شرق: سعید جلیلی؛ مردی با شعار گفتمان انقلاب اسلامی، معتقد به مقاومت
در برابر غرب و دیدن منافع ملی در آنچه چند سال گذشته در مذاکرههایی به
ریاست او با کشورهای 1+5 به بار نشسته؛ مردی معترض به کدخداداشتن دنیا و
راندن خودرو در خیابانی یکطرفه، کاندیدای مورد حمایت جبهه پایداری و از
همه مهمتر «آیتالله مصباح یزدی».
آنچه در روزهای تبلیغات انتخابات
ریاستجمهوری از سعید جلیلی نشان داده شده مذاکرات پرشمار او روبهروی
«خاویر سولانا» و «کاترین اشتون»، نمایندگان کشورهای غربی در مذاکره با
ایران بر سر فعالیت هستهای است. آنچنان که روزی که جلیلی به مجلس رفته
بود، عبدالوحید فیاضی نماینده محمودآباد خطاب به او گفت: «ملت ایران شما را
با خانم اشتون میشناسند، کاری کنید شما را با برنامههایتان بشناسند.»
مستند تبلیغاتی او نیز بر همین محور بود، مردی همیشه در حال مذاکره با
غربیها، اما حرفهای جدیتر او در مورد مسایل داخلی و خارجی را علی باقری
میزند.
معاون او در شورایعالی امنیت ملی که با شروع تبلیغات انتخاباتی هر
دو از سمت خود در شورا مرخصی گرفته و به فعالیت تبلیغاتی پرداختند. مجروحیت
پای راست در جنگ، سادهزیستی که علاوه بر کاپشن احمدینژادی، نمود خود را
در پرایدسوارشدن تا وزارت کشور نشان داد.
پایاننامه دکترا در مورد «سیاست
خارجی پیامبر» تدریس «دیپلماسی پیامبر» در دانشگاه امام صادق(ع) و حضور در
رسانهها به واسطه بیش از پنجسال نشستن پای میز مذاکره با نمایندگان 1+5
بر سر فعالیت هستهای ایران؛ اینها تصویر «سعید جلیلی» است؛ یکی از هشت
نامزد انتخابات ریاستجمهوری یازدهم. اما یاران و حامیان او هر روز بیشتر
نمود پیدا میکنند، یارانی از طیفهای فکری نزدیک به هم که اتفاقا بخش
گستردهای از آنها پیش از انتخابات سال 84 و 88 حامی و هوادار دوآتشه محمود
احمدینژاد بودند که با راههای مختلف یا رای خود را پنهان کردند یا از آن
اعلام برائت کردند. آنچنان که حتی برادر احمدینژاد؛ داوود، میگوید:
«آقای جلیلی همان راه احمدینژاد را میرود و همگی باید مراقب باشند.»
محمدرضا باهنر، نماینده مجلس نیز میگوید: گروه خونی «احمدینژاد» و
«جلیلی» به یکدیگر میخورد. روحالله حسینیان، حمید رسایی و مهدی
کوچکزاده، آقاتهرانی، حسین اللهکرم، کامران باقریلنکرانی و حسینی وزیر
ارشاد، جزو یاران اصلی جلیلی هستند و سرحلقه مدافعان او آیتالله مصباح است
که بعد از انصراف «لنکرانی»، «جلیلی» را «اصلح» دانست. البته از بین این
هواداران نظر روحالله حسینیان نسبت به جلیلی مدح شبیهذم است، آن هم با
این جمله «اصلح جلیلی است. مادر که نیست چارهای جز ساختن با زن بابا
نیست.»برخی یاران جلیلی شناختهشدهتر از دیگران هستند؛ برای شناختن او
میتوان از شناخت یاران او استفاده کرد؛ یارانی که در صورت به قدرترسیدن
جلیلی شاید تیم مدیریتی او را تشکیل دهند. بیایید با یاران جلیلی بیشتر
آشنا شویم.
وحید جلیلی؛ از جشنواره عمار تا رای به احمدینژاد
برادر موتورسوار آقای کاندیدا، از سردبیری ماهنامه «سوره» وابسته به
سازمان تبلیغات اسلامی تا راهاندازی جشنواره فیلم عمار و جشنواره موسیقی
ضدآمریکایی طبس. وحید جلیلی تقریبا به همه دولتهای پیشین انتقاد دارد، از
دولت سازندگی تا دولت اصلاحات و حالا دولت احمدینژاد.
آنچنان که به تازگی در گفتوگویی اعلام کرده او و برادرش سال 84 به
احمدینژاد رای ندادهاند. البته سعید جلیلی دوشنبه پیش این خبر را تکذیب
کرد. وحید پیش از این در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به سوالی که از
او میپرسد: «چطور بین هاشمی و احمدینژاد به احمدینژاد رای دادید؟»
میگوید: «سوال ندارد.»
و بعد میگوید که مطمئنا شعارهای احمدینژاد به شعارهای طیف او نزدیک
است. وحید جلیلی حتی در نقد به عملکرد فرهنگی دولت، اول عملکرد دولتهای
پیش از او را در نظر میگیرد که با این روش، تیر نقد دوباره کمانه میکند
به دولتهای قبل. او میگوید: «وقتی دور دوم به احمدینژاد رای دادند یعنی
آقای احمدینژاد، ما ضعفهای تو را میدانیم، اما با این همه تو را ترجیح
دادیم به گزینه لیبرال سرمایهداری. بنابراین باید تحمل کنیم.» وحید جلیلی
متولد 1352 کوی طلاب مشهد است.
کارشناس ارشد معارف اسلامی و اقتصاد است و سردبیر روزنامه ابرار، مجلات
سوره، راه و مسوول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بوده است. وحید
نیز مانند برادرش سعید دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع) است. اواخر سال ۸۵
به دلیل اختلاف با شیوه مدیریت وقت حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی
(حسن بنیانیان و حجتالاسلام خاموشی) از سوره اخراج شدند. دلیل اصلی اخراج،
سرمقالهای بود که جلیلی با عنوان «انقلاب فرهنگی منهای فرهنگ انقلابی!»
نوشته بود، پس از این اخراج، وی و همکاران اخراجشدهاش، دفتر مطالعات جبهه
فرهنگی انقلاب اسلامی را پایهگذاری کردند.
علی باقری؛ از معاونت و مذاکره تا نمایندگی کاندیدا
علی باقریکنی (متولد ۱۳۴۶)، دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع)، معاون
سیاست خارجی و امنیت بینالملل دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران در دوره
سعید جلیلی است.
او اکنون رییس ستاد انتخاباتی و تبلیغات سعید جلیلی است و پیش از
دورهمآمدن دیگر هواداران جلیلی، بخش عمدهای از فعالیتهای مربوط به ستاد
او را برعهده گرفت؛ از گرداندن گردونه نوبت برنامههای تلویزیونی تا
مناظره با نماینده کاندیدای رقیب و حضور در برنامه تلویزیونی او.
او فرزند آیتالله محمدباقر باقریکنی از اعضای مجلس خبرگان رهبری و
برادرزاده محمدرضا مهدویکنی است. او نیز اقتصاد خوانده است اما بیشترین
دوره کاریاش را در وزارت امورخارجه و در شورایعالی امنیت زیر دست سعید
جلیلی بوده است.
حسین اللهکرم؛ از «انصار حزبا...» تا رایزن نظامی در بالکان
حسین اللهکرم، عضو پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انصار حزبالله،
بیشتر با مخالفتهایش با سیاستهای اصلاحطلبان دولت سیدمحمد خاتمی شناخته
میشود. اللهکرم در دهه 80 مدتی را بهعنوان وابسته نظامی سفارت ایران در
بالکان سپری کرد. او در انتخابات گذشته تلاش فراوانی برای مطرحکردن و
زمینهسازی پیروزی احمدینژاد انجام داد و در سالهای اخیر برخوردهایی نیز
با برخی چهرههای وابسته به جناح اصولگرا داشت. حسین اللهکرم، فرزند کفاشی
درویش به نام شوق علیشاه نجار است و از رزمندگان سابق دفاع مقدس است. او
سال 1370 به همراه دیگر دوستانش، اقدام به تاسیس«انصار حزبالله» کردند.
یکی از مهمترین فعالیتهای این گروه مقابله با تجمعات مختلف اصلاحطلبان
بود. برخی از همراهان اللهکرم معتقدند که دولت احمدینژاد با گماردن او به
پست وابسته نظامی سفارت ایران در بالکان بهگونهای خواستند او را از
جنجالآفرینی در کشور دور کنند.
قزوه؛ شاعر ارزشی
علیرضا قزوه با دفتر شعر «مولا ویلا نداشت» تبدیل به یک چهره ادبی در
میان نیروهای «ارزشی» شد. او متولد گرمسار است و بیشتر شعرهایش فضایی مذهبی
دارد. قزوه که در جلسات شعرخوانی رسمی از نفوذ بالایی برخوردار است، برای
بسیاری از اتفاقات سیاسی روز، ازجمله علیه معترضان به نتایج انتخابات
ریاستجمهوری سال 88، رویدادهای بحرین، انقلاب مصر و جنبش والاستریت شعر
سروده است. قزوه در ابتدا جزو حامیان دولت احمدینژاد بود اما بهتازگی به
صف منتقدان پیوسته است. آخرین اظهارنظر سیاسی قزوه مطلبی بود که در آن به
اعطای نشان دولتی به مشایی از سوی احمدینژاد پرداخت و نوشت: «رای اعتماد
به بهار در دست من و تو نیست. بهار نیازی به نشان دولتی درجه یک ندارد.
بهار سرش کلاه نمیرود. فقط تماشا میکند و میخندد به سیاهبازی
حاجیفیروزهایی که برای هم دست میزنند.»
حمید رسایی؛ مدافع احمدینژاد مخالف هاشمی
حمید رسایی، متولد ۱۳۴۷ تهران، روحانی اصولگرا، نماینده پرسروصدای تهران
در مجلس هشتم و نهم، حامی جدی احمدینژاد در دوره دوم ریاستجمهوری. نطق
تند او در مجلس علیه آیتالله هاشمی و پسرش موجب شد دادستان تهران در
بیانیهای علیه وی اعلان جرم کند. اگرچه رسایی جزو گروه تشکیلدهنده جبهه
پایداری بود اما چندی پیش از این جبهه جدا شدند که گفته شد امضای نامه
حمایت از مرتضوی از سوی تعدادی از اعضای شاخص این تشکل در مجلس علت این
خروج بوده است. به نوشته سایت او ازجمله اقدامات موثر رسایی در دوره مدیریت
بر اداره ارشاد قم، راهاندازی و مدیریت جشنواره فرهنگی و هنری طلیعه ظهور
در 16 رشته فرهنگی و هنری بود که در دکترین بینالمللی مهدویت نشان تقدیر
گرفت.
کوچکزاده؛ مردی جنجالی در مجلس
مهدی کوچکزاده عضو جنجالی مجلس هشتم و نهم و نمایندهای که با لاریجانی
بهعنوان رییس مجلس درگیری لفظی داشت. برخلاف مجلس هفتم که کوچکزاده
تقریبا دوران آرامی را سپری کرد، مجلس هشتم آکنده از مشاجرات کلامی وی با
برخی از نمایندگان مجلس از جمله علی مطهری بود. او عضو خارجشده از جبهه
پایداری است که دلیلش امضای نامه حمایت از سعید مرتضوی بود. کوچکزاده از
پرشورترین هواداران دولت احمدینژاد در مجلس و از مخالفان سرسخت
اصلاحطلبان است.
آقا تهرانی؛ استاد اخلاق دولت
مهمترین معرفه «مرتضی آقاتهرانی»، استاد اخلاق دولت محمود احمدینژاد
است. او نماینده تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس هشتم و امامجمعه و
سرپرست موسسه اسلامی نیویورک است. آقا تهرانی تحصیلکرده مدرسه حقانی و از
شاگردان نزدیک مصباح یزدی است. اکنون عضو هیات علمی و مسوول تربیت مربی
موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی است. آقاتهرانی که به گفته خودش زمانی که
استاد اخلاق دولت دهم بود، گرینکارت آمریکا داشته است، بیش از 9 سال در
آمریکا و کانادا زندگی کرده است. همان زمان رامین مهمانپرست، سخنگوی وقت
وزارت خارجه گفت: «گرینکارت تابعیت محسوب شده و طبق قانون اساسی جمهوری
اسلامی ایران تابعیت دوگانه تخلف و جرم است و ما بههیچوجه تابعیت دوگانه
را نمیپذیریم.» مرتضی آقاتهرانی مدتی در مقابل این مسایل سکوت کرد، اما
اخیرا گفت: «حضرت آیتالله مصباح گفتند بین اصولگراها، جبهه پایداریها را
درستتر میبینم. آن وقت طرف میآید میگوید فلانی گرینکارت دارد، خب!
دارد. میخواهی چه کارش کنی؟»