پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یکم. بی
گمان، ثبت نام آیت الله هاشمی رفسنجانی در واپسین ساعات ثبت نام انتخابات
ریاست جمهوری، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران محسوب می شود. کشور
در یکی از حساسترین برهه های تاریخی خود به سر می برد و با انواع معضلات و
بحران های داخلی و بین المللی، دست به گریبان است. این معضلات که پیشتر به
تفصیل درباره ی آن سخن رانده شده، اینک از مردانی با تجربه و کاردان برمی
آید که صرف حضورش، معادلات داخلی و منطقی ای و حتی بین المللی را به سود
منافع ملت و نظام اسلامی، دستحوش تغییر سازد.
تاثیرات استثنایی این
تصمیم و هم مسائل و حوادثی که منجر به اتخاذ چنین تصمیمی از سوی هاشمی شد،
شاید تا مدتها ذهن و دل جمعی ملت ایران را مشغول کند و سبب خیری باشد تا با
درایت رهبری معظم، درب های رحمت و قدرت لایزال الهی به سوی مردم سخت کوش و
پرتلاش ایران بازگردد و موهبات و پیشرفت های جهشی ، نصیب کشور شود.
دوم. ثبت
نام متفاوت آیت الله، خود یکی از متفاوت ترین و درعین حال مهیج ترین صحنه
های تاریخ انقلاب بود. با وجودی که هاشمی طی روزهای اخیر با خیل چهره های
مطرح ، دلسوز و باسابقه سیاسی و انقلابی و تماس مکرر مردمی رو به رو بود ،
اما هیچگاه صراحتاً از «کاندیداتوری» سخنی به میان نیاورد. هیچ کس از
«آمدن» یا «نیامدن» او خبری نداشت. این ادعا که حتی فرزندان او هم از تصمیم
نهایی پدر مطلع نبودند، امری حقیقی و از عجایب این تصمیم حیاتی و سرنوشت
ساز است. نگارنده که روز گذشته چند دقیقه پیش از تصمیم قطعی هاشمی، دیداری
با یکی از فرزندان آیت الله داشت، به عینه دید که حتی ایشان نیز از
کاندیداتوری پدر مطلع نبوده و پس از اعلام رسمی خبر ، شوکه شده و حضور آیت
الله در ستاد انتخابات را باور نمی کردند.
این اتفاق نشان می دهد
هاشمی در واپسین دقایق زمان ثبت نام، یعنی درست در ساعت 17 30 دقیقه به
قطعیت رسیده و تصمیم نهایی را گرفته است. تصمیمی سخت و حماسی که شاید روزی
آیت الله ، فرصت کرده و از چرایی و چگونگی بروز این اقدام رازآلود، پرده
بردارد.
سوم. هر چه به
موسم انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر میشویم، مخالفان تند خوی و ناشسته
روی آیت الله هاشمی
رفسنجانی به تبلیغات تخریبگرانه خود وسعت و شدت بیشتر میدهند و آواز
کوبشها بر طبلهای حلبی، نیرومندتر و گوش خراش تر به گوش میرسد. طی
ماههای اخیر نیز، این حملات تشدید شده و منتقدان، با ادبیاتی خشن و درعین
حال هراسان، به هاشمی حمله می کردند.
بی تردید، نقد منصفانه کارکرد
هاشمی نه تنها مفید که کاری شایسته و ضرور بود. اما آنها که هاشمی را در
فکر و ذهن جمعی تخریب کردند، قطعاً و بی تردید در صدد نقد کارکرد و اصلاح
مشکلات گذشته او نبودند، این جماعت حضور هاشمی را مانع یکه تازیها و تمامت
طلبی خویش می بینند و از سر کینه و عداوت با دوست و یار قدیم انقلاب ،
امام و رهبری آن کردند که هیچ دشمنی با رقیب خود نکرد.
آنها که در
چند ماهه گذشته تمام همت و غیرتشان را صرف تخریب چهره هاشمی کردند و از
نسبت دادن هر اتهام و ناروایی به او دریغ نکردند، از احتمال کاندیداتوری او
هیجان زده و خوشحال شده بودند و آخرین لحظات ثبت نام را به خیال نیامدن
او، جشن گرفته بودند و با بیان مکرر جمله «دیدید گفتیم» ، رویای تصاحب
صندلی ریاست جمهوری را در سر می پروراندند. اما این خرسندی و ذوق زدگی
چندان قابل دوام نبود، چرا که هاشمی بالاخره تصمیم گرفت به درخواست ها جواب
داده و ساعت 17.30 دقیقه دستور حرکت به سوی ستاد انتخابات کشور را صادر
کند.
ثبت نام هاشمی از سویی، مهر بطلان به شایعه عناصری زد که
میکوشیدند چنین وانمود کنند، که «هاشمی نمی آید چون می داند رای ندارد» یا
اینکه «هاشمی به زودی با نظام قهر می کند»، «کناره می گیرد» و ... . او از زیر بار این مسئولیت
شانه خالی نکرد تا بر میزان علاقه او نسبت به رهبری و نگرانی از سرنوشت نظام و ملت
مهر تأیید زند و این گروه غیر منصف را که بر ترور شخصیت او دست زده، مایوس
و مغموم ساخته و معادلات سیاسی انتخاباتی شان را در لختی ثانیه، برهم زند.
البته
این جماعت، از رو نرفته و به شایعات دیگری دامن زده اند که مرغ پخته را
هم به خنده وا می دارد. به یکی از این شایعات توجه کنید: «همکاری انتخاباتی
آیت الله هاشمی و مشایی»!! ... در این مورد، البته بحثی نیست (که سخن از چرایی طرح چنین ایده ی مشکوکی، مجال دیگری می طلبد) اما آنچه مسلم است آن است که قطعاً این بازی شوم ادامه خواهد داشت و اینان، (چندان که مسبوق به سابقه بوده) به
جای تبلیغ از جریان و کاندیداهای خود به تخریب رقیب پرداخته و با گستردن
دروغ، بساط شایعه پهن کرده و موجب وهن و هتک حیثیت افراد خواهند شد.
در
عین حال، اتفاق کاندیداتوری هاشمی فرصتی بزرگ برای مخالفان هاشمی است .
باید این پدیده را به فال نیک گرفت تا این جماعت ، وزن سیاسی خود را در
ترازوی سنجش و داوری مردم بنهند و هر یک به اندازه قد و قواره ی خود، در
تصمیمات کشور حضور یابند. والا چنین می شود که هر مدعی نوکیسه ای با استناد
به دوره ی 8 ساله ی اخیر، با خودشیفتگی تمام مدعی صندلی ریاست جمهوری کشور
می شوند!
* مصطفی فقیهی
مدیرمسئول
درود بر خاتمی...
درود بر فقیهی...
اما پایداریها مولود انحرافی خود را تهمت وجود آن را به دیگران می زنند آنها نیز در این ایام به دنبال ملکوک کردن دیگرانند چرا که دو کاندیدشان اصلا جایگاهی میان مردم ندارند.
و ای کاش به نابودی و اضمحلال اخلاق و ارزش های انسانی در بیشتر طیف باصطلاح اصولگرایان، که جامعه رو هم تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داده اشاره می کردید. با احترام
اقای هاشمی الان محبوب و مقبول ملت است. با گذشت زمان افراد و گروه ها چهرشون رو میشه همانطور که بعضی افراد چهار سال پیش دست به تخریب دسته جمعی اقای هاشمی و خاتمی زدند و الان هم می خواهند این کار رو انجام بدند ولی این روش تاریخ مصرفش تمام شده و مخالفان تند خوی و ناشسته روی ایشون شکست می خورند. ان شاءالله
برای تو چه زود گذشت و برای ما چه سخت! تنها ثمره ی هشت سال شنیدن نام نامحمود و کلام نامربوط تو همین عبرت هاست؛ باشد که تکرار نشوی! سخنرانی های سمنان و خوزستانت و اصفهانت را که دیدم، تصویرت سرشار از "ترس" بود. نه تنها ترس از دست دادن قدرت و ثروت بلکه یک ترس شخصی که تک تک سلولهایت به آن گواهی میدادند. حرکت دستها و لحن گفتار و عربده هایت معنایی جز ترس برایم نداشت. تهدیدهایت همه اعتراف به ترس بود. یاد روزهاییت بخیر که حرکات چشم و ابرویت نشانه های "دورغ" بود ...یادشان بخیر مباد! دلم سوخت! تو بازنده خوبی هم نیستی . حتی دلم برای تنهایی تو هم سوخت! هوس کردم برای یکبار بگویمت که اگرکمی از جنس مردم بودی، اینک این همه تنها نبودی! هاشمی را ببین که پس از هشت سال، "تردیدش برای آمدن"، به همه ی آمدن ها و کاندیداها و ستادها و رسانه های آنها می چربد، بلکه در خاطر ایرانیان و قلب مردمانش جایی برای مرادها و مریدان دیروز و امروزت باقی نگذاشته است. راستی دلت نمی سوزد ؟ فکرش را بکن ، چند روز دیگر که عنوان ات را از تو بگیرند، امضا بودجه ات را که نداشته باشی، چند نفر برای دوست داشتن و احترام، دورت را خواهند گرفت و با تو خواهند بود؟ چند نفر را داری که تنهایی ترسناکت را با آنها تقسیم می کنی؟ هشت سال گذشت. برای تو چه زود گذشت و برای ما چه سخت! کاش در این هشت سال دست کم چیزی برای گفتن داشتی که اگر "چیزی" بود، بگم بگمی وجود نداشت. خودت را خسته نکن! گلویت را پاره نکن! سفرهای دم مرگ راتعطیل کن! قهرمان بازی در نیاور! تو خاطره هم نخواهی شد! تمثیلی خواهی شد تلخ:از دروغ و بلوف و اینک ترس .. نامت را نمی آورم، باشد که فراموشش کنم با همه تلخی ها و هزینه ها و سیاه روزی هایی که برای مردمان سرزمینم به ارمغان آوردی ! باشد که لحظه ای غم بی احترامی یک ملت را در نگاه جهانیان از یاد ببرم. باشد که دمی فراموش کنم اینهمه جوان بیکار و معتاد را، اینهمه اختلاس را، اینهمه کارخانه تعطیل شده را، این همه تحصیل کرده فراری و اینهمه روشنفکر در غربت و اینهمه زندانی بی گناه و اینهمه مدیر خانه نشین را ! و...اینهمه دروغ را و اینهمه دروغ را و اینهمه دروغ را...
اما، نه! "تو" نباید فراموش شوی. باید در یادها باشی و بمانی تا عبرت دیگران شوی! عبرت یکایک کسانی باشی که نامت را بر روی برگه های رای نوشتند؛ عبرت همه ی گندم نماهای جو فروش و عوام فریب های مردم فروش ! عبرت خیل کسانی شوی که به پوشیدن عبای گشادت طمع کرده اند و... حتی عبرت آنهایی که عبای تنگ شده ریاست جمهوری را به اکراه و اجبار باید از نو بدوزندو اعتبار ببخشند. باری... تنها ثمره ی هشت سال شنیدن نام نامحمود و کلام نامربوط تو همین عبرت هاست؛ باشد که تکرار نشوی! بالا رفتی دوغ بود ... قصه ی تو دروغ بودپایین آمدی ماست بود...قصه ی ما راست بود
خيلي ممنونم از بابت اين نوشتار و نوشتارهاي قبلي شما در اين سايت پيرامون لزوم آمدن حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
درود بر مرد دوران سختیها، هاشمی کبیر
ما پیشرفت نخواستیم، همین که به اوضاع 10 سال پیش برسیم خیلی شاکریم.
به آرزويت رسيدي
متاسفم براي شما
فردا تو میآیی
از خونه ما ناامیدیها سفر کرده
گویا دعاهای من خسته اثر کرده
من روز و شب را می شمارم تا رسد فردا
آن لحظه خوب در آغوشت کشیدنها
با شوق بی حد باغچه هامونو صفا دادم
امشب تا می شد گل توی گلدونها جا دادم
بعد از گسستن ها آن دل شکستن ها
فردا تو می آیی
پایان جهل ،بی تدبیری، رنج وزجر، منزوی بودن در دنیا و هزاران درد دیگر
ای یزدان پاک سپاس
هان بدان محبوب کل قلبهاست
هاشمی آمد که یاریمان کند
خون درون جانمان جاری کند
گر چه بد خواهان تهمت ها زدند
سوی سردار بزرگ سنگ ها زدند
عایشه را جای دادند بر جمل
آبروی خود ببردند در عمل
هاشمی آمد به میدان با غرور
در دل مردم به پا شد صد سرور
غرق شادی شد دل مردم زیاد
غرق ماتم شد دل ابن زیاد !
فصل یاری روز کاری شد ای یاران من
گر که می خواهید گل روید بر چمن
عامک هم از قهر خود آمد به در
چود که آمد هاشمی هم چون پدر
درود بر خاتمی
درود بر شما مدیر مسئول محترم
و
درود بر تمام دلسوزان این مملکت که حتی با این حجم تخریبی علیه خود، دست از منافع ملت و کشور عزیزمان نمی کشند ....
اعاده اعتبار ملي درصحنه ي جهاني
اجبار دشمنان نظام به تكريم ملت ايران
بازگشت اميد به فردايي زيبا درنسل جوان
بهم خوردن موازنه ي قدرتهاي پوشالي منطقه به نفع ايران
ماندگاري نخبگان درداخل كشور وبازگشت نخبگاني كه قبلا" رفته اند
آرام شدن نبض اقتصاد ،بازاريان وتجار وبازگشت آنان به انضباط اقتصادي وسرمايه گذاري دربخشهاي توليدي وصنعتي بااميد به رونق وشكوفايي
بسته شدن منافذ سوءاستفاده اقتصادي كشور
هدفمندي اقتصاد براساس منويات مقام معظم رهبري منطبق برالگوي مجلس محترم درراستاي اصل 44
بازسازي فرهنگي وتقويت بنيادهاي ارزشي اسلامي
و....
به اميد آن روز
و دانشمند رادر دولت جدید خود به کارگیرد و مانند آقای خاتمی اقتصاد ایران رابهبود بخشد.به یاری خدا.مردان خدا گرچه هزارند یکی اند.سپاس
چه ذوقی کردید!
فکر میکنم بیش از حد جانب دارانه متن تنظی شده است.
نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی
مهیج ترین صحنه های تاریخ انقلاب
تصمیمی سخت و حماسی
کمی نویسنده جو گیر شده است. میذاشتی یکم احساسات ت فروکش کنه بعد مطلب می نوشتی
----
می دونم که این نظر رو نمی ذارید، مثل همه نظرهای قبلی که دادم
حالا خواننده حال کردی نظرت را گذاشت یا حال کردی حالت گرفت ضمنا تو هم کمی صبر می کردی بعد نظر می دادی چرا که اصلا تا حالا مقاله های فقیهی رو نخوندی وگرنه این آقا موقعی هم که معلوم نبود هاشمی می آد مثل مرد مقاله همینطوری می نوشت
حضور تو جبهه جنگ ؟ و... یه کم معرفی شن ممنون
دعای خیر يك ملت به دنبال شماست .
ما میانه ای ها به تو رای میدیم
گرچند حقه های کثیف 8ساله گذشته در راه است اما برای آن مرد سایبانی از امید می سازیم. پشتش می ایستیم...م.
بایدمنتظر آتش سنگین توپخانه انحصار طلبان وتمامیت خواهان باشیم . مرد باشیم و تنهایش نگذاریم." پیش به سوی فردایی روشن "
پیشینه آية الله برکسی پوشیده نیست. خدا یارش باد.