یکی از علایق من مطالعه و پژوهش در تاریخ است. به مطالعه تاریخ انقلاب
اسلامی، زمینههای شکلگیری و تحولات آن بیش از دیگر حوادث تاریخی علاقه
دارم. اکنون نیز در حال نگارش کتابی درباره نقش مردم یکی از شهرهای ایران
در مبارزات انقلاب اسلامی هستم. متاسفانه این ضعف را در میان علاقهمندان
به تاریخ فراوان دیدهام که گاهی حتی تاریخپژوهان ما؛ در گذشته باقی مانده
و از توجه به تحولات تاریخساز امروز فارغند. غافل از آنکه رفتار امروز ما
تاریخ فردا را رقم میزند. گاهی یک اقدام و تصمیم بزرگ؛ منشأ تحولاتی
عظیم خواهد بود. این روزها به این مساله بیشتر اندیشیدهام. اتفاق بزرگی در
تاریخ تحولات جمهوری اسلامی در حال وقوع است. بگذارید فارغ از چارچوبهای
معمول از زاویه تاریخ به وقایع امروز بنگریم! فرض کنیم آنقدر از امروز
فاصله گرفتهایم که کلیت نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک موضوع تاریخی قابل
بررسی باشد. به اعتقاد من در این بررسی کیفیت عملکرد نظام در برپایی
یازدهمین دوره از انتخابات ریاستجمهوری (در سال ۱۳۹۲) حتما مورد توجه ویژه
تاریخپژوهان قرار خواهد گرفت. چگونگی برگزاری این انتخابات (فارغ از
نتیجه آن) و تاثیری که در جهتگیریهای آینده جمهوری اسلامی خواهد داشت،
ارزش تاریخی فراوانی دارد. بزرگترین ردصلاحیت تاریخ جمهوری اسلامی در این
انتخابات شکل گرفته است. آیتالله هاشمیرفسنجانی به تعبیر رهبری «از
اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات»۱، «رکن رکین انقلاب»۲، شخصیتی که
«امامخمینی در طول حیاتشان بیشترین اعتماد را به او داشته»۳ و «درددلهای
امام را بیشتر از دیگران شنیده»۴، است. او پس از ارتحال امامخمینی نیز
«در حساسترین مقاطع در خدمت انقلاب و نظام بوده»5 و در حالی که با حکم
آیتالله خامنهای (رهبر معظم انقلاب) مسوولیت مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر
عهده داشت، در اوج مقبولیت خود از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد. بیشک
هیچ پژوهشگر تاریخی که از ژرفاندیشی لازم برخوردار باشد، باور نخواهد کرد
که توجیهاتی چون سن و توانایی جسمانی هاشمی علت ردصلاحیت وی باشد. (هرچه
شخصیت افرادی که این ادعا را مطرح میکنند بزرگتر باشد بیاعتمادیای که
نسبت به صداقت آنها ایجاد میشود نیز بیشتر خواهد بود.) نویسنده خود با
افراد متعددی از مخالفان هاشمی برخورد کرده که چنین توجیهی برای ردصلاحیت
او را غیرواقعی و تنها برای اقناع افراد سادهاندیش ارزیابی کردهاند.
همچنین افراد بسیاری هستند که شاید روش مدیریتی هاشمی را نپسندند اما در
دلسوزی او برای اسلام و جمهوری اسلامی شکی نداشته و ردصلاحیت وی را کار
درستی نمیدانند. اگر تا پیش از این؛ تنها یک جریان سیاسی و بدنه اجتماعی
هوادار آن به روش بررسی صلاحیتهای شورای نگهبان معترض بود اما پس از
ردصلاحیت هاشمی تاثیر اجتماعی اقدام شورای نگهبان نهتنها از یک جریان خاص
سیاسی و هواداران آن فراتر رفته بلکه به ادعاهای معترضان به ردصلاحیتهای
گذشته نیز وجاهت داده است.
به نگاه تاریخی خود به این اقدام بازگردیم. ردصلاحیت هاشمی دارای دو سطح
از تاثیر (کوتاهمدت و بلندمدت) بر جامعه ایران خواهد بود. برخی از
پرسشهایی که ممکن است در آینده درباره تاثیرات بلندمدت ردصلاحیت هاشمی بر
سیر حرکت جمهوری اسلامی از سوی پژوهشگران تاریخ و جامعهشناسی مطرح شود (و
پاسخ آنها را باید به نتایج پژوهشهای بیطرفانه آنان واگذار کرد) عبارت
است از:
۱- ردصلاحیت هاشمی چه تاثیری بر روند بررسی صلاحیت نامزدها در سایر انتخابات پس از آن داشت؟
۲- آیا ردصلاحیت هاشمی زمینه ردصلاحیت راحتتر منتقدان در دورههای بعد را فراهم نکرد؟
۳- آیا ردصلاحیت هاشمی قبح ردصلاحیت در نظام جمهوری اسلامی را نشکست؟
۴- آیا پس از هاشمی شخصیتهای بزرگ دیگری نیز با چنین سرنوشتی مواجه شدند؟
۵- ردصلاحیت هاشمی چه تاثیری بر نشاط سیاسی در جمهوری اسلامی گذاشت؟ (در
اینجا منظور از نشاط سیاسی میزان مشارکت عمومی در انتخابات اخیر نیست)
۶- ردصلاحیت هاشمی چه تاثیری بر فضای آزاداندیشی در جمهوری اسلامی گذاشت؟
۷- ردصلاحیت هاشمی چه تاثیری بر رابطه مردم و حکومت گذاشت؟
۸- ردصلاحیت هاشمی چه تاثیری بر باور مردم به قداست و صداقت مسوولان و نهادهای مربوطه گذاشت؟
۹- پس از ردصلاحیت هاشمی چه ویژگیهای اخلاقی در فعالان سیاسی رشد کرد؟
۱۰- پس از ردصلاحیت هاشمی چه ویژگیهای رفتاری در فعالان سیاسی افول کرد؟
۱۱- آیا دیگر امکان ظهور شخصیتهایی از روحانیت با ویژگیهای هاشمی فراهم خواهد آمد؟
۱۲- و...
پژوهشگران در آینده در مسیر یافتن پاسخ پرسشهای فوق ناخوداگاه به سمت
پرسشهایی کشیده خواهند شد که پاسخ آنها را تنها در رفتار امروز نخبگان ما
مییابند. این دقیقا همان چیزی است که از آن به تاریخساز بودن رفتار امروز
ما تعبیر میشود. از جمله این پرسشها به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
۱- چه کسانی صلاحیت هاشمی را رد کردند؟
۲- اعضای شورای نگهبان در آن مقطع دارای چه سوابق و گرایشهایی بودند؟
۳- شورای نگهبان در تصمیم خود متاثر از چه عواملی بود؟
۴- شورای نگهبان در آن دوره چه افرادی را تایید و چه افرادی را رد کرد؟
۵- آیا ملاک واحدی از سوی این شورا اعمال شد؟
۶- آیا افرادی از خارج شورا برای تاثیرگذاری مثبت یا منفی بر تصمیم آنها تلاش کردند؟
۷- چه دلایل مشخصی برای ردصلاحیت هاشمی اعلام شد؟
۸- ردصلاحیت وی واقعا مستند به چه اموری بود؟
۹- کاندیداتوری مشایی چه تاثیری بر ردصلاحیت هاشمی داشت؟
۱۰- اقبال گسترده مردم به هاشمی بیش از هرکس برای چه جریانی مضر بود؟
۱۱- آیا ردصلاحیت هاشمی یکی از اهداف کاندیداتوری مشایی نبود؟
۱۲- واقعا تیم احمدینژاد چنددرصد امکان تایید صلاحیت مشایی را میداد؟
۱۳- چرا با ردصلاحیت هاشمی واکنش قابل توجهی از سوی احمدینژاد در
اعتراض به ردصلاحیت مشایی دیده نشد؟ آیا این به معنای دستیابی به بخش مهمی
از اهداف نامزدی مشایی، نبود؟
۱۴- آیا هیچیک از نامزدهای حاضر در صحنه رقابت هیچگونه قرابتی با دولت نداشتند؟
۱۵- چه کسانی با ردصلاحیت هاشمی مخالفت کردند؟
۱۶- مخالفان ردصلاحیت هاشمی چه اقداماتی برای اصلاح این تصمیم انجام دادند؟
۱۷- چه کسانی میتوانستند مانع از ردصلاحیت هاشمی یا اصلاح این تصمیم شوند؟
[...]
21- موضع بزرگان حوزه در برابر ردصلاحیت هاشمی چه بود؟
22- چه کسانی از ردصلاحیت هاشمی حمایت کردند؟ استدلال آنها چه بود؟
23- موضع هاشمی در برابر ردصلاحیت خود چه بود؟
24- آیا واکنش هاشمی موجبات سوءاستفاده دشمنان نظام یا مخالفان خودش را فراهم آورد؟
علاوه بر این؛ پرسشهایی نیز درباره علل ورود هاشمی به رقابتهای
انتخاباتی و تاثیرات کوتاهمدت ناشی از حضور و ردصلاحیت وی وجود خواهد داشت
که پاسخ آنها در زمان کوتاهتری قابل دسترسی خواهد بود. از جمله این
پرسشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- وضعیت داخلی ایران (اعم از اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فکری،
فرهنگی و اخلاقی) در آستانه انتخابات یازدهم در چه شرایطی قرار داشت؟
۲- جایگاه بینالمللی و تعاملات خارجی ایران در چه وضعیتی بود؟
۳- آیا در میان افرادی که برای نامزدی در این انتخابات اعلام آمادگی
میکردند، شخصیتی که هم بتواند مشکلات داخلی و خارجی کشور را سامان دهد و
هم از اقبال عمومی برخوردار باشد؛ وجود داشت؟
۴- آیا دکتر حسن روحانی به عنوان نزدیکترین گزینه مورد نظر هاشمی
میتوانست مورد اجماع تمام کسانی که نسبت به هاشمی نظر مثبتی داشتند؛ قرار
گیرد؟
۵- هاشمی چه دلایلی را برای ورود خود به رقابتهای انتخاباتی اعلام کرد؟
۶- ردصلاحیت هاشمی چه تاثیری بر مشارکت مردمی در انتخابات یازدهم داشت؟
۷- پس از ردصلاحیت هاشمی چه کسی و چگونه به ریاستجمهوری برگزیده شد؟
۸- اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فکری، فرهنگی و اخلاقی ایران در دوران رییسجمهور جدید به چه شکلی مدیریت شد؟
۹- جایگاه بینالمللی ایران و تعاملات خارجی آن در چه سطحی قرار گرفت؟
هدف از طرح مجموعه این پرسشها توصیه برادرانه به دقت در رفتارهایی است
که از این پس هر یک از ما (بهخصوص مجموعه نخبگان) خواهیم داشت؛ رفتارهایی
که در شکلگیری تاریخ جمهوری اسلامی تاثیر غیرقابل انکاری دارد.
پینوشتها:
۱- پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرتآیتاللهخامنهای، خطبههای نمازجمعه تهران، ۲۹خرداد۸۸
۲- همان، حکم تنفیذ اولین دوره از ریاستجمهوری آیتالله هاشمی، ۱۲ مرداد ۷۲
۳- همان، دیدار جمع کثیری از علما، روحانیون، مسوولان و اقشار مختلف مردم خراسان، ۱۱ مهر ۱۳۶۹
۴- همان
5- همان، خطبههای نمازجمعه تهران، ۲۹ خرداد ۸۸
*منبع: سایت «الف»