صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۱۷۷۳۶
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۲۱ - ۰۱ تير ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
مصباحی مقدم با بیان اینکه مردم عملکرد احمدی‌نژاد را به پای اصولگرایان نوشتند، گفت: جریان احمدی نژاد در فضای سیاسی کشور ریشه دار نیست که بخواهد پس از دولت دهم آینده دار باشد.

غلامرضا مصباحی مقدم در گفت‌وگو با خانه ملت، به تشریح فضای سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و وضعیت اصولگرایان پرداخت که مشروح آن به شرح زیر است:

چنین پیش‌بینی را از نتیجه انتخابات داشتید؟
خیر به نظرم اتفاقی که افتاد غیر منتظره بود.

پیش بینی شما چه بود؟
پیش بینی ام این بود که انتخابات به دور دوم می‌افتد و در دور دوم رقابتی بین حسن روحانی و محمدباقر قالیباف رخ دهد ولی تصور می کنم آنچه واقع شد برای مصلحت کشور بهتر بود.

چرا؟
اولا مردم در دور اول تعیین تکلیف کردند ثانیا آرا به گونه ای بود که احتمال انتقال به دور دوم از بین رفت. اگرانتخابات  به دور دوم می رسید با یک هیجان عمومی هم مواجه می شدیم. به عنوان مثال اگر آرا حسن روحانی 43.9 درصد آرا یا حتی ۵۰% بدون به علاوه یک بود چه اتفاقی می افتاد؟ حتما کسانی که به وی رأی داده و با شور و هیجانی در انتخابات شرکت کرده بودند معترض می شدند و هزینه زیادی برای کشور بوجود می آمد. حسن روحانی یکی از شخصیت های برجسته نظام هست. ۲۰ سال دبیر شورای عالی امنیت بود. منصوب  رهبر معظم انقلاب بوده و در حال حاضر نیز منصوب ایشان در تشخیص مصلحت نظام است و سال هاست که وی عضو مجمع و مورد اعتماد رهبر معظم انقلاب است یکی دو دوره وی نایب رئیس اول یا نایب رئیس دوم مجلس بود و از آن جهت نیز سابقه خوبی را دارد. آیت الله مهدوی نیز فرمودند که "وی از بنیانگذاران جامعه روحانیت مبارز" است. البته بعد از انتخابات سال ۸۸ در جلسات جامعه شرکت نکرد. موضع دکتر روحانی را در قبال وقایع سال ۸۸ حکیمانه بود، با معترضین همراه نشد و هیچگاه از آنها حمایت نکرد. بلکه نوعی مخالفت هم نسبت به فتنه ۸۸ نشان داد اما روحانی با توجه به موضع معتدلی که داشته در مقابل سایر گزینه هایی که در انتخابات وارد شده بودند برای اصلاح طلب ها نیز مطلوب بود نه اینکه اصلاح طلب باشد و ظاهراً هیچ یک از تشکل های اصلاح طلب نیز از وی حمایت نکردند.

حمایت آقایان هاشمی و خاتمی در پیروزی آقای روحانی چقدر تأثیر داشت؟
او با حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی و شخص محمد خاتمی رأی آورد.

غیر از حمایت این دوشخص چه عامل دیگری در پیروزی حسن روحانی نقش داشت؟
یکی از نکات موثر در رأی آوری حسن روحانی، روحانی بودن وی بود. در طول دوره ۸ سال گذشته برخی می گفتند که تجربه ریاست جمهوری دوره های گذشته که غالباً روحانی بودند برایشان مطلوب تر از تجربه ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود واین اقدام  یک نوع بازگشت به گذشته و بازگشت به سمت یک روحانی قابل اعتماد از نظر بسیاری از مردم بود تا آنجا که اطلاع دارم بسیاری از ائمه جماعات و وعاظ به حسن روحانی رای دادند.

با توجه به نتیجه انتخابات، آرایش سیاسی کشور دستخوش تغییر می شود؟
 طبعاً دستخوش تغییر می شود بنابراین باید دیدگاه های دکتر روحانی که معتقد به یک نوع همگرایی بین اصولگرایان و اصلاح طلبان است را در نظر گرفت. احتمالاً کابینه ای تشکیل می شود که شاخص اصلی آن کارآمدی و توانایی برای حل مشکلات کشور است. فارغ از خط و ربط های سیاسی شاید هم اگر خط و ربط های سیاسی منظور شود ترکیبی از افراد برای وزارت خواهد بود که معتدل های دو جناح را به یکدیگر پیوند می دهد.

در حال حاضراصولگرایان به چند شاخه تبدیل شدند و شاید هم نتوان یک نام واحد برای آنها در نظر گرفت.
 درست است این اتفاق از انتخابات مجلس هشتم رخ داد.

 چرا از انتخابات مجلس هشتم؟
 شاید بتوان گفت یک نوع غرور و تصور اینکه رقابت دیگر باید درون اصولگرایان باشد. با توجه به جایگاه اصلاح طلبان در افکار عمومی و اینکه آنها از دور خارج شدند.

و یک بخشی هم از زمان حمایت اصولگرایان از آقای احمدی نژاد؟
بله، بیشتر این نگاه است. این موجب شد که به جای اینکه به سمت همگرایی و وحدت بروند به سمت نوعی واگرایی پیش روند. البته به خاطر دارم جامعه روحانیت مبارز آن زمان در پی آن بود که مجموعه اصولگرایان زیر چتر واحد درآیند و شاهد بودیم جبهه پایداری خط جداگانه ای را دنبال کرد و در مجلس نهم نیز این امر برجسته تر شد. در واقع از اواسط مجلس هشتم این جدایی مشاهده و در انتخابات ریاست جمهوری دهم این مسئله بیشتر شد. اصولگرایان تصور می کردند باید به سمت خلوص بیشتر پیش روند به عبارت دیگر در دوره های گذشته موقعیت اصلاح طلبان تضعیف شده و آنها از دور حضور در قدرت خارج شده اند حالا بیاییم در میان اصولگرایان دست به یک پالایش بزنیم. کسانی را بالا آوریم که از خلوص بیشتری در اصولگرایی برخوردار هستند و این موجب ایجاد یک نوع اختلاف، شکاف دو دستگی پدید آید تا به اینجا رسیدیم که به جای داشتن یک نامزد در میان اصولگرایان با چند نامزد مواجه شدیم برخی یک نوع همبستگی با شاخه های درون جناح اصولگرا را داشتند برخی هم فارغ از این صحبت ها و مستقل ورود پیدا کردند.

حسن روحانی تا دو هفته قبل از انتخابات در نظرسنجی ها در رتبه هفتم قرار داشت چه شد که دو روز آخر شاهد افزایش آرای وی و پیروزی او در انتخابات بودیم؟
 مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داده که این اتفاق رخ داد. یکی از موارد عدم وفاداری اعضای ائتلاف پیشرفت وفادار به مبانی ائتلاف بود.

علت عدم وفاداری آنها به ائتلاف چه بود؟
مربوط به خود آنها می شد. هم اصولگرا بودند و هم تصورشان این بود که تا پایان انتخابات رأی بالایی خواهند داشت.

می توان گفت که از اول نیز هر کدام قصد داشتند که خود گزینه نهایی باشند؟
شاید از ابتدا قصد دیگری داشتند اما هر چه بیشتر پیش رفتند بیشتر مصمم به انجام تصمیم خود شدند و طبعاً هواداران و ستادشان از آنها خواستند که بایستند و آنها نیز ایستادند و خود آن موجب شد که جبهه اصولگرایان با توزیع و تقسیم آرا مواجه شود و این نیز یک عامل شکست بود.

یک عامل دیگر هم عملکرد دولت دهم بود. عملکرد دولت دهم خصوصاً در دو سه سال اخیر به جای اینکه مردم را جذب کند دفع کرد. طبعاً مردم عملکرد دولت را به پای اصولگرایان نوشتند ولو اینکه احمدی نژاد خود را از اصولگرایان نمی داند و بارها روزنامه دولت وحتی رئیس جمهور هم گفته که مدیون هیچ یک از تشکل های اصولگرا نیست.

 اما همین اصولگراها بودند که سال ۸۴ از آقای احمدی نژاد مستقل حمایت کردند.
بله، اما باورش این است که رأی خود را مدیون تشکل های اصولگرا نیست بلکه یک اقبال عمومی مردم به سمت آقای احمدی نژاد بود.

شما این نظر را قبول دارید؟
 من این امر را قبول ندارم. البته در بین انتخاب بین آقای هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد، اقبال اصولگرایان و حتی برخی تشکل های اصولگرا به سمت احمدی نژاد شد و این امر به معنای درست بودن این اظهارنظر نیست.

تصور دولت از اقبال مردم به نامزدش واقعیت نداشت اما ایجاد نوعی واکنش منفی نسبت به تشکل های اصولگرا و اعلام استقلال از طرف رئیس جمهور و اینکه همین رئیس جمهور موجب موفقیت اصولگرایان در مجلس هشتم هم شده و این موضوع که این دولت توانسته افکار عمومی به ویژه روستائیان و شهرهای کوچک را به سمت خود جذب کند باعث ایجاد اعتمادی در دولت شد که تصور می کرد در صورت معرفی یک نامزد آن فرد پیروز خواهد شد و حال آنکه چنین چیزی در افکار عمومی واقعیت نداشت. خود یک چنین نگاهی موجب شده بود دولت در مقابل مجلس هم جبهه گیری کرده و اختلاف بین دولت و مجلس بالا بگیرد. و این  اختلافات موجب یک نوع زدگی و انزجار در بین توده مردم شده بود که همین باعث روی آوردن ملت به فردی که تصور می کردند این اختلافات را بوجود نخواهند آورد شد.

این حرف را قبول دارید که روحانی برای مسئولان شناخته شده بود اما مردم شناخت خاصی از وی نداشتند؟
حرف درستی است. ولی اعتماد آیت الله هاشمی رفسنجانی به وی خیلی مهم بود مردم آیت الله هاشمی رفسنجانی را با تمام ریزه کاری هایش می شناسند. هم اقبال به وی و هم ادبار از وی تجربه شده و با عملکرد محمود احمدی نژاد اقبال به آیت الله هاشمی رفسنجانی بیشتر شد. اعلام عدم احراز صلاحیت وی نیز نوعی مظلومیت هم برای وی بوجود آورد که موجب اقبال به وی بیشتر شد. حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از روحانی بسیار مؤثر واقع شد اعلام نظر آقای خاتمی نیز برای هواداران اصلاح طلب مؤثر بود ولی نه به اندازه آیت الله هاشمی رفسنجانی. به هر حال این اتفاق، اتفاق مبارکی است.

تک نامزد شدن اصلاح طلبان در موفقیت آقای روحانی مؤثر بود؟
من این امر را بسیار مؤثر می دانم. حتی اگر فرض کنیم حسن روحانی  وارد رقابت نمی شد و  عارف می ماند مطمئن باشید که عارف بیش از ۳-۴ میلیون رأی نداشت.

یعنی اصلاح طلبان نمی توانند ادعا کنند که آقای روحانی با اقبال آنها به نتیجه رسیده البته بی اثر نبوده اند اما نمی توان گفت حسن روحانی کاندیدای اصلاح طلبان بود. اگر مصاحبه ها، مقالات در طی این دوره ۶ ماهه گذشته را مرور کنید به صراحت گفته شده که روحانی اصلاح طلب نیست. کاندیدای اصلاح طلبان نیست. اما قبول کنید همان ها به روحانی روی آوردند از این نظر که بهتر از سایر کاندیداها هست.

اگر اصولگرایان اجماع می کردند نتیجه تغییر می کرد؟
مسلماً مؤثر بوده است. خود همگرایی و اجماع آنها، افکار عمومی را بیشتر به سمت خود جذب می کردند. این تفرق در نامزدهای اصولگرا موجب یک نوع واگرایی از مجموعه کاندیداهایی شد که می گفتند به ائتلاف پایبند هستند اما به آن پایبند نبودند اینها در افکار عمومی مؤثر بود.

سرنوشت سیاسی اصولگرایان را چه طور پیش بینی می کنید؟
البته اصولگرایان را به عنوان یک جبهه فکری و گفتمان باید در نظر گرفت که درون خود گفتمان های متعددی را هم دارد. این گفتمان با قوت باقی خواهد ماند اما احتمال تغییر و تحول وجود دارد.

ممکن است چیزی غیر از اینها بوجود آید یا اصولگرایان زیر مجموعه یک گروه بروند؟
اصولگرایان نمی توانند زیر مجموعه همدیگر بروند. اینها هم عرض هم هستند ولی این زمینه وجود دارد که اگر شخصیتی مؤثر به میدان آمده و رؤسای این مجموعه ها را جمع کند و یک جبهه واحدی را بوجود آید.

 آقای روحانی توانایی این کار رادارد؟
آقای روحانی اهل این کار نیست.

پس یک رهبر اصولگرایی باید حاضر شود.
 یک رهبر اصولگرا باید وجود داشته باشد تا بتواند با توجه به تجربه خود در سال های اخیر اصولگرایان را تجمیع کرده و تمرکز و قوت و قدرت بین آنها بوجود آورد.

 در حال حاضر این رهبر وجود دارد؟
 ظرفیت چنین چیزی در برخی افراد وجود دارد.

حسن روحانی عنوان کرده است که از گروه های فکری مختلف در کابینه خود استفاده می کنند فکر می کنید چه جریاناتی شانس حضور در کابینه وی را دارند؟
این رویکرد، رویکرد مبارکی است. هر کدام از جریانات اصولگرا و اصلاح طلب  که به مرکز نزدیک تر باشند، شانس بیشتری دارند.

یعنی نزدیک تر به خود آقای روحانی؟
 بله به خود آقای روحانی و دیدگاه های وی.

حسن روحانی را از نظر گرایش سیاسی به چه صورت تعریف می کنید؟
 باید گفت یک دولت با گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان مقاومت در مقابل استکبار جهانی ولی با ادبیاتی متفاوت با ادبیاتی اعتدال گرا در مناسبات داخلی و مناسبات بین المللی است.

عملکرد این دولت ائتلافی را چطور پیش بینی می کنید؟
 اینطور که من تصور می کنم روحانی بیشتر در پی تواناترین افراد برای کابینه خودش است. طبعاً با توجه به اینکه مبنا را بر استفاده از همه گروه های سیاسی معتدل گرفته است، کابینه موفق و توانایی پدید می آورد. که در این صورت هم آثار داخلی چنین کابینه ای موفق خواهد بود و هم آثار بین المللی آن.

فکر می کنید اصلاح طلبان از حضور حسن روحانی برای بازسازی خود استفاده می کنند؟
علی القاعده اینطور است. چون اولویت حسن روحانی را پذیرفتند در جهت زمینه سازی برای آینده خودشان برآمده و سعی می کنند خود را بازسازی کنند تا رویکرد مشابه با آقای روحانی برای خودشان بوجود آورده و تندها را از خودشان رانده و به معتدل ها بیشتر میدان دهند. اگر چنین بازسازی صورت گیرد ما شاهد تقویت جبهه اصلاح طلبان هم خواهیم بود. حتی در انتخابات مجلس نهم محمد خاتمی شخصاً در انتخابات شرکت می کند و مورد اعتراض تشکل های اصلاح طلب قرار می گیرد. رویکرد محمد خاتمی در این مسأله نشان تفاوت دیدگاه او با طیف وسیعی از اصلاح طلبان است و این رویکرد رویکردی موفق و مثبت است. البته من بین شخصیت حسن روحانی و محمد خاتمی تفاوت‌های جدی می بینم.

با توجه به تفاوت این دوره با دوره دولت اصلاحات چه توصیه ای به اصلاح طلبان دارید؟
 توصیه می کنم هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان به سمت تشکیل یک حزب فراگیر قوی بروند.

چیزی که جایش در جامعه ما خالی است.
و اگر یک کشوری با نظام حزبی شکل بگیرد موفق تر است اولاً احزاب شناسنامه دار هستند ثانیاً کادر پرورش داده و مانیفست می دهند. بیانیه ایدئولوژیک خود را ارائه می کنند و برنامه می دهند و افراد به تدریج در حزب بالا می آیند، اگر برای کسب قدرت هم به میدان آیند بهترین های خود را به میدان می آورند. ایران از یک چنین حرکتی سود می برد اما اگر همیشه رفتارهای سیاسی در کشور ما غیر قابل پیش بینی باشد ما زیان خواهیم کرد. پیروزی حسن روحانی مبارک بود ولی همیشه اینطور نخواهد بود، گاهی می بینید یک شرایطی پیش می آید و کسی جلو می افتد بدون اینکه زمینه لازم وجود داشته باشد و کشور به صورت آزمون و خطا اداره می شود و افرادی بی تجربه به میدان می آیند و دائماً باید هزینه دهیم که کسانی از این راه پخته شوند. ۳۴  سال از پیروزی انقلاب گذشته شرایط ما اقتضا می کند که از آزمون و خطا پرهیز کنیم و به روش هایی روی آوریم که آن روش ها موفق تر است و رفتار سیاسی ما را قابل پیش بینی می کند. بنابراین مبادله  قدرت بین دو حزب یا دو جریان سیاسی طبیعی است و نباید اتفاقی رخ دهد که برای هیچ کس قابل پیش بینی نیست.

فکر می کنید جریان احمدی نژاد چه آینده ای پیش روی خود دارد؟
من جریان احمدی نژاد را جریان ریشه دار و پشتوانه دار نمی دانم از این جهت آینده دار هم نخواهد بود. آنچه که احمدی نژاد به میدان آورد گفتمانی بود که از انقلاب اسلامی الهام می گرفت شعارها، شعارهای وی شعار های انقلاب اسلامی بود، چون وی به این گفتمان تکیه کرد رأی آورد ولی در دور دوم ریاست جمهوری واقعاً یک تغییر و تحولی دیده شد در این گفتمان و به حاشیه رفت.

یعنی از سال ۸۴ نیز چنین حاشیه هایی در بطن برنامه های احمدی نژاد وجود داشت؟
ما علم غیب نداریم. اما می دانیم انسان ها تحول پیدا می کنند. به تاریخ هم نگاه کنیم در صدر اسلام و دیگر ادوار تاریخ این تغییر و تحول در شخصیت افراد را می بینیم. نمی توان گفت این اتفاق که آخر افتاده از اول وجود داشته است. چه بسا بوده و نهفته بوده و چه بسا هیچ نبوده و بعداً بوجود آمده چون انسان ها موجوداتی قابل تغییر هستند.

سرنوشت شخص محمود احمدی نژاد را چطور می بینید؟
احمدی نژاد یک رئیس جمهوری است که دو دوره به مردم خدمت کرده امیدواریم محبوب و محترم باقی بماند و در صورت دعوت وی به کار و خدمت استقبال کند در غیر این صورت به دانشگاه باز گردد.