پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «مارس 2005، روحانی کاغذی را با ماهیت
این پیشنهاد به سه کشور اروپایی ارائه کرد. این پیشنهاد در نظر داشت ایران
غنیسازی را با پانصد سانتریفیوژ در نیروگاه آزمایشی شروع کند که به مرور
زمان میتوانست سههزار سانتریفیوژ را بسازد.»
به
گزارش خبرآنلاین، در جریان مناظره سیاسی نامزدهای انتخاباتی، بعد از ارجاع
حسن روحانی به کتاب خاطرات البرادعی، سعید جلیلی نیز با استناد به همین
کتاب گفت: «چون پلی زده شد به بحث آقای البرادعی، باید بگویم البرادعی به
دنبال آن در کتاب خاطرات خودش در صفحه 144 می گوید نه تنها پیشنهاد سه کشور
اروپایی ناچیز بود بلکه لفظ توهین آمیزی نیز داشت تا جایی که می شد آن را
متکبرانه توصیف کرد. البرادعی ادامه می دهد این طرح تا جایی پیش رفته بود
که قول می داد اروپایی ها دانشمندان ایرانی را که در صورت غنی سازی نکردن،
بیکار می شوند تحت پوشش قرار دهد.»
حسن
روحانی خطاب به سعید جلیلی با اشاره به سخنان البرادعی درباره مذاکره با
سه کشور اروپایی گفت: آنچه که من درباره بحث ممانعت از جنگ گفتم مربوط به
سال 82 است اما نکته ای که شما خواندید مربوط به سال 84 است یعنی آخرین
پیشنهاد اروپایی ها. آنجا البرادعی می گوید: "متأسفم که سه کشور راه بازاری
ها را یعنی راه چانه زنی را انتخاب کردند و آنچه می خواستند، یک باره
ارائه ندادند و گفتند در مراحل بعد می خواهند ارائه دهند." به این علت که
دولت تازه عوض شده بود. تندترین پاسخ را نیز ما به آنها پیشنهاد دادیم و
قبل از اینکه پیشنهاد اروپا برسد ما دستور راه اندازی سایت اصفهان را صادر
کرده و نامه اش را نیز نوشته بودیم، پس این تاریخ ها نباید قاطی شود، آن
بحث مربوط به سال 82 و این مربوط به سال 84 است که در کتاب نیز مفصل توضیح
داده ام.
بخشی
از فصل دوم کتاب «عصر فریب» با عنوان فرعی «دیپلماسی اتمی در دوران خیانت»
خاطرات محمد البرادعی از سه دوره ریاست بر آژانس است و پس از امضای توافق
نامه پاریس را روایت می کند که در مناظره دیروز راجع به آن بحث شد، در
ادامه می آید:
«ایرانیها
از جانب خود، امیدوار بودند که به نقطه عطف رسیدهاند. سیروس ناصری هنگام
سخنرانی سندرز در اتاق جلسه وانمود میکرد به خواب رفته است. حسن روحانی،
موافقت شورای حکام با موافقتنامه پاریس را به عنوان یک «پیروزی بزرگ» توصیف
کرد. هنگام گفتوگو با بیبیسی گفت که «تمام دنیا فراخوان امریکا را رد
کردند» تا ایران را به شورای امنیت ارجاع دهند. با کمی گزافهگویی و اغراق
ـدر یک نمایش برای مخاطبان احتمالی در تهرانـ نماینده امریکا در آژانس
بینالمللی انرژی اتمی را به عنوان فردی «عصبانی و درنده» توصیف کرد. گفت
که مذاکرات آینده «یک فرصت تاریخی برای ایران و اروپا به شمار میرود تا به
دنیا ثابت کنند که یکجانبهگرایی محکوم است.»
موافقتنامه،
آنطور که از آب درآمد، بخش ساده کار بود. در گفتوگوهایم با اروپاییها،
به نظر میرسید کاملاً فهمیدهاند که ارائه یک بسته واقعی و معنادار به
ایرانیها، به عنوان نتیجه مذاکرات، چقدر برای آنها اهمیت دارد. آلمانیها
خوشبینترین بودند. بریتانیاییها محافظهکارتر بودند و سعی میکردند
امریکاییها را خشنود و راضی نگه دارند. فرانسویها جایی بین این دو حالت
قرار داشتند. اما هر سه کشور امیدوار بودند و با موافقت از جانب جیـ8 برای
ارائه امتیاز انحصاری به ایران مجهز شده بودند.
برای
چند ماه، این انتظار که مذاکرات به یک راهحل جامع دیپلماتیک منجر خواهد
شد، در سطحِ بالایی قرار داشت. همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی
اتمی، سخت و محکم ادامه یافت؛ تنها تعداد اندکی از موضوعات بازرسی باقی
مانده بود. در جلسه مارس 2005 شورای حکام، تقریباً برای اولین بار در دو
سال گذشته، برنامه هستهای ایران در دستور کار قرار نداشت؛ حقیقت این بود
که مذاکرات ایران سریعتر از آن بود که بتوان از آن به عنوان پیشرفت یاد
کرد. حتی گزارش شده بود که ایالات متحده در نظر دارد برای پیشنهاد مشوقها و
محرکها به ایران به اتحادیه اروپا ملحق شود.
اما
در ایران، نگرانیها افزایش یافته بود. مذاکرات پیشرفت مشهودی نداشت.
روحانی از طرف دولت تحت فشار بود تا برای رویکرد همکاری خود، پیشرفتها را
به صورت مواردی که واقعاً قابلِ ارائه باشند، نشان دهد. وی همتایان اروپایی
خود را تحت فشار قرار داد تا حداقل موافقت کنند ایران بعضی جنبههای
عملیات هستهای را، حتی در سطحِ تحقیق و توسعه، ادامه دهد. آنطور که
فهمیدم، برنامه ایرانیها همیشه این بوده که نیروگاه تبدیلی و یکسری
تأسیسات آزمایشی غنیسازی را تکمیل کنند و سپس، به عنوان بخشی از مذاکرت
خود با اروپاییها، موافقت کنند تأسیسات غنیسازی در مقیاس صنعتی را در
نطنز برای مدت چند سال متوقف کنند.
مارس
2005، روحانی کاغذی را با ماهیت این پیشنهاد به سه کشور اروپایی ارائه
کرد. این پیشنهاد در نظر داشت ایران غنیسازی را با پانصد سانتریفیوژ در
نیروگاه آزمایشی شروع کند که به مرور زمان میتوانست سههزار سانتریفیوژ را
بسازد؛ کمتر از ظرفیت برنامهریزیشده پنجاهوچهار هزار سانتریفیوژ در
تأسیسات عظیم نطنز. این پیشنهادِ اولیه، کاملاً آماده گفتوگو و مذاکره
بود؛ مسئله کلیدی برای روحانی این بود که بتواند این پیام را به ملت ایران
برساند که برنامه غنیسازی ایران هنوز ادامه دارد. آژانس بینالمللی انرژی
اتمی میتوانست فعالیت در تأسیسات آزمایشی را از نزدیک کنترل و نظارت کند.
ایران تلاشهای خود در مقیاس صنعتی را راکد کرده بود. در عوض، امیدوار بود
فناوری هستهای غربی و دیگر فناوریها، موافقتهای تجاری و انگیزهها و
محرکهای دیگری را به دست آورد.
در
ماه ژوئن، انتخابات ریاستجمهوری ایران در پیش بود و لفاظیهای سیاسی داغ
بود. در ماه می، ایران با طرح این موضوع که هنوز یک پیشنهاد هم از جانب
اروپاییها مطرح نشده است و آن را نقض توافقنامه پاریس خواند، تهدید کرد
تعلیق را پایان میدهد. اروپاییها زمان بیشتری را به منظور پیشنهادِ
دقیقتر، درخواست کردند. ایران موافقت کرد تا ماه آگوست منتظر بماند.
اواخرِ
ژوئن، ایران، محمود احمدینژاد، شهردار تهران را انتخاب کرد؛ یک مرد
کاملاً مذهبی که از جمله تندروها در میان نامزدهای ریاستجمهوری بود. کمی
بعد از انتخابات و درست قبل از دریافت پیشنهاد اروپاییها، مقامات ایرانی
شروع به فرستادن این پیام کردند که تعلیق کامل را ادامه نخواهند داد. وضعیت
در محافل دیپلماتیک بسرعت تغییر کرد و دیگر امیدی به آینده نبود.
کمتر
از دو ماه بعد، مذاکرات رو به سقوط پیش رفت. پیشنهاد فراهم شده توسط
اروپاییها، کمی از مزایایی را که در زمان موافقتنامه پاریس بحث شده بود،
پیشنهاد میداد. این پیشنهاد شامل راکتورهای انرژی اتمی نمیشد و تنها
راکتورهای تحقیقاتی را شامل میشد. فرانسویها میتوانستند فناوری انرژی
اتمی را برای ایران فراهم کنند، به استثنای آروا، یک شرکتِ فرانسوی که
تمایلی نداشت روابط خود را با ایالات متحده که بزرگترین بازار به شمار
میرفت، به خطر اندازد.
ایالات
متحده از نشان دادن چراغ سبز به آروا امتناع کرده بود، بنابراین، پیشنهاد
اروپاییها تنها به صدور بیانیه مبهمی منجر شد که به ایران اجازه میداد به
بازارهای خارجی فناوری اتمی دسترسی پیدا کند.
به
من گفته شده بود اروپاییها سعی داشتند از سبک مذاکرات بازار تقلید کنند و
این باعث شده بود پیشنهاد خود را به طور کامل مطرح نکنند. این تاکتیک
فاجعه بود. پیشنهاد نه تنها ناچیز بود، بلکه لحنِ میهنپرستانه و خودبینانه
داشت. تا جایی پیش رفت که وعده داد اروپاییها از دانشمندان ایرانی که
هنگام توقف غنیسازی در ایران دیگر احتیاجی به آنها نیست بخوبی حمایت خواهد
کرد. موافقتنامه پاریس، مانند نسخه اولیه بیانیه تهران، درباره اجبار
ایران در تأمین «ضمانتهای عینی» در ارتباط با ماهیت صلحآمیز فعالیتهای
هستهای ش بود.»
این
کتاب که اردیبهشت سال گذشته (2012 میلادی) و توسط انتشارات «بلومزبری»
منتشر شده بود اکنون با قیمت 11 هزار تومان از سوی موسسه انتشارات ایران
ترجمه و روانه بازار نشر شده است.