صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۱۵۸۸۱
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۰۹ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۲
مشاور سابق معاون شهردار تهران گفت: دوستانی که شعار حمایت از محیط زیست می دهند سابقه خوبی در گذشته نداشته اند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
محیط زیست در چهارمین دوره انتخابات شورای شهر پرطرفدار است. البته فقط بخشی از آن؛ آلودگی هوا. اما آلودگی هوا تنها تهدید زیست محیطی تهران نیست. با وحید نوروزی٬ یکی از کاندیداهای انتخابات شورای شهر که تا پیش از ثبت نام برای انتخابات٬ مشاور زیست محیطی معاون حمل و نقل و ترافیک شهردار تهران بوده است درباره معضلات زیست محیطی پایتخت گفت و گو کردیم. نوروزی پیش از این معاون اجرایی سازمان حمل و نقل و ترافیک و متولی صدور آرم طرح ترافیک بوده است.

گفت و گوی خبرآنلاین با وحید نوروزی را بخوانید؛

محیط زیست و دغدغه اش بیش از اینکه واقعی باشد٬ بیشتر شعار است. وقتی هم می پرسیم محیط زیست چیست؟ پاسخ به آلودگی هوا خلاصه می شود. با مردم هم صحبت می کنیم تنها می گویند که نباید هوا را آلوده کنیم و یا آشغال نریزیم. چرا محیط زیست تنها آلودگی هوا شده است؟ چرا کسی به وجه های دیگر محیط زیست توجه نمی کند مخصوصا مسئولین.

شاید از 70 - 80 سال پیش که بحث محیط زیست در دنیا جدی مطرح شده است، در کشورهایی مثل ما که کشورهای که در حال توسعه هستند، محیط زیست عمدتاً محیط ایست تلقی می شود. یعنی کسانی که به محیط زیست توجه می کنند قاعدتاً از نظر کشورهای توسعه یافته می خواهند جلوی پیشرفت را بگیرند. سیاسیون و مدیران ارشد کشورهای درحال توسعه ای مثل ایران همیشه بدبینانه به مسائل مربوط به محیط زیست نگاه می کنند، این را توطئه کشورهای پیشرفته ای می دانند که می خواهند جلوی حرکت اینها را بگیرند و به همین خاطر خیلی اجازه نمی دهد که مسائل محیط زیستی جان و شکل بگیرد در کشورها. چون فکر می کنند اگر این مسائل رشد بگیرد ممکن است جلوی پیشرفت، تکنولوژی و رشد را خواهد گرفت. در نتیجه منافع اقتصادی شان به خطر خواهد افتاد.

فرهنگ محیط زیستی بین مسئولین ما اصلا جا نیفتاده است. بسیاری از مسئولان ما دانش زیست محیطی بسیار سطح پائینی دارند و یا اصلا ندارند. بسیاری از مسئولین شهری ما محیط زیست را با گل و بلبل و حیاط وحش می شناسند و بیشتر از این هم به آن توجه نمی کنند. چون مسئولین این نگاه را به محیط زیست دارند ناخودآگاه اجازه داده می شود که در بطن جامعه تسری پیدا کند. بطن جامعه هم چون به شدت درگیر معیشت و مشکلات اقتصادی است برایش خیلی اهمیتی ندارد که چه اتفاقی برای محیط زیست می افتد. اگر می بینید در محیط زیست تنها هوا مطرح است دلیلش این است که چهار تا خبرنگار و چهار تا کارشناس محیط زیست در بحث آلودگی هوا بیشتر فعالیت کرده اند. مطمئن باشید که چهار نفری که در بحث آلودگی هوا بیشتر حرف می زنند، مرتب در حوزه آب حرف می زدند٬ دغدغه محیط زیستی همه الان آب بود. چون کارشناسان الان فقط روی این موضوع اشراف دارند و آلودگی هوا را مردم می بینند، لمس می کنند٬ وقتی فرزند خودشان و یا فرزند همسایه شان به دلیل آلودگی هوا سرطان می گیرد و می میرد؛ این را لمس می کند.

کاندیدای شورای شهر هم همگی شعار می دهند که می خواهند آلودگی هوا را کم کنند. شعارهای کاندیداهای ریاست جمهوری درباره محیط زیست هم خیلی سردستی و کلی است؛ گرد و غبار٬ آلودگی هوا٬ دریاچه ارومیه.

کاندیدای شورای شهر هم اگر شعار محیط زیستی می دهند؛ هر کسی شعار می دهد باید پیشینه اش را هم نگاه کنیم که در مسئولیت های آن فرد چه کاندیدای شورای شهر و چه کاندیدای ریاست جمهوری چه فعالیت محیط زیستی انجام داده است؟ محیط زیست را برای شعار و سیاست بازی نخواهیم بلکه فقط برای خود محیط زیست، مردم و شهر بخواهیم. متاسفانه دوستانی که شعار حمایت از محیط زیست می دهند سابقه خوبی در گذشته نداشته اند، فعالیت های عمرانی و تخریب هایی که در گذشته انجام داده اند متاسفانه اینقدر قابل توجه هست. تا امروز هیچ یک از کاندیدای ریاست جمهوری را ندیدم به جز آقای قالیباف که یک بخشی از شعارهایش محیط زیستی است، اما از بقیه صحبت جدی از محیط زیست ندیدم. اما هر کسی از آن صحبت کرد نگاهی به سابقه اش می تواند نشان دهد که این یک ادعا است، پز و یا ژست ژورنالیستی است و یا نه یک ادعا است. به اعتقاد من تا الان اکثراً ژست ژورنالیستی بوده و اعتقادی در آن وجود ندارد.


در تهران فقط مشکل آلودگی هوا نداریم، یکی از بزرگترین مشکلاتی که در تهران هست مصرف بالا و در نتیجه تولید بالای زباله است. علاوه بر این مصرف بالایی که منجر به تولید بالای زباله می شود، تهران چه مشکل زیست محیطی دیگری دارد که باید با آن مقابله کرد و یا مدیریت شهری می تواند با آن مقابله کند؟

ما سه عنصر اصلی حیات داریم؛ آب، خاک و هوا. کل حیات روی این سه عنصر است. هوا را که همانطور که به درستی گفتید یکی از مشکلات بزرگ شهر تهران است. بحث خاک، عمدتا بر می گردد به بحث پسماند ها و زباله ها. در بحث کشاورزی در اطراف شهر تهران ورود سموم به شدت خاک را نابود می کند. متاسفانه کشاورزی حتی در پایتخت کشور ما به شکل کاملا سنتی صورت می گیرد و خاک ما را نابود می کند. از طرف دیگر حجم بالای روزانه نزدیک به 7 هزار تن زباله در شهر تهران تولید می شود که بخش عمده ای از آن دفن می شود. این کار هم به شدت برای خاک ضرر دارد. از طرفی شیرابه این زباله وارد آب های زیر زمینی ما می شود. در بحث آب های آشامیدنی اخیرا بحث آلوده بودن آب به نیترات بود که بحث تقریبا امنیتی شد و باید شورای شهر بعدی نسبت به این موضوع ورود جدی تری داشته باشد.

غیر این موارد؟

معضل اصلی شهر تهران به جز این سه عنصر؛ پیشرفت در شهر٬ ساخت و ساز و عدم توجه به توان اکولوژیکی پایتخت است. وقتی آب و خاک و هوای ما آلوده می شود از کجا آلوده می شود؟ چون به توان اکولوژیکی شهر توجه نکردیم این اتفاق می افتد. طرح تفصیلی تهران به توان اکولوژیک شهر تهران توجه ویژه ای نکرده است. ساخت و سازها ایراد اساسی دارد. الان در غرب تهران این همه ساخت و ساز و کارخانه وجود دارد و در شرق تهران پادگان ها و مراکز نظامی وجود دارد.

خب این از اول اتفاق افتاده و به نظر نمی شود بشود برایش کاری کرد.

دقیقا؛ از زمان شکل گیری شهر تهران که می خواست به عنوان پایتخت مطرح شود در حقیقت جای کارخانه ها و پادگان ها با هم عوض شدند و از آن زمان به توان اکولوژیکی شهر توجه نشد؛ که باد غالب از غرب به شرق است و نباید آلودگی را در غرب بگذاریم که در مسیر کوریدور باد قرار بگیرد و تمام آلودگی را بر دارد و از روی سر مردم تهران ببرد و از شرق خارج کند. آن هم اگر باد مناسبی باشد و بتواند این آلودگی را بیرون ببرد. از آن موقع به توان اکولوژیک شهر تهران توجه نشد تا به امروز . الان هم توجه نمی شود و به نظر من بزرگترین مشکل زیست محیطی شهر تهران عدم توجه به توان اکولوژیکی شهر است که آن را به سمت ناکجا آباد می برد.

برای فرسایش خاک در تهران چه کاری می توان کرد؟

کشاورزی در شهر تهران یک کشاورزی کاملاً سنتی است. متاسفانه هر سانتی متر مربع خاک جدید که می خواهد به وجود بیاید بیش از هزار سال طول می کشد. متاسفانه چون ما به توان اکولوژیکی شهر تهران توجهی نکردیم؛ هم در بحث رود دره ها و رودخانه هایی فصلی که در اطراف شهر تهران داریم و چون به آنها توجهی نمی کنیم به طور اتوماتیک خاک در اطراف از بین می رود.
الان در داخل شهر تکنولوژی و پیشرفت دیگر هیچ خاکی برایمان نگذاشته است بنابراین اصل خاک ما در اطراف شهر تهران است که برای حفظ آن به اعتقاد من باید کشاورزی سنتی به کشاورزی مدرن و پیشرفته تبدیل شود، توجه به شهرها و روستاهای اطراف شهر تهران هم مهم است؛ ما همین حالا روستاهایی را در اطراف شهر تهران داریم که شاید از ناحیه 22 گانه شهر تهران هم خارج است اما اثر خودش را روی شهر تهران می گذارد. اعتقاد دارم با تبدیل کشاورزی سنتی به کشاورزی پیشرفته و تلاش برای دفن نکردن زباله هامی توان به این حفظ خاک کمک کرد. زباله ها را باید تا می توانیم به روش های پیشرفته تر بازیافت بکنیم. از آنها برق بگیریم.

غیر از مشکلات زیست محیطی٬ مشکلات دیگر تهران چیست؟

تهران از طرفی با این مشکلات مواجه است و از طرف دیگر با فقر، مشکلات اقتصادی و اجتماعی. محیط زیست عبارت است از آنچه که فرایند زیستن را احاطه کرده است. هر آنچه که هر اثر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد روی زیستن شهر تهران؛ در حقیقت باعث می شود محیط زیست شهر دچار زحمت و دردسر شود. بحث آلودگی صوتی نیز برای خودش دنیای عجیبی دارد که ورود بی رویه این همه موتور سیکلت به شهر تهران که باعث بیش از 50 درصد آلودگی صوتی می شود؛ بیش از 70 درصد مراکز آموزشی و درمانی شهر تهران در محدوده بحران آلودگی صوتی قرار دارند و همه اینها باعث ایجاد پرخاش، درگیری، دعوا و زد و خورد می شود و زیستن در شهر را دچار مشکل می کند. به همین خاطر من تاکید دارم که نگاه ما به محیط زیست تنها بحث هوا، دود و آب و اینها نباید باشد. ما جامعه ای داریم که باید محیط را آماده کنیم برای زیستن؛ اسمش هست محیط زیست. باید جلوی هر چیزی که به این محیط زیست صدمه می زند را بگیریم.


از کارخانه ها گفتید و از مراکز آموزشی و درمانی تهران که در مرکز آلودگی صوتی تهران هستند. هزینه جابه جایی اینها خیلی زیاد است، نه تنها هزینه مادی بلکه هزینه معنوی زیادی را هم دارد. مثلا ما نمی توانیم دانشگاه تهران را جابه جا کنیم و بگذاریم جای دیگری که آرام است. دانشگاه تهران الان هویت آن منطقه است. آن منطقه حول دانشگاه تهران تشکیل شده است. چه کاری می شود برای این آلودگی ها کرد که با کمترین هزینه مادی و معنوی بتوان آلودگی ها را کم کرد. چه کاری می توان کرد که هزینه کمی تحمیل کند بر شهر؟

جابه جا کردن و انتقال کارخانه ها؛ نزدیک به ده ها هزار واحد صنعتی در اطراف شهر تهران شکل گرفته است؛ انتقالش در شرایط فعلی کاری عجیب و غریب محسوب می شود. دوغ درست کردن است با آب دریا. وقتی کسی می گوید که کار نشدنی را می تواند انجام دهد باید در عقل و تدبیر او شک کرد.

پس باید چه کرد؟

در دورانی هستیم که تکنولوژی در اختیار ماست. باید برویم به سمت پایش آنلاین این کارخانه ها و استفاده از تکنولوژیهای برتر برای کاهش آلایندگی آنها. یک سری از کارخانه هستند که تکنولوژی مورد استفاده شان اینقدر قدیمی است و تعویض سیستمش هزینه بر است؛ صاحب کارخانه حاضر نیست این کار را بکند. روشی را امریکاییها انجام دادند و من معتقد هستم این روش تنها با محوریت سازمان محیط زیست کشور قابل انجام است. شورای شهر تهران تنها می تواند این را پیشنهاد دهد ولی در کنار پیشنهادش بایستی پای اجرایش هم بایستد. یکی از نقد هایی که من به شورای شهر فعلی در مورد مصوبات محیط زیستی اش می کنم این است که فقط پیشنهاد را می داد و تمام می شد و می رفت. این پیشنهاد هم می رفت در دولت یا تصویب می شد و یا نمی شد دیگر پیگیر نمی شد. اگر شورای شهر وکیل مردم است؛ بایستی وکالتش را به بهترین نحو انجام دهد. حتی اگر لازم شد علیه دولت اقامه دعوا کند و شکایت کند به خاطر این که از زندگی شهروندانش دفاع کند باید این کار را بکند. شورای شهر باید در این مورد پیشنهاد دهد.

مثلا چه پیشنهادی؟

بحث اقتصادی این موضوع را دنیا تجربه کرده است مثلا لس آنجلس. برای هر کارخانه ای یک سهم آلایندگی ای در نظر گرفته اند و خود اظهاری هم کرده اند که شما در هفته چقدر آلایندگی تولید می کنید و چند تن منواکسید و یا ذرات معلق تولید می کنید. به آنها گفتند که شما تا سال آینده باید 30 درصد از آلایندگیتان کم کنید. ما هم باید این کار را بکنیم؛ کوپن آلایندگی تولید کنیم. بازار فروش آلودگی باید ایجاد شود وکسی که نتوانسته است آلایندگی اش را تا 30 درصد کم کند برود و از کسی که توانسته 40 درصد از آلودگی اش را کم کند٬ کوپن آلودگی اش را بخرد. این به صورت موضوعی و نقطه ای در غرب تهران می شود اجرا شود. در غرب تهران  100 تا واحد صنعتی بزرگ مثل سیمان تهران، پالایشگاه تهران و نیروگاه های اطراف تهران و ... داریم که عدد کل اینها شاید به 200-250 تا واحد صنعتی بزرگ هم نرسد که به تنهایی نصف آلودگی تهران را درست می کنند.

این یعنی اجبار. تاحالا اما چنین چیزی وجود نداشته است و همیشه گفته شده که باید فرهنگ‌سازی شود یا مثلا از خطرات گفته شده است.

به اعتقاد من اگر به موضوعات زیست محیطی اقتصادی نگاه نکنیم ضرر می کنیم. با توصیه، شعار و حرف و حدیث موضوع محیط زیست و آلودگی هوا حل نمی شود. این شعار هایی که آیا می دانید بچه های ما می میرند، فایده ای ندارد. موضوع از ترساندن مردم گذشته است. یک زمانی به ما می گفتند که میزان مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا را به مردم اعلام نکنید، مردم می ترسند. اما حالا مردم دیگر با مرگ و آلودگی هوا خو گرفته اند. می بینید که در این سه چهار سالی که میزان مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا را اعلام کردیم اتفاق چندان وحشتناکی نیفتاد. مردم هشیارتر شده اند. رسانه ها و مسئولین هم هشیارتر شده اند. اما الان در مورد کارخانه ها و آلودگی هوا طرح فروش کوپن آلودگی هوا توسط ارگان دولتی و سازمان محیط زیست باید باب بشود و راه بیفتد. پالایش آنلاین واحدهای بزرگ را هم شروع کنیم که به 200 یا 300 واحد صنعتی هم نمی رسد. معنای پالایش آنلاین این است که کارخانه ها باید 24 ساعته بازرسی شود و معلوم شود که چقدر آلودگی تولید می کند. هر جایی که گزارش میزان آلودگی را بست ما در سازمان محیط زیست کشور می توانیم بفهمیم که این ارگان دارد برخلاف قانون عمل می کند.

بعد از آلودگی هوا٬ آلودگی صوتی در تهران در سطح بسیار بالایی وجود دارد. برای کاهش آلودگی صوتی چه می شود کرد؟

بیش از 90 درصد آلودگی صوتی در تهران متعلق به منابع متحرک است، تنها 10 درصد آن برای منابع ثابت است. 50 درصد این آلودگی متحرک برای موتور سیکلت هاست. آلودگی صوتی است را که همه را عصبی و پرخاشگر کرده و روی سیستم دفاعی، سیستم گوارشی و حتی روی سیستم جنسی و تولید مثل انسان اثر می گذارد. بزرگترین منبع آلودگی صوتی موتور سیکلت ها هستند. آن را هم می توان به دو بخش تقسیم کرد؛ یک بخش روی منبع تولید است و بخش دیگر روی موتورسیکلت هایی که در حال تردد هستند. در خصوص منبع تولید اصلا نباید در مورد موتور سیکلت ها مماشات کرد. من در جایی گفتم که بایستی جلوی شماره گزاری موتورسیکلت با کاربراتورهای مزخرفی چینی، تایوانی و تایلندی را بگیریم. متاسفانه بی کیفیت ترین موتور ها از این کشورها وارد ایران می شود. اگر من در شورای شهر رای بیاورم بدون شک از ریشه جلوی شماره گزاری این نوع موتورسیکلت در شهر خودم را می گیرم. یا باید استاندارد را ببرند بالاتر و به سمت موتور سیکلت های برقی بروند و یا استاندارد آلایندگی هوا و صوتش را به یورو چهار به بالا افزایش دهند. درواقع تولید موتور سیکلت کاربراتوری در تهران مثل پیکان که سال 79 تولیدش به تاریخ پیوست، به تاریخ بپیوندد. زمان آن رسیده است که تولید موتور سیکلت های کاربراتوری با انجین تایوانی و تایلندی بی کیفیت به تاریخ سپرده شود. در شورای شهر باید جلوی تولید اینها گرفته شود. 100 -200 واحد صنعتی هستند و اکثراً هم دارند زیرپله ای کار می کنند. در کشور خط تولید موتورسیکلت نداریم. اینها فقط به هم وصل می کنند. بحث کارگری اش هم چندان عددی نیست. باید جلوی تولید اینها را بگیریم و باکی هم نداریم. ما باید از شهروندانمان دفاع کنیم و برای این دفاع باید جلوی تولید موتورسیکلت های بی کیفیت را بگیریم.

 

برای  کنترل موتورسیکلت‌های فعلی راهکاری وجود دارد؟

برای موتورسیکلت های فعلی هم چاره ای جز گذاشتن طرح ترافیک نداریم. شهر توسط موتورسیکلت ها محاصره شده است. موتورسیکلت ها تبدیل شده اند به بحران بزرگ سلامت شهر تهران. با ویراژهای آنچنانی در پیاده‌روهای تهران٬ امنیت مردم به خطر افتاده است و آلودگی هوا و صوتشان هم که یک طرف. محدوده طرح ترافیک باید به وجود بیاوریم برای هسته مرکزی شهر. در وهله اول صرفاً موتورسیکلت هایی که بتوانند معاینه فنی را پاس بکنند. ولی متاسفانه معاینه فنی موتورهای کاربراتوری اشتباهی هست. چون کاربراتوری است بلافاصله یک پیچش را کم و زیاد می کنند و دوباره همان می شود. محدوده طرح ترافیک فقط برای موتور سیکلت برقی باید آزاد باشد. هر کسی موتورسیکلت برقی دارد نه تنها می تواند وارد محدوده طرح ترافیک شود٬ از مزایای دیگری هم می تواند برخوردار شود. حتی لازم باشد عوارض شهرداری را برایش صفر کنیم. من اعتقاد دارم شورای شهر باید برود به آن سمت که عوارض تردد با موتورسیکلت برقی در شهر تهران صفر شود. از طرفی به دولت هم باید فشار بیاوریم که عوارض واردات موتورسیکلت های برقی باید صفر شود و حتی تشویق هم بشود. در پکن میلیون ها موتورسیکلت وجود دارد، چرا این اتفاقات در آنجا نیست؟ چون همه اش برقی است. خود چین که این انجین های بی کیفیت را به ما می دهد، 99 درصد موتورسیکلت هایش برقی است. هم توان مانور آنچنانی ندارند که با انها هزار کار مختلف بکنند و امنیت شهر را به خطر بیندازند و هم آلودگیشان صفر است. آلودگی موتورسیکلت برقی صفر است.

 

از زمان شهرداری آقای احمدی نژاد بسیار گفته شد که باید موتور سیکلت های برقی به ایران بیاید و تقریباً 10 سال است که این وعده داده می شود اما اتفاقی نیفتاده است. دلیلش چیست؟ همان دلیلی برای ورود ون دلیکا وجود دارد؟!

مافیای موتورسیکلت. متاسفانه در کشور ما هم این مافیاها وجود دارند. همه جای دنیا هم وجود دارد. همین ون دلیکا را نهادهای نظارتی بیایند بررسی کنند و ببینند که چطور شد یک ون بی کیفیت چینی وارد شهر تهران شد. چه کسانی وارد کردند و از کجا؟ سود و منافع ناشی از ورود ون دلیکا به جیب چه کسانی می رفت. قدیم ها می گفتیم که تکنولوژی نداشتیم و اینقدر پیشرفته نبودیم و مجبور شدیم که مینی بوس فیات وارد کنیم. ولی با وجود این همه ون مناسب با مصرف پایین٬ چه اتفاقی می افتد که به یکباره بی کیفیت ترین ون وارد می شود. در مورد موتورسیکلت هم همینطور است. منافع تولید موتورسیکلت های با انجین بی کیفیت اینقدر زیاد است و به جیب یک عده می رود که معلوم است با ورود موتورسیکلت های برقی مقابله می شود.

البته موتورسیکلت برقی دشمن کم ندارد!

همین افرادی که مانع ورود موتورسیکلت های برقی می شوند در رسانه ها شایع می کنند که موتورسیکلت های برقی شتاب و کیفیت ندارد و شیب تهران جواب موتورسیکلت های برقی را نمی دهد. باطری اش زود تمام می شود. اینها ساخته و پرداخته دشمنان سلامت جامعه است و آنهایی که کماکان می خواهند جیبشان پر از پول بماند. اگر دولت بیاید و عوارض ورود موتورسیکلت های برقی را صفر کند و به تولید کننده های موتورسیکلت های بنزینی یارانه های خیلی خوبی بدهد، می شود موتورسیکلت های بنزینی را از رده خارج کرد. دولت یک دوره ای آمد و 20 هزار موتورسیکلت دوزمانه و معروف به موتور گازی را از رده خارج کرد. و یارانه خیلی خوبی هم به هر موتورسیکلت داد، نفری فکر می کنم 200 و یا 300 هزار تومان بلاعوض داد و یک بخشی هم وام داد. این یکی از کارهای اشتباه انها بود که هم در دولت آقای خاتمی اتفاق افتاد و هم در چهار سال اول دولت آقای احمدی نژاد. هر دو دولت اشتباه کردند. موتورسیکلت گازی دوزمانه را دیگر الان چه کسی سوار می شود در شهر تهران. اینها همه رفتند در شهرهای اطراف و در روستاها موتورگازی های اوراق را نبش قبر کردند و آوردند تحویل دادند و یک موتورسیکلت بی کیفیت دیگر را تحویل گرفتند. آنهایی را که اصلاً کار نمی کرد را به 20 هزار موتورسیکلت جدید بی کیفیت جایگزین کرد. من می فهمم تولید کننده ها در شرایط سختی هستند، دولت باید علاوه بر صفر کردن عوارض ورود موتورسیکلت های برقی یارانه های خیلی خوبی به تولید کننده ها بدهد. محاسبه کنید که یک موتورسیکلت روزانه چقدر سوخت مصرف می کند؛ با این وضعیت سوخت با این قیمت؛ اگر بتوانیم این را به برق تبدیل کنیم و در یک سال بخواهیم 10 هزار موتورسیکلت برقی را جابه جا کنیم چه عددهایی جابه جا می شود.  چقدر به نفع سلامت جامعه است. از نظر اقتصادی چقدر به نفع جامعه است. از نظر کاهش آلودگی صوتی چقدر به نفع جامعه است. یک دولتمرد قوی می خواهد با یک شورای شهر پیگیر که اینها را دودوتا چهار تا کند؛ البته که اگر یک سال بیاییم 100 هزار موتورسیکلت بنزینی را تبدیل کنیم به موتورسیکلت های برقی سال اول حتما دچار زحمت می شویم ویک بودجه قابل توجهی را باید به آن بدهیم ولی در مدت سه سال ده ها برابر آن برمی گردد به سبد جامعه؛ حتی به سبد خانوار برمی گردد.

چیزی که ما رسانه ها به شدت دنبالش بودیم به خصوص زمان آلودگی هوای تهران؛ همان بحث بنزن های بنزین بود که شرکت نفت می گفت اینطور نیست٬ محیط زیست هم می گفت اینطور نیست و اگر هم باشد قدری نیست که ضرر داشته باشد؛ اما همین چند هفته پیش آقای شاعری معاون سازمان محیط زیست گفت جشن بگیریم که بنزین ما با کیفیت شد و میزان بنزن آن از 5 درصد به ۱.۵درصد رسید و خوب شدن هوا به این خاطر است. گوگرد آن هم از 8 هزار PPM شده است 50 PPM. واقعا دلیل اصلی آلودگی هوای تهران فقط تردد خودروهاست؟ یا این که علاوه بر آن ما سوخت بی کیفیت هم داریم.

خودروها، سوخت و منابع ثابت متهم اصلی آلودگی هوای تهران هستند. کاملاً با هم یکسان هستند. به منابع ثابت هم منابع خانگی هم اضافه می کنیم؛ از موتورخانه های منازل شروع می شود تا یک واحد کوچک صنفی؛ ترافیک هم قاعدتاً به خاطر تردد خودروها به وجود می آید و معاینه فنی هم اگر انجام نشود٬ اوضاع بدتر می شود. اینها سه ضلع مثلث را تشکیل می دهند اما نقش مهم آن را خودروها دارند. ولی مطالعات ما حتماً مطالعات ناقصی است. از زمانی که ژاپنی ها و سوئدی ها در سال 76-77 مطالعاتشان دراین زمینه تمام شده است و رفته اند؛ تا به امروز مطالعه روی آلودگی هوای تهران به روز نشده است. پایه مطالعات موجود ما و سهم آلاینده ها از همانجا است و مرتب این مدل سازی و شبیه سازی شده است. ما در این زمینه نقص داریم و باید یک مطالعه جامع 6 ماهه و یک ساله در مورد سهم آلاینده ها و نوع آنها داشته باشیم. مطالعات ما در این زمینه جامع نیست. این یک انتقاد خیلی ویژه است. اگر کسی ذوق می کند و می گوید که بنزین ما اینطور شد و هوا خوب شد، من این را قبول ندارم. از عید به این طرف به غیر از چند روز هوا شرایط مطلوب داشته است. این را به هیچ عنوان آقایان به حساب کار خودشان نگذارند، خطایشان از همین‌جا شروع شده است. الان میلیون ها خودرو یورو 2 در این شهر تردد می کند. میلیون ها خودرو زیر استاندارد یورو 2 در این شهر تردد می کند. بیش از 400 هزار خودروی بالای 30 سال در این شهر تردد می کند. نزدیک به بیش از 3 میلیون موتورسیکلت در این شهر تردد می کند. ده ها هزار اتوبوس، کامیون و تریلی با تکنولوژی سطح پایین در این شهر حرکت می کند. اگر بگوییم چون سوخت ما خوب شده است و همه اینها از آن استفاده کرده اند، هوا خوب شده است؛ این حرف، حرف غلطی است. اولا من هیچ اطلاعاتی ندارم از این که وزارت نفت سوخت یورو 4 را دارد در تهران توزیع می کند. اگر برای 30 درصد شهر تهران هم یورو 4 تولید می کنند ما از آنها تشکر می کنیم. در این صورت یعنی 70 درصد از جایگاه های سوخت تهران بنزین یورو 2 دارند و وزارت نفت هنوز نتوانسته است به تعهداتش عمل کند درثانی خودرویی که با موتور غیراستاندارد حرکت می کند٬ بهترین سوخت را هم که در باکش بریزد٬ فایده ای ندارد. چون موتور بلد نیست که سوخت را کامل بسوزاند؛ پس آن را ناقص می سوزاند و آلودگی بسیار زیادی بیرون می دهد. این درحالی است که در دنیا ماشینی تولید می شود که دود اگزوزش را اگر تنفس بکنیم از هوای موجود شهر تهران به مراتب تمیزتر و سالم‌تر است. این ذوق زدگی بی جاست و کار غلطی است. البته تولید بنزین خوب قطعاً کار خوبی است. ضمن این که خودروسازان مرتب سر دولت کلاه گذاشته اند، مرتب وقت گرفته اند برای استاندارد یورو 2، برویم یورو 3 و 4؛ تا این لحظه هم مدام وقت گرفته اند و وعده داده اند که در اول تیر ماه این کار را انجام می دهند این آخرین وقتی است که دولت به آنها داده است. اما من به شما اطمینان می دهم که این کار را نمی کنند و اگر هم بگویند که انجام داده اند دروغ گفته اند. باید ارگان های نظارتی ببیند که چطور در حالی که 70-80 درصد خودروهایشان یورو 4 نبود و چهار سال است که نتوانسته اند این کار را بکنند و تنها 30 درصد خودروها را یورو 4 کرده اند؛ چطور در مدت سه ماه توانسته اند صد در صد محصولاتشان را به یورو 4 برسانند؟


کاری ندارد؛ هزینه اش را از مردم می گیرند. ایران خودرو آگهی زده است که به خاطر این که محصولاتش را با استاندارد یورو 4 بیرون می دهد حداقل یک میلیون و 200 هزار تومان به قیمت آنها اضافه کرده است.

من بعید می دانم بتوانند تولید کنند. ضمن این که از تولید ملی حمایت می کنیم و اعتقاد داریم که متخصصین و مهندسین ما می توانند بهترین خودروها را بسازند از طرف دیگر نباید اجازه دهیم که سرطان وارد شهر تهران شود. اما متاسفانه با شعار حمایت از تولید ملی٬ بی کیفیت ترین خوردو ها را راهی خیابان ها می کنند. ما اول باید از متخصصین مان خواهش کنیم که استاندارد تولیدی مان را ارتقا دهند. وقتی استاندارد منبع تولید ارتقا داده شد می توانیم وضعیت موجود را رسیدگی کنیم.

خودروهای فرسوده هم البته از رده خارج نمی شوند.

اسقاط خودروهای فرسوده یک بحث است و مدیریت خودروهای موجود که تردد می کنند بحث دیگری است. بسیاری از آنها استانداردهای بسیار پایینی دارند. این استانداردهای پایین را باید برویم به سمتی که به مرور اینها را از شهر خارج کنیم. یعنی اگر 1400 خودروی جدید روزانه وارد می شود از همان طرف هم بتوانیم خودروهای فرسوده موجود را از پایتخت بیرون بفرستیم. با تمام اینها شاه کلید کاهش آلودگی هوا٬ دو چیز است؛ حمل و نقل عمومی انبوه بر مثل مترو و اتوبوس های تندرو و دوم کاهش تقاضای سفر به واسطه دولت الکترونیک. از طرفی مترو و اتوبوس های تندروی خوب بسازیم و از طرف دیگر به واسطه دولت اکترونیک تقاضای سفر را کم کنیم و اگر هم سفری انجام می شود اینقدر حمل و نقل عمومی خوبی داشته باشیم که تمام جامعه سوق داده شوند به آن سمت. یک زمانی در شمال شهر تهران جز رویا بود که مردم شمال شهر سوار اتوبوس شوند. این برای 50 سال پیش نیست برای 4-5 سال پیش است. کسی که در شمیران زندگی می کرد در خوابش هم نمی دید که سوار اتوبوس شود "من سوار اتوبوس شوم؟ مبادا کسی ببیند!" همان فرد امروز سوار اتوبوس می شود. مردم ما آمادگی استفاده از حمل و نقل عمومی انبوه بر را دارند به شرطی که در شان و خور طراحی شود.

درباره دولت الکترونیک؛ یکی از معضلات ما در دولت الکترونیک این است که همه در آن مدعی هستند، دولت مدعی است، شهرداری مدعی است، پلیس مدعی است؛ این تعدد مدعیان آسیب های زیست محیطی به شهر تهران می رساند.

اعتقاد دارم که چون مدیریت یکپارچه در دولت الکترونیک اعمال نمی شود نتیجه اش این می شود. به درستی گفتید، هر کسی در گوشه ای دارد برای خودش کارش را انجام می دهد. اگر این در قالب یک مدیریت یکپارچه باشد جواب می دهد. شهرداری الان بخش های عمده ای از خدماتش مثل گرفتن عوارض، پروانه شهرسازی، آرم طرح ترافیک را الکترونیکی کرده است، اما شهروندی که به سایت شهرداری تهران مراجعه می کند مثلا برای گرفتن آرم طرح ترافیک٬ مجبور است برای گرفتن خلافی خودرو الزاماً یک مراجعه حضوری به پلیس به 10+  یا شهرک آزمایش داشته باشد تا آنجا مشکلش حل شود. به عنوان مثال پلیس از نظر امنیتی می گوید که من صلاح نمی بینیم که این اطلاعات و بانک اطلاعاتی را بگذارم در اختیار شهرداری تهران که وقتی شهروند مراجعه می کند تنها با زدن یک شماره مشخصات خودش را ببیند و همانجا اگر اعتراضی ندارد خلافی اش را پرداخت کند. از طرف دیگر شهرداری احساس می کند که مشخصات ملک مردم و آپارتمان های مردم را نمی تواند برای مثال در اختیار مخابرات و یا اداره برق قرار دهد و می گوید معلوم نیست که از این چه استفاده ای می کنند. اعتماد بین نهادها وجود ندارد؛ دلیلش هم این است که از آن بالا یک مغز اینها را اداره نمی کند. آن مغز، مدیریت یکپارچه است که در تمام شهرهای دنیا این مدیریت را شهرداری انجام می دهد. تمام اختیارات چهاردیواری شهر بر عهده شهردار است.


۳۰ سالی می شود که قرار است مدیریت یکپارچه شهر را به شهرداری بسپارند٬ اما کسی قبول نمی کند.

ما نمی گوییم که رییس اداره برق و آب و .. را شهردار انتخاب کند؛ اینها سرجایشان هستند اما یک مغز آنها را اداره کند. از طرف دیگر هم بهانه می گیریم که مردم آشنایی ندارند. می توانم مثالی زنده برایتان بزنم؛ سه سال پیش که من آمدم در این مسوولیت، همان سال اول گفتم برای گرفتن طرح ترافیک اجباراً همه باید ثبت نام کنند. خیلی ها به مشکل برخوردند. خاطرم هست که یک نانوایی بود در خیابان عباس آباد که تابلویی روی شیشه اش زده بود که در این مکان ثبت نام اینترنتی آرم طرح ترافیک انجام می شود؛ کسانی که به نانوایی مراجعه می کردند او نیاز مردم را می دید و پسرش هم یک کامپیوتر گذاشته بود و برای مردم ثبت نام را انجام می داد. سال اول خیلی از مردم سیستم عاملشان مجهز نبود به آنچیزی که ما نوشته بودیم. ما 5 هزار سی دی زدیم که وقتی می آمدند و اعتراض می کردند این سی دی را در اختیارشان می گذاشتیم و می گفتیم برنامه اش را در کامپیوترشان نصب کنند. ولی سال دوم برای همه جا افتاد. وقتی آن اقتدار در اجرای دولت الکترونیک وجود دارد ناخودآگاه همه تبعیت می کنند. در مورد دولتی ها در پرداخت پولشان، می گفتند چون ما ذیحسابی داریم و سه چهار امضا داریم نمی توانیم الکترونیک پول پرداخت کنیم. سال دوم گفتم اشکالی ندارد ما به شما آرم نمی دهیم از کسی که نقدی آرم می فروشد آرم بخرید. ما نقدی آرم نمی فروشیم. صحبت از وزارت کشور، وزارت نفت و قوه قضاییه می کنم. خوب قانوناً هم تنها فروشنده آرم طرح ترافیک شهرداری است. اینها به طور اتوماتیک رفتند راه حلی پیدا کردند و هم خودشان را نجات دادند و هم به راه ما رسیدند. پس اگر اقتدار باشد و آن مغز واحد هم باشد؛ جا افتادن دولت الکترونیک بسیار راحت است. اگر این اتفاق بیفتد می توانم به شما قول دهم که در مدت یک سال ما میلیون ها سفر درون شهریمان کم خواهد شد.

تهران علاوه بر مشکلات محیط زیستی مشکلات دیگری هم دارد؛ فقری که در برخی مناطق آن هست و اختلاف طبقاتی که وجود دارد. با وجود تمام کوشش هایی که برای از بین بردن این اختلاف در این چند ساله انجام شده است می بینیم که حتی محله ای ممکن است فقیرتر از کناری اش باشد. تهران چه معضلاتی دارد که دوره چهارم شورای شهر باید به آن بپردازد؟

خوب چون تخصص من محیط زیست است قاعدتا از آن منظر به آن نگاه می کنم و شعارم هم قاعدتاً محیط زیست سالم است چون اعتقاد دارم این 31 نفر اگر 31 تخصص مختلف داشته باشند و اگر شهر را 31 کاربلد اداره کنند می تواند هم افزایی خیلی خوبی داشته باشد. اما اگر قرار است از این 31 نفر 15 یا 20 نفرشان تنها وزیر سابق باشند و یا یک چهره سینمایی باشند، حتما این جواب نخواهد داد. اما اگر 31 کار بلد که حتی یکی از آنها می تواند هنرمندی باشد که می تواند برای هنر شهر طرح داشته باشد. می تواند ورزشکاری باشد که برای ورزش شهر نقش داشته باشد. به جز مباحث زیست محیطی که اعتقاد دارم مشکل بزرگ و اصلی شهر تهران بحث محیط زیست و آلودگی هواست؛ مردم دارند خفه می شوند به همین خاطر به عنوان مشکل شماره یک از آن نام می برم. مشکل دیگری که تهران دارد از آن رنج می برد، فاصله طبقاتی بین شمال و جنوب شهر است. ما عدالت را نتوانستیم چنانچه شاید و باید بین شمال و جنوب شهر تهران یکسان توزیع کنیم. شاید در این چندسال شورای شهر سوم و شهرداری تهران توانسته اند تا حدودی فاصله شمال و جنوب تهران را کم کنند. همین اواخر احداث اتوبان امام علی (ع) از جمله کارهای مهمی بود که انجام شد و یا احداث پارک در آزادگان. اما نگاه من نگاه اقتصادی-زیست محیطی است. اگر هر جا به مسائل نگاه اقتصادی-زیست محیطی داشته باشیم کارآمد است. برای این که فاصله شمال و جنوب تهران را کم کنیم، قاعدتاً بحث معیشت و شرایط اقتصادی و اختلافی که نسبت به خط فقر با شمال تهران دارند آزارشان می دهد. برای کاهش این فاصله به نظر می رسد سوق دادن سرمایه گذاران به سمت جنوب شهر است. در دوره چهار ساله باید تا می توانیم با تشویق هایی سرمایه گذاران را به جنوب شهر سوق دهیم. وقتی سرمایه گذاری انجام گرفت آنوقت آبادانی و رونق اطراف شهر را خواهد گرفت. تصور کنید که یک هتل 5 ستاره در جنوب شهر ودر مسیر فرودگاه بین المللی امام خمینی ساخته شود. چه ایراد دارد که یک هتل ما آنجا داشته باشیم. چه ایرادی دارد که سمت خاوران و سمت جنوب شرق تهران که زمین های بسیار زیادی وجود دارد هتل داشته باشیم. جدیداً مکاتبه ای را دیدم که با دولت انجام شده بود که یک تملک 300 هکتاری در آنجا مطرح شده بود که بایر است که قابلیت تبدیل شدن به دریاچه، مکان های فرهنگی، آموزشی و هنری و استادیوم را دارد. باید بخش خصوصی را بیاوریم و تشویقش کنیم. وقتی بخش خصوصی در جنوب شهر سرمایه گذاری می کند به طور اتوماتیک اطرافش رونق می گیرد و مغازه های اطراف آن قیمتشان افزایش پیدا می کند. خانه فردی که در جنوب شهر است رشد پیدا می کند. جنوب شهر آرام آرام بالاتر می آید و فاصله نزدیک می شود.