صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۱۳۰۹۲
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۸ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

جمشید مشایخی جزو بازیگران نسل اول سینمایی ایران است که بیش از پنچ دهه است در سینما حضور فعال و اثر‌گذار دارد. 2 فیلم «چک» و «سیزده 59» با حضور این بازیگر توانا در سال 91 در سینماهای کشور اکران شد. از این هنرمند پیشکسوت در سی‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر تقدیر شد که بنا به نظرش بهتر است به جای تقدیر، برای نجات سینما کاری کرد. به بهانه بازی‌های استاد مشایخی در سال 91 با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم. گفت‌وگوی خبرنگار «نامه» را بازیگر 79 ساله سینما، تلویزیون و تئاتر درباره تجربه کاری‌اش و حضور در فیلم «چک» و «سیزده 59» بخوانید:


استاد اول بگوئید که این روزها چه می‌کنید؟

راستش این روزها استراحت می‌کنم، دیگر سنی از من گذشته است و نیاز دارم کمی استراحت کنم، در واقع باید بگویم بعد از شکستگی پایم بر سر لوکیشن فیلم توان سابق را ندارم و باید استراحت کنم.


این روزها پیشکسوتان ما از اینکه نقش پیشنهادی ندارند ناراحتند؟

به هر حال وقتی سنی از ما می‌گذرد جوان‌ها می‌‎آیند و جای ما را می‌گیرند این مسئله از نظر من هیچ اشکالی ندارد ولی باید به بزرگت‌رها هم احترام گذاشته شود.


اگر موافق باشید درباره آخرین کاری که انجام دادید، صحبت کنیم. چگونه در فیلم «سیزده 59» حضور پیدا کردید؟

از طریق پرویز پرستویی برای بازی در این فیلم دعوت شدم. با پرویز پرستویی دوستی چند سال دارم و موقعی که ایشان از من درخواست کرد که در این فیلم بازی کنم، فیلمنامه را خواندم و از نقش و قصه فیلم خوشم آمد. در ادامه جلسه آشنایی با کارگردان و تهیه‌کننده فیلم انجام دادم. در مرحله بعدی تیم بازیگری فیلم در طی جلساتی دور هم جمع شدند و به اتفاق دورخوانی متن را انجام دادیم. در این جلسات همه نظرات و پیشنهادات بازیگران مطرح شد و در برخی مواقع از این پیشنهادها در جهت بهتر شدن کلیت کار و نقش‌ها استفاده می‌شد، طی شدن این نوع پروسه کاری برای من جذابیت زیادی داشت و البته این شیوه کار کارگاهی را در سال‌های قبل تجربه کرده بودم. سامان سالور کارگردان فیلم جوان آگاه، شریف و باشعوری بود.
البته پرویز پرستویی هم به صورت دائمی در این جلسات حضور داشت و جدای بازیگری در این فیلم، وظیفه بازیگردانی را هم برعهده داشت و مشاوره‌های خوبی هم به کارگردان ارائه می‌کرد. این کار، کار دلی برای من و اکثر بازیگران فیلم بود. تیم سازنده فیلم همگی بچه‌های خوب و بامحبتی بودند که کار در کمال آرامش و با دقت انجام دادند.


چه بخشی از داستان فیلم برایتان جذابیت داشت؟

نکته مهم این بود که بچه‌های زمان جنگ جانشان را مخلصانه کف دستشان قرار داده بودند و از آب و خاک، ملت و تمامیت ارضی کشور در طول هشت سال دفاع کردند. به هر حال طرف مقابلی که با ما می‌جنگیدند مسلمان بودند اما باز هم از تجاوز به کشور ما ابایی نداشتند. تمام بچه‌های جنگ در آن دوران به عشق میهن و مردم و دفاع از اسلام در جبهه‌ها حضور پیدا کردند.


در میان گفته‌هایتان از هدایت بازیگران پرویز پرستویی گفتید؛ کار را با مشورت کارگردان انجام می‌داد؟

پرویز پرستویی با سامان سالور هماهنگ بود و با دانستن نوع بازی که سالور از بازیگران احتیاج دارد کار را انجام می‌داد. پرستویی با هدایت و راهنمایی درست بازیگران را به نقش‌ها نزدیک می‌کرد. پرستویی بازیگر بزرگی است و به کارش احاطه دارد.


چند سال قبل 2 فیلم جنگی و دفاع مقدسی «کوسه‌ها» و «راه افتخار» را بازی کرده بودید. حضور در فیلم‌های جنگی چه تفاوتی با حضور در سایر ژانرها دارد؟

با داریوش فرهنگ سوای «راه افتخار» در چند فیلم دیگر مانند «طلسم» سابقه همکاری داشته‌ام. همیشه افتخار می‌کنم که در فیلم‌های جنگی بازی داشته‌ام زیرا این جنگ بخشی از هویت ما مردم ایران است که سرافرازانه در این جنگ مقاومت کردیم. در مورد نوع بازی‌ام هم در فیلم از سوی منتقدان نظرات متفاوت و گوناگونی ارائه شد.


شخصیت پرفسور پرنیان در «سیزده 59» را که نشان‌دهنده یک دکتر باتجربه است و شما نقش‌آفرینی می‌کنید را چگونه دیدید؟

این مرد عاشق ایران و کشورش است و با احترام به کسانی که از جانشان گذشتند و برای دفاع از کشور به جبهه‌ها رفتنه‌اند می‌نگرد و وظیفه و دین خودش می‌داند که خالصانه به این آدم‌ها خدمت کند. آسید جلال (با بازی پرویز پرستویی) از جمله فرماندهان جنگ بوده که دچار آسیب جدی شده و در کما رفته است و به علت ویژگی‌های این آدم توجه خاصی به درمان و بهبودش دارد. البته این کارها را با ایمان و اعتقاد انجام می‌دهد. دکتر پرنیان هم مشکلات خاص خودش را دارد. همسر پسر درگذشته‌اش، اجازه دیدن تنها نوه‌اش را که در خارج از کشور زندگی می‌کند به او نمی‌دهد و با دیدن دریا دختر آسید جلال او را در حکم دختر و نوه‌اش می‌داند و این احساس، احساسات دکتر است که تلاش می‌کند مشکلات آسید جلال و دخترش را برطرف کند. دریا از کودکی آرزو داشته که پدرش را ببیند. پدری سرافراز و قهرمان که برایش الگو و بزرگ‌تر بوده است. دریا ایمان دارد علی‌رغم اظهارنظر پزشکان که اعتقاد دارند پدرش از کما بیرون نخواهد آمد، پدرش دوباره به زندگی بر خواهد گشت و می‌تواند در کنار ش دوران خوشی را سپری کند . به هر حال دریا مادرش را هم از دست داده و خلأ پدر و مادر را علی‌رغم داشتن نامزد احساس می‌کند . دریا عاشق است و به قول حافظ «عاشقی نیست شدن باشد از هستی خود چو شمع از شرر عشق گدزان بودن»


تنهایی پرفسور چقدر در عملکردش تاثیر دارد؟

آدم می‌تواند هم تنها باشد و هم می‌تواند همدل و همراه پیدا کند. موقعی که همدل پیدا کند دیگر تنها نیست. همدل دکتر، نوه دورافتاده از او در خاک غربت است. در اصل دکتر با نزدیک شدن به دریا با نوه‌اش همدلی می‌کند. بنابراین تنها نیست. آسید جلال عزیری که بر تخت بیمارستان خوابیده است او هم عزیز دکتر است و مثل پسرش، آسید جلال را دوست دارد.


آیا بخش عمده‌ای از تنهایی دکتر با کار و شغلش پر می‌شود؟

درست است. وظیفه یک پزشک رهانیدن بیمار از درد و رنج است. موقعی که آدمی کار به این مهمی را انجام می‌دهد به هیچ وجه تنها نیست. بیماران بیمارستان عزیزان او هستند. آدمی که مومن و خداجو است هیچگاه تنها نیست.


در گذشته نقش پژشک را ایفا کرده بودید؟

بله ، چند باری در گذشته نقش پزشک را بازی کرده بودم. اگر درست به خاطر داشته باشم در فیلم «دلاوران کوچه دلگشا» به کارگردانی «حسن هدایت» در نقش یک دکتر تبعیدی بازی داشتم و در فیلم «خانه‌ای روی آب» ساخته «بهمن فرمان‌آرا» هم نقش پزشک را بازی کردم. البته دکتر پرنیان بسیار متفاوت از این دو نقش بود و آدم مهربانی بود. از دوران کودکی با پزشکان زیادی برخورد داشتم و به خوبی این آدم‌ها را می‌شناسم و برای آنها احترام خاصی قائل هستم و در چند سال اخیر که بارها بیمار شده‌ام پزشکان خدمات زیادی برای من انجام داده‌اند. بنابراین با بازی کردن در نقش پزشکان مشکلی نداشتم. شغل پزشکی واقعا دشوار و خطیر است و کارشان شب و روز ندارد و در هر شرایطی بالای سر بیمار ظاهر می‌شوند. شغل پزشکی یکی از شغل‌های مهم جامعه است. با توجه به تجربیاتی که در دوران بازیگریم به دست آورده‌ام، تلاش کردم از هر کدام از پزشکانی که با آنها مراوده داشتم تاثیراتی بگیرم و در حین ایفای نقش از آنها استفاده کنم. تعبیری که از شخصیت پزشکان دارم این است که آنها را مسیح بیماران می‌دانم که به بیماران حیات دوباره می‌بخشند.



شما در فیلم «چک» هم بازی کردید. موقعی که بازی در فیلم چک به شما پیشنهاد شد از کارهای «کاظم راست‌گفتار» شناخت داشتید؟

فیلم‌های قبلی راست گفتار را ندیده بودم. نکته مهم اهمیت فیلمنامه «چک» بود که براساس کمدی موقعیت‌محور درست و اصولی شکل گرفته بود و بازیگران خوبی مثل «فرهاد آئیش» که درکار کمدی فوق‌العاده عمل می‌کند و «مریم سعادت» در این فیلم بازی می‌کردند. آئیش در کمدی سینمای ما منحصر به فرد است و از هم مهم‌تر آدم است و این ویژگی کمی ‌نیست و خیلی‌ها فاقد آن هستند. یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم «چک» جدی بودن بازی اغلب بازیگران بود که در موقعیت‌های خاص کمدی به وجود می‌آمد.


از حضور در فیلم چک رضایت دارید؟

بله و به نقشم که یک پیرمرد تنها، مهربان و پولدار بود علاقه خاصی دارم و کارگردانی راست‌گفتار هم درست و سنجیده بود و یک حرفه‌ای به تمام معناست و مایل هستم که دوباره با او همکاری داشته باشم. در طول مدت فیلمبرداری در یک فضای دوستانه و بدون تنش کار کردیم.


آیا باز هم در فیلم کمدی بازی می‌کنید؟

بازیگر کمدینی نیستم و بنابراین اگر کمدی‌های موقعیت با اسلوب و ساختار درست پیشنهاد شود بازی می‌کنم.


قبل از حضور در این فیلم تجربه کارهای کمدی و طنز را داشتید؟

بله در دهه چهل در صحنه تئاتر و اجراهای «حمید سمندریان» و «خلیل موحد دیلمانی»؛ در نمایش‌های «جراحی پلاستیک» و «روز بدشناس» تجربه کمدی به دست آوردم. در سینما هم هرازگاهی بخصوص در سینمای بعد از انقلاب در فیلم‌های کمدی بازی کردم. نمونه‌‌ای که الان به خاطر دارم فیلم «دلاوران کوچه دلگشا» به کارگردانی «حسن هدایت» است. تجربه بازی در تئاتر به من فهماند که اوج تراژدی، کمدی است و کمدی در آن سال‌ها یک شأن و وجه خاصی داشت و مثل امروز نبود که چند نفر در فیلم‌ها با فیزیک چاق و لاغر توی سروکله هم بزنند و بگویند فیلم کمدی بازی کرده‌ایم. کمدی فاخر در اوج موقعیت‌های به ظاهر سخت و دشوار به وجود می‌آید. مثلا در کمدی چارلی چاپلین همواره قرار گرفتن شخصیت چارلی در موقعیت‌های بحرانی و دشوار است که باعث خنده مخاطب می‌شود. نجات جان بچه از دست ماموران پرورشگاه موقعیت تلخی است اما با اجرای چارلی، کمدی به وجود می‌آید. اگر کمدی را منحصر به تعریف کردن لطیفه و ادا در آوردن بکنیم در هر خانواده کمدین‌های زیادی وجود دارد. کمدی کار کردن، کار بسیار دشواری است و همیشه موقعی که در کارهای طنز و کمدی بازی می‌کنم با یک ترس و دلهره روبه‌رو هستم.


کار کدامیک از بازیگران را در حوزه کمدی قابل قبول می‌دانید؟

مرحوم «ارحام صدر» که از دوستانم بود، در کار کمدی بی‌نظیر عمل می‌کرد و همیشه اجراهایش را در تئاتر دنبال می‌کردم. به‌ نظرم آنها یک مکتبی را پایه‌ریزی کردند که می‌توان گفت مکتب اصفهان بود. شیرینی لهجه و خصوصیات مردم اصفهان به خوبی در ساختار این طنز قابل بازخوانی است و انگار در خون این مردم طنز وجود دارد.


در مقطعی از تاریخ سینما و تئاتر ما برخی از بازیگران به سراغ استفاده از لهجه‌ها رفتند آیا این کمدی‌ها قابل قبول بودند؟

نه، بیشتر ادا در می‌آوردند و بیشتر مسخره‌بازی دیده می‌شد تا کار کمدی و این بازیگران مدام در فیلم‌ها یا تئاترهای بازاری خوشمزگی می‌کردند. موقعی که کمدین زادگاهش همان جایی باشد که در فیلم به تقلید لهجه‌اش می‌پردازد، اگر شناخت درستی از ظرفیت‌های لهجه زادگاهش داشته باشد می‌توان امیدوار بود که کمدی قابل قبولی ارائه می‌شود. مرحوم ارحام صدر اصفهانی بود و به ظرائف این لهجه در کنار قدرتش در صحنه تئاتر تکیه می‌کرد و کارهای درستی ارائه می‌داد؛ اینکه به طور فرض من بیایم در فیلمی‌ادای لهجه‌ای را دربیاورم کار توهین‌آمیزی به حساب می‌آید.


به نظر شما، نسل بعدی کمدین‌های اصفهانی بعد از ارحام صدر توانستند کارهای متفاوتی انجام دهند؟

ارحام صدر یک کمدین مادرزاد بود و کمتر کسی به پای او می‌رسد و به هرحال جوان‌های کمدین اصفهانی هم توانایی‌های خاص خودشان را دارند.


آیا در کارهای مرحوم علی حاتمی‌ هم رگ‌ و ‌ریشه طنز دیده می‌شد؟

مرحوم حاتمی‌یکی دو تا فیلم مثل «حسن کچل» را در ژانر کمدی با تکیه بر فرهنگ و بوم ایرانی که در متل‌های قدیمی ‌ایرانی وجود دارد ساخت که فیلم‌های ارزشمندی بودند.


آیا قبول دارید که کمدی یک ریشه فطری دارد و چندان با تحصیلات آکادمیک ارتباطی ندارد؟

به نکته درستی اشاره کردید. کمتر پیش می‌آید جوانی برود در دانشگاه ادبیات تحصیل کند و شاعر شود، ممکن است یک شعرشناس خوبی بشود. یک شاعر، شاعر به دنیا می‌آید. شما ممکن است یک روستازاده‌ای را ببینید که سواد ندارد اما شعرهای او عالی است.


کمدی و طنزی که در کارهای داریوش مهرجویی وجود دارد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهرجویی در هر ژانری که فیلمسازی می‌کند چون در کارش شناخت وجود دارد کارش عالی است. کمدی‌هایش مثل «آقای هالو» یا «اجاره‌نشین‌ها» در تاریخ سینمای ایران آثار ماندگاری هستند.


با راه‌اندازی تلویزیون در دهه چهل و حضور نسل جدیدی از هنرمندان کمدی، این آثار، بخصوص نمایش‌های زنده تلویزیونی چه کیفیتی داشتند؟

بسیاری از این هنرمندان دانش‌آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک بودند که بعدا به اداره تئاتر رفتند و سال‌های بعد با شروع فعالیت تلویزیون خصوصی جذب اجرا و بازی در تئاترهای زنده شدند. بزرگی مثل «حمید سمندریان» بعد از سال‌ها اقامت در کشور آلمان به ایران برگشت جذب اداره تئاتر شد و من خودم را شاگرد ایشان می‌دانم. سمندریان با دانش کامل، کارهای کمدی و طنز ماندگاری را به وجود آورد. یادم می‌آید سمندریان یکی از نمایشنامه‌های مولیر با عنوان «طبیب اجباری» را برای یک کار تلویزیونی کمدی انتخاب کرد که فوق‌العاده موفق بود و مرحوم «پرویز فنی‌زاده» واقعا استادانه در این کار بازی کرد.


این شناخت و ارائه درست کمدی با تمرین به وجود می‌آید؟

سمندریان نبوغ عالی داشت که آن را توأم با تحصیلات عالیه کرده بود. به ایشان استاد نمی‌گویم زیرا کسی که کار خلاقه می‌کند مقامش از استادی بالاتر است. همانطوری که در گفته‌هایمان نمی‌گوییم استاد سعدی و حافظ.


حمید سمندریان بعد از یک تجربه ناموفق در سینما و در فیلم «تمام وسوسه‌های زمین» دیگر نتوانست به فیلم‌سازی ادامه دهد. این مسئله را چگونه ارریابی می‌کنید؟

فیلمسازی برای حمید سمندریان در حکم یک تمرین و آزمودن این مدیوم بود. اما توانایی ایشان در صحنه تئاتر بی‌بدیل است.


به چه دلیل حمید سمندریان بعد از انقلاب کار کمدی انجام نداد؟

بسته به شرایط روحی و حسی هنرمند دارد و نمی‌شود برای آن دنبال دلیل خاصی رفت. یادم می‌آید در آن سال‌ها حمید سمندریان به شدت مایل بود «گالیله» برتولت برشت را روی صحنه بیاورد که متاسفانه هنوز شرایطش فراهم نشده بود.


آیا آدم‌های جدی می‌توانند کمدین‌های خوبی شوند؟

کار سختی است و اگر کمدین توانایی، آدم جدی باشد در کارش تفاوت‌هایی وجود دارد. باستر کیتون و چاپلین در زندگی واقعی آدم‌های طنازی به نظر نمی‌رسیدند اما نبوغ ذاتی داشتند.


چه ارزیابی از کار بزرگانی مثل علی نصیریان دارید؟

علی نصیریان در حوزه بازیگری شاخص و مثال‌زدنی کار می‌کرد و هیچ وقت تلاش نمی‌کرد ادا در بیاورد.


کارهای نسل اول دوران بازیگری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یادم می‌آید در دوران کودکی به همراه خانواده برای دیدن تئاتر به لاله‌زار می‌رفتیم. بازیگران کمدی بی‌نظیر عمل می‌کردند. حتی یک بله گفتن آنها در روی صحنه آنقدر درست بود که مردم روی صندلی‌ها از خنده غش می‌کردند.


شرایط جامعه چقدر در کار کمدی تاثیر دارد؟

موثر است. در غائله آذربایجان و توطنه پیشه‌وری هنرمندان تئاتر تحت این اقدام کارهایی را روی صحنه می‌بردند و بازیگران دوره‌گرد در قالب کمدی در کوی و برزن این آدم‌های خائن به وطن را مسخره می‌کردند. در رادیو هم برنامه‌های کمدی توسط هنرمندانی مثل «مرتضی احمدی» درباره شرایط آن روزگار اجرا می‌شد.


چرا ایرانی‌ها بیشتر به طنز کلامی‌ علاقه دارند؟

خب ذائقه مردم را به این سمت کشانده‌اند و موقعی که کلی کار بعضا بی‌ارزش با تکیه بر کمدی کلامی‌به مردم عرضه شود این کارها برایشان جذاب می‌شود. در حالی که وظیفه هنرمند است که چند قدم از جامعه‌اش جلوتر باشد و مردم را به دیدن کارهای فاخر و ارزشمند عادت بدهد.


کارنامه کاری کمدین‌هایی بعد از انقلاب مثل «علیرضا خمسه» و «اکبر عبدی» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

علیرضا خمسه هنرمند تحصیل کرده و باشعوری است و کمدیش خاص و ویژه خودش است. اکبر عبدی هم یک هنرمند دارای نبوغ است که این نبوغش ذاتی است و غریزی کار می‌کند.


چقدر اعتقاد دارید حضور بازیگران طنز تلویزیونی در سینما باعث ایجاد کمدی سخیف در سینما شده است؟

متاسفانه این اتفاق افتاده است و کارگردان و تهیه‌کننده‌ای آدمی ‌مثل «احمد پورمخبر» را توی کوچه و خیابان دیده و او را آورده و بازیگرش کرده است. آدم‌هایی از این جنس نه سواد و نه دانش کافی دارند و فقط در یک تیپ خاص چند کلمه ثابت را مدام در فیلم‌هایی که بازی می‌کنند تکرار می‌کنند. حضور این بازیگران باعث می‌شود این کمدی‌های بی‌سروته را در سینماها ببینیم که مردم هم دیگر از آنها استقبال نمی‌کنند؛ به هنر بازیگری توهین شده است.


کمدی مهران مدیری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مدیری هم کمدیش محدود به تقلید لهجه‌های من درآوردی شده که فقط شوخی کلامی ‌را در کارهایش می‌بینیم.


در سی‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر از شما تقدیر شد. خاطرم هست در مصاحبه‌ای با خبرگزاری هنر گفتید، هیچ احساسی از این تقدیر ندارید؟

کاملا درست است، ببینید هر آدمی در هر حرفه‌ای دوست دارد کارش به موقع دیده شود و تقدیر شود، اما در شرایطی که سینمای ما با آن روبه‌رو است به نظرم نباید از کسی تقدیر شود بلکه باید برای نجات سینما کاری کرد.