صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۱۹۱۸۹
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۱۲ - ۱۱ تير ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبر نوشت: حجت السلام حسن روحانی منتخب ملت ایران در انتخابات 24 خرداد بود. در اینکه هیچکدام از جناح‌های اصولگرا از نامزدی وی حمایت نکردند شکی نیست اما به صرف حمایت نکردن اصولگرایان از او نمی‌توان او را اصلاح طلب نامید. از سوی دیگر اگر چه او مستقیما مورد حمایت اصلاح طلبان و سید محمد خاتمی بود و تنها نامزد اصلاح طلبان نیز بدون نام بردن از او انصراف داد، او، خودش را اصلاح‌طلب نمی‌داند و بلکه می‌گوید من اعتدالگرا هستم. حجت الاسلام سید رضا اکرمی از معدود اصولگرایانی است که از روحانی حمایت می‌کرد. او روز اولی هم که روحانی رسما اعلام کاندیداتوری کرد در همایش حامیان روحانی حضور داشت. اکرمی در این گفت وگو به عوامل پیروزی روحانی در انتخابات اشاره می‌کند و اگرچه معتقد است که حمایت خاتمی و اصلاح‌طلبان در این پیروزی موثر بوده‌است اما روحانی را فردی فراجناحی می‌داند که متعلق به هیچ جناحی نیست.

***

این روزها خیلی از رسانه‌ها سعی می‌کنند پیروزی روحانی را منتسب به خود کنند. به نظر شما کدام جناح سیاسی کشور پیروز انتخابات بود؟

از آنجایی که ما تعریف جامع و مانعی در رابطه با واژه‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب و امثال این‌‌ها نداریم نمی‌توانیم موفقیت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای روحانی را منتسب به گروه خاصی بکنیم. به ویژه اینکه ایشان خودشان را فردی فراجناحی و مستقل معرفی کرده‌اند. بنابر این نمی‌توانیم بگوییم که موفقیت ایشان در انتخابات موفقیت یک جناح می‌باشد.

اما می‌توانیم بگوییم اصلاح‌طلبان در اینکه نگذاشتند نامزد اصولگرا پست ریاست جمهوری را به دست آورد موفق بوده‌اند.

نه! ما عواملی که موجب موفقیت آقای روحانی شد را متنوع و متعدد می‌دانیم. اولین عامل این است که اقشار مختلفی به آقای روحانی رای دادند. چه اصولگرا، چه اصلاح‌طلب، چه مستقل، چه معتدل و چه غیر این‌ها. از آنجایی که اقشار مختلفی به ایشان رای دادند موفقیت ایشان متعلق به همه جناح‌ها  و اقشار است. نکته دیگر اینکه چون اصولگرایان چه آن 5 نفر و چه این سه نفر به یک ائتلاف جدی نرسیدند و دکتر ولایتی و آقای قالیباف تا آخر ایستادند این موجب شد که طرف دیگر رای بیاورد و موفقیت نصیب وی شود. جناب آقای دکتر عارف هم از داوطلبی انصراف دادند و  به طور طبیعی می‌توانیم بگوییم طرفداران ایشان به آْقای روحانی رای دادند و بالاخره آن عاملی که باعث موفقیت آقای روحانی شد همین مستقل بودن و فراجناحی بودن بود.

همانطور که شما هم اشاره کردید ائتلاف‌های اصولگرایان به نتیجه‌ای نرسید. مشکل اصولگرایان برای اینکه به وحدت نرسیدند چه بود؟ مشکل از ساختار‌ها بود یا از افراد؟

به طور کلی تا مادامی که در کشور ما احزاب و تشکل‌های قوی که در طول سال فعالیت، نیرویابی و نیروشناسی کنند، مرامنامه و اساسنامه و کارنامه و فعالیت مستمر داشته باشند، نداشته باشیم، حتما شاهد این نوسان‌ها در ایام انتخابات خواهیم بود. یعنی می‌بینیم ناگهان فردی به صحنه می آید که هرگز آن شهرت لازم را در حال حاضر ندارد ولی عوامل مختلفی دست به دست هم می‌دهند و موفقیت را به وجود می آورند. ما در داستان آقای ناطق و آقای خاتمی همین را دیدیم. در داستان آقای احمدی‌نژاد هم همین را دیدیم. تا مادامی که تحزب و تشکل قوی نداریم باید شاهد این تغییرات باشیم.

اینکه در ایران ما خلا حضور احزاب را داریم یک واقعیت است اما  در همین انتخابات هم شاهد بودیم که در جناح اصولگرا یک عقلانیتی اتفاق افتاد و نامزد اصلاح‌طلب با وجود آنکه از پیش هم وارد هیچ ائتلافی نشده بود اما به نفع نامزد معتدل کنار رفت و آن‌ها با نامزد واحد به پیروزی رسیدند. چرا این اتفاق در جریان اصولگرا نیافتاد؟

من عرض کردم. چون ما یک تعریف جامع و مانعی از اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی نداریم نمی‌توانیم این موفقیت‌ها را یا شکست را منتسب به گروه خاصی بکنیم. عوامل متنوعی دارد.

در همین عواملی که شما می‌گویید حمایت برخی چهره‌ها مانند آیت الله هاشمی و آقای خاتمی از آقای روحانی موثرتر بود یا شخصیت خود آقای روحانی؟

آن مقداری که من درباره آقای روحانی می‌توانم بگویم این است که آقای روحانی در بین نخبگان و فرهیختگان کشور چهره شناخته شده‌ای بود. برای اینکه از مجلس شورای اسلامی شروع کرد، در شورای عالی امنیت ملی فعالیت می‌کرد و در مجلس خبرگان فعال بود. ایشان در دفاع مقدس هشت ساله حضور داشتند و این‌ها موجب شد که نخبگان کشور ایشان را می‌شناختند. اما در توده مردم به نظر من مناظرات و سفرهای استانی بسیار در شناساندن چهره آقای روحانی به مردم موثر بود. نکته دیگر اینکه یکی از عوامل موفقیت جناب آقای روحانی مسئله اعتدالگرایی ایشان در طول 35 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. ایشان کمتر افراط و تفریط به سویی دارد و حالت اعتدال و عقلانیت داشته است. صد البته حمایت آیت الله هاشمی و آقای خاتمی هم در موفقیت ایشان موثر بوده است.

آقای روحانی همواره گفته‌اند که با معتدلین اصولگرا و اصلاح‌طلب کار کرده ام و دولت آینده هم دولت اعتدال خواهد بود. اگر شما بخواهید چهره‌های معتدل را در اصولگرایان نام ببرید از چه کسانی نام خواهید برد؟

چون الآن از چینش آقای روحانی در مورد افراد هیچ اطلاعی ندارم هیچ مصداقی را نمی‌توانم بازگو کنم ولی آنچه را که صد در صد می‌توانم عنوان کنم این است که آقای روحانی در انتخاب افراد به تجربه آن‌ها و  به سابقه کار اشخاص بها خواهد داد.  به اینکه طرفی که می‌خواهد مسئولیت را بپذیرد تیمی قابل اعتماد و قابل توجه دارد یا ندارد حتما اهمیت می‌دهد. حتما در مورد کابینه خودشان با مقام معظم رهبری به مشاوره خواهند نشست. عوامل متنوعی دست به دست هم می‌دهند تا کابینه مورد نظر در آینده مشخص بشود.

می‌توانیم بگوییم روی کار آمدن آقای روحانی به معنای روی کار آمدن جناحی از راست سنتی است که چندسالی است از صحنه سیاسی کشور دور بوده‌اند؟ منظورم راستی است که در دهه 60 بیشتر فعالیت می‌کردند و چهره شاخص آنها هم آقای ناطق نوری است.

من می‌توانم بگویم از دولت نهم و دهم کشور دچار شرایطی شد که یک نوع دلخوری و آزردگی به وجود آمد. ما بیشترین تغییر را در سطح کابینه در دولت آقای احمدی‌نژاد می‌بینیم. بیشترین تغییر در سطح استانداران در دولت آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاد. همچنین مناظره 88 که در آن نسبت به آیت الله هاشمی و آقای ناطق نوری تلخکامی به وجود آمد، یا داستان بگم بگم در رابطه با همسر آقای میرحسین موسوی مطرح شد و رفتارهای تلخ بعد یک زمینه‌ای را به وجود آورد که هر که می‌خواهد بیاید باید نسبت به دولت ایشان منتقد باشد و حتی معترض باشد و چهره‌ای که ارائه می‌کند این باشد که من به دنبال حذف نیستم بلکه به دنبال جذب هستم. من افراط و تفریط را از هرگروهی باشد پذیرا نیستم و دنبال کسی هستم که عقلانیت را به کار بگیرد. آقای روحانی در اولین جلسه معرفی خود اعلام کردند که من می‌خواهم سه آشتی را به وجود بیاورم. آشتی در داخل کشور، آشتی با مدیران کشور و آشتی در خارج کشور. اگر کسی دنبال این سه نوع آشتی هست حتما باید افرادی را پیدا کند که عاقل، عالم  و معتدل باشد و کارنامه اعتدال ارائه بدهد تا موفقیت را به دست بیاورد.

شما به دلخوری‌هایی که از انتخابات سال 88 پیش آمد اشاره کردید. اکنون که آقای روحانی با شعار آشتی سر کار آمده اند انتظارات زیادی درمورد پایان یافتن برخی از محدودیت‌ها و تغییر در وضعیت موجود به وجود آمده است. به نظر شما تا چه اندازه آقای روحانی می‌توانند تغییر ایجاد کنند؟

آنچه که می‌توانم برای آینده در نظر بگیرم این است که ایشان کسی را در هیات دولت می‌آورد که عاقلانه و عالمانه و خیرخواهانه و معتدلانه عمل بکند و از افراط و تفریط برکنار باشد. این یک نکته است. نکته  دوم این است که ما انباشت مشکل داریم که در این انباشت آقای روحانی باید کسانی را بیاورد که این‌ها اهل عمل، کار و تلاش باشند. جامعه امروز نظرخواهی و نظریه دادن و امثال این‌ها را نمی‌خواهد. جامعه ما مشکلاتی نظیر بیکاری، تورم، اعتیاد، بی‌اعتمادی و بد اخلاقی را دارد و کسانی را می‌خواهد که این خصوصیات را نداشته باشند. یعنی خوش اخلاق باشند، حلیم باشند، کاردان باشند، کارشناس باشند تا بتوانند این مشکلات را کاهش بدهند و یا از بین ببرند. بنابراین حتما ایشان باید تلاش بکنند که بالاخره نسبت به اظهارات خود جامه عمل بپوشاند.

مهمترین گروه‌هایی که ممکن است با دولت آقای روحانی دچار چالش بشوند چه گروه‌هایی هستند؟

این را  هم آقای روحانی در یک مصاحبه پاسخ دادند که من داس ندارم، من آمده‌ام افراد را جذب بکنم ولی آن‌هایی که با اتوبوس و بدون بلیط آمده‌اند به طور طبیعی در آینده جایگاهی نخواهند داشت ولی افرادی که بنا دارند برای مردم، جامعه، نظام و انقلاب کار کنند زمینه حضور آن‌ها  وکار کردن آن‌ها وجود دارد. تقریبا همه طیف‌هایی  که در جامعه مان داریم آن‌هایی که تند بودند و دیگران را متهم می‌کردند و نان خود را در دعوا درست کردن می‌دانستند به این جمع‌بندی رسیدند که انتخاب رئیس جمهوری مانند آقای روحانی حتما مطابق خواسته آن‌ها نخواهد بود. ان‌شاالله این‌ها هم در رفتار و گفتارشان تجدید نظر بکنند که جامعه ما آرامش و آسایش ببیند و واقعا زمینه برای کار کردن وجود داشته باشد.

اگر بخواهیم عملکرد اصولگرایان را نقد کنید، به نظر شما چه شد که ائتلاف‌های اصولگرایان به نتیجه نرسید؟

ما در کشورمان در شرایط قبل از انتخابات شاهد سه آفت بودیم. آفت اول بد اخلاقی بود  که قلم‌ها و زبان‌ها تیز بود و بنابر این شاهد بداخلاقی بودیم که این بد اخلاقی به همه طبقات و اقشار سرایت کرده بود و همه علیه هم صحبت می‌کردند. مطلب دوم اینکه ما تا مادامی که حزب و تشکل قوی و جامع و نیرومند نداریم قطعا گرفتار این تنش‌ها و تشنج‌ها خواهیم بود. مطلب سوم اینکه این انتخابات این تجربه را به همه داد که بد اخلاقی و تندی جواب نداد و جواب منفی داشت و لااقل از این به بعد به سمت اخلاق و اعتدال بروید و به سمت جذب حداکثری بروید.

چرا اصولگرایان به نظر بزرگانی نظیر آیت الله مهدوی کنی گوش ندادند و ایشان نتوانستند نقش مرجع را برای وحدت اصولگرایان ایفا کنند؟

وقتی بد اخلاقی عام و فراگیر شد دیگر کسی گوش به حرف کس دیگر نمی دهد و همه رقابت را در این گذاشتند که علیه همدیگر حرف بزنند. الآن هم که از انتخابات گذشته است باید زمینه رفاقت را به وجود بیاورند که ما شاهد این گرفتاری‌ها نباشیم.

به نظر شما در سیاست خارجی ما در دوره آقای روحانی چه تغییراتی به وقوع خواهد پیوست؟

رئیس جمهور قطعا در سیاست خارجی نقش دارد، به دلیل اینکه رئیس شورای عالی امنیت ملی است. همچنین به این دلیل که بالاخره آقای روحانی نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی است. سوم اینکه سابقه این کار را در جریان پرونده هسته‌ای دارد. آن زمانی که شرایط تند و حاد و سخت شده بود ایشان توانست با رضایت رهبری و امضای رهبری آن تندی و طوفان را از بین ببرد و سه وزیر خارجه آلمان، فرانسه و انگلیس به تهران آمدند و به هر حال جلو رفتن پرونده اتمی ایران از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت گرفتند. به نظر من با این تجربه‌ها و درایتی که ایشان دارند می‌توانند به دنیای غرب بگویند که اگر شما دنبال منافع خودتان هستید باید منافع ایران را هم در نظر بگیرید و مشترکا به یک جمع‌بندی برسیم و الا اگر شما بر منافع خودتان احتمام داشته باشید و منافع ما را نادیده بگیرید هم شما ضرر خواهید کرد و هم ما. احتمالا به گونه‌ای عمل خواهد شد که زمینه آشتی به وجود بیاید.