صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۱۸۷۸۱
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۲۰ - ۰۸ تير ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
قتل دردناک شیخ حسن شحاته یکی از رهبران شیعیان و4 تن از پیروان اهل البیت علیهم السلام در مصر فاجعه دردناکی است که بی تردید پی بردن به چرائی شکل گیری این حادثه نیازمند یک تجزیه وتحلیل جسورانه است.

حسن هانی زاده در بخش «وبلاگ»های خبرآنلاین در ادامه نوشت: اساسا پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدون مبالغه شرایط سیاسی جدیدی بر منطقه حاکم شد. جهان اسلام وبطور مشخص مسلمانان پس از 1400 سال که ازظهور اسلام می‎گذشت به ظرفیت‎ها ی دینامیکی اسلام برای دولت سازی ومقابله با استعمارخارجی پی بردند.

لذا شورش‎ها و قیام‎های پراکنده ای در جهان اسلام به ویژه در یمن ، مصر ، سوریه ، عراق و عربستان صورت گرفت اما این شورش‎ها به سر انجام قابل قبولی نرسید.

دلیل این شکست چیست؟ اولا این شورش‎ها نوعا بصورت هرم وارونه وبدون وجود یک رهبری کاریزماتیک صورت گرفت ولذا از سوی حاکمان این کشورها بیرحمانه سرکوب شدند.

حلقه مفقوده این قیام‎ها تکیه مردم مسلمان به برخی از جریان‎های سیاسی مانند اخوان المسلمین بود که نوعا فاقد مرجعیت لازم وپایگاه مردمی بودند.

هر چند آموزه‎های دینی جوهره این قیام‎ها را تشکیل می‎داد اما سازمان یافتگی این نوع حرکت‎ها بشکلی غیر منسجم وتحت تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی و بصورتی احساسی صورت گرفت وبهمین دلیل با ناکامی مواجه شدند.

برخی قدرت‎ها که به ماهیت ضد استکباری انقلاب اسلامی پی برده بودند با بهره گیری از سازوکارهای خشونت آمیز تلاش کردند تا از تکرار تجربه ایران در کشورهای منطقه جلوگیری کنند.

یکی از رهبران جریان اخوان المسلمین سوریه می‎گوید زمانی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد اخوان المسلمین سوریه آن را سر آغازی برای سرنگونی رژیم‎های لائیک عرب تلقی کردند .

وی می‎افزاید با همین نگاه اخوان المسلمین سوریه در سال 1982 در شهرهای حماء و حمص علیه دولت وقت سوریه شورش کردند اما به دلیل این که این حرکت فاقد یک مرجعیت قابل قبول مردمی بود با شکست مواجه شد. لذا جریان‎های سکولار عربی ، لیبرال‎ها و قومیت‎گراها سریعا خلاء‎های سیاسی را با حذف جریان‎های اسلام‎گرا پر کردند .

علیرغم بی اعتقادی قومیت گرایان عرب به ظرفیت‎های اسلام برای دولت سازی ،تلاش کردند تا نوعی تقابل ایدئو لوژیکی میان اسلام‎گرایان سنتی وسلفی با تشیع به میدان داری ایران ایجاد کنند.

در عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس نگاه تهاجمی و پرخاشگرانه اسلام‎گرایان سلفی نسبت به شیعیان پر رنگتر از سایر کشورهای عربی بود اما این نگاه به مرحله تخاصم وتصادم میان شیعه و سنی نرسید.

با این حال زمینه سازی فرهنگی و روانی برای ایجاد یک تقابل قهری میان شیعه وسنی آغاز شد که شبکه‎های ماهواره ای و فضای مجازی با بهره گیری ظریف و ماهرانه از حوادث تاریخی در ایجاد زیر بنای فکری میان اسلام‎گرایان سنتی وشیعیان نقش دارند.

در عربستان یکصد شبکه ماهواره ای با چرخش مالی سالانه 10 میلیارد دلار در تشدید جریان‎های ضد شیعی وتقویت انگیزه‎های سلفی گری در میان جوانان عرب مشارکت فعال داشته اند.

عربستان در طول 30 سال گذشته بیش از 60 میلیارد دلار برای شکل دهی جریان‎های فکری وهابی در جامعه الازهر مصر وتقویت شیوخ سلفی در این کانون دینی- فرهنگی مهم جهان اسلام هزینه کرده است.

شیعیان پاکستان ، افغانستان ، عراق وحوثی‎های یمن نخستین قربانیان تقویت جریان‎های سلفی ووهابی بودند . متاسفانه جهان غرب با این تلقی که همه شیعیان به نوعی وابسته به ایران هستند وایران نیز طبیعت ضد استکباری دارد ، در مقابل این جنایات سکوت کرد زیرا این کشتارها را نوعی انتقام جوئی از ایران می‎داند.

در قطر نیز بزرگترین کانون فتنه ضد شیعی با تاسیس شبکه الجزیره وحضور جریان‎های وابسته به اخوان المسلمین شکل گرفت.

حضور شیخ یوسف القرضاوی مفتی مصری الاصل قطردر برنامه‎های ثابت وهفتگی شبکه الجزیره صرفا برای دادن مشروعیت مردمی به این شیخ سلفی فتنه‎گر بود که به حق برخی رسانه‎های عربی به وی لقب مفتی ناتو داده‎اند.

شیخ یوسف القرضاوی نفوذ فوق‎العاده‎ای روی سلفی‎ها داشت هر چند به ظاهر سعی می‎کرد تا فاصله خود را از شیوخ وهابی عربستان حفظ کند.

وی برای تاثیر گذاری سیاسی بر جریان‎های دینی عربی، اتحادیه علمای مسلمین را در دوحه پایه گذاری کرد. از آنجائی که متاسفانه در ایران همواره نگاه رهبران دینی به جریان‎های دارای شاکله دینی یک نگاه احساسی وعاطفی است لذا برخی از شخصیت‎های محترم مذهبی در ایران از هیچ تلاشی برای تقویت اتحادیه علمای مسلمین که یک تشکل کاملا هدایت شده ومشکوک است فروگذاری نکردند.

شیخ یوسف القرضاوی که بدون هیچ تردیدی دست پرورده سازمان‎های فراماسونری، صهیونیستی و جاسوسی غرب است نهایت استفاده سیاسی را از حضور شخصیت‎های مورد احترام ایرانی در اتحادیه علمای مسلمین به عمل آورد.

وی هیچگاه نسبت به کشتار الحوثی‎های یمن و شیعیان عراق و بحرین موضع شفافی نگرفت بلکه در تشدید فضای ضد شیعی نقشی کاملا تخریبی ایفا کرد.

از اشتباهات استراتژیکی در ایران ،محاسبات کاملا شکلی وظاهری است که تصور می‎شود مساله وحدت اسلامی با تشکیل برخی کنفرانس‎ها ودعوت از رهبران اسلامی کشورهای مسلمان به این کنفرانس‎ها قابل تحقق است .

این مساله اساسا بنا به دلایل تاریخی هیچگاه تحقق نخواهد یافت زیرا یقینا غرب و سازمان‎های جاسوسی ودستگاه‎های فراماسونری از وجود شکاف عمیق تاریخی میان مذاهب مختلف اسلامی آگاهی دارند وعناصر خود را برای تشدید این اختلاف در نهادهای اسلامی نفوذ می‎دهند.

شیخ یوسف القرضاوی در قطر، شیخ سلمان العوده ، شیخ محمد العریفی در عربستان شیخ ولید الطباطبائی در کویت وشیخ محمد حسان در مصر از جمله شخصیت‎هایی هستند که با قطب نمای سیاسی سازمان‎های فراماسونری حرکت می‎کنند .

این در حالی است که در ایران همه تحت تاثیر شعار فریبنده وحدت اسلامی صادقانه اما ساده‎لوحانه برای تحقق این شعار تلاش می‎کردند اما در نهایت شیعیان در جریان وقایع اخیر منطقه بار دیگر به اصطلاح از پشت خنجر خوردند.

یکی از اشتباهات بزرگ، تقویت جنبش‎های به ظاهر جهادی فلسطین از جمله حماسبود که همه شاهد بودند که چگونه این جنبش راه خود را از حزب الله شیعه جدا کرد ودر صف وهابی‎ها وسلفی‎ها علیه دولت سوریه قرار گرفت.

عبدالعزیز الدویک رئیس سابق پارلمان فلسطین ویکی از رهبران پر نفوذ حماس اخیرا در یک اظهار نظرعجیب اعلام کرد که جهاد علیه دولت سوریه واجب تر ازجهاد علیه اسرائیل است!

خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی و اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت حماس نیز صریحا از گروه‎های سلفی تکفیری سوریه جانبداری کردند وحتی نیروهای خود راعلیه دولت علوی سوریه بسیج کردند.

این امر وحوادث بحرین ، یمن ، سوریه ، عراق ، لبنان ومصر باید به تغییر نگاه رهبران سیاسی و دینی ایران نسبت به همنوائی با برخی جریان‎های سلفیگرا کمک کند.

بدون هیچگونه مجامله وخارج از الفاظ دیپلماتیک وبدون پرده پوشی اساسا خط شیعه با خط سلفی‎های تکفیری که لعابی اسلامی هم دارند هیچگاه در یک نقطه تلاقی نمی کنند.

شیعیان منطقه مخصوصا حزب الله باید ازهدر دادن ظرفیت‎‎‎های خود برای کمک به فلسطنیان پرهیز کنند و خط کشی جدیدی را با جنبش‎‎های فلسطین ایجاد کنند.

شیعیان مصر را می‎توان نخستین قربانیان جریان‎‎های اسلام‎گرا پس از موج بیداری اسلامی تلقی کرد که اگر دولت اخوان المسلمین مصر به رهبری محمد مرسی تقویت شود بسیاری از شیعیان مصر در آتش این دولت اموی خواهند سوخت.

لذا ذوق زدگی در مورد تشکیل دولت‎‎های اسلام‎گرا در مصر و تونس و لیبی با واقعیت‎‎های میدانی وعقیدتی موجود در جهان عرب سازگاری ندارد زیرا تجربه ثابت کرده که سکولار‎های عرب حداقل با مذهب شیعه دشمنی آشکار ندارند اما اسلام‎گرایان حاضرند با شیطان پرستان همکاری کنند اما با شیعیان در یکمسجد نماز نخوانند!.

به همین دلیل باید نگاه دستگاه دیپلماسی ایران به اسلام‎گرایان مصر تغییر کند و سازوکار جدیدی را برای همکاری با لیبرال‎هائی مانند محمد البرادعی، حمدین صباحی وعمرو موسی تعریف کند.

در غیر این صورت منطقه در آینده شاهد کشتار شیعیان بیشتری خواهد بود که در آنصورت تقابل جریان‎های شیعه واسلام‎گرایان سنتی که خواست آمریکا وصهیونیست‎ها است تشدید خواهد شد.