ایلنا: در طول دو دهه گذشته با وجود سیاستهای متفاوت اقتصادی و فرهنگی دولتها، بنا به اظهارات بسیاری از فعالان حقوق کودکان، نه تنها در وضعیت کودکان کار تغییری ایجاد نشده است بلکه تعداد این کودکان بیشتر نیز شده است. فعالان مستقل اجتماعی، عدم تناسب افزایش سطح دستمزدها با تورم و خروج کارگاههای کمتر از 10 کارگر از شمول قانون کار را از عوامل موثر بر افزایش تعداد این کودکان به شمار میآورند.
19 سال پیش ایران به کنوانسیون جهانی حقوق کودکان پیوست و این زمینهای شد تا برخی از فعالان اجتماعی به فکر تاسیس سازمانی غیردولتی بیافتند که برای ترویج این کنوانسیون و تحقق آن در ایران فعالیت کند، این انجمن در سال 1378 پروژهای اجرایی برای حمایت از کودکان کار و خیابان راه اندازی کرد که بعدها «خانه کودک شوش» نام گرفت و تعداد قابل توجهی از سازمانهای غیردولتی حامی کودکان کار و خیابان که در حال حاضر فعالیت میکنند هسته اولیه شان در این مرکز آموزشی-حمایتی کودکان کار شکل گرفته است یا به نحوی با این مرکز در ارتباط بودهاند. به تازگی بزرگداشتی به مناسبت سیزدهمین سال تاسیس این مرکز برگزار شده است.
یاد گرفتهایم به كیفیت توجه كنیم
«شیوا دولتآبادی» رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در این
باره گفت: «تجربه تاسیس خانه کودک شوش یک تجربه بدیع و نو بود. به وجود
آوردن یک خانه کودک به دنبال شروع توجه به کودکانی که در شرایط دشوار
بودند، به طور مردمی و خود جوش صورت گرفت.»
او ضمن اشاره به قابل اعتنا
بودن این تجربه به عنوان الگویی که مستقیم به میان مخاطبانش رفت، افزود:
«مانند هر کار تازهای خانه کودک نیز افت و خیزهایی داشته مانند مساله جذب
نیروهای انسانی، تنوع نیروهای داوطلب، تعامل سرمایههای اجتماعی با هم، با
کودکان و جامعه. در عمل، ماهیت خودجوش این کار هم اثر گذار بوده و هم فراز و
فرودهایی را ایجاد کرده است.
این تجربه بر سازمانهای دیگر نیز تاثیر
گذاشت و هم به هر حال گروه های زیادی از کودکان و خانوادههایشان از حمایت
آن استفاده کردهاند»
این روانشناس و
استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره چشمانداز فعالیت خانه کودک شوش اظهار
كرد: «نکته مهم داشتن یک برنامه مدون است که می تواند امید بخش اثر بخش
باشد. ما در طول این سالها یاد گرفتهایم که باید توان داوطلبی و
امکاناتمان را بسنجیم. در فعالیتهایی این چنینی باید کیفیت را در نظر
داشته باشیم و صرفا به کمیت توجه نکنیم»
تلاش برای كاهش خشونتهای قومی میان كودكان
«پریسا پویان» مدیر خانه کودک شوش نیز درباره نقش خانه کودک گفت: «من از
داوطلبان خانه کودک درباره این تاریخ 13 ساله اطلاعاتی گرفتهام و میدانم
که با امکانات محدودی شروع شده است، اما در مورد فعالیت امروز خانه کودک
باید بگویم که در این محله خشونت زیادی وجود دارد و ما توانستهایم که
خشونت میان کودکان را کاهش دهیم، درگیریهای قومی که در این محلات وجود
دارد میان بچهها هم هست و ما برای حل این موضوع نیز تلاش میکنیم و موفق
بودهایم.»
او معتقد است که «فعالیت مراکزی مانند خانه کودک شوش به
تدریج نگرش مردم را عوض میکند، و این فرایند 13 ساله هر روز یک قدم به جلو
است.»
پویان درباره چشم انداز فعالیتهای خانه کودک میگوید: «ما هدف
گذاری درستی داشتهایم اما ابزار کافی در اختیار نداشتهایم و باید از این
نظر خود را تقویت کنیم تا موثرتر باشیم ضمن این که ما باید بتوانیم با
اطلاع رسانی در جامعه حساسیت بیشتری ایجاد کنیم.»
نقش نهادهای مدنی برای از بین بردن یأس در جامعه
«حمیدرضا واشقانی فرهانی» از مدیران سابق خانه کودک شوش نیز درباره
فعالیت خانه کودک میگوید: «در طول سالهای گذشته، خانه کودک با تمام فراز و
نشیبهایی که پشت سر گذاشته، هم توانسته بر کودکان کار محلههای شوش و
دروازه غار تاثیر مثبت بگذارد و هم این که مشکلات آنها را در جامعه
انعکاس دهد و البته مایه خوشحالی است که با فعالیت این مجموعه و
مجموعههای فعال دیگر در زمینه کودکان کار و خیابان، در کنار ایجاد
امکاناتی حداقلی برای آموزش بخشی از این کودکان، هم در میان فعالان حقوق
کودکان کار همافزایی صورت گرفته و هم این که تجاربی از کار با این کودکان
اندوخته شده که میتواند در ادامه تلاش برای لغو کار کودک مفید باشد. البته
مشکلاتی هم در هر فعالیت اجتماعی وجود دارد و باید با همدلی، مراجعه مداوم
به اصول و اهداف و ارزیابی فعالیتها این مشکلات را کاهش داد. البته تاثیر
عوامل بیرونی هم باید در نظر داشت مانند مسائل و مشکلات اقتصادی حاد کشور»
این فعال حقوق کودک بخشی از این مشکلات را ناشی از وضعیت اجتماعی
میداند و میگوید: «مساله این است که در کشور ما کار داوطلبانه تعریفی
ندارد، مسئولیتهای داوطلب در قبال یک سازمان اجتماعی مشخص نیست و البته
باید تلاش کرد که با آموزش و ایجاد توانمندی در داوطلبان، به عنوان
سرمایههای اجتماعی بازده فعالیتهای مدنی را افزایش داد، در کنار این،
افرادی که به فعالیت مدنی میپردازند، از مریخ نیامده اند، افرادی هستند با
خصوصیات عمومی جامعه و متاثر از شرایط اجتماعی. وقتی جامعه مایوس باشد،
یاس به فعالان مدنی هم رسوخ میکند، منتها در اینجا نقش سازمان پرنگ
میشود زیرا که باید تلاش کند تا هم داوطلبان و اعضای خود را حفظ کند و هم
با آموزش آنها کیفیت فعالیت مدنی را بالا ببرد، در این صورت با همافزایی
تجربه فعالان قدیمی و انرژی و خلاقیت نیروهای جوان تاثیر نهادهایی مانند
خانه کودک و دیگر مراکز افزایش مییابد.»
فراهانی در ادامه اظهار
امیدواری کرد: «در آینده باید با فراهم کردن زمینههای بررسی دقیق
فعالیتهای خانه کودک شوش، بتوان هم مبنایی برای ارزیابی فعالیتهای صورت
گرفته به دست آورد و هم با نگاهی صادقانه، قوتها و کاستیها را شناخت که
در بهبود فعالیتها مفید باشد و از توانمندیهای همه افرادی که در طول این
13 سال در این مرکز فعالیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند، استفاده کرد.»
تلاش برای تغییر مناسبات تولید
یكی از داوطلبان خانه کودک در سال های 83 تا 90، تاسیس خانه کودک را یک
«رخداد» می داند، از نظر او جذب داوطلبان از گروهها و اقشار گوناگون و
درگیر شدن جامعه با مساله کودکان کار نکات مثبتی است گرچه اگر منظور ما از
تاثیر، لغو کار کودک باشد باید گفت که «متاسفانه در این مورد موثر
نبودهایم.»
او در باره نقش خانه کودک معتقد است آغاز به کار این مرکز،
توانسته بیتفاوتی اجتماعی را تا حدودی از ریخت بیاندازد: «دولت وقت پدیده
کار کودکان را به رسمیت نمی شناخت، شهروندان با این که در طی زندگی روزمره
اشکال مختلفی از کار کودکان را می دیدند اما هیچ واکنشی به این موضوع نشان
نمی دادند یا هنرمندان در تولید آثار هنری به این مسئلهی اجتماعی توجهی
نداشتند»
او البته میگوید که این اثر کمّی بوده و کیفیت نیز باید
مورد نظر باشد: «هر چند، در مواردی پرداختن به موضوع کودکان کار یا جنبه
های صرفاً سیاسی پیدا می کند، یا دچار نوعی رمانتیسیسم عامیانه میشود» از
نظر او ایجاد میدانِ پیمایش و تحلیل میدانی نیز از دیگر نکات قابل توجه
است، زیرا فعالان اجتماعی از نزدیک با مساله رو به رو میشوند.
او در
ادامه میافزاید: « من فکر می کنم در شرایط فعلی که آسیب ها و بحران های
اجتماعی در حال گسترش است، به جای دنباله روی از برخی هیجانات زودگذر سیاسی
باید به فکر تقویت سازماندهی عمیق نیروهای اجتماعی بود و با صبوری این
موضوع را دنبال کرد.»
او درباره چشمانداز فعالیت نهادهای حامی کودکان
کار معتقد است: «باید به جای اصرار بر ارایه صرف خدمات به کودکان کار در
جهت ایجاد جنبشی برای لغو کار کودک از طریق تغییر مناسبات تولید و بازتولید
کار کودک تلاش کرد.»
به زعم او در جامعه دغدغه کودکان کار وجود دارد
اما این دغدغه از کیفیت و آگاهی کافی برخوردار نیست از همین منظر باید بر
دو موضوع تمرکز کرد: «باید بدنه نهادهای مدافع کودکان را تقویت کرد در در
کنار آن، نگاهها و ادبیاتی که در این حوزه وجود دارد به واسطه تولید
ادبیاتی اصولی و مبتنی بر آگاهی اجتماعی اصلاح شود.»
نقش خانه كودك در جلب توجه رسانهها
«شری نجفی»، اولین مدیر پروژه خانه کودک شوش نیز درباره آغار به کار
خانه کودک می گوید: «سال 78 که این کار شروع شد، وقتی داوطلبان جذب این کار
شدند، امیدوار شدم که این مرکز به فعالیت خود ادامه خواهد داد و خوشبختانه
بسیاری از همکاران آن روز خانه کودک، امروز در مراکز مختلف فعالیت
میکنند.»
او تاسیس خانه کودک را در انعکاس مسائل کودکان کار و خیابان و
جلب توجه جامعه موثر می داند: «مقاله ها، مصاحبهها، گزارشها و حضور
داوطلبانه و موثر اعضا کمک کرد تا مساله کودکان کار و خیابان در جامعه طرح
شود»
نجفی درباره تاثیر این فعالیت میگوید: «کودکانی هم که توسط خانه
کودک شوش و همین طور سایر سازمانهای غیر دولتی حمایت میشوند نیز نسبت به
حقوق خود به عنوان کودکان و شهروندان جامعه آگاهی بیشتری پیدا کرده اند.»
او
درباره ادامه فعالیتهای اجتماعی در حوزه کودکان کار میافزاید: «این
فعالیت ها گسترش یافته است اما همه میدانیم که مشکلات زیربنایی و اقتصادی
جامعه افزایش یافته و بر این فعالیتها تاثیر دارد، شاید شرایط تغییر همه
جانبه در وضعیت این کودکان را نداشته باشیم، زیرا فقر یا مسائلی مانند
اعتیاد گسترش یافته اند اما من فکر میکنم که باید تلاش کنیم، هر تلاشی
مطمئنا موثر خواهد بود.»
وجود نهادهای مدنی نشانه رشد طبقه متوسط
«رضا ببری» در سالهای ابتدایی فعالیت خانه کودک تلاشهای زیادی برای
سامان دادن و تدوین برنامههای مددکار در خانه کودک کرده است و خود نیز
مدتی مسئول کمیته مددکاری خانه کودک بوده است. او درباره نقش سازمانهای
غیر دولتی میگوید: «سازمانهای غیردولتی سه کارکرد دارند، مشاوره به
دولتها، ایفای نقش بازوهای اجرایی دولتها و نقش منتقدین دولت ها، از این
زاویه، انجمنی مانند انجمن حمایت از حقوق کودکان، به نوعی می توانند
واسطهای میان فرادستان و فرودستان جامعه باشند، امکاناتی را از آنها
بگیرند و به فرودستان بدهند، از سوی دیگر این سازمانها می توانند نگرشهای
مردم را به دولتها انتقال بدهند، هر سازمان غیر دولتی دست کم یکی از این
سه کارکرد را دارد.»
از نظر این مددکار اجتماعی شروع فعالیت خانه کودک
شوش و مراکز دیگر، بازگو کننده این است که وقتی در جامعه پدیدهای به وجود
می آیند به این معناست که کارکرد دارد.
او میافزاید: «وقتی خانه کودک
شوش احداث می شود یعنی بسترهایی برای آن وجود داشته، مثلا طبقه متوسط رشد
کرده، از طرف دیگر هم یعنی که نظام سیاسی یا نظام رفاهی جامعه برای کاهش
این آسیب ها کارایی ندارد.»
این مدرس دانشگاه افرایش اثربخشی
فعالیتسازمانهای مدنی را در این میداند که دولتها بپذیرند که باید به
سازمانهای غیردولتی توجه کنند. او همچنین توضیح میدهد: «با رشد طبقه
متوسط فعالیتهای نهادهایی مانند خانه کودک رشد میکند، اما اگر جامعه
دوقطبی باشد، سازمان های غیردولتی کارایی کمتری خواهند داشت.»
او می
گوید: «در یک نگرش کلان، ما وقتی با سازمان غیردولتی سروکار داریم، یعنی با
طبقه متوسط هم سروکار داریم» او رشد آگاهی در جامعه در هر دو بخش دولت و
ملت را در تحقق اهداف این مراکز و کاهش آسیب های اجتماعی موثر میداند.
ریشه كار كودكان اقتصادی است
خانم فرهادی مسئول گروه آموزش خانه کودک درباره نقش خانه کودک شوش
میگوید: «قبل از فعالیت خانه کودک و مراکز دیگر، جامعه نسبت به کودکان کار
بی تفاوت بود، در مقیاس خردتر هم خانه کودک توانسته گروههایی از کودکان
را در مکانی امن از آسیب های اجتماعی دور کند و آموزش دهد. در مقیاس
کلانتر حوزه قدرت توجهی به این کودکان نداشت و مسائل این کودکان مخفی بود
اما امروز وضعیت متفاوت است. من فکر میکنم محلات حاشیهای به مراکزی مانند
خانه کودک نیاز دارند. این مراکز توانسته اند با حضور خود در وضعیت
اجتماعی مردم تاثیر بگذارند و این هم قابل توجه است.»
او درباره آینده
فعالیت اجتماعی در زمینه کودکان کار و خیابان می افزاید: «باید علاوه بر
فعالیتهای جاری بر ریشههای کار کودک تمرکز بیشتری کرد، ریشه این مساله
اقتصادی است و اگر حل نشود تعییر عمده ای شاهد نخواهیم بود.»