عملکرد نامطلوب و شعارهای بی محتوایی بود که جامعه را دچار مشکلات عدیده کرد

شعارهایی مثل انتخابات آزاد، دولت وحدت ملی، کمیته صیانت از آراء و .... ؟؟؟؟!!! این شعارها منظورته برادر ؟

سلام برهاشمی درود بر خاتمی

امید واریم که مردم به جای شعار شعور را ارزش مند دانسته و دست از حمایت انسانهای معتدل و مصلح بر ندارند

از کی تا حال 50.7 درصد شده رای قاطع. از کل واجدین شرایط که 37 درصد میشود.چقدر انسان تشنه قدرت ذلیل میشود.

قاطع؟یعنی50.7٪؟

در میان کاندیدها عملگرایانی با سابقه اجرایی خوب بودند مانند آقای قالیباف و همجنین کسانی که برنامه محور بودند مانند آقای رضایی (گه البته می شود ایشان را نیز معتدل دانست ) اما چرا مردم به اقای روحانی رای دادند چون غلاوه بر اغتدال گرایی آقای خاتمی و هاشمی از ایشان حمایت کردند یعنی مردم ضمن توجه به اعتدال گرایی -کار و نان ادمه راه اصلاخات را می خواهند ( البته که اعتدال هم جزئی ازاصلاحات است )

جناب آقای هاشمی به درستی از واژه های استثنائی و عجیب برای توصیف این انتخابات استفاده کرده اند؛ به نظر می رسد در امر بررسی اتفاقاتی که در این انتخابات رقم خورد، مباحث تحلیلی مرسوم در ایران، به تنهایی کفایت نمی کند.

دو گام اساسی نظام برای تقویت اغتدال در جامعه: اول، رفع حصر
دوم مهار، طرد و مواخده شعبان بی مخ های جامعه که تحت پوشش القاب، نماینگان بزرگان و... در جای جای مراکز مختلف در کشور لانه کرده اند! نظام اسلامی از این عناصر بسیار بسیار ضربه خورده است!!

رای 18 میلیونی قاطع بود، اما رای 24 میلیونی قاطع نبود. خدا خیرت بده آیت الله.

آقای هاشمی 22خرداد 88 هم مردم ایران حماسه ی یزرگتری از سال 92 ایجاد نمودند که بعضی با لجاجت وخودخواهی آن رابه نفع دشمنان نظام ودشمنان رهبری تمام کردند

انتخاب عزیز .سخنان و مواضع آقای هاشمی کاملا درست است .اما در یک مورد به ایشان باید گفت که ما ایرانیان نباید به خود اجازه دهیم که آمریکائی ها بهانه برای اعمال تحریمهای مختلف داشته باشند .ما باید کانون سیاستگذاری های خودمان را بر محور عقلانیت و منافع جمعی کل ملت ایران قرار دهیم نه اینکه از آمریکا و جهان غرب توقع تعدیل داشته باشیم .مواضع آقای هاشمی متاسفانه پس از 34 سال کار تجربی و عملی بدست آمده و بالاخره باید حمایت کنیم .اما این نتایج را باید 34 سال قبل میگرفتیم و اندکی به راه توسعه کشورهای همتراز خود نگاه میکردیم تا این هزینه های غیرقابل جبران و فوق العاده گزاف به ملت ایران تحمیل نمی شد .روحانیت بعنوان مسئول کل کشور باید پاسخگوی عملکرد خود باشد .بسیاری نخبگان حذف ،متواری و دلسرد شده ،دهها هزار خانواده داغدار اعدامهای 34 سال گذشته هستند و خیل عظیمی از افراد و خانواده ها هزینه های روجی و جسمی ناشی از میلیونها سال جبس و زندان عزیزانشان (که غیرقانونی حکم گرفته و جبس ها کشیدند زیرا قانون حرم سیاسی در ایران وجود ندارد)زخمهای التیام نیافته و آتش های زیر خاکستر توام با نفرت و کینه ورزی علیه حاکمان و دستگاه روحانیت است .حکومت برای دلجوئی از شهروندان آسیب دیده چه راهکار و استراتژی دارد؟هرحکومت برای بقا و ماندن در قدرت نیاز به حمایت ملی مردم خودش دارد .جمهوری اسلامی علیرغم ادعاهای پرطوطراق و با ظواهر الهی و با ادعاهای زمینه سازی برای استقرار حکومت عدالت جهانی و برآوردن انتظارانت و امیدهای جهان تشیع از 1400 سال گذشته تا کنون بعنوان مثلا ام القری جهان اسلام ،مطلقا به حقوق شهروندان ایران اعم از زن و مرد و ... توجهی نکرده و فقط باندهای استبدادی غارتگر را مد نظر دادشته تا در مقطعی سهم دهی به این و آن باند غارتگر و حذف باندها و رقبای قبلی ،به حکومتی در خدمت منافع شخصی سرور مستبد مبدل شده و متاسفانه پلهای پشت سرش را خراب کرده است.جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده و اکثریت مدافع حکومت نیستند .انتخابات اخیر و انتخاب حسن روحانی فقط برای دفع افراطیون بود و نه حمایت از ولایت فقیه .باید واقعیت ها را در نظر گرفت .قطعا اگر اقای روحانی بتواند همان حداقلهای خودش را اجرائی کند ،باید در کل حکومت دگرگونی های اساسی رخ دهد تا جکومتی بنام جمهوری اسلامی بماند .اولین دگرگونی اساسی ،کشیدن جام عقلانیت تعطیلی غنی سازی اورانیوم تا اطلاع ثانونی و عذرخواهی ولایت فقیه از ملت ایران بخاطر تحمیل عقب ماندگی های ایران و کناره گیری از قدرت و بسط آزادی های عمومی است .ولی فقیه اگر از مردم ایران میخواهد که سطح توقعات خود از دولت را بالا نبرند ،خودش هم باید سطح توقعاتش را از دولت مثل گذشته بالا نبرد و انتظار نداشته باشد که دولت با دنیا نابخردی کرده و به تحریمهای جدید بیافزاید لذا خودش باید تجدید نظر در کشورداری نماید .به بن رسیدن سیاستهای نظام را قبل از همه شخص ولی فقیه بهتر درک کرده است .ولی فقیه برود قطعا فضاهای جدید از امید واری و توسعه پایدار ایجاد میشود و همین آقای دکترروحانی رئیس جمهور با نفس راحت میتواند برنامه هایش را اجرائی کند .قطعا مردم هم اجازه ظهور ولی فقیه جدیدی را با خط مشی استبدادی نخواهند داد.چه بسا قانون اساسی متحول شود و ملت ایران با تاخیر فاز 150 ساله به ملل آزاد جهان بپیوند .به امید سعادت و بهروزی و اعتلا ملت ایران و مادربزرگ همه ما ،ایران بانوی مظلوم تاریخ .

ازکجا فهمیدید آنها اصولگرا واصلاح طلب معتدل هستند ؟ مگر اصلاح طلبی با تندروی همخوانی دارد که تقسیم به میانه رو وتندرو می شود و اصولگرای معتدل یعنی چه ؟ یعنی میتوان برخی اصول رانادیده گرفت / بی سوادی هم حدی دارد.

چقدر حرفتان به حرف دل مردم نزدیک است

زنده باد هشمی و روحانی
زنده باد عارف و خاتمی
زنده باد اعتدال و اصلاحات

آقای رفسنجانی عزیز
حقایق رو اگه بگی ممکنه فردا بگن سن شما زیاد حق نداری زیاد اینور و اونور بری !!

برگشت به شیوه دوره سازندگی بر خلاف عقدیده خیلی ها میتواند کارایی مؤثرتری داشته باشد. با احترام به اصولگراها و اصلاحطلبان، در آن دوره و دوره قبل از آن خبری از جناح بندی و حذف کامل جناح دیگر نبود. در مناظرات آقای عارف گفتند اصولگرایان باید اشتباهات و خطاهای 8 سال اخیر را بپذیرند و قبول داشته باشند که نمی توان با حذف یک جناح دیگر و وجود فقط یک گفتمان و جناح، مملکت را اداره کرد. حرف ایشان کاملاً متین و درست بود ، ولی جناب آقای ولایتی در یک عبارت کاملاً منطقی به ایشان گفتند این کار را اول اصلاحطلبان انجام دادند و با روی کار آمدن ، اقدام به حذف تمامی افراد حزب ((مقابل)) ( نه مخالف) کردند و در مقابل این عمل بود که اصولگرایان مقابل به مثل کردند. این حرف کاملاً درست بود، چون جناح اصولگرا به محز روی کار آمدن اقدام به مثل کرد و شاید بسیار شدیدتر از دوره اصلاحطلبان ، مبادرت به حذف جناح مقابل در تمامی رده های مدیریتی نمود.
به نظر بنده کمترین، جناب آقای ولایتی و آقای روحانی کم تنش ترین افراد در بین آن 8 نفر بودند و هیچگاه اقدام به تخریب رقبا نکردند. در حال حاضر بهترین شیوه عمل طبق دوره سازندگی می باشد. زیرا اگر می خواهیم گفتمان انقلاب را داشته باشیم، باید فراجناحی باشیم و اگر بخواهیم در پی اصلاح وضع موجود باشیم باز هم نیاز به گفتمان دولت فراجناحی داریم. در علم حقوق ، بدترین دیدگاه ها ، دیدگاههایی هستند که ناشی از نگاه و عقاید دگماتیک می باشند و بهترین نظریات ، نظریاتی هستند که مبتنی بر اعتدال می باشند. جناب آقای دکتر روحانی ، با توجه به تحصیلات ایشان ، (دکترای حقوق اساسی) در حال حاضر شاید اندیشمندترین فرد سیاسی در زمینه عدالت ( عدالت سیاسی، مدنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) در عرصه حکومتی قوای سه گانه باشند. و بنده خود تحصیل کرده همین رشته از حقوق می باشم و به خوبی موضوع این رشته را می شناسم. عدالت یکی از اصول دین ماست و باید حتماً به رویه عملی در حکومت که منشأ آن از آن خداست، در جامعه تبدیل شود. امیدوارم آقای روحانی با کمک مردم و اندیشمندان سیاسیی چون جناب آقای هاشمی و کلیه فعالان دلسوز و اعتدال طلب ، بتوانند این کشور را به خوبی اداره کنند و مردم را از دوره گزار رنج و سختی عبور دهند و استقرار و آرامش را در جامعه حاکم کنند.

من از مخالفان سرسخت هاشمی هستم، هم به خاطر عملکردخودش و مخصوصا اطرافیانش در دوران سازندگی و هم به خاطر اینکه احساس میکردم دوباره به صحنه آمدنش با نقاب دموکراسی خواهی برای انتقام گرفتن از رقبایش باشد ، اما تا به امروز که حرفهای خوبی میزند ، اگر واقعا عوض شده باشد و همین مواضع پدرانه را در عمل هم ثابت کند ، من هم مرید ایشان میشوم و مخلص ایشان هستم.
زنده باد اعتدال، زنده باد صداقت، زنده باد انصاف و زنده باد ایران.

البته رای به گفتمان اصلاح طلبی! به این زودی مصادره نکنید، کاری نکنید روحانی از چشم مردم بیافتد

میانه رو میانه رو... این چه شعاریه که باب کردید!؟؟
حق و باطل که وسط نداره
البته بحث تقیه جداست که این جا مصداق نداره

به نظر من اين سخنرانی حاوی نکات جالب و بسيار اميدوارکننده ای بود. دست مريزاد آيت الله...