پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وقايع جاري در استانبول و ديگر شهرهاي تركيه كه به بهانه تغيير كاربري منطقهاي در نزديكي ميدان توريستي"تقسيم"از فضاي سبز به تجاري آغاز شد و حالا دامنههاي آن به مقولات سياسي نيز گسترش يافته است، از چند منظر قابل تامل است و به همين خاطر كارشناسان حوزههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، سياسي و بين الملل اين تحولات و اتفاقات را زير نظر گرفتهاند.
از منظر اقتصادي، معتقدان به نظريه "بي ثباتي سياسي در پي رشد اقتصادي" از ديدگاه خود دفاع ميكنند. اين نظريه در وهله نخست تناقض آميز و پارادوكسيكال مينمايد چرا كه فرض و گمان اوليه بر اين است كه با افزايش و بهبود شاخصهاي مربوط به رشد اقتصادي شاهد ثبات سياسي نيز خواهيم بود حال آن كه شواهد متعددي از عكس اين گزاره حكايت ميكند زيرا بهبود پارهاي شاخصهاي اقتصادي، توقعات تازهاي را در جامعه مطرح ميكند و تمركز بر توسعه اقتصادي و غفلت از الزامات توسعه سياسي بحران زاست.
در دهه پيش بارزترين مثال در اين باره كره جنوبي بود. كشوري كه از يك سو به سوي جامعه سرمايهداري حركت ميكرد و از جانب ديگر نتوانسته بود خواستهاي سياسي دانشجويان را تحقق بخشد.
البته از 10 سال پيش كه حزب عدالت و توسعه با نماد رجب طيب اردوغان در تركيه به قدرت رسيد همين نگراني را مدنظر داشتند و به همين خاطر نخستوزير اين كشور جز اقتصاد به سياست نيز توجه جدي نشان داده هر چند كه آرزوها و روياهاي سياسي خود را در قالب"نو عثماني"پي گرفته است.
اين باور كه رشد اقتصادي ميتواند ثبات سياسي را مورد تهديد قرار دهد از نگرانيهاي دولتمردان چيني نيز هست و به همين سبب پارهاي از مقامات امنيتي در اين كشور هر چند ادامه رشد اقتصادي در سرزمين سرخها را براي رقابت با ايالات متحده قابل قبول ميدانند اما از واقعيت پيش گفته غافل نيستند و بعيد نيست تدابيري براي تلطيف و تعديل نرخ رشد اقتصادي بينديشند كه گرفتار تبعات سياسي نشوند.
از منظر سياسي، شواهد متعددي در دست است كه نشان ميدهد رجب طيب اردوغان براي تغيير قانون اساسي به قصد تصدي رياست جمهوري ميكوشد و مخالفتهاي دوست ديرين و رئيس جمهوري فعلي - عبدالله گل - نيز او را از تصميم خود منصرف نساخته است. البته اين رويا يك روي سكه است. روي ديگر رويكردهاي منطقهاي اردوغان است و اين احتمال كه با تغيير معادلات مربوط به سوريه و افزايش نقش روسيه در صدد گوشمالي و انتقام از دولت تركيه برآمده باشند.
اتفاقات اخير، بهانهاي به دست مخالفان و رقباي اردوغان در تركيه داده تا او را شماتت كنند كه چندان به اوضاع و احوال منطقه سرگرم شده كه نميداند در خانه چه خبر است و همان حكايت گلستان سعدي را تداعي ميكند كه منجمي شباهنگام به بام ميرفت و اوضاع ستارگان را رصد ميكرد اما نميدانست كه در خانه چه خبر است.
اكنون نيز اين انتقاد متوجه آقاي اردوغان است كه چنان تركيه را درگير بحران سوريه كرده و براي ساقط كردن بشار اسد كمر همت بسته كه از واقعيتهاي جاري در تركيه باخبر نيست. صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران نيز از همين زاويه با اعتراضات تركيه به صورت غير مستقيم هم داستاني ميكند چرا كه تهران نيز از مواضع اردوغان در قبال سوريه ناخرسند است و ميتوان حدس زد كه اگر اين اتفاقات چند سال پيش رخ ميداد، شاهد تفسيرهاي متفاوتي در رسانههاي رسمي خودمان بوديم و چه بسا اعتراضات بخشهايي از مردم به توطئههاي احزاب سكولار براي بر انداختن حزب اسلام گراي عدالت و توسعه نسبت داده ميشد.
وجه طعنه آميز قضيه اين است كه كانون بحران در شهر اسلامبول است، شهري كه از آن با عنوان"حياط خلوت حزب عدالت و توسعه"ياد ميشود و يادمان باشد كه رجب طيب اردوغان ابتدا با شهرداري اين شهر به شهرت رسيد و پلكان ترقي در عرصه سياست را يك به يك پيمود.
از منظري كليتر اما بايد گفت تعابيري كه از تشبيه ميدان تقسيم اسلامبول در تركيه به ميدان تحرير قاهره در مصر يا بهار تركي در ادامه بهار عربي حكايت ميكند، واقع بينانه نيست چرا كه نسيم دموكراسي به تركيه وزيده و وضعيت اقتصادي آن نيز با كشورهاي عربي دست خوش شورش و اعتراض قابل قياس نيست. ميتوان دستان رقباي اردوغان را در حوادث جاري در تركيه ديد اما واقعيت اين است كه آقاي اردوغان بهاي بلند پروازيهاي خود را ميپردازد. او كه به جاي دريوزگي اتحاديه اروپا به نظريههاي داوود اوغلو براي احياي عثماني گرايي مدرن روي آورد اكنون براي نيل به رياست جمهوري از موانع اجتماعي نيز بايد عبور كند وبعيد نيست كه رقيبان داخلي او بخواهند از فرصت پديد آمده، خاصه چالش بر سر سوريه استفاده كنند و به 10 سال حكومت بلامنازع اردوغان پايان دهند.
چالش بزرگتر حزب عدالت و توسعه اين است كه هر گونه توسل به خشونت به اعتبار آن به جد لطمه ميزند. كلمه اختصاري عنوان تركي حزب عدالت و توسعه (آك) به معني روشن و پاك است و به همين خاطر از تصوير يك لامپ روشنايي به عنوان نماد خود استفاده ميكنند. هر اتفاقي كه به اين نمادآسيب رساند و از جمله كشته شدن احتمالي فردي از معترضان در آينده ميتواند اوضاع را بغرنج كند. فراتر از اين نگاهها اين نكته را بايد در نظر داشت كه در هر جامعهاي كه فاصله حاشيه با متن از اندازههاي متعارف فراتر رود، اتفاقاتي از اين دست محتمل است.
مهمترين تفاوت تصاوير منتشر شده درباره ميدان تقسيم اسلامبول با ميدان تحرير قاهره، جوانان سرخوش رقص كناني است كه به نظر ميرسد چندان هم دغدغه سياسي ندارند !
* مهرداد خدير