پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اعتدال و عقلانیت دو گمشده اصلی انسان در زندگی اجتماعی است . انسان های خردمند همواره در پی استقرار عقلانیت و اعتدال در زندگی بشر بوده و هستند . طبیبان گذشته همه بیماری ها را زاییده خروج بدن از اعتدال می دانستند حتی در قرآن تصریح شده است که خداوند بعد از آفرینش انسان ودرست کردن اندام های انسانی ، انسان را اعتدال داد ( انفطار / 7)
آموزگاران اخلاق رفتار درست و اصیل انسانی را وجود اعتدال در زندگی انسان می دیدند و خروج از اعتدال به سوی افراط و یا تفریط را رفتار های نادرست و بی اخلاقی می شمردند. به جرأت می توان گفت که همه بدبختی های انسان در طول تاریخ برآمده از انحراف از اعتدال و عقلانیت بوده و خواهد بود . عمده فلسفه های اخلاقی و انسانی به اعتدال و عقلانیت تأکید ورزیده اند .چنانکه بنیادی ترین ادیان نیز اعتدال و عقلانیت را زیر بنای آموزه های خویش دانسته اند . با اطمینان کامل می توان گفت اسلام به مقداری که بر عقلانیت و اعتدال تأکید نموده بر چیز دیگری تأکید نکرده است . در قرآن آیات بسیاری در عرصه های مهم زندگی مؤمنان را به اعتدال و خردورزی و عقلانیت فراخوانده است . در این نوشته موضوع اعتدال را در نگاه قرآنی پی می گیریم با یاد آوری این نکته که این نوشته باز نویسی اندکی از فرمان های بسیار قران در باره اعتدال است و موضوع خردورزی و عقلانیت نوشته مستقل دیگری می طلبد .
خداوند متعال در موارد متعددی از قرآن فرمان به عدالت و اعتدال و قسط می دهد از جمله اینکه به پیامبرش فرمان می دهد تا به مردم بگوید : « ... من فرمان یافته ام که بین شما عدالت بورزم . خدا پروردگار ما و شماست . اعمال ما از آن ما و اعمال شما از آن شماست بین ما و شما خصومتی نیست ...» ( شوری / 15) این فرمان از سوی خداوند در مورد افرادی هست که به اسلام باور ندارند . بر اساس این فرمان پیامبر مؤظف است بین همه مردم عدالت بورزد و کاری به رفتار مردم نداشته باشد زیرا اعمال هرکس به پای خودش نوشته می شود و نباید عدم همکیشی موجب خصومت بین او ودیگران باشد و از جاده عدالت و اعتدال پا فراتر بگذارد . اگر این فرمان را معیار رفتار خویش قرار دهیم از بسیاری از رفتارهای افراطی خویش دست برمی داریم . رفتار هایی که معمولا رنگ دین و دین داری به خود می گیرند و با کمال تأسف لایه های زیرین آن را اهداف و تمایلات نفسانی ما پرکرده است .
اعتدال به عنوان یک اصل مهم و بنیادی در همه عرصه های زندگی انسانی مورد تأکید و سفارش قرآن است در ذیل به چند مورد محدود اشاره می شود :
1- اعتدال در تبلیغ دین و فراخوانی به اسلام :
همه می دانیم که پیامبر اکرم (ص) بسیار علاقه مند بود مردم به سوی حق و راستی بیایند و از بدی ها و ناروایی ها دوری گزینند . به همین خاطر شب و روز نمی شناخت و از هرفرصتی برای تبلیغ دین بهره می گرفت و زمانی که فردی را می دید که در پذیرش حق لجاجت می کند و تلاشهایش برای هدایت او نتیجه نمی دهد در غم و اندوه فرو می رفت. خداوند متعال با مشاهده حال پیامبرش به وی یاد آور می شود که این شیوه درستی نیست و حتی در مسیر درست هم نباید از اعتدال خارج شد از این رو به وی چنین خطاب می کند : «...خداست که هرکه را بخواهد بی راه می گذارد وهرکه را بخواهد هدایت می کند پس مبادا به سبب حسرت بر آنها جان خویش را از کف بدهی ... » ( فاطر / 8) و در جای دیگر می فرماید : « شاید تو از اینکه مشرکان ایمان نمی آورند جان خود را تباه سازی » ( شعراء/ 3) ودر سوره کهف همین نکته را چنین بازگویی می کند : « شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند ، تو جان خود را از اندوه ، در پیگیری کارشان تباه کنی » ( کهف / 6) . خداوند از پیامبرش انتظار ندارد که بیش از مقدار لازم حتی در تبلیغ دین و هدایت مردم تلاش کند . نه سستی در ابلاغ دین و آموزش نیکی ها رواست و نه افراط در این امر شایسته است . مقدار قابل توجهی ازمشکلات جامعه مسلمان ناشی از احساس مسؤولیت بیش از اندازه است . پیامبر اکرم (ص) اگر بسیار تلاش می کرد می دانست در چه مسیری تلاش می کند اما بسیاری از ما برداشت خودمان از دین را حق مطلق می بینیم و در قبولاندن آن بر دیگران راه افراط می پیماییم و چه بسا به خاطر این احساس مسؤولیت برای هدایت دیگران دست به امور نامشروعی هم می زنیم . بسیاری از جاسوسی ها که به نص قرآنی حرام هستند ، بسیاری از افشاگری ها که باز هم به نص قران حرام می باشد ، بسیاری از تهمت زدن ها ، بد گمانی ها ، دروغ ها که زیر لوای دین داری و دین باوری و مقدس مآبی انجام می دهیم و قطعا و به تصریح قران حرام و باطل است ، همه و همه زاییده احساس تکلیف بیشتر از حق است . احساس تکلیفی که در نهایت به رفتار های خوارجی ، القاعده ای و طالبانی منجر می شود و از اعتدال بسیار دور هست .
2- اعتدال در کار نیک:
انسان های خیر و نیکوکار گاه چنان از عشق به خدمت سرشار می شوند که می خواهند همه چیز خویش را یک جا برای بهره مندی دیگران در طبق اخلاص بگذارند . اما از نگاه خدا وند متعال این نوع برخورد با امر خیر خروج از اعتدال است و از نگاه خداوندی مناسب انسان نمی باشد از این رو چنین فرمان می دهد : « دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم گشاده دستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای بمانی * بیگمان ، پروردگار تو برای هرکه بخواهد ، روزی را گشاد یا تنگ می کند ...» ( اسراء / 29-30) در این آیه به وضوح افراط و تفریط در کارهای نیک تقبیح می شود و اعتدال و میانه روی ستوده می شود . افراط و تفریط حتی در امر خیر و نیک هم نا رواست و اعتدال شایسته و ستودنی می باشد . سوره اسراء که خداوند به تصریح خودش در آن شماری از حکمت های خویش را بر پیامبرش وحی می کند ( اسراء / 39 ) سرشار از فرمان های الهی مبتنی بر اعتدال و میانه روی است . در این سوره ضمن آن که به پیامبر (ص) فرمان می دهد به گروه هایی از نیازمندان کمک کند اما فورا یاد آوری می کند که اسراف و ولخرجی نکند ( اسراء / 27) . وقتی خداوند در کار خیر هم افراط و تفریط را نمی ستاید و اعتدال و میانه روی را نیک می شمارد تکلیف دیگر عرصه های زندگی روشن است .
3- اعتدال در دوستی ها و دشمنی ها :
انسان ها تا جایی که امکان دارد باید در مسیر دوستی ها حرکت کنند اما زندگی اجتماعی گاه شرایطی را بوجود می آورد که نمی توان فقط دوستی را پیشه کرد و دشمنی ها خودشان را بر زندگی انسان تحمیل می کنند . در نگاه قرآنی حتی دشمنی ها هم باید مبتنی بر عدالت و اعتدال و بر پایه خردو عقل باشد . انسان مؤمن در دشمنی هم حق ندارد راه افراط در پیش گیرد و از جاده اعتدال خارج شود چنانکه نمی تواند مسیر تفریط را هم در پیش گیرد بلکه باید به اعتدال گام بردارد . خداوند متعال در این مورد می فرماید : « ای مردمی که ایمان آوردید برای خداوند قیام کنید و گواهان به قسط باشید . دشمنی شما با گروهی موجب نشود که عدالت نورزید . عدالت کنید که آن به تقوا نزدیک تر است ...» ( مائده / 8) این ایه در شکل امری است و امر بنا بر نظر فقیهان ظهور در وجوب دارد . نکته جالب اینکه در این آیه دو کشش انسانی در برابر هم قرار گرفته است انسان از سویی دوست دارد در شرایطی که قدرت در دستش است از دشمن خود انتقام بگیرد از سوی دیگر کشش به عدالت دارد اما بدیهی است که عشق به انتقام قوی تر از علاقه به عدالت است به همین خاطر در این شرایط عدالت ورزی نیازمند فداکاری بیشتر است و این فداکاری و کنترل تمایل است که به انسان تقوا و قدرت مدیریت بر نفس می دهد . وقرآن به درستی بر این دست آورد عدالت ورزی در برابر دشمن تأکید می کند . به هنگام پیروزی مسلمانان بر اهل مکه خداوند متعال به مسلمانان تأکید می کند که نباید بد رفتاری های مکیان در ممانعت شما از ورود به مسجد الحرام موجب شود که بر آنان تعدی کنید .بلکه به جای آن در کار خیر و تقوی همکاری نمایید و در گناه و تجاوز به هم یاری نرسانید ( مائده /2 ) رفتاری که مسلمانان به دستور خداوند و به راهنمایی پیامبر اسلام با دشمن خود کردند بسیاری از راه ها را فرا روی آنان گشود . تحجر و سخت گیری پاسخی همانند خودش را در پی می آورد چنانکه اعتدال و میانه روی نیز موجب فراخوانی دشمن به اعتدال و میانه روی می گردد . اینکه تصور شود اعتدال و میانه روی در برابر دیگران زاییده ضعف و ناتوانی است به هیچ وجه با منطق قرآن نمی سازد . یکی از بهترین ثمره روحیه اعتدال و میانه روی آگاهی به مرز و محدوده دشمن واقعی و دشمن پنداری است . در خیلی مواقع ما با کسانی دشمنی می کنیم که در حقیقت دشمن ما نیستند بلکه فقط دوست ما نمی باشند . اینکه بین دوست و دشمن هیچ فاصله ای نبینیم گویای کوته بینی و کوته نگری است . در دنیا شماری از مردم دوست ما هستند شماری اندک دشمن ما هستند و بخش عظیمی از افراد در بین این دو مرز می باشند . هنر در این است که این بخش عظیم را به دوستان خود تبدیل کنیم و از دشمن شدنشان بپرهیزیم و این فقط از راه اعتدال حاصل می شود . خداوند متعال در تعیین مرز دوستی و دشمنی سخن زیبا و گویایی دارد : «خدا شما را باز نمی دارد که نسبت به افرادی که در دین با شما نجنگیدند و شمارا از دیارتان بیرون نکردند نیکی کنید و یا نسبت به آنان قسط بورزید . خداوند قسط کنندگان را دوست دارد * فقط شما را از اینکه با افرادی که با شما در دین جنگیدند و شمارا بیرون کردند و در این مورد به هم یاری رساندند ، دوستی کنید نهی کرده است هرکس با این افراد دوستی کند ستمکار هست » ( ممتحنه / 8-9) در این دو ایه مرز دشمنی با دوستی مشخص شده است دشمن کسی است که در برابرت شمشیر کشیده است و غیر از این گروه که معمولا بسیار اندک هستند بقیه همه دوست هستند و باید به آنان نیکی کرد و در حقشان عدالت و قسط ورزید .
4-اعتدال در گفتار :
قرآن تصریح می کند که اگر سخنی گفتید به اعتدال سخن بگویید « ... و چون سخن گویید به عدالت سخن بگویید هرچند در باره خویشان خودتان باشد . » به همین خاطر است که قرآن طرفداری های مبتنی بر عصبیت و حمیت را نفی می کند و آن را بد می شمارد . ودر برابر آن آرامش و خویشتن داری را می ستاید . در جریان پیروزی مسلمانان بر کفار مکه کسانی بودند که می خواستند با شعار های مبتنی بر خشم پیشین از رفتار دشمنانشان ، آنان را جریحه دار کندد . اما خداوند رفتار مکیان را رفتاری مبتنی بر حمیت و عصبیت شمرده و رفتار و مسلمانان را که بر اساس دستور پیامبر (ص) از انتقام و بد گویی دست کشیدند رفتاری آرام و سرشار از ادب دانسته است : « کافران در دل های خود تعصب جاهلی ورزیدند . اما خداوند آرامش را بر فرستاده خویش و مؤمنان فرو فرستاد و آرمان و سخن تقوا را ملازم آنان ساخت . و آنان به تقوا سزاوارتر و شایسته تر بودند ...» ( فتح / 26) ظرافت این سخن در این است که در آن تقابل تعصب و حمیت با تقوا و آرامش وجود دارد . تعصب و حمیت آرامش و خویشتن داری را از جامعه می برد و اعتدال و تقوا موجب آرامش می شود .
5-عدالت و اعتدال در داوری :
قرآن به عنوان یک قانون کلی به همه فرمان می دهد که عدالت را پیشه سازند و در این امر دشمنی ها و یا خویشی ها و دوستی ها سد راه نگردد . صراحت قرآن بر این است که « ای کسانی که ایمان آوردید برپا دارنده قسط باشید . برای خدا گواهی دهید هرچند به زیان خودتان و یا پدر و مادر و یا خویشاوندان تان باشد . اگر یکی از دو طرف دعوا توانگر و یا نیازمند باشد . خدا به آن دو از شما سزاوارتر است . از پی هوس نروید که از عدل خارج می شوید . اگر به انحراف گراییدو یا روی برتابید بدانید که خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است . » ( نساء / 135) در این ایه عدل و قسط اصلی ترین چیز در نظر گرفته شده است و هر تمایل دیگر در کنار آن انحراف دانسته شده است چه این که این تمایل به پدر و مادر و خویشاوندان باشد و یا تمایل به ثروتمندان و یا فقیران باشد . تمایل به ثروتمندان معمولا زاییده طمع است و تمایل به فقیران برآمده از احساس همدردی به نیازمندان می باشد اما هردو این امر در برابر عدالت ناروا شمرده شده است . در برابر عدالت ، تنها امورناشایست بی اعتبار نیست بلکه اموری چون عشق و علاقه به پدر و مادر و خویشاوندان و نیز نیازمندان که در شرایط عدم سنجش با عدالت خوب و شایسته است ، در کنار عدالت رنگ می بازند و ناشایست می شوند .
این اندکی از مباحث بسیار در مورد اعتدال و میانه روی است که به خاطر پرهیز از درازدامنی به همین مقدار بسنده شد .
مخلص همه خیر خواهان
محمد علی سلطانی